- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 16 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
یکی از مهم ترین بحث ها، در عرصه علوم انسانی، تربیت انسان است؛ زیرا هدف اصلی رسالت انبیا را تربیت و تزکیه تشکیل می دهند. و انسان، یگانه موجودی است که بیش ترین نیاز را به تربیت و رسیدن به کمال دارد؛ زیرا جانداران دیگر بر اساس غریزه از نخستین لحظه های تولد، راهشان را می یابند. اما انسان برای تربیت و تکامل نیاز به مربی دارد و همین موجود ضعیف، با تربیت و آموزش، در مسیر کمال قرار میگیرد، روحش اوج می گیرد و به سعادت می رسد. و بر قله های پیروزی و کمال یکی پس از دیگری سیطره می یابد.
نیاز انسان به مربی
انسان در مسیر رشد و تکامل نیازی به مربی دارد و این نیاز از کودکی تا روزی که از این دنیا می رود وجود دارد. با تربیت و آموزش انسان قله های انسانیت و معنویت را فتح می کند و به جایی می رسد که به جز خدا آن را نمی بیند.
سعدی در این زمینه می گوید:
رسد آدمی، به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است، مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت
به در آی تا ببینی، طیران آدمیت
انسانی که این همه آمادگی برای تربیت شدن دارد، شایسته است که خداوند به ترین راه ها را برای تربیت او در نظر گرفته باشد؛ یکی از این راه ها امر به معروف و نهی از منکر است که در تربیت فرد و جامعه کاربرد فراوان دارد. پیامبر گرامی اسلام (صلیالله علیه و آله) نیز برای این مبعوث گشت که انسان را هدایت و تربیت کند و استعدادهای نهفته آنان را شکوفا سازد؛ از طرفی امر به معروف و نهی از منکر یکی از سنت های مهم در اسلام است که جلو فساد را می گیرد و نوعی خیزش و مشارکت همگانی، در برابر فسادها و نارسایی ها و شاهراهی، برای رسیدن به کمال است.
در این مقاله، کارکرد تربیتی امر به معروف و نهی از منکر را در سیره پیامبر بررسی می کنیم. این موضوع، با همه اهمیتی که دارد، کم تر بررسی شده است؛ یکی از مشکلات جدی این حوزه، کمبود منبع است؛ زیرا، سیره نویسان به نوعی رجال نویسی کرده اند و در برخی از کتاب های سیره نیز تاریخ نگاری را به جای سیره نویسی ادامه داده اند.
ما در این نوشته، از کلیات (شرح و تعریف واژگان) آغاز کرده ایم. آن گاه، در ادامه از کاربرد امر به معروف و نهی از منکر در سیره پیامبر بحث نموده ایم.
کلیات
در این بخش لازم است، به تعریف و توضیح برخی از واژه ها بپردازیم. عنوانی که در این مقاله انتخاب کرده ایم، از چند واژه مرکب شده است که برخی از واژگان به تعریف نیاز دارند و عبارتند از: معروف، منکر، امر به معروف و نهی از منکر، تربیت، سیره و سیره تربیتی. قبل از ورود به بحثِ اصلی، واژگان یاد شده را در ذیل به اختصار توضیح می دهیم:
مفهوم سیره
سیره، بر وزن فعله از ریشه «س ی ر» در لغت عبارت است از: روش، حالت و هیأت و به معنای رفتن و سیر کردن در زمین است؛ و برگذشتن، روان شدن و حرکت کردن دلالت می کند. و در اصطلاح: ثبات حالت، هیأت و روش مستمر است که آن را می توان سنت، مذهب، روش، رفتار، راه و رسم سلوک، طریقه خاص زندگی معنا کرد. یکی از معانی سیره نیز سنت است که عبارت است از: مجموعه رفتار و گفتار پیامبر (صلیالله علیه و آله) و اهل بیت او. گاهی افزون بر رفتار و گفتار، تقریر پیامبر (صلیالله علیه و آله) و اهل بیت او را نیز شامل می شود که در این صورت سیره عبارت است از: رفتار، گفتار و تقریرِ (امضای) معصوم. چنانچه، معصومی در برابر یک عمل سکوت کند و شخص انجام دهنده را راهنمایی نکند، به معنای این است که آن عمل را پسندیده است، یا دست کم از آن ناراضی نیست وگرنه باید یادآوری می کرد. که این اصطلاح بیش تر در علم اصول به کار می رود.
