- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
با توجه به سنت پرهیز از طلاق و استبداد مرد در کشورهای اسلامی، آمار یاد شده به هیچ وجه نمیتواند گویای واقعیت فروپاشی روابط زناشویی باشد؛ بی تردید واقعیت در این کشورها تلختر از گزارشهای رسمی میباشد. البته در جهان غرب نیز آمارها، واقعیتها را به طور کامل بازنمیتابانند. «ویل دورانت» درباره وضعیت روابط زناشویی و ناسازگاریهای خاموش در خانوادههای غربی – که در جهان اسلام نیز زمینه تطبیق دارد – میگوید:
“سال به سال ازدواجها دیرتر و جداییها زودتر فرا میرسد و کم کسی پیدا میشود که اخلاص و وفاداری را بستاید. به زودی زمانی خواهد رسید که هیچ مردی نخواهد خواست با زنی که با هم از تپه زندگی بالا رفته بودند، پایین برود و ازدواج بی طلاق چنان نادر خواهد شد که باکره در شب زفاف. تازه، طلاق گیرندگان فقط بخشی از ازدواجهای نافرجام هستند… چقدر زن و مرد میخواهند از هم جدا شوند، ولی جرئت اظهار ندارند، یا چقدر اشخاص خواستار جدایی شدهاند، ولی دادگاهها موافقت نکردهاند.
از درد دل دیگران مپرس، آنها چیزی که تو میخواهی نخواهند گفت. آن جا به جای جدایی، ترس از نام و ننگ است و به جای عشق، بیعلاقگی و به جای اخلاص و وفا، حیله و فریب. شاید بهتر باشد که این دسته نیز از هم جدا شوند و از هم پاشیدن زناشویی امری مسلم و محقق گردد؛ تا کسانی را که به فکر نسل انسان هستند و عشاقی را که ستاینده عشقاند، وادار به چاره جویی کند تا نگذارند عشق به این زودی و به این جوانی بمیرد.” (۱)
به همان میزان که طلاق و ناهنجاریها در زندگی خانوادگی رو به افزایش است، آثار و پیامد اجتماعی آن نیز هر روز بیش از گذشته حیات جامعه را تهدید میکند و به ناامنیها دامن میزند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده ۹۶% مجرمین خطرناک در خانوادههای خود تحت تأثیر مشکلات ناشی از جداییهای گوناگون والدین خود قرار گرفته اند، ۶۰/۴% نوجوانان بزهکار متعلق به خانوادههایی بودهاند که در اثر مرگ و میر والدین یا طلاق از هم پاشیده اند، ۴۴% معتادان از سرپرستی خوب والدین محروم بودهاند و ۷۲/۷۰% از افرادی که گرفتار آسیبهای اجتماعی میشوند، کودکان طلاق هستند، (۲)
۷۰% از بیماران روانی، افراد کژخوی و کسانیاند که با جامعه و قانون در ستیز میافتند. این افراد عموماً از خانوادههایی آمدهاند که به نحوی دچار آسیب و لطمه شدهاند. در آمریکا هر سال بیش از یک میلیون نوجوان از خانوادههای خود فرار میکنند و نیمی از آنها را دختران جوان تشکیل میدهند که در خدمت دزدی، معامله مواد مخدر و رواج فحشا درآمده یا به خودفروشی مشغول میگردند.
کشیش «بروریتر» که مؤسسه خیریهاش در خدمت این گونه کودکان بود، میگوید:
“۸۰% نوجوانان فراری برای زنده ماندن، خودفروشی میکنند. در آمریکا پانصد هزار نوجوان زیر هفده سال به کار فحشا اشتغال دارند؛ در تمام عمرم فاحشهای را ندیدم که خودفروشی او با فرار از خانه آغاز نگشته باشد.”
