- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
با توجه به شخصیت کامل و جذاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که حکایت از الهی بودن آن میکند ضرورتی ندارد برای نشان دادن عظمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به نقل حوادثی مثل «شق الصدر» پیرامون شخصیت آن حضرت پرداخت و این جریان هم از لحاظ سند و متن و هم منافات داشتن با عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) غیر قابل قبول است.
حوادث زندگی پیامبران پیش ار بعثت
صفحات تاریخ گواهی میدهد، دوران زندگی رهبر مسلمانان جهان از آغاز کودکی تا روزی که به پیامبری و رسالت مبعوث شد و تا زمانی که دعوت حق را لبیک گفته و به سرای باقی شتافت، پر از حوادث شگفت انگیز میباشد. این حوادث بیانگر این واقعیت است که حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یک زندگی عادی نبوده و حکایت از عظمت شخصیت او میکند.
دانشمندان مادی و تاریخ نویسانی که جهان بینی آنان تنها از دریچه مادی شکل میگیرد، وقوع حوادث غیر عادی در زندگانی انبیای الهی را زاییده پندار و یا ساخته و پرداخته محبت و علاقه زیاد پیروان ادیان میدانند.(۱)
دانشمندان مسلمان با قبول عالم ماده و روابطی که بر آن حاکم است، بر این عقیده اند: تمام پدیده های عالم به اراده الهی است و خداوند در جهت هدایت انسان ها بنا به مصلحتی که خود آگاه است از باب لطف و رحمت بر بندگان، حوادث شگفت انگیزی را در مورد بعضی از انسان ها تحقق میبخشد تا آنها مشعل های هدایت بشریت شوند.
از جمله این موارد، حوادث مهم دوران کودکی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را میتوان ذکر کرد، مانند شکستن طاق کسری و پر شیر شدن سینه حلیمه و زیاد شدن برکات در قبیله او، و…(۲) متاسفانه در بین این کرامات که نشانه عظمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و فخر مسلمانان میباشد عده ای ناآگاه مطالب خلاف واقع و ناروایی را به حضرت نسبت داده اند.
داستان شق الصدر پیامبر (ص)
در رابطه با موضوع «شق الصدر» نظریات متفاوتی در میان دانشمندان مسلمان بیان شده است.
دیدگاه اهل سنت درباره شق الصدر
علمای اهل سنت این داستان را نقل و پذیرفته و از کمالات آن حضرت برشمردند. البته برخی از آنان مانند محمد ابوریه در کتاب «اضواء علی السنه المحمدیه» این داستان را جعلی شمرده است.
خلاصه ای از آنچه در کتاب های روایی و تاریخی اهل سنت آمده بدین شرح است: جمعی از اهل حدیث (سنی)(۳) از حلیمه سعدیه نقل کرده اند: پس از آن که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را برای شیردادن به میان قبیله خود بردم، هنوز چند ماهی از این ماجرا نگذشته بود که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) با بچه های دیگر برای بازی به پشت چادرها رفتند ناگهان برادر رضاعی او سراسیمه و شتابان به نزد ما آمده گفت: کمک کنید دو مرد سفیدپوش برادر قریشی ما را گرفته و سینه اش را شکافتند و چیزی از سینه او بیرون آوردند. حلیمه گوید: من و شوهرم به طرف او رفته و او را با رنگی پریده، مضطرب و وحشت زده در نقطه ای از بیابان یافتیم. من او را به آغوش کشیده و گفتم چه اتفاقی افتاده، او گفت: دو مرد سفیدپوش پیش من آمده و سینه ام را شکافته و از قلبم غده سیاهی بیرون آورده در طشت طلایی شستشو داد و دوباره در جایش قرار دادند.
آنها این مطلب را به عنوان کرامت و فضیلتی برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند(۴) و بر این باورند: این عمل در مدت عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پنج مرتبه تکرار شده است. در زمان طفولیت، در ده سالگی، در بیست سالگی، و در شب معراج و تکرار آن را سبب ازدیاد شرافت و مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته اند.(۵)
دیدگاه شیعه درباره شق الصدر
دانشمندان شیعی در رابطه با صحت این داستان به سه دسته تقسیم میشوند:
الف) اکثریت آنها این داستان را جعلی و از اسرائیلیات میدانند، مانند طبرسی در «مجمع البیان»… .
ب) عده ای نیز وقوع این حادثه را از قبیل تمثیل دانسته و در صدد توجیه عقلانی آن بوده اند، مانند علامه طباطبائی در «المیزان» و ذیل تفسیر سوره انشراح.
ج) بعضی از دانشمندان شیعی آن را پذیرفته و توجیهاتی ذکر کرده اند، مانند: علامه مجلسی در کتاب «بحارالانوار».
این واقعه ریشه در برخی از روایات و منابع تاریخی دارد که منشا آن در کتاب هایی چون صحیح بخاری و صحیح مسلم(۶) آمده است. ابوریه از علمای اهل سنت ضمن شکوائیه ای آن را رد کرده و نقل چنین احادیثی را مستمسکی برای مستشرقان و مسیحیان ضدر اسلام دانسته که به دین و پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) توهین میکنند.(۷)
در مورد ریشه های تاریخی این جریان سید جعفر مرتضی عاملی میگوید: حقیقت این است که این روایت ماخوذ از داستان های زمان جاهلیت است. به طورکلی در کتاب های تاریخی غیر امامیه منشا این حادثه را میتوان یافت. کتاب هایی مانند «سیره ابن هشام» و «تاریخ طبری» و…. به این جریان اشاره کرده اند.
