- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
تولد و تحصیل
حکیم ماهر و فقیه فاضل سید ابوالقاسم حسینی معروف به « میرفندرسکی» از چهره های درخشان حکمت و عرفان به شمار می رود. این حکیم وارسته در حدود سال ۹۷۰ قمری در «فندرسک» از نواحی گرگان دیده به جهان گشود. نخست دروس مقدماتی را در زادگاه خویش فرا گرفت. آن گاه روح جست وجوگرش وی را واداشت تا به شهر اصفهان که در عهد صفویه از مراکز مهم علمی و کانون دانشوران و مهد پرورش فقیهان و فیلسوفان بزرگ به شمار می رفت، هجرت کند. مرحوم میرفندرسکی که جوان و جویای معرفت بود، محضر اعاظم اصفهان در علوم عقلی و نقلی را مغتنم شمرد و از خرمن فضل و دانش آن فرزانگان خوشه ها چید و بهره ها برد و دیری نپایید که خود، در شمار اساتید ممتاز علوم عقلی قرار گرفت.
اساتید
بزرگانی چون چلبی بیگ تبریزی، اشرف الدین علی و … .
تدریس
میرفندرسکی پس از تکمیل پایه های علمی به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت. وی در فلسفه، حکمت و ریاضیات تدریس می کرد و شاگردان بزرگی را تربیت کرد که هر کدام خود، در حوزه فلسفه و حکمت و عرفان و کلام درخشیدند. در این که صدرالمتألهین شیرازی نیز شاگرد میرفندرسکی بوده یا نه، برخی از شرح حال نویسان چنین نقل کرده اند: «ملا صدرا پس از ورود به اصفهان، نزد میرداماد رفت و راجع به تحصیل با او مشورت کرد. میرداماد گفت: اگر خواهان معقول هستی نزد میرفندرسکی بیاموز و اگر منقول را می خواهی فرابگیری نزد شیخ بهایی برو، اگر طالب هردو حوزه معقول و منقول می باشی نزد من فراگیر. صدرا، نظر میرداماد را پذیرفت، اما از محضر هر سه استاد بهره برد.»
شاگردان:
ملا رجب علی تبریزی، آقا حسین خوانساری، ملا محمدباقر سبزواری، میرزا رفیعا نائینی و… .
مهاجرت به هندوستان
با این که اصفهان موقعیت بسیار درخشانی را دارا بود و شاهان صفوی نیز مکانت عالمان دینی را پاس می داشتند، اما حکیم میرفندرسکی چندی بعد به دیار هندوستان کوچید و فصل تازه ای از زندگی پر رمز و راز خود را گشود. جناب میر، طبق نقل برخی از تراجم نویسان سه بار به هند سفر کرد و در هر یک از این سفرها با استقبال گرم مردم و مقامات هندی مواجه می شد. بی شک تکرار این سفرها تجارب و برکات بسیاری به همراه داشت. و گامی مهم در انتقال فرهنگ و ادب اسلامی و ایرانی به سرزمین هند به شمار می رفت.
در نگاه اندیشمندان
هدایت در تذکره ریاض العارفین در تجلیل از میر فندرسکی آورده است: «وحید عصر و فرید عهد خود بود، بلکه در هیچ عهدی در صلابت علمی، خاصه در حکمت الهی به پایه و مایه ایشان، هیچ یک از حکما نرسیده است. با وجود فضل و کمال، اغلب اوقات، مُجالِس (همنشین) فقرا و اهل حال بود…» تقی الدین اوحدی نیز که از معاصران ایشان بوده در تذکره خود که از کهن ترین شرح حال ها یی می باشد که درباره میرفندرسکی نگاشته شده است، می نویسد: «میر ابوالقاسم؛ سیدی است در غایت ادراک و فهم، جامع معقول و منقول، حاوی فروع و اصول، مالک مشاهده و صاحب مطالعه، به اکثر علوم در رسیده و به ذوق معارف فی الجمله دست یافته است».
