- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نیروی کلمات، دگرگون کننده زندگی بوده و بسیار اثرگذار است. آیا تاکنون عمیقا تحت تاثیر سخنان افرادی با کلام نافذ قرار گرفته اید و نیروی کلمات آنها بر شما اثر گذاشته است؟ آیا ھرگز به این فکر افتاده اید که نیروی کلماتی که بطور عادت از آنھا استفاده می کنید، دارای چه قدرت جادویی برای ایجاد روحیه مثبت و یا ایجاد غم و افسردگی ھستند؟ آیا کلماتی که بکار می برید، سازنده اند یا نابودکننده؟ آیا در شما امید ایجاد می کنند یا نومیدی؟ از نیروی کلمات چه می دانید؟
قدرت شگفت انگیز نیروی کلمات
برای اینکه تاثیر شگفت انگیز نیروی کلمات را در تغییر روحیه دریابید، این بار که خواستید به بیان احساسات خود بپردازند، آگاھانه در انتخاب کلمات، دقت کنید. کلمات چنان قدرتی دارند که می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند. مرابطه ای را به نابودی کشانند و یا آن را محکمتر کنند. برداشت و احساس ما نسبت به ھر چیز، بسته به معنایی است که به آن چیز می دھیم. کلماتی که آگاھانه یا ناآگاھانه برای بیان یک وضعیت انتخاب می کنیم بلافاصله معنای آن را در نظرمان دگرگون می کنند و در نتیجه احساسمان را تغییر می دھند.
اگر ضمن تعریف واقعه ای، آن را (فاجعه) بنامید و یا آن را (کمی مایوس کننده) بخوانید، احساستان در برابر آن فرق نمی کند؟ اگر مساله ای را (مشکل بزرگ) و یا (اشکال جزیی) قلمداد کنید، آیا شدت احساستان نسبت به آن یکسان است؟ اگر موضوعی را که به آن ایمان دارید با من در میان گذارید و من بگویم اشتباه است چه؟ اگر بگویم افکارتان به کلی غلط است چه؟ بدتر از آن اگر بگویم(دروغ می گویید) چه؟ آیا این طرز سخن گفتن روابط ما را تیره نمی کند؟
سالھا پیش، کشفی کردم که برای ھمیشه بر زندگی من اثر گذاشت. در یک جلسه اداری، با دو نفر از ھمکاران نشسته بودیم که خبر بدی به ما رسید. شدت احساسات ھر یک از ما نسبت به آن خبر متفاوت بود. مھمتر آنکه ھر یک از ما، احساسش را با کلمه متفاوتی بیان می کرد. من می گفتم (خشمگینم) دومی می گفت(آزرده ام) و سومی اظھار می کرد(ناراحتم).
یادم است که کلمه (ناراحت) برای بیان چنان وضعیتی، در نظر من بسیار احمقانه جلوه می کرد! من ناراحت نبودم و جالب اینکه نه چنین احساسی داشتم و نه برای بیان آن از چنان کلمه ای استفاده می کردم. با خود فکر کردم اگر نوع کلماتی را که بکار می بریم تغییر دھیم، آیا در الگوی عاطفی ما نیز تغییر ایجاد می شود؟
پس از آن جلسه، با خودم عھد کردم که به مدت ده روز، ھر گاه از جا درفتم، به جای کلمات (خشم و عصبانیت) از کلمات(آزردگی و ناراحتی) استفاده کنم. نتیجه برایم تعجب آور بود. فقط با تغییر کلمه ای که عادتاٌ بکار می بردم، شدت احساس منفی من کاھش یافت. گفتن این جمله که (این موضوع مرا می رنجاند) به کلی الگوی قبلی مرا در ھم ریخت. به زودی از کلمات دیگری ھم استفاده کردم، مثلاٌ(دارید خلق مرا تنگ می کنید). در نظر بگیرید که از دست کسی عصبانی ھستید و در حالی که قیافه بی تفاوتی گرفته اید به اواین جمله را می گویید.