سیره تربیتی: سیره تربیتی پیامبر نیز عبارت است از: رفتارهایی که پیامبر (صلیالله علیه و آله) در مقام تربیت دیگران انجام داده است؛ بنابراین، هر رفتاری که پیامبر به منظور اثرگذاری بر شناخت ها، باورها، احساسات، عواطف یا رفتارهای دیگران انجام داده است، سیره تربیتی آن حضرت را تشکیل می دهد. با توجه به این تعبیر باید، کارکرد تربیتی امر به معروف و نهی از منکر را در سیره پیامبر (صلیالله علیه و آله) بررسی کرد.
تربیت که در فارسی پرورش خوانده می شود، به معنای: پرورانیدن، پروردن و آموختن و … آمده است؛ این واژه، در اصل عربی است و از ماده ربو، به معنای، زخم، زمین، فزون یافتن، زمین بلند و … به کار می رود. و راغب از آن چنین تعبیر می کند: تربیت پدید آوردن حالت تدریجی در چیزی است تا به حد کمال برسد.
در بیان معنای اصطلاحی تربیت، تعریف های متفاوت ارائه کرده اند، که نمونه های آن را در ذیل می بینیم:
تربیت، عبارت است از انتخاب رفتار و گفتار مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص تربیت شونده، برای پرورش استعدادهای نهفته اش در تمام ابعاد وجود، به طور هماهنگ.
تربیت کردن، آگاه ساختن، شکل دادن و بالاخره رشد و نمو بخشیدن، همگی دارای ریشه ای واحدند و آن فعل لاتینی «Educare» است.
تربیت، به معنای به فعلیت رساندن استعداد و به کمال رساندن مستعد کمال است.
پرورش، به جریان یا فرایند منظم و مستمر گفته می شود که هدف آن هدایت رشد جسمانی و روانی، یا به طور کلی، هدایت رشد همه جانبه شخصیت پرورش یابندگان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای پذیرفته جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنان است.
از مجموع تعریف های ارائه شده می توان، تعریف مختصر و جامع را برگزید، که عبارت است از: آماده سازی شرایط و عوامل مناسب، برای شکوفا ساختن استعدادهای بالقوه مستعد در همه ابعاد انسانی و رساندن تدریجی متربی به کمال مطلوب.
اکنون لازم است که معروف و منکر نیز روشن شود و آن گاه، با توجه به همان معنا کارکرد تربیتی امر به معروف و نهی از منکر در سیره پیامبر گرامی اسلام بررسی شود.
مفهوم معروف و منکر
معروف و منکر، مانند بسیاری از واژگان دیگر، به دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار می روند؛ ولی، معنای لغوی و اصطلاحی این دو از هم دور نیستند؛ بنابراین، معروف در لغت از ماده عرف ضد نکر، هرچیز پسندیده ای است که نفس آن را می شناسد و به آن انس می گیرد و آرامش می یابد. و منکر: خلاف معروف، هر امری است که شرع آن را زشت بشمارد و حرام و ناخوشایند بداند. به تعبیر دیگر، معروف، اسم هر کاری است که حسنِ آن را عقل و شرع تشخیص دهند و منکر آن است که عقل و شرع آن را انکار نمایند. و در اصطلاح فقهی، معروف، هر کار پسندیده ای است که افزون بر خوبی، دارای وصف زائد باشد، (از قبیل استحباب، وجوب و …) که یاد خود انجام دهنده آن را بشناسد (به واسطه اجتهاد و …) یا به آن راهنمایی اش کنند (در صورتی که مقلد باشد) و منکر، کار زشتی است که یا خود انجام دهنده آن را بشناسد، یا از طریق دیگران بشناسد، (از طریق مجتهد). از آن جا که منکر و معروف هم به فرهنگ وابسته است و هم عقل آن را می شناسد، یعنی برخی، از منکرات، در همه فرهنگ ها منکرند و برخی از معروف ها، در همه فرهنگ ها معروف به حساب می آیند؛ ولی، برخی از مصادیق معروف و منکر را باید، از طریق شرع شناخت، به همین دلیل کسانی که برخی از مصادیق منکر را انجام می دهند و برخی معروف ها را ترک می کنند، و در شناختن آن نیز کوتاهی نکرده اند و از روی لجاجت نیز عمل نکرده اند، قاصر شناخته می شوند و در پیشگاه خداوند معذورند. که جای بحثش در این مختصر نمی گنجد و باید به کتاب های فقهی مراجعه کرد.
