- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
پیمان دفاعی مسلمانان توسط پیامبر خدا در مدینه با هدف وحدت هر چه بیشتر بین مسلمانان مهاجر و انصار نوشته شد و یهودیان مدینه نیز آن را امضا کردند. بر اساس این پیمان دفاعی، پیامبر اکرم (ص) آیین و ثروت آن ها را طبق شرایطى محترم شمرد. متن کامل این پیمان را سیره نویسان در منابع خود آورده اند.
یکی از مشکلات مهم مسلمانان مدینه، یهودیان شهر مدینه بود. یهودیان، در داخل و خارج این شهر مى زیستند و اقتصاد و تجارت آن سامان را قبضه کرده بودند.
پیامبر (ص) به خوبى می دانست که تا اوضاع داخلى سر و سامان پیدا نکند و یهودیان را با خود متحد و هماهنگ نسازد و سرانجام وحدت سیاسى در مقر حکومت خود به وجود نیاورد؛ هرگز نهال اسلام در این محیط پرورش نخواهد کرد و نخواهد توانست به تفکر بت پرستی بت پرستان شبه جزیره، مخصوصا قریش، پایان بخشد.
در آغاز ورود پیامبر، روى جهاتى بین مسلمانان و یهود تفاهم وجود داشت، زیرا هر دو خداپرست و بتشکن بودند و جامعه یهود تصور مى کرد که بر اثر تقویت کلمه اسلام مى تواند از حملات مسیحیان روم در امان باشد. از طرف دیگر، میان آن ها و «اوسیان» و «خزرجیان» بستگى ها و پیمان هاى دیرینه اى وجود داشت.[۱]
از آنجا که این قرار نامه یک سند تاریخى زنده است و کاملا حاکى است که چگونه پیامبر اسلام به اصول آزادى و نظم و عدالت در زندگى احترام مىگذاشت و چگونه با این پیمان یک جبهه متحد در برابر حملات خارج پدید آورده بود. ما در این جا به نقاط حساس این سند به عنوان یک پیروزى سیاسى در جهان آن روز براى حکومت نوبنیاد اسلام اشاره می کنیم:
متن پیمان دفاعی بزرگترین قرارداد و سند تاریخى
بسم اللّه الرحمن الرحیم پیمانى است که «محمد» رسول خدا، میان مسلمانان قریش، یثرب و کسانى که از آنان پیروى کرده و با آنها به جهاد برخاستند منعقد ساخته است.
بند اول پیمان دفاعی
- امضا کنندگان پیمان، ملت واحدى را تشکیل مى دهند. مهاجران قریش، به رسم سابق خویش قبل از اسلام در پرداختن خون بها باقى هستند. اگر فردى از آن ها کسى را کشت، یا فردى از آنان اسیر گردید؛ باید به کمک هم خون بهایش را بپردازند و اسیر خود را بخرند.
- «بنى عوف» (قبیله اى از انصار) بسان مهاجران قریش مى توانند رسوم زندگى خود را حفظ کنند و به طور دسته جمعى گروگان (فدیه) اسیران خود را می پردازند. سپس دودمان هاى دیگر از انصار را که اسلام برگزیده بودند، به نام هاى: بنى ساعده، بنى حارث، بنى جشم، بنى نجار، بنى عمرو بن عوف، بنى النبیت، و بنى الاوس، متذکر شد و بر آنان لازم کرد خون بهایى که به یکى از افراد قبیله تعلق بگیرد، باید با هم ادا کنند و اسیران خویش را با دادن گروگان (فدیه) آزاد سازند.
- مسلمانان باید افراد از پاى درآمده را کمک کنند و در مخارج سنگینى که بر اثر دادن خون بها، یا آزاد کردن اسیر دامن گیر مومنى مى گردد، باید او را یارى کنند.
- مومنان پرهیزکار باید بر ضد هر فردى از آنان که سرکشى کند، یا در صدد بیداد و ستم درآید، متحد شوند؛ اگرچه مجرم فرزند یکى از آنها باشد.
- هیچ کس نمى تواند با غلام یا فرزند مسلمانى، بدون اذن آقا و یا پدرش پیمان ببندد.