یکی از کلماتی را که بطور معمول برای بیان احساسات منفی خود بکار می برید، انتخاب کنید، آنگاه کلمه دیگری را به جای آن بگذارید که الگوی قبلی را در ھم بریزد و یا دست کم شدت احساس را کم کند. ھنگامی که برای بیان حالتی از کلمات تازه و غیر معمول استفاده می کنید بر چسب تازه ای به آن حالت می زنید. مثل آنکه دکمه حیاتی دیگری را فشار داده باشید. نه فقط از نظر عقلانی، بلکه از نظر عاطفی و احساسی دگرگون می شوید.
نیروی کلمات، خیلی تاثیرگذار است. کلمات، دستگاه هایی را در بدن ما به کار می اندازند. اگر در این مورد شک دارید، در نظر بگیرید که کسی به شما ناسزایی بگوید. در این صورت نه فقط از نظر فکری، بلکه به احتمال زیاد از نظر جسمی نیز تغییراتی در فیزیولوژی بدن شما ایجاد می شود. من کلماتی را که بلافاصله موجب تغییر عواطف و یا کاھش و افزایش شدت احساسات می شوند، (کلمات دگرگون کننده) می نامم.
لغاتی را که عادتاٌ بکار می برید و دائماٌ از آنھا برای بیان عواطف و احساسات خود استفاده می کنید، تغییر دھید تا با نیروی کلمات، نحوه تفکر، احساس، و زندگیتان عوض شود. این یکی از ساده ترین و در عین حال نیرومندترین ابزارھایی است که زندگی ھر کسی را در یک لحظه دگرگون می کند. بیشتر ما کلماتی را طبق معمول برای بیان تجارب زندگی خود بکار می بریم، ناآگاھانه انتخاب می کنیم و از نیروی کلمات غافل می شویم.
غالباٌ برای تشریح عواطف خود از کلماتی استفاده می کنیم، بدون آنکه فکر کنیم این کلمات ممکن است چه اثری بر ما یا دیگران داشته باشند. این کلمات بخشی از مجموعه لغات عادتی ما ھستند و عملاٌ احساسی را نسبت به زندگی خود داریم شکل می دھند.
به عنوان مثال بسیاری از مردم از کلماتی نظیر (خفت) یا (افسردگی) برای بیان تقریباٌ ھر نوع تجربه ناخوشایند استفاده می کنند. اگر چیزی بگویید که خوششان نیاید (خفیف یا افسرده) می شوند. اگر نظرشان را بپرسید، باز ھم خفیف و افسرده می شوند. ھر چیزی آنھا را خفیف و افسرده می کند؛ زیرا از بر چسب این کلمات تقریباٌ برای ھر تجربه ای استفاده می کنند. سعی کنید لغاتی را که برای بیان عواطف خود بکار می برید گسترده تر کنید تا اینکه کلماتتان آن حالات عاطفی و احساسی را که انتظار دارید، در دیگران به وجود آورد.
اھمیت زبان در درک زندگی
اھمیت زبان در درک زندگی چه اندازه است؟ این یک موضوع اساسی است. کلماتی را که به تجارب خود نسبت می دھیم، به سادگی به صورت تجارب ما در می آیند. کلمه مناسب، عامل بسیار نیرومندی است. ھرگاه کلمه مناسبی را بکار می بریم ھم جسم و ھم در روح اثر می گذارد و آدم را مثل برق از جا می پراند. چه کلماتی تاثیر نیرومندتری بر شما دارند؟ کلمات نوازشگر؟ تحسین آمیز؟ اعجاب آور؟ اغراق آمیز؟
بیشتر مردم بیش از چند ھزار کلمه بلد نیستند. اگر در نظر بگیرید زبان انگلیسی که از نظر تعداد لغت، غنی ترین زبان های دنیاست بین ۵۰۰ تا ۷۵۰ ھزار لغت دارد، متوجه می شوید که ما بطور معمول بیش از دو درصد کلمات زبان خود را بکار نمی بریم! بدتر آنکه خیلی ها برای بیان عواطف ھمیشگی خود از ده،پانزده و حداکثر بیست کلمه بیشتر استفاده نمی کنند که از آن میان نیمی از آنھا نیز منفی ھستند.