امر و نهی
امر، فرمان دادن به کاری است و نهی، بازداشتن و منع کردن از چیزی. و یا نهی طلب واگذاشتن حاجتی است، خواه برآورده شود یا نشود. وقتی مفهوم معروف و منکر و امر و نهی روشن گشت، امر به معروف و نهی از منکر نیز به تبع آن روشن می گردد؛ زیرا، امر به معروف، فرمان دادن به معروف و کارهای نیک است که در اسلام معروف و شناخته شده است و نهی از منکر بازداشتن و منع کردن از ممنوعات شرعیه و ارتکاب بدی ها و زشتی ها است.
کارکرد تربیتی امر به معروف و نهی از منکر در سیره پیامبر
مهم ترین وظیفه تربیتی پیامبر
خداوند، نخستین مربی عالم است و بعد از او، پیامبران، مربیان انسان ها در این کره خاکی هستند که این وظیفه مهم بر دوش آنان نهاده شده است و در پایان، پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهمالسلام) این مسؤولیت سنگین را برعهده دارند، تا انسان ها را به گونه ای تربیت کنند که مصداق درست خلیفه خدا در روی زمین باشند، چنانچه خداوند، درباره حضرت پیامبر (صلیالله علیه و آله) فرموده است: «لقد من الله علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین»؛ به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد؛ پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را برایشان بخواند و آنان را پاک گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً، پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.
از آن جا که وظیفه اصلی پیامبر طبق این آیه تربیت است، باید دید، در این راه از امر به معروف و نهی از منکر چگونه استفاده نموده و سیره اش چه بوده است؟ آنچه را که به جرئت می توان ادعا کرد این است که در سیره پیامبر بیش ترین و مهم ترین کارکرد تربیتی را امر به معروف و نهی از منکر داشته است و پیامبر هم در مراحل مختلف از روش و شیوه های امر به معروف و نهی از منکر، برای تربیت انسان ها استفاده می نموده است، که از آن میان، چند مورد از سیره آن حضرت را در اجرای امر به معروف و نهی از منکر، بر می رسیم که از آن جمله می توان داستان سمره بن جندب را یاد کرد و نیز داستان مرد صحرانشین را که از پیامبر تقاضای کمک کرد و چون پیامبر به او مقداری کمک کرده بود که در نظر آن مرد ناچیز و اندک جلوه کرده بود، به پیامبر اهانت کرد و اصحاب آن حضرت را به خشم آورد، ولی رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) او را به خانه برد و دوباره کمک کرد و در ضمن این کار را کرد تا وضع زندگی آن حضرت را از نزدیک ببیند. پس از آن که وضع پیامبر را تماشا کرد و دانست که به شاهان شباهت ندارد و سیم و زری نیندوخته است، به دلیل اهانتش از پیامبر عذرخواهی کرد؛ ولی پیامبر به او امر فرمود، عذرخواهی را در حضور اصحاب تکرار کند تا کینه ای که اصحابش نسبت به او داشتند، بر طرف شود. پیامبر، با این کار، او را رام و وادار به عذرخواهی کرد و در دل او محبت ایجاد کرد و او را از جمله مشتاقان دین ساخت و به سعادت و افتخار نزدیک نمود و نیز به اصحابش فهماند که همواره مدارا و بردباری بیش از خشونت کاربرد تربیتی دارد.
و از دیگر مصادیق کاربرد امر به معروف و نهی از منکر، در سیره پیامبر (صلیالله علیه و آله)، فرستادن پیک ها و نامه های تربیتی آن حضرت به اطراف و اکناف عالم را می توان برشمرد که همه از کارکرد امر به معروف و نهی از منکر در سیره پیامبر (صلیالله علیه و آله) حکایت دارند که در ذیل از آن بحث خواهیم کرد.