مرید میرفندرسکی ام
مقام معظم رهبری حضرت آیهاللّه خامنه ای در تجلیل از شخصیت والای میرفندسکی فرمودند: «بنده از کودکی به مناسبت داستانی که در «خزائن» مرحوم نراقی خوانده بودم، مرید میرفندرسکی ام و ارادتی به آن مرحوم دارم…»
ویژگی های اخلاقی
زهد و پارسایی و بی اعتنایی به مظاهر فریبنده دنیا و هم نشینی با تهی دستان و دردمندان از مشخصه های روحی آن حکیم فرزانه بود که اکثر تذکره نویسان نیز به آن تصریح کرده اند تا جایی که صدای اعتراض شاه صفوی را بلند کرد و در مجلسی در حضور بزرگان و امیران بر جناب میر، خرده گرفت که چرا با طبقه فرودست جامعه نشست و برخاست دارد، که البته با پاسخ آن حکیم آزاده که حاکی از مناعت طبع وی بود، مواجه شد. آن جناب در وارستگی و عزت نفس کم نظیر بود و کرامات عجیبی نیز از ایشان به وقوع پیوست. یک مورد آن که صاحب روضات بنا به روایت مرحوم نراقی آورده چنین است: «کرامات عجیبی به میر نسبت داده اند؛ از جمله او به خیلی از شهرهای مسیحیان سفر کرد و پس از دیدار و گفت وگو با نصارا گروهی از آنان خواستند در بحث و مناظره به تخطئه مذهب میر، بپردازند؛ گفتند: «آن چه بر حقیقت مذهب ما دلالت دارد، استواری ستون های معابد ماست، بر پاره ای از پرستش گاه های ما که نزدیک به دو یا سه هزار سال می گذرد، (اما) هم چنان پایبندگی دارد و خراب را در آن راه نیست؛ بر خلاف مساجد شما که بیش از صد سال نمی پاید.» میر در پاسخ فرمود: «آن چنان نیست که می گویی. خرابی عبادت گاه های ما از آن جهت است که بناهای این جهان، کلمات حق و عبادات شایسته را بر نمی تابد. اگر ما در معابد شما هم به عبادت بپردازیم و کلمات حق گوییم، خواهید دید که ارکان آن از هم می ریزد.» مسیحیان گفتند: «این سخن را نپذیریم، مگر پس از آزمایش آن چه می گویی. جناب میر پس از وضو و انابه و تضرع خالصانه به درگاه خداوند به یکی از معابد باستانی نصارا قدم گذاشت و سپس به گفتن اذان و اقامه پرداخت و تکبیرگویان از آن خارج گردید؛ به قدر چشم برهم زدنی نگذشته بود که آن بنای عظیم درهم شکست.»
ذوق شعری
حکیم ابوالقاسم میرفندرسکی علاوه بر آن که فیلسوفی الهی و توانمند بود، عارفی خوش ذوق و ادیبی با احساس نیز بود. گرایش عرفانی به همراه لطافت طبع و سلامت بیان، از او شاعری صاحب حال ساخته بود. قصیده های بائیه ایشان که مشتمل بر مطالب حکمی، عرفانی و اخلاقی است گواه این حقیقت است. یا اینکه در رساله صناعیه خود که وظایف اجتماعی طبقات مختلف را بیان کرده است آورده اند؛ «بباید دانست که انسان عالم صغیر است و عالم انسان کبیر، چنان چه در انسان همه اعضا احتیاج به یکدیگر دارند، هم چنین هر شخص را در عالم که انسان کبیر است به منزله عضوی خاص است. پس اگر کار نکند، به منزله عضوی فاسد باشد و خلل به کل عالم راه یابد.»
آثار
رساله صناعیه، رساله حرکت، رساله فارسی در کیمیا، قصیده بائیه، شرح جوگ باشست و… .
پرواز
و سرانجام میر حکمت و عرفان، پس از عمری بندگی خالصانه حضرت حق و سیراب نمودن روح حقیقت جوی خویش از جویبار معارف الهی در سال ۱۰۵۰ قمری به لقای معبود شتافت و در سن هشتاد سالگی، رخ در نقاب خاک کشید.پیکر پاک آن پیرفرزانه پس از تشریفات در تخت فولاد اصفهان، تکیه میر، به خاک سپرده شد. «روحش شاد، یادش گرامی باد»
منابع:
روضات الجنات ۲،
گلشن ابرار ۸٫
منبع :افق حوزه – ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ – شماره۲۷۰