- هیچ فرد باایمانى حق ندارد، مؤمنى را براى خاطر کشتن کافرى بکشد و هرگز نباید کافرى را بر ضد مسلمانى یارى کند.
- پیمان و عهد خدا با تمام مسلمانان یکى است. از اینرو، پستترین آن ها مى تواند تعهداتى در برابر کفّار به ذمه بگیرد.
- مسلمانان دوست و پشتیبان یک دیگرند.
- هر فردى از یهودیان از ما پیروى کند و اسلام بیاورد، از کمک و یارى ما برخوردار خواهد بود، و تفاوتى میان او و مسلمانان دیگر نخواهد بود و کسى حق ندارد او را ستم کند و یا دیگرى را بر ضد وى تحریک کرده و دشمن او را یارى کند.
- در عقد پیمان صلح باید مسلمانان متحد شوند، و هیچ مسلمانى بدون جلب نظر مسلمانان دیگر جز عدالت و مساوات نمى تواند صلح برقرار کند.
- گروه هاى مسلمانان به تناوب به جهاد مى روند، تا خونى که از آن ها در راه خدا ریخته مى شود مساوى باشد.
- مسلمانان بهترین مسلک و محکمترین آیین را دارند.
- هیچ مشرکى (از مشرکان مدینه) حق ندارد، مال و جان و مشرکان قریش را حمایت و یا تعهد کند و مسلمانى را از دست یافتن بر آنها جلوگیرى کند.
- هرگاه مسلمانى بىجهت مسلمانى را بکشد و جنایت از طریق دلایل شرعى ثابت گردد، شخص قاتل اعدام مى گردد؛ مگر اینکه اولیاى مقتول از او درگذرند و در هر دو صورت وظیفه مسلمانان اتحاد و یگانگى بر ضد قاتل است.
- هر فردى که به مندرجات این پیمان اعتراف کند و به خدا و رسولش ایمان بیاورد، حق ندارد بدعت گذار و یا جنایت کارى را یارى کند، یا به او پناه دهد و هر کس او را یارى کند، یا پناه دهد خشم خداوند بر او باد و هرگز غرامت و خسارتى از او پذیرفته نیست.
- مرجع حل اختلاف همیشه خدا و محمد است.
بند دوم پیمان دفاعی
در بند دوم پیمان دفاعی این مطالب آمده است:
- تا آنجا که مسلمانان براى حفظ مدینه مى جنگند، یهودیان باید به سهم خود هزینه جنگى بپردازند.
- یهودیان بنى عوف (بنى عوف تیرهاى از انصارند)، با مسلمانان متحد و در حکم یک ملتند و مسلمانان و یهودیان در آیین و دین خود آزادند، بندگان آنها از این بند مستثنى نیستند، یعنى آنان در آیین خود آزادند، مگر گناه کار و بیدادگران که آنان فقط خود و اهل بیت خود را هلاک مى کنند. (زیرا معمولا اهل بیت ظالم از خود وى پیروى می کنند) منظور از استثنا این است که روابط و اتحاد در میان آن دسته از یهود و مسلمان برقرار است که ظالم و بیدادگر نباشند.
- یهودیان بنى نجار، بنى حارث، بنى ساعده، بنى جشم، بنى اوس، بنى ثعلبه و بنى شطیبه بسان یهودیان «بنى عوف» اند و از نظر مزایا و حقوق با هم فرقى ندارند و قبیله «جفنه»- تیرهاى از قبیله «ثعلبه» می باشند- و تیره «بنى شطیبه» محکوم به حکم یهود «بنى عوف» اند.
- باید خوبى و نیکى امضا کنندگان این پیمان بر گناهشان پیروز گردد.
- هم پیمانان تیره بنى ثعلبه حکم آنان را دارند.
- کسانى که با یهود هم رازند، حکم خود آنان را دارند.
- هیچ کس حق ندارد بدون اجازه «محمد» از این اتحادیه بیرون برود.
- خون هر مجروحى (تا چه رسد به مقتول) از این افراد محترم است و هر کس خون کسى را بریزد قصاص دامنگیر او شده و سرانجام خود و اهل بیت خود را هلاک کرده است؛ مگر اینکه قاتل ستم دیده باشد.