این گریز اطفال همیشه مخصوص خانوادههایی است که پدران و مادران، مهربان نبوده، با هم تفاهم ندارند. (۳)
علل و اسباب
آمار و ارقام مربوط به فروپاشی خانواده – که پیش از این گذشت – نرخ طلاق را در جهان اسلام و دنیای نامسلمان متفاوت نشان میدهد؛ فاصله ۱۰/۳% با ۶۷% چشمگیر است، ممکن است نگاه مقایسهای به پدیده طلاق در ایران و سوئد این توهّم را به وجود آورد که نرخ طلاق در ایران هنوز به مرز آسیب اجتماعی نرسیده است!
ولی کمی دقت، خلاف این توهم را مینمایاند؛ در جامهای که طلاقِ حلال مورد خشم خدا شناخته شده و آهنگ انقلاب در آن، هدف خود را میراندن تمام نارساییها معرفی میکند، رشد سه درصدی طلاق طی دو دهه، شدت آشفتگی روابط زناشویی را نشان میدهد.
بنابراین فروپاشی خانواده در سطح جهان و در کشورهای اسلامی خطری جدی است. رویارویی با این خطر نظرخواهی از قرآن را درباره علل و اسباب پیوستگی و گسستگی روابط زناشویی اجتنابناپذیر مینماید. عواملی که سلامت خانواده را تهدید میکنند و قرآن نیز بدانها اشاره دارد، به دو بخش برون خانوادگی و درون خانوادگی تقسیم میشوند که هر یک تعریف خاص خود را دارد.
الف) عامل برون خانوادگی
منظور از «عامل برون خانوادگی» طرح و تدبیری است که با اغراض و اهداف معینی در فضایی غیر از فضای خانوادهها تهیه دیده میشود و بر ضد خانواده مشخص یا نظام خانوادگی در سطح یک کشور یا در سطح جهان، مورد استفاده قرار میگیرد.
دسیسههایی که موارد جزئی را هدف قرار میدهد، معمولاً با حربه نسبت فحشا به زنان، براندازی یک خانواده را دنبال میکند؛ نمونه بارز این نوع ویران گری، «داستان افک» است که در قرآن آمده:
(إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنکُمْ لاَ تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ)؛ (۴)
در حقیقت کسانی که آن بهتان [داستان إفک] را مطرح کردند، دستهای از شما بودند که آن تهمت را شرّی برای خود تصور میکردند، بلکه برای شما در آن مصلحتی بوده است. برای هر یک از آنها که به این کار دست زدند، همان گناهی است که مرتکب شده و آن کسی از ایشان که قسمت عمده آن را به گردن گرفته، گرفتار عذاب سختی خواهد بود.
جریان إفک، خانواده پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تهدید کرده بود و رابطه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را با یکی از همسرانش تا مرز فروپاشی پیش برد.
قرآن به قصد رویارویی با این گونه حیلهها میگوید:
(وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحَصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَهً وَ لاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)؛ (۵)
و کسانی که نسبت زنا به زنان شوهردار میدهند، سپس چهار گواه نمیآورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید و هیچ گاه شهادتی از آنها نپذیرید؛ اینان خود فاسقاند.
قرآن در کنار اقدامات موردی خانمان سوز، خطر فراگیری را نیز پیش بینی میکند و آن عبارت است از تلاش سازمان یافته و هدف مند، جهت گسترش فحشا و فساد جنسی در جامعه دین داران، تا هم زمان شکل گیری و تداوم زندگی خانوادگی را در کلّ جامعه با مشکل روبهرو کند:
(إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ)؛ (۶)
کسانی که دوست دارند زشتکاری و فحشای زنا در میان اهل ایمان شیوع پیدا کند، برای آنان در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهد بود.
متأسفانه این پیش بینی قرآن جامه عمل پوشید؛ در غرب نهضت حمایت از برابری زن و مرد با پیشنهاد روابط و اخلاق جنسی جدیدی، به جنگ ازدواج و نظام زناشویی سنتی آمد. این نهضت که در سطح جهان به پیروزیهای بزرگی دست یافته، هم اکنون درصدد تسخیر جوامع اسلامی است.