سیره پیامبر در اجرای امر به معروف و نهی از منکر
یکی از سیره های پیامبر (صلیالله علیه و آله) این بود که امر به معروف و نهی از منکر را با مراحل آن اجرا می کردند، یعنی از کم آغاز می نمودند و آنگاه شدت می بخشیدند. از آن جا که گفته اند: امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان یک امر اجتماعی در موارد گوناگون جنبه ارشادی دارد و از این جهت نیز یک روش تربیتی اساسی است. انسان، طبیعتاً ارشد را به تر از دستور دادن تحمل می کند. پیامبر (صلیالله علیه و آله) به نحو شایسته ارشادی بودن آن را در سیره اش نشان می داد که نمونه آشکار آن را در داستان سمره بن جندب می بینیم که عالمان اصول، از آن برای قاعده لاضرر استفاده کرده اند. در داستان سمره، پیامبر (صلیالله علیه و آله) کاملاً مراحل را رعایت فرموده و از ملایمت و مرحله نخستین امر به معروف و نهی از منکر استفاده نموده است تا آخرین مرحله لازم. داستان سمره چنین است: زراره، از امام باقر (علیهالسلام) روایت می کند که سمره بن جندب در باغ مرد انصاری درخت خرمایی داشت که خانه انصاری در آن جا بود، سمره، بدون این که اجازه بگیرد به سراغ نخلش می رفت. مرد انصاری در اعتراض می گفت: «ای سمره تو همواره ناگهان و بی اطلاع وارد باغ می شوی و ما در شرایطی قرار داریم که خوشایند نیست، وقتی وارد باغ می شوی اجازه بگیر!»
– من در راهی که مربوط به درخت خودم است، اجازه نمی گیرم.
مرد انصاری به رسول خدا (صلیالله علیه و آله) شکایت کرد، رسول خدا (صلیالله علیه و آله) سمره را احضار کرد و فرمود، فلانی از تو شکایت دارد، از این که بدون اجازه او و خانواده اش وارد باغ می شوی. از این پس با اجازه و اطلاعشان وارد باغت شو!
– آیا راهی که متعلق به باغ خودم است، جواز عبور می خواهد؟ نه چنین نخواهم کرد.
– پس در این صورت باغ را واگذار کن. در برابر درختی که به تو می دهم.
– نه چنین نمی کنم.
– در برابر آن دو تا درخت می دهم.
– نمی خواهم معامله کنم.
پیامبر مرتب بر تعداد درختان می افزود که او را راضی کند، تا به ده اصل درخت رسید؛ ولی سمره راضی نمی شد. آنگاه پیامبر فرمود:
– در برابر درخت تو ده اصل درخت در فلان مکان [به تر] می دهم.
– نه مبادله نمی کنم.
– درختت را واگذار تو را درختی در بهشت می دهم!
– نه راضی نمی شوم.
– تو شخص ضرر زننده ای هستی، در حالی که: لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن آن گاه پیامبر دستور داد: «تا آن درخت را از ریشه بکنند و به سمره فرمود: درختت را بردار و هرجا که می خواهی بکار».
در این داستان می بینیم که چگونه پیامبر (صلیالله علیه و آله) با ملایمت و مدارا سمره را وادار می سازد تا از راه لجاجت برگردد و به راه درست و به سوی تربیت رهنمون شود؛ اما، متأسفانه سمره این لیاقت را نداشت و سیره پیامبر (صلیالله علیه و آله) در چنین موارد این بود که در جایی اعمال زور، در جای دیگر نرمش و ملاطفت. هر کدام را در جای خود به کار می برد. تا هم خود آن شخص تربیت شود، هم مانع تربیت دیگران نشود.
پیامبر (صلیالله علیه و آله) افزون بر این که در عمل آن گونه از امر به معروف و نهی از منکر کار می گرفت که همواره باید به نتیجه درست و سازنده تربیتی منتهی شود، در سخن، نیز تأکیدی بسیار داشت و آن را سازنده ترین عامل به حساب می آورد چنانچه در سخنان گهر بار آن حضرت همواره روی این مطلب تکیه و تأکید گردیده است و در حدیثی از آن حضرت چنین می خوانیم: «همواره مردم به خوبی و سلامت به سر خواهند برد تا وقتی که مردم امر به معروف و نهی از منکر را به پا دارند و با همدیگر به نیکی و تقوا کمک کنند؛ اما آن گاه که چنین نکنند، برکات از میانشان برداشته می شود و برخی بر برخی دیگر چیره می گردد که یاوری در آسمان و زمین ندارند و دستشان از همه جا کوتاه است.