نقد نظریه اهل سنت
اما در نقد نظریه اهل سنت باید بگوییم که اولاً: این خبر ضعف سند دارد. چون ابن هشام در سیره، این داستان را از «بعض اهل علم» نقل میکند، که نقل روایات بدین صورت اعتبار ندارد. در نتیجه خبر مجهول و ضعیف میباشد و نمیتوان به آن اعتماد کرد.
ثانیاً: تعارض بین مفاد روایات کاملاً مشهود است و هرکدام از راویان و مورخان به گونه ای متفاوت این جریان را نقل کرده اند.(۸)
ثالثاً: آیا ممکن است لخته خونی در قلب منبع شرارت باشد در حالی که شرارت و تقوا به قلب مادی ربطی ندارد! به علاوه چرا چندین مرتبه این عمل تکرار شده. آیا خدای نکرده این به بدی سیرت و ذات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر نمیگردد و بهره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به سایر افراد بنی آدم از شیطان بیشتر نبوده است!
به علاوه اگر خداوند بخواهد بنده اش را از شرور و بدی ها پاک کند آیا احتیاج به عمل جراحی، آن هم در انظار عمومی دارد و چگونه ملک مجرد با پر و بالش این عمل را انجام میدهد!؟ گذشته از اینها مگر بنابر نص قرآن شیطان بر بندگان مخلص راه نفوذ دارد!؟ پس چطور بر قلب پیامبری معصوم نفوذ کرده است!؟
مفسران شیعه این داستان را در کتاب های تفسیر ذیل آیه اول سوره «اسراء» و سوره «انشراح» آورده اند. برخی منابع حدیثی شیعه نیز به نقل این رخداد پرداخته اند. علامه مجلسی میگوید: روایت شق صدر از طریق مخالفان نقل شده است و عده ای زیادی از اصحاب (علمای شیعه) بر آن اعتماد نمیکنند ولی به خاطر دو نکته من آن را ذکر کردم.(۹)
الف) این روایات وقوع حوادث عجیب و شگفت انگیزی را در مورد شخصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان میکند که عقل در قبول آن مشکلی ندارد.
ب) در بعضی از تألیفات شیعیان این روایت ذکر شده است.
اما باید گفت شخصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان یک انسان کامل دارای چنان جاذبه روحی و معنوی است که همه انسان ها حتی مخالفانش را تحت تأثیر قرار میدهد با وجود چنین شخصیت بزرگی که همگی حکایت از الهی بودن او میکند ضرورتی ندارد برای نشان دادن عظمت و کمال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به نقل حوادثی دروغین و خلاف واقع پیرامون شخصیت او پرداخت.
بیان این قبیل وقایع نه تنها موجبات رفعت و بلندی مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را فراهم نمیکند بلکه سبب وهن ساحت عصمت او میشود. علاوه بر مطالب مذکور، نکات ذیل در بطلان نظریه «شق الصدر» قابل توجه میباشد:
۱. پذیرش وقوع «شق الصدر» در مورد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن بیانی که در کتاب های روایی اهل سنت نقل شده است با عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) (حتی در کودکی) منافات دارد.
۲. شکافتن سینه و جسم و شستشوی قلب مادی او موجبات پاکی از گناه و بدی را فراهم نمیآورد، زیرا گناه یک فعل روحی و غیر مادی است و اگر در لسان قرآن، کانون گناه و ثواب «قلب» معرفی میشود غالباً همان روح و نفس انسانی مراد است، نه قلب مادی که در قفسه سینه قرار دارد.
۳. اگر داستان «شق الصدر» را بپذیریم لازمه آن این است که عصمت و پاکی حضرت از گناه را جبری و خارج از اختیار او بدانیم که به او تحمیل شده است از این روی نمیتوان از آن به عنوان فضیلتی برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یاد کرد. به علاوه اگر اراده خداوند بر این تعلق گرفته بود تا پیامبرش را از گناه پاک کند چه نیازی به انجام این امور مشکل است، بلکه خداوند با اراده تکوینی، بدون نیاز به عمل جراحی، قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را پاک و شستشو میداد.
پی نوشت ها
- حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، ص۱۴۳. ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه حکمت، علی اصغر، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ص۷۱۶.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ج۱۵، ص۳۴۵. ابن هاشم، عبد الملک، السیره النبویه، بیروت، دار المعرفه، ج۱، ص۱۷۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، موسسه الاعلمی، ج۲، ص۱۵۸. هیکل، محمد حسین، زندگی محمد(ص)، ص۱۶۰.
- ابن هاشم، عبد الملک، السیره النبویه، ج۱، ص۱۷۰. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت: دار صادر، ج۱، ص۱۰. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار الکتاب العربی، کتاب الایمان، ح۲۳۶.
- ابوریه، محمود، اضواء علی السنه المحمدیه، قم، نشر البطحاء، ص۱۸۷.
- عاملی، سید جعفر مرتضی، سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ص۱۱۰.
- مسلم نیشابوری، پیشین .
- ابوریه، پیشین ص۱۸۷.
- عاملی، پیشین، ج۱، ص۱۱۲. هیکل، محمد حسین، پیشین، ص۱۶۱.
- مجلسی، پیشین، ج۱۵، ص۳۵۶.
منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات حوزه