- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
مقدمه
نبوت که به عنوان رشته ارتباطى انسان با خالق یگانه میباشد با نظر به ارتباطش با خداى متعال عالی ترین درجه انسانى است فلذا کسى نیز که به عنوان نبى پیامبر حمل کننده نبوت میباشد نیز باید نمونه عالى انسانیت بوده و میتواند به عنوان نمونه یک انسان تکامل یافته، انسانهاى دیگر را نیز به کمال و رشد برساند که این مسئله در کلام و فلسفه ثابت شده مى باشد، قرآن مجید نیز به معرفى پیامبران برداخته و آنها را به عنوان انسانهاى نمونه و برگزیده که داراى حسن خلق مى باشند و خودشان هدایت یافته میباشند، به بهترین و زیباترین ویژگی ها که بالاتر از آن براى انسان قابل تصور نیست معرفى نموده است یعنى با هر صفت خوبى که لازمه عظمت و قداست پیامبر است، ستوده و از هر ناپاکى و صفت زشتى که در مقابل و تعارض با مقام پیامبرى الهى دارد را از آنها نهى کرده است که آیات زیر نشان دهنده جایگاه نبوت در قرآن مى باشد.
توحیدى بودن
در سوره زخرف آیه ۲۷ و ۲۶ توحیدى بودن حضرت ابراهیم علیهالسلام را نیز ویژگى وى دانسته که به خاطر آن هدایت یافته است از زبان حضرت ابراهیم در قرآن چنین نقل شده که ” به یاد آر زمانى را که ابراهیم به پدر و قوم خود چنین گفت من از آنچه شما میپرستید بیزارم مگر آنکس که مرا آفریده و هم او هدایتم خواهد کرد”.
اهل یقین
از جمله ویژگی هاى دیگر پیامبران اهل یقین بودنشان میباشد که در دلشان نسبت به خدا وعده و وعیدههاى خداوندى کوچکترین شک و شبهه و تردیدى نداشتند چنانچه در آیه ۷۵ سوره انعام میخوانیم که: “و این چنینى ملکوت آسمانها و زمین ]حکومت مطلقه خداوند[ را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند) و اهل یقین شود.
پیامبران افرادى هدایت یافته
در سوره آلعمران آیه ۲۳ نیز ویژگى نبوت را چنین معرفى میکند که:
خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برترى داد که چرا اینها جون افرادى هدایت یافته بودند که در عملشان و رفتارشان، کردارشان تنها خود را ملاک عمل قرار نمیدادند بلکه به عنوان مثال در مقام خیر و شر، خودشان را نمیدیدند بلکه حق و حقیقت را میدیدند هر کارى که میکردند خالص و در راه خدا بوده و افراد صالح و درستکارى بودند و بر اساس اعمالشان شایستگى برگزیده شدن نسبت به سایر افراد را در خود ایجاد کردند.
و همچنینى در آیات بین ۸۷ تا ۸۴ سوره انعام پیامبران را چنین معرفى میکند که:
“براى وى (ابراهیم) اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه آنان را هدایت کردیم و پیش از آن نوح را هدایت نمودیم و از فرزندان او داوود، سلیمان و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را و برخى از پدرات و فرزندان و برادرنشان را بر جهانیان برترى دادیم و بر همگان برگزیدیم و به راه راست و مستقیم هدایتشان کردیم.
اخلاق پسندیده و خوش خلقى
درسوره قلم آیات ۴و۳ به صفاتى دیگر از صفت هاى پیامبر اشاره کرده که همان خلق پسندیده و خوش خلقى پیامبر میباشد میفرماید:”و بر توست پاداش نیک و بیپایان و تو داراى خلق عظیم و پسندیدهاى هستی” یعنى چون انسانها را به سوى هدایت راهنمائیشان میکنى با آنها در نهاى عطوفت و مهربانى و مدارا هستى که این نیز یعنى خلق و خوى پسندیده یکى از لوازم تربیت میباشد. چون براى اینکه انسان کسى را به کار پسندیده دستور دهد باید خودش عامل به آن باشد.
شکرگذار و اهل علم میباشند.
و درسوره صاد آیه ۴۸ چنین معرفى میکند: که اسماعیل و السیع و ذوالکفل را یاد کن که همه آنان از نیکان بودند.
