- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
معراج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از پدیده های خارق العاده ای است که قبل از هجرت در مکه به وقوع پیوسته است. این سفر که به معراج معروف است از مکه به سمت بیت المقدس آغاز گردیده و از بیت المقدس به آسمان منتهی شده است.
از مکه تا بیت المقدس
آیت الله العظمی سبحانی سفر معراج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را به صورت مختصر در کتاب فروغ ابدیت نقل نموده اند که در این نوشتار منعکس می شود:
تاریکى شب افق را فراگرفته بود و خاموشى در تمام نقاط حکم مى کرد. هنگام آن رسیده بود که جانداران در خوابگاه هاى خود به استراحت بپردازند و براى مدت محدودى، چشم از مظاهر طبیعت بپوشند و براى فعالیت روزانه ی خود تجدید قوا کنند.
پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز از این ناموس طبیعى مستثنى نبود. او می خواست پس از اداى فریضه به استراحت بپردازد، ولى یک مرتبه صداى آشنایى به گوشش رسید، آن صدا از جبرئیل، امین وحى بود که به حضرت عرضه داشت:
امشب سفر دور و درازى در پیش دارى و من نیز با تو همراهم تا نقاط مختلف گیتى را با مرکب فضاپیمایى به نام «براق» بپیمایید.
پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله و سلم) سفر با شکوه خود را از خانه ی ام هانى آغاز کرد و با همان مرکب به سوى بیت المقدس که در حال حاضر در کشور فلسطین واقع است و آن را مسجد الاقصى نیز مى نامند، روانه شد و در مدت بسیار کوتاهى در آن نقطه پایین آمد و از نقاط مختلف مسجد و «بیت اللحم» که زادگاه حضرت مسیح (صلی الله علیه و آله و سلم) است و منازل انبیا و آثار و جایگاهشان دیدن کرد و در برخى از منازل دو رکعت نماز گزارد.
از بیت القدس تا آسمان
سپس قسمت دوم از برنامه سفر آسمانی خود را آغاز فرمود. از همان نقطه به سوى آسمان ها پرواز کرد؛ ستارگان و نظام جهان بالا را دید و با ارواح پیامبران و فرشتگان آسمانى سخن گفت و از مراکز رحمت و عذاب (بهشت و دوزخ) بازدید کرد؛
درجات بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک دید و در نتیجه از رموز هستى و اسرار جهان آفرینش و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بى پایان خدا کاملاً آگاه شد.
سپس به سیر خود ادامه داد و به «سدره المنتهى»[۱] رسید و آن را سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. در این هنگام برنامه وى پایان یافت.
بازگشت از معراج
وى مامور شد از همان راهى که پرواز کرده بود برگردد. در مراجعت نیز در بیت المقدس فرود آمد و راه مکه و وطن خود را پیش گرفت و در بین راه به کاروان بازرگانى از قریش برخورد کرد، در حالى که آنان شترى را گم کرده بودند و به دنبال آن مى گشتند و از آبى که در میان ظرف آنها بود قدرى خورد و باقیمانده آن را به روى زمین ریخت و بنا به روایتى سرپوشى روى آن گذاشت.
او از مرکب فضاپیماى خود در خانه ام هانى پیش از طلوع فجر پایین آمد و براى اولین بار، راز خود را به وى گفت و در روز همان شب، در مجامع و محافل قریش پرده از راز خود برداشت.
داستان معراج و سیر شگفت انگیز او که در فکر قریش امر ممتنع و محالى بود، در تمام مراکز منتشر شد و سران قریش را بیش از همه عصبانى کرد.
تکذیب معراج پیامبر توسط قریش
قریش به عادت دیرینه خود معراج او را نپذیرفته و به تکذیب او برخاستند و گفتند: «در مکه کسانى هستند که بیت المقدس را دیده اند؛ اگر راست مى گویى، کیفیت ساختمان آنجا را تشریح کن.»
پیامبر نه تنها خصوصیات ساختمان بیت المقدس را تشریح کرد، بلکه حوادثى را که در میان مکه و بیت المقدس رخ داده بود، بازگو نمود:
«در میان راه به کاروان فلان قبیله برخورد نمودم و شترى از آنها گم شده بود و در میان اثاث آنان ظرفى پر از آب بود و من از آن نوشیدم و سپس آن را پوشانیدم[۲] و در نقطه اى به گروهى برخوردم که شترى از آنها رمیده و دست آن شکسته بود.»
قریش گفتند: «از کاروان قریش خبر ده، گفت آنها را در «تنعیم» (مکانی در ابتدای حرم) دیدم و شتر خاکسترى رنگى در پیشاپیش آنان حرکت مى کرد و کجاوه اى روى آن بود و اکنون وارد شهر مکه مى شوند.»
قریش از این خبرهاى قطعى سخت عصبانى شدند و گفتند: «اکنون صدق و کذب گفتارش براى ما معلوم مى شود.» چیزى نگذشت، طلایه کاروان وارد شهر شد و «ابو سفیان» و مسافران جزئیات گزارشهاى آن حضرت را تصدیق کردند. آنچه گفته شد، اجمال و اختصارى از کتابهاى تفسیر و حدیث است.[۳]
نتیجه گیری
معراج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) یک امر قطعی و مسلم است هرچند وقوع آن از نظر مردم و افکار عمومی جامعه ناممکن بوده است.
به اعتقاد ما سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به دلیل برخورداری ایشان از مقام نبوت و عصمت، هرگز خلاف واقع نمی باشد. هر چند مشرکان سخنان آن حضرت را تکذیب کردند ولی شواهد و دلایلی را که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) برای آنان نقل نمود، قابل تکذیب و انکار نبود لذا آنان که در دل نور فطرت داشتند سخنان حضرت را پذیرفته و به او ایمان آورند.
پی نوشت ها
[۱]. براى توضیح معناى «سدره المنتهى» به تفاسیر مراجعه شود.
[۲]. بنا به نقل برخى: «باقیمانده آن را ریختم» ممکن است نقل بر اثر تعدد عمل شود.
[۳]. سبحانی تبریزی، جعفر، فروغ ابدیت، صفحه: ۳۶۸، قم، بوستان کتاب، چ۲۱، ۱۳۸۵ ش.
منبع
سبحانی تبریزی، جعفر؛ فروغ ابدیت؛ ص۳۶۸؛ قم؛ بوستان کتاب؛ چ۲۱؛ ۱۳۸۵ ش