- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
در طول تاریخ کتابهای زیادی درباره احادیث اهل بیت و رسول گرامی اسلام (ص) نگاشته شده است. این کتابها در حوزه های مختلف حدیثی مطالبی را ارائه داده است. یکی از این کتابها کتاب شهاب الاخبار است که در مقاله زیر به معرفی مختصر آن پرداخته شده است.
کتاب شهاب الاخبار، یکى از مجموعه هاى ارزشمند حدیثى از گفتار کوتاه رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم است که در قرن پنجم هجرى توسط قاضى قضاعى مصرى (متوفاى ۴۵۴ ق .) تدوین شده است.
این کتاب همراه با شرح فارسى در سال ۱۳۴۲ ش. در تهران با مقدمه و تصحیح و تعلیق میرجلال الدین حسینى ارموى «محدّث» و با حمایت اوقاف وقت در چاپخانه دانشگاه تهران چاپ شده است. مدیر کل اوقاف آن زمان، دکتر على اکبر شهابى مقدمه اى کوتاه بر کتاب نگاشته و مرحوم محدث ارموى کتاب را همراه با شرح فارسى آن ـ که توسط یکى از عالمان شیعى در قرن هفتم نوشته شده ـ تصحیح و تعلیق و در ۳۷۶ صفحه منتشر کرده است و در احیاى آن از دونسخه از سردار کابلى ـ اعلى اللّه مقامه ـ استفاده کرده است.
محدّث ارموى مطالب مورد نظر خود را با عنوان مقدمه مصحح بیان کرده است و در آغاز، از اهمیت کتاب «شهاب الاخبار» سخن مى گوید.
او نظر محدّث نورى را در آغاز مى آورد و نویسنده کتاب را چنین معرفى مى کند:
«قاضى ابوعبداللّه محمد بن سلامه بن جعفر بن على بن حکمون مغربى قضاعى محدّث معروف متوفاى ۴۵۴٫» و اشاره مى کند که این عالم بزرگوار با شیخ طوسى معاصر بوده است.
توسط عالمان شیعه و سنى شرح هایى بر شهاب الاخبار نوشته شده است. از جمله:
۱ـ سید ضیاء الدین فضل اللّه بن على بن عبداللّه حسنى راوندى شرحى به نام ضوء الشهاب فى شرح الشهاب نوشته است و مجلسى از این شرح بسیار نقل مى کند.
۲ـ افضل الدین حسن بن على بن احمد ماهابادى نیز شرحى بر شهاب داشته است.
۳ـ قطب راوندى نیز شرحى به نام ضیاء الشهاب فى شرح الشهاب نوشته است.
۴ ـ ابوالفتوح رازى (حسین بن على بن محمد خزاعى) نیز شرحى به نام روح الاحباب و روح الالباب فى شرح الشهاب تدوین کرده است.
۵ ـ برهان الدین ابوالحارث محمد بن ابى الخیر على بن ابى سلیمان ظفر حمدانى.
بسیارى از عالمان عامه هم این اثر را شرح و تلخیص و تبویب کرده اند. از جمله:
۱. نجم الدین غیطى محمد بن احد اسکندرى (متوفاى ۹۸۴ ق.)
۲. امام حسن بن محمد صغانى نیز به اصلاح آن پرداخته و آن را کشف الحجاب عن احادیث الشهاب نامیده است و همین شخص کتابى به نام ضوءالشهاب دارد.
۳. ابوالمظفر محمد بن اسعد معروف به ابن الحکیم الحنفى (متوفاى ۵۶۷ ق.) شهاب الاخبار را شرح کرده است.
۴. شیخ ابراهیم مناوى آن را به طریق شرح مزجى شرح کرده است و آن را رفع النقاب عن کتاب الشهاب نامیده است. لکن امینى شامى گفته است: در ترجمه مناوى که او کتاب شهاب قاضى قضاعى را مرتب کرده و شرح نموده و آن را امعان الطلاب بشرح ترتیب الشهاب نام گذارده است. حل الشهاب شرحى دیگر بر این کتاب است.
۵. ابن وحش محمد بن حسین موصلى نیز به شرح آن پرداخته و این شرح را شیخ ابراهیم بن عبدالرحمن الوادیاشى (متوفاى سال ۵۷۰ ق.) مختصر کرده است. استاد ابوالقاسم بن ابراهیم ورّاق عابى آن را به عنوان شرح مقبول شرح کرده و سیوطى آن را مانند جامع الصغیر خویش مرتب ساخته و به نام اسعاف الطلاب بترتیب الشهاب موسوم داشته است.
مذهب مؤلف
در این که قاضى قضاعى، شیعى است یا شافعى گفت و گوست. و حاجى خلیفه او را شافعى مذهب مى داند ولى علامه مجلسى در بحار فرموده: گرچه شهاب الاخبار از مؤلفات عالمان عامه است، لیکن اکثر فقرات آن در خطب و اخبار مرویه از طرق شیعه مذکور است.
قاضى قضاعى کتابى هم به نام دستور الحکم فى مأثور معالم الکلم دارد که هدف وى در آن کتاب گردآورى کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است.
تبصره
البته باید توجه داشت که عالم دیگرى به نام شیخ یحیى بحرانى کتابى به نام الشهاب فى الحِکَم و الآداب فى الاحادیث النبویه نوشته که در سال ۱۳۲۲ ق. در تهران به قطع خشتى چاپ شده است. نسخه مخطوطى از این کتاب در کتابخانه محدّث ارموى موجود بوده است.
در هر صورت، کتاب شهاب الاخبار قاضى قضاعى غیر از الشهاب فى الحلم و الآداب است که در سال ۱۳۲۲ ق. چاپ شده است. گرچه موضوع هر دو، کلمات شریف نبوى است و شاید شیخ یحیى بحرانى از قاضى قضاعى الهام گرفته باشد.
شرح فارسى شهاب الاخبار را برخى از ابوالفتوح رازى دانسته اند که محدّث ارموى این نسبت را تأیید نمى کند و شواهدى بر خلاف آن ارائه داده است. در هر حال این مجموعه شامل ۷۹۴ حدیث است که بر اساس محاسبه جملات نبوى، حدود هزار گوهر آسمانى را در بردارد و شایسته است بارها و بارها منتشر گردد تا امت اسلامى از آن بهره مند شوند.
سیماى محمّد
بیند چو خدا در رخ زیباى محمد
دل سیر نگردد ز تماشاى محمد
یزدان صدف کون و مکان خلق نفرمود
الاّ ز پى گوهر والاى محمد
چون خواست خدا حُسن رخ خویش ببیند
کرد آینه، آراسته سیماى محمد
جان بخشى اگر معجز عیسى ست عجب نیست
کاو هست کمین بنده شیداى محمد
صد پلّه به بام شرفش مانده که جبریل
ماند عقب از سیر دلاراى محمد
از کنگره عرش الهیست فراتر
خاک از شرف پاى فلکساى محمد
این معجزه اش بس، که شود زنده جاوید
هر مرده دل از نام فرحزاى محمد
سرچشمه انوار الهیست روانش
گنجینه عرفان، دل داناى محمد
سودائى او باشم و سودا ننمایم
با هردو جهان گوهر سوداى محمد
در حشر که دست همه کوتاست ز چاره
دست من و دامان تولاّى محمد*
منبع: ماهنامه کوثر،شماره ۵۰
محمود مهدى پور