آیا برای بیان احساس خود(چه برای خود و چه برای دیگران) بطور معمول از چند لغت استفاده می کنید؟ چند کلمه را ھم اکنون می توانید بر روی کاغذ بیاورید؟ آیا اگر بخواھید در برابر جمعی از مردم سخن بگویید عصبی می شوید؟ آیا دلپیچه می گیرید؟ تنفستان تند می شود؟ ضربان قلبتان بالا می رود؟ دستتان می لرزد؟
این بار که در مرکز توجه جمعی قرار گرفتید و میزان آدرنالین خونتان بالا رفت، نام آن را ھیجان بگذارید نه ترس. وقتی بر چسب خاصی به چیزی زدیم، نسبت به آن احساس خاصی ھم پیدا می کنیم. این موضوع خصوصاٌ در مورد بیماری ها صادق است.
تحقیقات نشان داده است که کلمات سرطان و سکته قلبی، غالباٌ بیماران را وحشت زده می کند و آنھا چنان بیچاره و افسرده می شوند که عملاٌ سیستم دفاعی بدنشان دچار اختلال می گردد. برعکس معلوم شده است که اگر بیماران، افسردگی ناشی از بعضی برچسب ها را از خود دور کنند و بدانند که جسم آنان برای بھبود به چه کارھایی نیاز دارد، سیستم دفاعی آنان غالباٌ فعال می شود.
دکتر نورمان کازینز ھنگام بحث درباره (نیروی کلمات و کلمات دگرگون کننده)، گفته است(کلمات می توانند موجب بیماری یا مرگ شوند. لذا پزشکان عاقل در گفتگوی با بیماران باید بسیار دقیق باشند.)
برای بیان سلامت جسمانی خود، کلماتی را با دقت انتخاب کنید. کسانی که از کلمات ضعیف استفاده می کنند، زندگی عاطفیشان ھم ضعیف است و کسانی که ذخیره لغاتشان غنی است، جعبه رنگی در اختیار دارند که تجاربشان را نه فقط برای دیگران، بلکه برای خودشان ھم رنگین تر جلوه می دھد.
امروز چگونه می توانید رنگھایی به (جعبه رنگ عاطفی) خود بیفزایید؟ چه کلمات مثبت و روحیه سازی می توانید به کلمات عادتی اضافه کنید. اگر مرتباٌ از این کلمات استفاده کنید، زندگی شما تا چه حد شیرین تر می شود. آیا کسانی را می شناسید که بیش از حد، خوشبخت بوده، زندگی پرشوری داشته باشند؟
این اشخاص برای تجارب زندگی خود غالباٌ از چه کلماتی استفاده می کنند که بتوانید آنھا را سر مشق قرار دھید و در نتیجه بعضی از الگوھای عاطفی مثبت آنان را تجربه کنید. آیا زمان آن فرا نرسیده است که از نیروی کلمات بهره جسته و کلمات دگرگون کننده به جای کلمات تضعیف کننده عادتی خود استفاده کنید و روحیه بھتری پیدا نمایید؟
جهت درک و تحلیل بهتر از نیروی کلمات، تمرین زیر را انجام دھید:
۱ – سه کلمه را که در ھنگام ناراحتی معمولاٌ از آنھا استفاده می کنید بنویسید.
۲ – خود را در حالتی شاد و سر حال قرار دھید.
در ذھن خود، کلمات تازه ای را پیدا کنید که الگوی قبلی را در ھم بریزد و یا لااقل شدت احساس را کم کند. مانعی ندارد که از کلمات احمقانه، غیرعادی، یا نامناسب که روحیه منفی را بر طرف و شادی و خنده را جایگزین آن می کند استفاده کنید. یکی از دلایلی که من به جای (خشم) از کلمات (ناراحتی) یا (خلق تنگ) استفاده می کنم، این است که این کلمات به نظرم مسخره می آیند.