در جایی که امر به معروف و نهی از منکر، با همه شرایط اجرا شود، حساسیت عمومی، در دل ها به گناه موج می زند، اما آن گاه که این سنت پسندیده، ترک شود، همان شرایط و اوضاع غلبه می یابد که پیامبر (صلیالله علیه و آله) شرح داده است؛ خوبان در گوشه ها می خزند و در چنین محیط و اوضاع تربیت سالم مشکل می شود.
اهداف دعوت نامه های تربیتی پیامبر
پیامبر، در نامه هایی که برای قبایل و سران ملت ها می فرستاد، تا آنان را به سوی دین دعوت نماید، یکی از اهداف آن را امر به معروف و نهی از منکر معرفی می فرماید، جای تردید نیست که پیامبر (صلیالله علیه و آله) در دعوتنامه هایش، جز تربیت انسان ها هدف دیگر نداشته است؛ زیرا، اصل بعثت پیامبر، به منظور تربیت و تعلیم بود نامه ای که برای بنی تمیم فرستاده است، حکایت گر همین معنا است. در یکی از نامه های آن حضرت به بنی تمیم چنین می خوانیم:
«أن کتاب النبی جاء إلی بنی تمیم، فقال الأحنف: إلی ما یدعو؟ فقیل: إلی الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر، فقال: قول حسن، قال: فأبر النبی فدعا له.»؛ وقتی دعوتنامه پیامبر (صلیالله علیه و آله) به طایفه بنی تمیم رسید، احنف پرسید: به چه چیزی ما را دعوت می کند؟ به او گفتند: به امر به معروف و نهی از منکر. گفت: «سخن زیبا و (دعوت نیکویی) است.» این حکایت را به پیامبر اطلاع دادند، پیامبر (صلیالله علیه و آله) برای گوینده آن دعا فرمود.
در آغاز، بیان کردیم که تقریر پیامبر (صلیالله علیه و آله) از مصادیق سیره به حساب می آید، در این گفت وگو، نه تنها تقریر آن حضرت وجود دارد، بلکه دعای آن حضرت نیز برای گوینده آن سخن، اهمیت بیش تر را می رساند که یکی از مهم ترین راه ها امر به معروف و نهی از منکر است.
امر به معروف و نهی از منکر زمینه ساز تربیت
از نمونه های روشن امر به معروف و نهی از منکر این است که دسته جمعی، توسط مسلمانان این سنت نیکو برگزار شود. امر به معروف و نهی از منکر، برای این تشریع شده است تا طغیان گری رشد نکند (چه طغیان در برابر خدا، چه در برابر خلق خدا)، جامعه ای که به سنت امر به معروف و نهی از منکر عمل نمایند، جامعه ظلم ستیز و شایستگان و زمینه مساعد برای رویش عدل خواهد بود، و جامعه ای که در برابر افراد و گروه های خویش احساس مسؤولیت نکند، آرام آرام به سوی ناامنی به پیش خواهد رفت و زمینه های رشد نابود خواهند شد و استعدادها به هدر خواهند رفت، و در نتیجه، زمینه های ناهنجاری های تربیتی به وجود خواهند آمد؛ از این رو، خداوند، یکی از وظایف مؤمنان را در شرایطی که اختلاف میان گروه های جامعه بالا گیرد، اجرای امر به معروف و نهی از منکر عنوان می دارد، آن هم به صورت بسیج عمومی و در این زمینه می فرماید: «و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند، میان آن دو را اصلاح کنید و اگر [باز] یکی از آن دو بر دیگری تعدی کرد، با آن [طایفه ای] که تعدی می کند، بجنگید تا به فرمان خدا باز گردد. پس اگر باز گشت، میان آن ها را دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید، که خدا دادگران را دوست می دارد».