و همچنینى در سوره نمل آیه ۱۵ میخوانیم:
ما به داوود و سلیمان دانشى عظیم دادیم و آنان نیز متقابلا گفتند سپاس از آن خداوندى است که ما را بر بسیارى از بندگان مومنش برترى بخشید. یعنى یکى از ویژگی هاى پیامبران را داشتن دانش و آگاهى آنها معرفى کردیده و دیگر سپاس گزار بودنشان.
امر به معروف و نهی از منکر
خداوند متعال در آیه ۱۵۷ سوره اعراف پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله را چنین معرفى میکند:
“پیامبرى که آنها را به معروف (کارهاى خوب) دستور میدهد و از منکر (کارهاى بد) بازشان میدارد پاکیزهها را براى آنان حلال میکند و ناپاکی ها را حرام میکند”. بسیار پر واضح است که یک کسى که به چنین کارى انجام میدهد عقل حکم مى کند که باید ابتدا خودش به این دستورات عمل کند، یعنى اهل کار خیر باشد و از کار بد دورى کند و حلال و حرام را خودش نیز رعایت کند تا بتواند بر دیگران نیز دستور دهد تاریخ نیز نشان دهد که حضرت محمد به عنوان یک پیامبر نمونه اعلاى یک انسان کامل در عصر جاهلى بود، به عنوان مثال در عصرى که شراب خوردن یک کار عادى بوده تاریخى گواهى ندارد مبنى بر اینکه او نیز دست به چنین کارى زده و تا حدى خودش را عارى از هر گونه ناپاکی ها و حلال و حرامها کرده بود که به عنوان امین شهرت یافته بود.
یا در سوره جمعه آیه دوم پیامبر را چنین معرفى مینماید که:
“اوست که از میان ملت امى و بیسواد پیامبرى از خودشان برانگیخت تا آیات خدا را برایشان تلاوت کند، از رزائل و مفاسد اخلاقى پاکشان سازد، کتاب را بر آنان بیاموزد، گر چه آنان پیش از آن در ضلالت و گمراهى آشکار به سر میبردند. به عبارت دیگر پیامبر یعنى کسى که بر اساس دستور خداوند، جامعه را به عنوان یک اصلاحگر، از مفاسد اخلاقى، اصلاح میکند و به وسیله آموزش علم و دانش، آنها را از ضلالت و گمراهى که ریشه آْن از جهالت و نادانیها است، خارج ساخته و هدایتشان میگرداند.
و آخرین آیهاى که در این بخش بیان میکنیم آیه ۵۸ سوره مریم میباشد که در واقع جمع بندى مطالب بالاست و آن اینکه:
“آنان پیامبرانى بودند که خداوند نعمتش را بر ایشان ارزانى داشت از فرزندان آدم و از کسانى بودند که با نوح سوار کشتى نمودیم، آنان از خاندان ابراهیم و اسماعیل و از هدایت شدگان و برگزیدگان بودند که هر وقت آیات خدا بر ایشان تلاوت میشد گریه کنان بر خاک مذلت و بندگى میافتادند.
این بود خلاصهاى از نظرات قرآن راجع به پیامبران و اینکه پیامبران قبل از پیامبرى صاحب چه کارهایى بودند که لیاقت دریافت نبوت را در خود ایجاد نمودند و بیان کرده که همه آنها اهل نیکى بوده و از کارهاى زشت رویگران بودند و داراى علم و دانش بوده و قبل از اینکه اینها به هدایت دیگران بپردازند خود را هدایت کرده بودند. اما افسوس که انسان وقتى به تورات و انجیل مینگرد مسئله را عکس اینها میبیند زمانى نسبت زنا به پیامبر میدهند چرا که هر عقل سلیمى حکم میکند که پیامبر که به عنوان هدایت و نجات دهنده نسل بشر است باید قبل از پرداخت به هدایت دیگران خودش به آن مسیر هدایت و راهنمایى کند بر این اساس است که بزرگان دعا کنند خدایا ما را از شر اعمال نیکمان برحذر دار.
منبع :ابوالقاسم خویى، البیان، ترجمه هاشمزاده هریسى و محمد صادق نجمى، دانشگاه آزاد اسلامى خوی چاپ سیزدهم.