ھر وقت اصطلاح (خلق تنگ) را بکار می برم، نمی توانم از خنده خودداری کنم. شدت احساسات منفی را می توان با افزودن کلماتی به کلمات اصلی کاھش داد. علاوه بر جایگزین کردن کلمه (خشم) با (رنجش) یا ( ناراحتی) می توانیم از این عبارات نیز استفاده کنیم: (دارد کمی خلقم تنگ می شود.) یا (مختصری احساس رنجش می کنم.) یا (گویا اوضاع اندکی نامناسب است.) با فرزندان خود به چه زبانی سخن می گویید؟
غالباٌ متوجه نیستیم که کلمات ما چه اثری بر آنان می گذارد. به جای اینکه به آنھا بگوییم(دست و پا چلفتی!) یا (چرا ساکت نمی شوی؟) که این کلمات باعث می شود که کودک، خود را بی ارزش بپندارد، سعی کنید برای تغییر حالت او از لحن نیمه جدی استفاده کنید. مثلاٌ می توانید بگویید(اگر به این کار ادامه دھی، کم کم ناراحت می شوم.) و در موقع گفتن این جمله، لبخند بزنید.
چیزی بگویید که نه فقط توجه کودک، بلکه توجه خودتان را به طرز سخن گفتن و یا رفتار مناسب تر جلب کند. سپس به دنبال آن، پیشنھادی از این قبیل بدھید: (عزیزم! اگر این کار را اینطور انجام دھی، فکر می کنم بھتر به نتیجه برسی.) برای اینکه کلمات دگرگون کننده را در گفتگوھای خود بکار ببرید، می توانید از اھرم ھای روانی زیر استفاده کنید:
۱ – با سه نفر از دوستان خود قرار بگذارید که به جای بعضی از کلمات و عبارات عادتی از کلمات و عبارات تازه ای استفاده کنید.
۲ –رفتار خود را به مدت ۱۰ روز زیر نظر بگیرید. ھر گاه متوجه شدید که از کلمات قدیمی استفاده کمی کنید، بلافاصله با کلمات تازه الگوی خود را در ھم یریزید؛ و اگر متوجه شدید که بطور غیر ارادی از کلمات تازه استفاده کرده اید، بلافاصله به خود پاداش دھید.
۳ – برای اصلاح رفتارتان، از دوستانتان کمک بگیرید تا ھر وقت متوجه شدند از کلمات قدیمی استفاده می کنید، به شما تذکر دھند. (مثلاٌ عصبانی شده ای یا کمی آزرده) (مایوس شده ای یا مانوس)
آیا ھمیشه باید شدت عواطف منفی خود را کم کنیم؟ البته خیر؛ ھمه عواطف بشری در جای خود لازمند. مثلاٌ گاھی ممکن است کسی برای ایجاد تغییر، نیازی داشته باشد که احساس خشم کند. اما سخن ما این است که برای انجام ھر عملی، فوراٌ از عواطف منفی و احساسات شدید به صورت غیر لازم و نا مناسب استفاده نکنیم.
ھدف این است که آگاھانه شرایطی را فراھم آوریم که کمتر احساس رنج و بیشتر احساس لذت نماییم. استفاده از نیروی کلمات و کلمات دگرگون کننده، نه تنھا به رفع الگوھای رنج کمک می کند، بلکه می تواند میزان لذت را نیز افزایش دھد. با این تمرین، بر شدت عواطف مثبت خود بیفزاید.
۱ – سه کلمه یا عبارت را که معمولاٌ برای بیان احساسات مثبت خود بکار می برید روی کاغذ بنویسید. آیا این کلمات به قدر کافی نشاط آور ھستند؟
۲ – سه کلمه یا عبارت تازه را که کاملاٌ شادی بخش باشند انتخاب کنید.
۳ – از دوستان خود کمک بگیرید تا ھمیشه به جای کلمات قبلی از کلمات تازه و قوی تر استفاده کنید. مثلاٌ (مایل ھستی یا بسیار علاقمند؟)(راضی ھستی یا مشتاق)
اگر در ده روز آینده از اھرم روانی استفاده کنید، کم کم عادت می کنید که این کلمات را به شکل مؤثر بکار برید. نه فقط کلمات، تاثیری نیرومند بر عواطف ما دارند بلکه مجموعه های خاصی از لغات(که آنھا را به عنوان تمثیل بکار می بریم.) تاثیری خارق العاده و دگرگون کننده دارند.