راز موفقیت جهشی زنان در غرب در این نهفته که نظام خانوادگی مردسالارانه و سیاهی در آن دیار حاکم بود و بر اساس آن، تا حدود ۱۹۰۰ م. زنان از حقی برخوردار نبودند که مردان ملزم به رعایت آن باشند. (۷) زنان حتی حق مالکیت هم نداشتند، تا این که در سالهای ۱۸۸۲، ۱۹۰۰، ۱۹۰۷، ۱۹۱۹ و ۱۹۳۸ به ترتیب در انگلیس، آلمان، سوئیس، ایتالیا و فرانسه، حق مالکیت زن تصویب و تأیید شد. (۸)
در نظام زناشویی سنتی غرب، طلاق جز در فرض ارتکاب زنا مشروعیت نداشت و زن ناگزیر بود بار ستم مرد را تا آخر عمر بر دوش کشد. (۹) قانون منع طلاق در آمریکا سبب تشکیل باندهایی شد که در آنها وکلای دادگستری، پزشکان، حقوق دانان و نویسندگان عضویت داشتند و تلاش میکردند که برای زن و مرد متقاضی طلاق، زمینه زنا را فراهم کنند تا طلاق بستر قانونی پیدا کند.
حضور زن در صحنه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی پذیرفته نبود. در سال ۱۸۴۰ م. زنانی که از آمریکا برای شرکت در نخستین کنفرانس ضد برده داری به لندن آمده بود، به دلیل زن بودن، اجازه شرکت در کنفرانس را دریافت نکردند. (۱۰)
چنین سخت گیری وحشتناکی سبب راه اندازی نهضت فمینیستی توسط «مری ولستو گرافت»، در نیمه دوم قرن هجدهم میلادی گردید، (۱۱) در این تفکر که در بستر رنسانس رو به رشد گذاشته بود، توسعه ازدواج آزاد، خانواده تک سرپرست، جست و جوی زندگی عاشقانه بدون ازدواج، به عنوان بدیل ازدواج سنتی مردسالارانه پیشنهاد میشد. (۱۲)
منادیان برابری زن با مرد، به اندیشه سازی پرداختند تا زمینه بیرون آمدن زن و مرد را از چارچوب ازدواج سنتی – که از نگاه آنها محدودیت آفرینی مینمود – فراهم آورند «برتراند راسل» میگفت:
اگر ضرورتی نیست که مورد مجرد بکر باشد، در زمینه مساوات مرد و زن نیز این امر ادعا میشود که باکره بودن زنِ شوی نرفته، ضرورتی ندارد… اگر مرد مجاز باشد که قبل از زناشویی روابط جنسی داشته باشد، زنان نیز باید یک چنین اجازهای داشته باشند. (۱۳)
… این دو نباید در آزادی یکدیگر مداخله کنند. اگر زن یا شوهر، به صورت پاسبانی برای دیگری جلوه کند و مزاحم آزادی دیگری باشد، هیچ گاه زناشویی با موفقیت و خوشبختی قرین نخواهد بود… آنها باید در زندگی خصوصی برای دیگری قائل به آزادی باشند. (۱۴)
معنای سخن راسل این است که بذل و بخشش در مورد زن باید خوب و ستوده باشد! چرا کام دیگران را شیرین کردن در اخلاق جنسی مذموم باشد. (۱۵)
شکل رادیکالتر فمینیسم دم از ساختگی و غیر طبیعی بودن خانواده میزد (۱۶) و از بچه زایی به عنوان وسیله استثمار زن یاد میکرد. (۱۷)
فروید نیز همسان راسل، از اخلاقی بودن آزادی جنسی سخن گفت و بازیابی گوهر و ذات انسان را در گرو اشباع غریزه جنسی دانست و باطل بودن قید دین، اخلاق، اجتماع و سنتها را که محدودیت جنسی ایجاد میکند؛ فریاد میکشید. (۱۸)