- در جنگهایى که یهودیان و مسلمانان دوشادوش هم مى جنگند، هزینه هر کدام بر عهده خود آنهاست و هر کس که با متحدان این پیمان بجنگد باید متحدا با او جنگید.
- مناسبات هم پیمانان براساس نیکى و خوبى است و باید از بدى دور باشند.
- هیچ کس نباید در حق هم پیمان خود ستم کند؛ در چنین صورتى باید ستم دیده را یارى کرد.
- داخل «یثرب» براى امضا کنندگان این پیمان منطقه حرم اعلام مىگردد.
- جان همسایگان، کسانى که پناه داده شدهاند، بسان جان ما است نباید به او ضرر رسانید.
- هیچ زنى جز با اجازه کسانش پناه داده نمی شود.
- مرجع اختلافات براى امضا کنندگان این پیمان اعم از مؤمن و غیره «محمد» است. خداوند با کسى است که این پیمان را بیشتر محترم شمارد.
- قریش و همپیمانان قریش پناه داده نمی شوند.
بند سوم پیمان دفاعی
- امضا کنندگان این پیمان، دفاع مشترک «یثرب» را بر عهده دارند.
- هرگاه مسلمانان، یهود را براى صلح با دشمن دعوت کردند باید بپذیرند و هرگاه چنین دعوتى از طرف یهود انجام گیرد، مسلمانان باید قبول کنند، مگر اینکه دشمن با آیین اسلام و نشر آن مخالف باشد.
- یهودیان اوس، اعم از غلام و آقا مشمول این قرارداد می باشند.
بند چهارم پیمان دفاعی
- این قرارداد از ظالم و مجرم حمایت نمی کند.
- هر کس در مدینه بماند، در امان است و هر کس از آنجا بیرون برود، در امان است مگر ستم کار و گناهکار.
در پایان این پیمان آمده است: و إن اللّه جار لمن برّ و اتّقى و محمد رسول اللّه؛ خدا پناه دهنده نیکوکاران و پرهیزکاران است و محمد پیامبر خداست. [۲]
این قرارداد سیاسى- که ما به قسمت هایى از آن اشاره کردیم- نمونه کاملى از روح آزادى عقیده، رفاه اجتماعى، لزوم همکارى در امور همگانى در اسلام است. بالاتر از همه، این پیمان حدود و اختیارات رهبر و مسئولیت عموم امضا کنندگان را روشن کرده است.
در این قرارداد، اگرچه یهودیان «بنى قریظه»، «بنى نضیر» و «بنى قین قاع» شرکت نکردند و فقط یهودیان خزرج و اوس طرف قرارداد بودند، ولى بعدها همین افراد با رهبر مسلمانان پیمانهایى را امضا نمودند. مواد آن پیمان چنین است:
به موجب قرارداد، پیامبر با هر یک از سه گروه پیمان می بندد که هرگز بر ضرر پیامبر و یاران وى قدمى برندارند و با زبان و دست ضررى به او نرسانند، اسلحه و مرکب در اختیار دشمنانش نگذارند. هرگاه برخلاف متن این قرارداد رفتار کنند، پیامبر در ریختن خون آنها و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندان آنها دستش باز خواهد بود. سپس از طرف گروه بنى نضیر، «حییّ بن أخطب» و از بنى قریظه، «کعب بن اسد» و از بنى قین قاع، «مخیریق» امضا کردند.[۳]
بدین وسیله محیط یثرب با توابع نزدیک خود، محیط امن و امان و منطقه حرم اعلام گردید. اکنون نوبت آن رسیده است که پیامبر گرامى، درباره نخستین مشکل، یعنى قریش تدبیرى اتخاذ کند، زیرا تا این دشمن بر سر راه تبلیغات وى باشد، هرگز به نشر آیین و بسط احکام موفق نخواهد گردید.
کار شکنى هاى یهود پس از پیمان دفاعی
تعالیم عالى اسلام و حسن اخلاق و سلوک پیامبر سبب شد که روز به روز بر تعداد مسلمانان افزوده گردد و نیروى نظامى و اقتصادى و سیاسى آن ها قوىتر و نیرومندتر شود. این پیشرفت روز افزون، اضطراب و ولوله عجیبى در محافل مذهبى یهود پدید آورد، زیرا آنان چنین می پنداشتند با تقویت پیامبر اسلام مى توانند او را به سوى خود بکشانند و هرگز تصور نمی کردند که روزى قدرت او مافوق قدرت یهودیان و مسیحیان می شود. از این رو، شروع به کارشکنى کردند و با پیش کشیدن سوال هاى پیچیده مذهبى، خواستند عقیده مسلمانان را به پیامبر متزلزل سازند.
اما این نقشه ها، هیچگونه تاثیرى در صفوف فشرده مسلمانان ایجاد نکرد. قسمت مهم این مجادله ها در سوره بقره و سوره نساء آمده است. با مطالعه آیه هاى دو سوره مزبور، به شدت عناد و لجاجت گروه یهود پى می برید. آنان هر سوالى می کردند، جواب روشن و واضح آن را در مى یافتند، ولى براى اینکه از زیر بار گرایش به اسلام شانه خالى کنند، با لجاجت خاصى در پاسخ درخواست پیامبر که ایمان بیاورید، مىگفتند: بر دل هاى ما، پرده افتاده است[۴] و ما گفته هاى تو را درست نمى فهمیم.
«عبد اللّه بن سلام» ایمان مى آورد
این مجادله ها اگرچه بر شدت و عناد یهود می افزود، گاهى باعث می شد گروه قلیلى ایمان بیاورند. «عبد اللّه بن سلام» از احبار و دانشمندان یهود بود. او پس از مذاکرات مفصل با پیامبر ایمان آورد. چیزى نگذشت دانشمند دیگرى از آنان به نام «مخیریق» به او پیوست.
«عبد اللّه» می دانست که اگر قبیله او از ایمان وى مطلع گردند، زبان به بدگویى او خواهند گشود. از این رو، از پیامبر خواهش کرد که ایمان آوردن او را پنهان کند تا اعتراف صریح به دانش و پرهیزگارى او را از قبیله وى بگیرد. روى این اصل، پیامبر از یهودیان پرسید که نظر شما درباره عبد اللّه چیست؟ همگى گفتند: او پیشواى ما و پیشوازاده و دانشمند عالى مقام ماست. سپس عبد اللّه رهسپار منطقه خود شد و از مسلمان شدنش، قبیله خود را آگاه ساخت. انتشار خبر اسلام آوردن وى، خشم یهود را بر ضد عبد اللّه متوجه ساخت. با اینکه چند ساعت از اعتراف دسته جمعى آنان نگذشته بود، همگى به تفسیق و نادانى وى قیام کردند.[۵]
نقشه اى دیگر، براى انداختن حکومت اسلام
مجادله ها و سؤال هاى پیچیده یهود، نه تنها عقیده مسلمانان را به پیامبرشان تحکیم می کرد، بلکه سبب می شد که مقام علمى و اطلاعات غیبى وى بر همه روشن و آشکار گردد. در سایه همین بحث ها، دسته هاى مختلفى از بت پرستان و یهود به وى مى گراییدند. از این جهت، یهودیان نقشه دیگرى کشیدند و آن اصل «اختلاف بینداز و حکومت کن» بود. بازى گران یهود به فکر افتادند که به آتش اختلاف و نفاق کهنه دامن بزنند و جنگ هاى ۱۲۰ ساله اوسیان و خزرجیان را که در سایه ایمان و اسلام و برادرى و برابرى از بین رفته بود، تجدید کنند تا سرانجام در قواى داخلى مسلمانان جنگ و خون ریزى آغاز شود و جملگى طعمه آتش جنگ هاى داخلى شوند.
روزى اوسیان و خزرجیان، در نقطهاى انجمن کرده بودند. وحدت و یگانگى این گروه- که دیروز دشمن خون آشام یک دیگر بودند- یکى از بازى گران یهود به نام «شاس» را سخت متاثر کرد. فورا به یک جوان یهودى که در آن میان بود اشاره کرد که برنامه اختلاف را اجرا کند. وى خاطره هاى تلخ جنگ هاى گذشته را که میان دو قبیله وجود داشت، به یاد اوسیان و خزرجیان آورد و سرگذشت جنگ «بعاث» را که در نتیجه اوسیان بر خزرجیان پیروز شدند به طور تفصیل بیان کرد. خاطره هاى کهنه و پوسیده را آنچنان تشریح کرد که نزاع و تفاخر میان دو دسته مسلمانان (اوس و خزرج) آغاز گردید. نزدیک بود که آتش جنگ، میان آنان شعله ور شود که خبر به پیامبر رسید و از نقشه شوم یهود آگاه شد. با گروهى از یارانش پیش آنها آمد؛ هدف اسلام و برنامه عالى خود را متذکر شد و گفت: اسلام شما را با یک دیگر برادر کرده و تمام کینه ها و خشم ها را به دست فراموشى سپرده است. سپس آنان را پند و اندرز داد و از سرانجام اختلاف آگاهشان کرد. یک مرتبه ناله و صدایشان به گریه بلند شد و براى تحکیم مبانى برادرى، هم دیگر را در آغوش گرفتند و از درگاه خدا طلب آمرزش کردند.[۶]
نقشه هاى یهود در این جا خاتمه نیافت. کم کم دامنه خیانت و جنایت و پیمان شکنى و نقض عهد آنها توسعه یافت و با مشرکان اوس و خزرج و کسانى که در اسلام و ایمان خود دودل بودند روابط خصوصى برقرار کردند. در نبردهاى مسلمانان با قریش به صورت علنى مداخله کرده و به نفع بتپرستان شدیدا فعالیت می نمودند.
فعالیت هاى مخفیانه و علنى یهود با مشرکان قریش، منجر به جنگ هاى خونینى میان مسلمانان و یهود گردید، که سرانجام به نابودى ملت یهود در مدینه تمام شد. مشروح این رویدادها در حوادث سال هاى سوم و چهارم هجرت آمده است.
رسول خدا (ص) از ربیع الاول نخستین سال هجرت تا صفر سال دوم، در «مدینه» اقامت گزید تا مسجد و خانه هاى اطراف ساخته شد. در این مدت، همه تیره هاى اوس و خزرج به دین اسلام مشرف شدند و طایفه اى از انصار نماند مگر این که اسلام به خانه هاى آنها راه یافت، جز چند تیره معدود که بر شرک خود باقى بودند و آنان هم پس از جنگ بدر اسلام را برگزیدند.[۷]
جمع بندی
هنگام هجرت رسول خدا (ص) به مدینه گروه هایی از یهودیان در این منطقه سکونت داشتند و به واسطه تبلیغات وسیع خود توانسته بودند برخی از افراد قبایل عرب را به کیش خویش متمایل سازند. بخش قابل توجهی از آنان، ثروتمند، قوم یهود با وجود آنکه پیمان های متعددی با پیامبر (ص) منعقد ساختند، تنظیم پیمان دفاعی مدینه توسط رسول الله (ص) با یهودیان، در راستای یک سلسله اقدامات و تدابیر خردمندانه صورت گرفت.
پی نوشت ها
[۱] . سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۵۰۱.
[۲] . سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۵۰۳- ۵۰۴ و الأموال، ص ۱۲۵ و ۲۰۲.
[۳] . بحار الانوار، ج ۱۹، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.
[۴] . قُلُوبُنا غُلْفٌ* «بقره (۲) آیه ۸۸».
[۵] . سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۵۱۶.
[۶] . همان، ص ۵۵۵- ۵۵۶.
[۷] . همان، ص ۵۰۰.
منابع
- السیره النبویه، ابن هشام حمیرى معافرى، دار المعرفه، بیروت، بی تا.
- فروغ ابدیت تجزیه و تحلیل کاملى از زندگى پیامبر اکرم( ص)، آیت الله جعفر سبحانى، بوستان کتاب، قم، بیت و یکم، ۱۳۸۵ ش
- کتاب الأموال، أبو عُبید القاسم بن سلاّم بن عبد الله الهروی البغدادی، دار الهدی النبوی (المنصوره)- دار الفضیله (الریاض)، الأولى، ۱۴۲۸ هـ – ۲۰۰۷ م.
- بحار الأنوار، الشیخ محمّد باقر بن محمّد تقی المجلسی، مؤسسه الوفاء، ١۴٠٣ هـ.ق.