مثلاٌ ممکن است بگویید: (از دست فلانی عصبانی ھستم.) یا بگویید (فلانی از پشت به من خنجر زد.) کدامیک از این دو بیان، قوی تر است؟ مسلم است که احساس خنجری که از پشت بزنند، اثری عمیق دارد. ھنگام استفاده از تمثیل عین واقعه را شرح نمی دھیم، بلکه آن را به چیز دیگر تشبیه می کنیم. معمولاٌ تمثیل های ما بسیار قوی تر از واقعیت ھستند. فلانی واقعاٌ چه کرده است؟ مثلاٌ ممکن است پیمان شکنی کرده باشد، اما پیمانشکنی با اینکه از پشت به کسی خنجر بزنند تفاوت بسیار دارد.
تمثیل ها در تجارب دردناک یا ناراحت کننده
شما برای تجارب دردناک یا ناراحت کننده از چه تمثیل هایی استفاده می کنید؟ یادگیری یعنی اینکه بین چیزی که قبلاٌ درک کرده اید و چیزی که تازه است، رابطه ایجاد کنید. برای این کار می توان از تمثیل استفاده کرد. شما ھر نوع عقیده ای که داشته باشید، ممکن است قبول کنید که حضرت مسیح، معلمی بزرگ بوده است. شیوه تعلیم او چه بوده است؟ استفاده از تمثیل.
ھنگامی که او به نزد ماھیگیری رفت به او نگفت: (من می خواھم که تو مردم را به دین مسیح دعوت کنی.) بلکه گفت: (از تو می خواھم که صیاد انسان ها باشی.) با استفاده از تمثیل صید (چیزی که قبلاٌ معنی آن را میفھمید) و ارتباط آن به مفھوم تازه (دعوت به دیانت مسیح) بلافاصله نحوه کار را به او آموخت. تمثیل می تواند بلافاصله تاریکی و سوء تفاھم را بر طرف کند و مطلب را روشن و واضح سازد.
مثلاٌ اگر از شما بپرسم(زندگی چیست؟ آن را به چه تشبیه می کنید؟) ممکن است کسی بگوید زندگی نبرد است و کس دیگر آن را بازی یا آزمون بنامد. این تمثیل ها را تمثیل های کلی می نامیم؛ زیرا که بطور ھمزمان بر جنبه های گوناگون زندگی اثر می گذارند. اگر با این دیدگاه که (زندگی نبرد است)به زندگی نگاه کنید آن را چگونه خواھید دید؟
زندگی دشوار است؛ ممکن است شکست بخوریم یا کشته شویم؛ فردی که در خیابان به او بر می خوریم، ممکن است دشمنمان باشد. اگر زندگی را بازی بدانیم چه؟ می تواند مایه تفریح باشد.
استفاده از کدام تمثیل صحیح است؟
احتمالاٌ ھمه تمثیل ها در جای خود مفیدند. گاھی لازم است که زندگی را بازی بدانیم تا در نظرمان شادی بخش جلوه کند. گاھی لازم است که زندگی را سفری مقدس بشماریم تا اینکه قدر نعمت هایی که داریم مثلاٌ دوستان، خویشان و یا فرصت های زندگی را بدانیم. گاھی خوب است که زندگی را به صورت آزمونی در نظر آوریم و از این تمثیل خصوصاٌ در ھنگامی که با مصیبتی مواجه می شویم و ھیچ معنای مثبتی در آن پیدا نمی کنیم استفاده کنیم.
ھر یک از این تمثیل ها را که انتخاب کنید، بی اختیار نحوه تفکر، احساس و واکنشتان نسبت به وقایع، تفاوت می کند. برای تعریف زندگی از چه تمثیل های مثبت دیگری می توانید استفاده کنید که بیانگر معنای واقعی آن باشند؟ آنھا را روی کاغذ بنویسید. مقابله با مشکلات زندگی از نظر شما ممکن است (بالا رفتن از نردبان موفقیت) باشد یا اینکه (تلاش کنید تا سر خود را بیرون از آب نگه دارید.)
مسلماٌ اگر اصطلاح (پرواز کردن) به جای (سینه خیز) رفتن استفاده کنید تصور دیگری از زمان خواھید داشت. برای بیان کارھای روزمره خود از چه تمثیل هایی استفاده می کنید؟ این تمثیل ها چه احساسی را در شما به وجود می آورد؟ چه تمثیل های تازه ای را می توانید بکار بگیرید تا زندگی شیرین تر شود؟
تمثیل می تواند در انسان، ایجاد امید کند. موقعی که اوضاع بر وفق مراد نیست، اغلب اشخاص فکر می کنند (ھمیشه به ھمین منوال خواھد بود.) اما شاید بتوانید از تمثیل بھتری ھم استفاده کنید. مثلاٌ (زندگی ھم دارای فصل هایی است و من اکنون در فصل زمستانم.)
در ضمن یادمان باشد که در زمستان، بعضی ها یخ می زنند و بعضی دیگر اسکی بازی می کنند! به علاوه در پس ھر زمستانی، بھاری است! ھمچنانکه در پی ھر روزی، شبی است. خورشید طلوع می کند و می توان دانه های تازه ای کاشت. آنگاه تابستان و سپس پاییز و فصل برداشت فرا می رسد.
گاھی کارھا دقیقاٌ طبق برنامه پیش نمی رود، اما اگر یقین کنید که فصل ها جای خود را به یکدیگر می دھند، متوجه می شوید که در درازمدت نوبت برداشتن محصول ھم خواھد رسید. اگر احساس می کنید که چیزی (شما را عقب نگه می دارد.) یا (دیواری) راه پیشرفتتان را سد کرده است، ببینید از چه تمثیل هایی استفاده می کنید. این تمثیل ها باعث می شود که نتوانید از منابع و امکانات خود برای حل مشکلات بھره مند شوید. مبارزه کردن با دیوار و یا شییی نامریی که شما را عقب نگه می دارد، دشوار است.
از آنجا که خود شما این تمثیل را انتخاب کرده اید، خودتان ھم می توانید به آسانی آن را عوض کنید. اگر حس می کنید که (مشت به دیوار می کوبید) چرا به جای مشت زدن، دیوار را با مته سوراخ نمی کنید؟ یا از آن بالا نمی روید؟ یا از زیر آن نقب نمی زنید؟ یا در را باز نمی کنید تا از آن عبور کنید؟ و یا آن را به صورت پلکانی سنگی در نظر نمی آورید؟
تغییر تمثیل ها شیوه مقابله شما را با ھر مشکلی تغییر می دھد. برای اینکه نیروی پشتکار را به خود یادآور شوید به تمثیل سنگتراش توجه کنید. چگونه وی سنگ به آن برزگی را می شکند و به آن شکل می دھد. او ھر سنگ سختی را با تیشه می تراشد. ضربه اول حتی خراشی جزیی ھم بر سنگ وارد نمی کند، اما او پشت سر ھم صدھا و یا ھزاران ضربه می زند.
حتی در مواقعی که حرکات او بیھوده به نظر می رسند، دست از تلاش بر نمی دارد؛ زیرا می داند که اگر کسی فوراٌ به نتیجه نرسد، معنی اش این نیست که پیشرفت نمی کند. پس او از زدن ضربه دست نمی کشد. زمانی فرا می رسد که سنگ دو نیم می شود. آیا فقط ضربه آخر مؤثر بوده است؟ البته خیر. تلاش مستمر او نتیجه داده است.
جمع بندی
نیروی کلمات را نباید دست کم گرفت. نیروی کلمات و بکارگیری واژه های دگرگون کننده می تواند در عمق جسم و روح ما معجزه کرده و نگاه و نگرش ما را متحول سازد. استفاده صحیح از تمثیلات و نیروی کلمات می تواند در تحمل بهتر و نیز درمان بسیاری از بیماری های صعب العلاج مانند سرطان موثر واقع شود.
منبع اقتباس: آنتونی رابینز؛ راز موفقیت؛ ص۳۵-۴۹