با پیدایش و گسترش سریه انقلاب صنعتی و کارخانهها و کارگاهها، زن در حالی که گرفتار وسوسه آزادی جنسی بود، از خانه بیرون آمد تا به کار کردن، به استقلال اقتصادی برسد. انقلاب صنعتی، هم کار در اختیار زن گذاشت و هم وسایل جلوگیری از بارداری را به او پیش کش کرد تا روابط جنسی از تولید مثل تفکیک پذیر باشد. هم زمان، قوه مقننه نیز دست به کار شد و در انگلستان، آمریکا، فرانسه و ایتالیا به ترتیب در سالهای ۱۹۶۷، ۱۹۷۳، ۱۹۷۵ و ۱۹۷۸ مشروعیت سقط جنین را به تصویب رساند. (۱۹)
بدین ترتیب آمیزش آزاد جنسی بیشتر شد، دوره معاشقه طولانیتر گردید، سن ازدواج بالا رفت، تمایل به ازدواج کاهش یافت و زمینه بهره گیری جنسی به صورت آزاد فراهم آمد. (۲۰) در انگلستان از بیست میلیون جوان، هفت میلیون از ازدواج سرباز زدند. ارتباطات و تجربیات جنسی پیش از ازدواج فراوان شد، در سوئد ۷۰% دختران پیش از ازدواج به طور نامشروع باردار شده، بچه سقط میکنند. (۲۱)
در نروژ ۹۰% دختران کمتر از هیجده سال، پیش از ازدواج باردار میشوند، (۲۲) در آمریکا ۲۰% کودکان به صورت نامشروع به دنیا میآیند، (۲۳) در لندن تولدهای غیرقانونی از ۳۳۸۳۸ نفر در سال ۱۹۵۷، به ۵۳۴۳۳ در سال بعد افزایش یافت. (۲۴)
ادامه دارد…
پینوشتها
۱- ویل دورانت، لذات فلسفه، ص ۱۷۰
۲- روزنامه کارگر، ۱۳۷۹/۹/۲۹
۳- صبوری اردوبادی، نگاه پاک زن و نگاههای آلوده به او، ص ۲۴۷-۲۵۰
۴- نور، آیه ۱۱
۵- همان، آیه ۴
۶- نور، آیه ۱۹
۷- لذات فلسفه، ص ۱۵۰
۸- شایگان، شرح قانون مدنی ایران، ص ۳۶۲، به نقل از: نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۰۰
۹- جان استوارت میل، انقیاد زنان، ص ۴۸
۱۰- جواهر لعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان، ترجمه محمود تفضلی، ج ۳، ص ۱۶۵۰
۱۱- سوزان الیس واتکینز، فمینیسم قدم اول، ترجمه زیبا جلال نائینی، ص ۱۷
۱۲- اندره میشل، جنبش اجتماعی زنان، ترجمه هما زنجانی زاده، ص ۱۲۶، به نقل از: جامعه شناسی انحرافات، ص ۲۸۲
۱۳- برتراند راسل، زناشویی و اخلاق، ترجمه مهدی افشار، ص ۱۰۴
۱۴- همان، ص ۱۶۵-۱۶۷
۱۵- مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۶۰
۱۶- هبه رئوف عزت، مشارکت سیاسی زنان، ترجمه محسن آرمین، ص ۱۵۸
۱۷- ژانت، روان شناسی زنان، ص ۶۵
۱۸- سید قطب، جاهلیت قرن بیستم، ص ۲۲۶
۱۹- اندره میشل، جنس اجتماعی زنان، ص ۱۱۷ و ۱۱۹
۲۰- ویل دورانت، لذات فلسفه، ص ۹۵، ص ۱۷۲ و ۱۷۷
۲۱- صبوری اردوبادی، نگاه پاک زن و نگاههای آلوده به او، ص ۲۷۷؛ فصلنامه کتاب زنان، شماره ۱۳، ص ۸
۲۲- فصلنامه کتاب زنان، شماره ۱۳، ص ۸
۲۳- زهیر الأعرجی، النظام العائلی، ص ۴۲
۲۴- مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۲۷