در یکی از شأن نزول های این آیه گفته اند: «میان دو طایفه اوس و خزرج، نزاعی به وجود آمد که نزدیک بود، کار به جاهای باریک بکشد و این آیه نازل شد و مسلمانان را مکلف ساخت که در چنین مواردی باید دخالت کنند و به نزاع پایان دهند، این یکی از مهم ترین راه ها برای جلوگیری از اختلافاتی است که کمر مسلمین را شکسته و بدترین راه نفوذ دشمنان اسلام است که همواره از این حربه استفاده نموده اند. شعار، اختلاف بینداز و حکومت کن! یکی از شعارهای مهم استعماری است که در طول تاریخ بر مسلمانان و اقلیت ها اجرا شده است. اکنون هم، تنها راه مطمئن برای نجات جوامع اسلامی، عمل به همین دستور کوتاه قرآن و احیای این سنت است که همگان مشارکت کنند. و دولت ها و ملت ها، با هم بسیج گشته، به نبرد طغیان گران برخیزند، که از آشکارترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر به حساب می آید. از آن جا که پیامبر گرامی اسلامی (صلیالله علیه و آله) حاکم دولت اسلامی است و بر جان ها ولایت دارد، نخستین مخاطب این آیه است و مردم را به این سنت حسنه برای رسیدن به آرامش و امنیت در عمل تشویق و تأیید فرموده است که امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهم ترین راه های تربیتی اسلام است، به ویژه در جایی که لازم باشد، دسته جمعی انجام شود. و چون مراحل امر به معروف و نهی از منکر نیز در بحث ما نقش دارد که می توان آن را دارای کاربرد تربیتی دانست؛ از این رو، باید، مراحل و مراتب آن را نیز بیان کرد.
مراحل امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر، حساسیت عمومی در برابر گناه است که نمی گذارد، فرد و جامعه به سوی بی بند و باری و سقوط پیش برود، و یکی از سنت های مهم است که در هر شرایط قابل اجرا است و شباهت فراوان به نماز دارد؛ زیرا، نماز را در هیچ حالی نباید ترک کرد. امر به معروف و نهی از منکر نیز در هیچ شرایطی نباید ترک شود؛ بلکه به مراتب پایین تر باید اکتفا نمود. چنان که نماز نیز مراتب دارد، اگر در حال ایستاده نشد، باید نشسته انجام شود. اگر آن هم امکان پذیر نبود، با اشاره، اگر با اشاره نشد، در دل باید خواند، امر به معروف و نهی از منکر نیز دارای مراتبی است که اگر با زبان و عمل امکان نداشت، با انکار قبلی از منکرات و زشتی ها باید اعلام انزجار کرد و همان گونه که نماز از کارهای زشت باز می دارد، امر به معروف و نهی از منکر نیز چنین است، خداوند درباره نماز می فرماید: «و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز می دارد، و قطعاً یاد خدا بالاتر است و خدا می داند، چه می کنید».
حدیثی است که از امام باقر و امام صادق (علیهالسلام) درباره امر به معروف و نهی از منکر روایت شده است: امر به معروف و نهی از منکر دو آفریده از آفریدگان خداوندند. کسی که آن دو را یاری نماید، خداوند به او عزت می بخشد و کسی که آن دو را خوار نماید، خداوند تعالی خوارش می کند.
امر به معروف و نهی از منکر و نماز تأثیرات اجتماعی یکسان دارند و هر دو از زشتی ها جلوگیری می کنند، مراحل آن عبارتند از:
مرتبه اعراض و روی گرداندن: اگر کسی با در هم کشیدن چهره، اصلاح می شود، برخورد تندتر جایز نیست.
مرتبه زبان: اگر با روی گرداندن اصلاح نشود، باید، با زبان خوش، نه با تندی و خشونت تذکر داد.
مرتبه عمل: اگر مراتب بالا کارگر نیفتاد، انسان، می تواند، دست به عمل بزند، اما اگر به ضرب و جرح منتهی شود، باید با اجازه حاکم شرع صورت گیرد، نه این که هرکس به نام امر به معروف و نهی از منکر، دست به هر جنایتی بزند و آن را امر مقدس و وظیفه شرعی جلوه دهد.
مرتبه قلبی: اگر انسان، نتواند، هیچ کاری انجام دهد، واجب است، از این که معروف ترک و منکر انجام شود، در دل، ناراضی شود. تا گناه در نظرش آسان جلوه نکند. این کم ترین کاری است که برای همگان و در هر حال میسر است. البته، این مراحل به نوع منکر و معروف بسته است، اگر اصول اسلام در خطر باشد، در این صورت، انکار قلبی کافی نیست؛ در چنین شرایطی، وظیفه حاکم اسلامی و دیگر مسلمانان، حرکت و ایستادن در مقابل طغیان گری است؛ همان گونه که امام حسین (علیهالسلام) هدف قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر بیان می کند.
فلسفه مراتب امر به معروف و نهی از منکر
یکی از فلسفه های مراتب و شرایط امر به معروف و نهی از منکر آثار تربیتی آن است؛ از این رو، اسلام، برای امر به معروف و نهی از منکر، افزون بر مراتب، شرایطی قرار داده است که از آن جمله این است که خود موجب فساد نگردد؛ در صورت دارا نبودن شرایط، نباید کسی به این کار اقدام کند؛ زیرا، بدون داشتن شرایط گاهی نتیجه معکوس به دست می آید و نه تنها کارکرد تربیتی ندارد، بلکه مانع آن می گردد. و از شرایط دیگر این است که فرمان دهنده و بازدارنده باید معروف و منکر را بشناسد، اگر نمی شناسد، تحصیل شرایط و شناختن معروف و منکر را نیز برخی واجب کرده اند، و همچنین، در شرایطی که شخص پشیمان است و اصرار بر ادامه دادن ترک معروف و انجام منکر ندارد، نباید به او تذکر داد و امر و نهی کرد؛ زیرا، عزت نفسش آسیب می بیند و گرفتار خود پنداره منفی می شود. برای خویش ارزشی قائل نمی شود و در نتیجه: افرادی که دچار خود کم بینی اند و برای خود ارزشی قائل نیستند، به راحتی در دام اعمال غیر اخلاقی گرفتار می شوند و حتی از آسیب رساندن به دیگران هیچ ابایی ندارند.
همه شرایط امر به معروف و نهی از منکر، نوعی بار تربیتی دارد که می خواهد، به گونه ای افراد را از منکر باز دارد و به سوی خوبی و معروف بکشاند. و در نهایت او را تربیت کند. در بسیاری از سیره پیامبر که به امر خداوند اجرا می شد، شرایط تدریجی رعایت گردیده است؛ از جمله، می توان حرمت تدریجی شراب را نام برد که خداوند یکباره این کار را نکرد، بلکه روحیات و پذیرش متربیان را نیز در نظر داشت، و روشن است که اگر اسلام می خواست، بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ عمومی، به مبارزه برخیزد، ممکن نبود؛ و از این رو، از روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار و اذهان برای ریشه کن کردن میگساری که به صورت یک عادت ثانوی در رگ و پوست آن ها نفوذ کرده بود، استفاده کرد.
نتیجه
از آنچه تاکنون گذشت، می توان، به این نتیجه دست یافت که فلسفه بعثت و دعوت پیامبر (صلیالله علیه و آله) تربیت انسان ها بوده است و پیامبر گرامی اسلام نیز از راه های بسیاری استفاده نموده است که یکی از راه های مهم تربیتی آن حضرت، امر به معروف و نهی از منکر و نحوه اجرای آن است؛ زیرا، امر به معروف و نهی از منکر دو عامل مهم تربیتی و بازدارنده از زشتی ها است. وظیفه ای است که افزون بر حاکم و دولت اسلامی، بر عهده همگان نهاده شده است تا هرکس به قدر توان خویش بتواند، در تربیت عمومی سهم داشته باشد؛ ولی، سیره پیامبر گرامی اسلام در اجرای امر به معروف و نهی از منکر به گونه ای بوده است که بتواند، به عنوان حاکم دولت اسلامی و به عنوان پیامبر رحمت بر همگان رحمت باشد و هم از هرج و مرج ها جلوگیری نماید، این وظیفه مهم به صورت کامل آن گاه میسر است که امر به معروف و نهی از منکر، با زبان خوش و مدارا آغاز گردد، تا به مرحله ای برسد که پیامبر (صلیالله علیه و آله) یا کسانی که از جانب آن حضرت ولایت تام دارند، اجرا نمایند؟ زیرا در شرایطی امر به معروف و نهی از منکر کاربرد دارد که بتواند جلو بسیاری از نابسامانی های اجتماعی را بگیرد که مصداق مهم امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود، قصاص، دیات و … به حساب می آید. خداوند درباره تأثیر قصاص بر تربیت می فرماید: «و ای خردمندان، شما را در قصاص زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید».
در این آیه اشاره دارد که جنبه تربیتی قصاص را کسی درک می کند که از خرد بهره ای داشته باشد؛ زیرا، خردمندان آن را نردبان تکامل قرار داده، به سوی آسمان معنویت بالا می روند. چنان که در احادیث درباره اجرای حدود چنین آمده است: «حدی که برای رضای خدا در زمین اجرا شود، برتر از بارش چهل روز باران است».
این ها، از مصادیق و نمونه های تربیت اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر به حساب می آیند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه