- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 27 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
چکیده
ساخت مقابر برای بزرگان دینی و سیاسی از دیرباز در جهان مرسوم بوده است. وجود تعداد زیادی از این بناهای آرامگاهی در ایران، اهمّیت ساخت این گونه از ابنیه را در بین ایرانیان یادآور میشود. همزمان با ورود اسلام به این کشور، معماری ایرانی و به تبع آن مقبرهسازی وارد برهۀ جدیدی از تاریخ خود شد. در ادامه نیز با گسترش مذهب تشیّع، معماران و هنرمندان شیعه به انعکاس باورها و اعتقادات خود در گونههای خاصّی از معماری مانند مساجد وآرامگاهها پرداختند.
هدف از این نوشته، یافتن رابطهای معقول بین باورهای شیعه و هنر و معماری امامزادگان ایران میباشد. جهت پیدا کردن چنین رابطهای در ابتدا احکام اسلامی با تکیه بر نظر تشیّع در مورد ساخت آرامگاه بر مدفن اشخاص مورد بررّسی قرارگرفت. در ادامه به طور مختصر، گونه شناسی معماری حکومتهایی که فرصت گسترش تفکّر شیعه در آن دوره بود و به خصوص حکومتهای شیعه مذهب، چون آلبویه و صفوی که همراه با رسمی شدن تشیّع در ایران است، مورد مطالعه قرار گرفت. در نهایت طرح معماری و تزئینات آرامگاههای اسلامی و تأثیر اعتقادات تشیّع بر آنها بررّسی شد. مطالعات به روش کتابخانهای و روش تحقیق، پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی است.
در آخر این نتیجه حاصل میگردد که اعتقادات معمار شیعه در هنر و معماری امامزادگان ایران از تزئینات تا طراحی تأثیر بسیاری داشته است و معمار از این مجرا برای بیان مفاهیم مدنظر خود استفاده کرده و حتّی باعث شکلگیری گونه خاصّی از معماری آرامگاهی و معماری ایرانی ـ اسلامی، با نام امامزادهها شده است.
مقدّمه
با ورود اسلام به ایران، هنر و معماری، دچار تغییر گردید و مفاهیم اسلام یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده به آن شد. این تأثیرگذاری تا حدّی عمیق بوده است که باعث ایجاد سبک و هنری جدید با نام هنر اسلامی گردید. با ورود و گسترش مذهب شیعهنیز، ارتباط بین دین و هنر قوّت گرفت. هرچند هنر شیعی را در بیشتر موارد میتوان همان هنر اسلامی دانست چراکه تفاوت بارزی میان این دو هنر دیده نمیشود. (کوثری، ۱۳۹۰، ص۹) مهمترین اختلاف میان هنر اسلامی و هنر شیعی، اشاره به مسائلی چون امامت، که خاصّ این مذهب است، در هنر و معماری میباشد. محدود شدن ساخت آرامگاهها برای بزرگان سیاسی و تمرکز بر ساخت آنان بر مدفن ائمه نیز نمود و انعکاس باورهای پیروان تشیّع است.
در زمان صفویّه که با رسمی شدن مذهب شیعه همراه است، ارتباط بین هنر و قوانین دینی به خوبی پایهگذاری شد و تمامی مصنوعات هنری و معماری بازگو کنندۀ عناصر شیعی بودند که از ویژگیهای هنر این عصر به شمار میرود.
پیش از شروع ساخت آرامگاه بر مدفن بزرگان، گاهاً قبر اشخاص را با نوعی سایبان، چادر و یا چیزی مشابه آن میپوشاندند. کاربرد این نوع از سایبان بر اساس قوانین دینی بوده و پیام آور برکات بهشتی به شمار میرفت. به تدریج این رسم ادامه پیدا کرده و به شکل بناهای باشکوه آرامگاهی درآمد. چنان به نظر میآید که مفاهیم نهفته در ساخت آرامگاهها از همان ابتدا ریشه در دین داشتهاند.
ضرورت انجام مطالعه بر علّت ساخت چنین مقابری در ایران و تغییرات حاصل از روی کار آمدن تفکّر شیعه، یافتن پاسخ به این سؤالات است که آیا از منظر اسلام و خاص، تشیّع، ساخت آرامگاه بر مدفن بزرگان دینی اعم از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) جایز است؟ آیا تشیّع باعث ایجاد تغییراتی در معماری آرامگاههای ایران شده است؟ و اگر این طور بوده است، این تغییرات چگونه و به چه شیوه اعمال شدهاند؟
پاسخ دادن به این سؤالات باعث خواهد شد به علّت ساخت امامزاده و حرم امامان پی برده و شاهد ظهور گونهای جدید در معماری ایران باشیم، که خاص شیعه بوده و در دسته بندی میتوان آنرا جزء هنر شیعه به حساب آورد.
این مقاله تنها به بررّسی یکی از این گونهها ـ حرم ائمه و امامزادگان ـ پرداخته است و این در حالی است که گونههای دیگری چون حسینیه، تکیه، سقّاخانه، زورخانه و… نیز جزء ابنیهای به شمار میروند که ریشه در باورهای تشیّع دارند و امید است مورد مطالعه و بررسی دقیقتری قرار گیرند. در ادامه، ابتدا مختصراً تاریخ آرامگاهسازی در ایران و سایر کشورهایی که باورهای شیعی (حتّی در برههای از تاریخشان) حضور دارد، آورده شد و سپس آیات و احادیثِ مربوط به مقبرهسازی برّرسی شده و در ادامه گونهشناسی، تزیینات و طرح معماری امامزادگان و حرم امامان در ایران مورد تحلیل قرار گرفتند.
بررسی نظرات مکتب شیعه در رابطه با ساخت مقابر
۱. مروری بر آیات قرآن و تفاسیر
قرآن به عنوان اصلیترین منبع شناخت دین، اوّلین منبع اطّلّاعاتی مورد پژوهش است که حاصل آن، به طور مختصر به شرح زیرمیباشد:
یکی از اصلیترین آیاتی که در آن از لفظ مکانی (مسجد) کنار مدفن استفاده شده است، آیه ۲۱ سوره کهف میباشد: «وَ کَذلِکَ اَعثَرَناعَلَیهِم لِیَعلَموا اَنَّ وَعدَ اللهِ حقُّ واَنَّ السّاعَۀ لا ریبَ فیها إِذ یَتَنزعونَ بینهم أمرهم بنینَا رَّبُّهُم أَعلَم بِهِم قالَ الّذینَ غَلَبوا عَلَی أمرَهَم لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِم مَّسجِدًا» . طبق این آیه، ساخت بنا بر مدفن بزرگان، علناً عملی ناپسند شمرده نشده امّا از این کار به عنوان کار نادرستی هم یاد نمیشود.
آیۀ ۲۳ سوره شوری ـ «ذَلِکَ الَّذِی یبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّۀ فِی الْقُرْبَى وَمَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَۀ نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُور» ـ شاهد توصیّه خداوند و دستور قرآن به مهرورزی و احترام به بستگان پیامبر(صلی الله علیه و آله) است. طبق اعتقاد شیعه مذهبان، مهرورزی و احترام به اهلبیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) که اشخاصی معصوم هستند سبب میشود که در حفظ آموزههای این بزرگمردان تلاش شود. آیه ۳۲ سوره حج نیز گونهای دیگر احترام به شعائر دین را بیان میکند: «ذَلِکَ وَ مَنیُ عَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَی الْقُلُوبِ».
بر اساس آیه ۲۴۸ سوره بقره در ارتباط با حضرت موسی(علیه السلام) مقدّس دانستن صندوقی که بر روی قبر اولیای الهی است، خلاف قرآن نیست و حفظ آثار انبیاء ارزش داشته و مایۀ آرامش خاطر است. آیه ۶۴ سوره نساء نیز به موضوع رجوع گناهکاران به پیامبر جهت طلب عفو از درگاه خداوند اشاره دارد. طبق تفاسیر رجوع به پیامبر در این آیه شامل مراجعه در زمان ممات ایشان نیز هست و وجود مکانی فیزیکی برای ایجاد رابطهای عمیقتر، کمککننده است.
پس میتوان با قرار دادن همۀ این آیات در کنار هم نتیجه گرفت که تن و جسم مطهّر انبیاء و اولیاء جزء شعائر دین، ارزشمند و مورد احترام است. پس ساخت مکانی بر مدفن ایشان هم در راستای حفظ دین و آموزههایشان و هم سندی بر وجودشان میباشد که از طرف خداوند هم جواز رفعت یافتن داشتهاند (آیه ۳۷-۳۶ نور) و برای یاد خداوند و ذکر او ساخته شدهاند.
۲. مروری بر روایات و احادیث
شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «کسی که قبر امیر را زیارت و آباد کند چه پاداشی دارد؟ امام فرمودند: که پیامبر(صلی الله علیه و آله) خطاب به امیر ابراز داشت: خداوند قبر تو و فرزندانت را قطعهای از قطعهها و عرصههای بهشت قرار داده است و دلهای برگزیدگان خلقش و بندگانش را مشتاق زیارت شما… ». (بحارالانوار ۱۲۰۹۷، باب دوم، ثواب تعمیر قبور نبی و ائمه). در ادامه همین روایت پیامبر(صلی الله علیه و آله) شفاعت خاصّ خود را شامل زائران و آبادکنندگان قبور یاد شده میکنند و آنان را همچون کسانی میدانند که به حضرت سلیمان(علیه السلام) در ساخت بیتالمقدّس کمک کردهاند و ثواب این کار را معادل حجّ واجب و هفتاد حج بعد از آن میخوانند.
با مطالعه این روایت و بسیاری از روایات دیگر، مشخّص میشود که از نظر پیامبر، قبور اهل بیتش جزء بهترین مکانهاست که زیارت و مرمّت آنان بسیار مهم بوده و ثواب بزرگی دارد.
گونهشناسی معماری حاصل اعتقادات مکتب شیعه
ساخت آرامگاهها از گذشتههای دور در ایران معمول بوده است که اکثر افراد مدفون در آنها، شامل پادشاهان و بزرگان علم و دین و هنر بودهاند. غالب فرمهای استفاده شده در این گونه از ابنیه عبارتند از: مقابر برجی شکل و آرامگاههای چهارگوش گنبددار. (هیلن برند، ۱۳۶۶ش، ص۱۳۲) طرّاحی معماری هر یک از این دو فرم، به تناسب مقام شخص دفن شده در آرامگاه قابل تغییر بوده است. به عنوان مثال گنبد آرامگاه پادشاهان نسبت به سایر انواع مشابه، بزرگتر و با تزئینات غنیتر و گرانتر ساخته میشد.
طبق منابع مکتوب بنای مقبره از سدۀ ۲ هجری در سرزمینهای اسلامی رایج شده (همان، ص۲۷) و رواج احداث مقابر مذهبی گنبددار از قرن ۳ هجری بوده (گرابر، ص۲۲) و از قرن ۴ هجری به بعد زیارت آنها معمول شده است (همان ص۲۱ و مظاهری، ص ۳۷).
با ورود اسلام به ایران نیز، آرامگاههای بسیاری برای اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامزادگان بنا شدهاند که ساخت آنها را میتوان یکی از مظاهر علاقهمندی مردم در پیروی از فلسفه امامت و عملی کاملاً شیعهوار دانست. (شایستهفر، ۱۳۸۹، ص۲۲) به مرور زمان این ابنیه گروه ویژهای را در معماری اسلامی ـ ایرانی تشکیل دادند.
سخن در باب گونهشناسی در معماری ایران امری بسیار گسترده و تحلیل آن در انواع گوناگون بناها، بر پایۀ معانی مختلفی رایج میباشد. در این مقاله با مدّ نظر قرار دادن فرضیهها و اهداف مقاله از برخی جنبههای این عنوان صرف نظر میگردد.
با توجه به اهداف مقاله از تحلیل و بررسی گونهها و ادواری که دارای ارتباط مستقیم با معماری آرامگاهی و هنر شیعه نیستند صرف نظر میگردد.
از دورۀ آلبویه که شاهد گسترش مذهب تشیّع میباشیم، توجّه به معماری آرامگاهی نیز در کنار معماری مساجد، دیده میشود. در برخی ادوار مانند آلبویه و صفویّه که حکومتها شیعه مذهب بودند، این مسأله بیشتر دیده میشود. گواه این مدّعا در بررسی گونههای رشد یافته در ادوار مذکور، قابل رؤیت است.
شیوۀ رازی: رایجترین گونۀ این شیوه، آرامگاهها میباشد. اوّلین نمونۀ آرامگاههای مذهبی مربوط به این شیوه است که در زمان گسترش مذهب تشیّع در دورههای آلزیار و آلبویه به وجود آمدهاند. آرامگاههای ائمۀ شیعه غالباً به صورت چهارگوشۀ گنبددار ساخته میشدند. در دورۀ سلجوقیان با وجود حکومتی سنّی مذهب، مذهب تشیّع و ساخت آرامگاه برای بزرگان شیعی رشد چشمگیری مییابد. از نمونه آرامگاه این دوره میتوان به گنبد علویان در همدان اشاره کرد. در این دوره در ساخت آرامگاهها به همان دو فرم برجی شکل و چهارگوش گنبددار و غالباً با پلان چند ضلعی پیشرفتهایی حاصل شد.
شیوۀ آذری: در دورۀ ایلخانان از آن رو که حاکم در امور دینی دخالتی نمیکرد تعدّد مذاهب و رشد مذهب شیعه مشاهده میشود. در این راستا نمیتوان از تأثیر به سزای حکّام شیعه مذهب چشم پوشید. از گونههای رایج این دوره، ارسنها، مسجد ـ مقبرهها و مدارس بودند که توجّه به معماری آرامگاهی در دو گونۀ اوّل قابل رؤیت است. دورههای ایلخانان و تیموریان را میتوان به عنوان نقطۀ اوج آرامگاهسازی در ایران شناخت، زیرا در این ادوار میتوان شاهد تبدیل آرامگاههای مجزا به مجموعهای از بناها نظیر مسجد و مدرسه که آرامگاهی در میان داشتند، بود. شکل آرامگاهها در این ادوار بناهایی مکعب شکل با گنبد فاخر بودند.
شیوۀ اصفهانی: با روی کار آمدن حکومت صفویّان در ایران، هرچند مانند سابق ساخت مساجد، مدارس، کاخها، کاروانسراها و… ادامه داشت ولی با رسمی شدن مذهب شیعه، هنر و معماری زبان بیان مفاهیم و تعالیم دین اسلام و بهخصوص مذهب تشیّع گردید. بدیهی است که در ابنیه مذهبی مانند مساجد و آرامگاههای مذهبی و… فرصت ظهور و بروز این تعالیم بیشتر خواهدبود. در صفویّه و پس از آن قاجار نیز، توجّه ویژهای به ساخت مقابر باشکوه، تعمیر و تزئین آنها برای فرزندان ائمه (امامزادهها)، علما و مقدّسین شد.
همان گونه که برّرسی شد، در ادوار گذشته شاهد پیشرفت قابل توجّه معماری آرامگاهی در دورههای گوناگون میباشیم که این پیشرفتها با رشد مذهب شیعه در ساخت آرامگاه برای بزرگان شیعی نیز به چشم میخورد.
در نهایت با برّرسیهای فوق میتوان ادعا کرد که در کنار مسجد و سایر ابنیهای که مختصّ اسلام میباشند، باورهای مذهب شیعه در توجّه به گونههای خاصّی از معماری مانند امامزادگان، تأثیرات به سزایی داشتهاست. با توجّه به باورهای شیعه در خصوص زیارت و بزرگداشت ائمه اطهار:، پس از ورود اسلام به ایران و رواج مذهب تشیّع میتوان شاهد توجّه به آرامگاهها و مقابر بزرگان دینی به عنوان گونۀ خاصّ معماری بود. به تبع تغییرات حاصل از رسمی شدن مذهب شیعه و سیاستگذاریهای حکّام صفوی در جهت استفاده هرچه بیشتر از هنر برای بیان عقاید خود، آرامگاههای مختصّ فرزندان و فرزندزادگان ائمه (امامزادهها) نیز دچار تغییراتی شدند که در نتیجه آن به گونهای شاخص در معماری شیعیان تبدیل گشتند. این تأثیرات در زمینۀ طرح معماری و تزئینات خودنمایی میکند که در ادامه مورد بررّسی قرار میگیرد.
هرچند که تأثیرات مذهب و هنر تشیّع در گونههای دیگر معماری نیز قابل رؤیت است شاید بتوان گفت بیشترین نمود آن، معماری آرامگاهی و امامزادهها را شامل میشود.
تغییرات معماری حاصل از تفکّر شیعه
از لحاظ ریخت شناسی در شیوۀ رازی و دورۀ سلجوقی آرامگاههای برجی شکل و چهارگوش گنبددار ساخته میشدند. با وجود توجّه بیشتر به مقابر برجی در این دوره، مقابر شیعی غالباً چهارگوش گنبددار بودند. هشت ضلعی شدن پلان مقابر در این دوره نیز دیده میشود.
در زمان صفوی معماری آرامگاهی دچار نوعی انحطاط میشود (هیلن برند، ص۳۵) ولی وجود ارج و منزلتی که این حکام به امامان و امامزادگان قائل بودند، مرمّت، تعمیر، گسترش و در کل توجّه به آبادانی حرم امامان و آرامگاههای امامزادگان همواره مدّنظر بوده است. افزودن بستها به حرم مطهّر امام رضا(علیه السلام)، تکمیل صحن عتیق، ساخت سه ایوان در این صحن و گلدسته طلا بر ایوان شاه عباسی آن در شهر مشهد، افزودن آرایهها به گنبد و ضریح امام حسین(علیه السلام) در کربلا و ساخت امامزاده قاسم وحیدیّه در وحیدیّه تهران از نمونههای بارز معماری آرامگاهی این دورهاند. چنان به نظر میرسد که کثرت مقابر اهل بیت، اولیاء و… و انجام آداب زیارت، دلیلی باشد بر اینکه آرامگاهها از نظر ساختار معماری متناسب با آداب زیارت، که معمول و شناخته شده امروز است، تکامل یافتهاند.
نکته قابل توجّه در مورد گسترش این آرامگاهها تأثیر اساسی است که در روند شکلگیری و گسترش بسیاری از شهرهای ایران داشتهاند، بدین معنا که اغلب موارد، مجموعههای مذکور، که حاصل ساخته شدن کاروانسرا، مساجد، مدارس و… در اطراف آرامگاه و به مرکزیّت آن هستند، هسته یا مرکز ثقل شهر را تشکیل دادهاند. گسترش چنین مجموعههایی ارتباط مستقیمی با مذهب و اعتبار و احترام شخص مدفون داشته و بیشتر با هدف ایجاد محیطی مناسب برای تعلیم آموزههای دینی و فضایی معنوی برای زائر صورت گرفتهاند.
در گسترش آرامگاههای مذهبی این دوره، ایجاد و تکمیل سلسله مراتب برای رسیدن به ضریح که ریشه در اعتقاد به سلسله مراتب عالم مثال و بهشت، که خاصّ شیعیان است، همواره مورد توجّه بوده است.
دقّت در رعایت سلسله مراتب فضایی در اکثر بناهای مذهبی دورۀ صفوی قابل رؤیت است. مساجد این دوره معمولاً به صورت ایواندار و حیاط مرکزی ساخته شدهاند و نظام سسلسله مراتبی در ارتباطات فضایی مساجد سبب میشود در نحوۀ ورود به فضا و نحوۀ ورود به فضای بعدی تفاوتهایی به وجود آید تا بدین ترتیب احساس قرارگیری در ساحتی دیگرگونه برای مخاطب تسهیل و تشدید شود؛ (محمّدیان، ۱۳۸۶) که این خود عامل هدایت و انتقال او در بنا خواهد بود. این مسأله در حقیّقت بهانۀ معماران شیعه ایرانی بوده که شاید به صورت مخفی، خواهان کنار زدن نقشه شبستانی مساجد به سبک عباسّی بودند تا نقشه ایرانی را جایگزین آن سازند. (متدیّن، ۱۳۸۱، ص۸۶)
چنین چیدمان فضایی و سلسله مراتبی در آرامگاههای مذهبی این دوره نیز بسیار به چشم میخورد که شاید تفاوت اصلی آن با مساجد در مقصد اصلی این ابنیه باشد که در آنها به ضریح و اتاقک دفن میرسد و در مساجد به گنبدخانه و محراب.
چنان به نظر میرسد که سلسله مراتب فضایی، عناصر معماری و طرحریزی آرامگاههای مذهبی در کنار بیان باورهای تشیّع و حقانیّت آن برای ایجاد آمادگی زیارت در زائر لازم است چرا که انسان خواه یا ناخواه ریشه در خاک دارد و برای یک سفر معنوی نیاز به جدا شدن از خاک. (دیشیدی، ۱۳۶۶، ص۵۳)
در این دوره طرح معماری امامزادگان و حرم امامان در کنار تبعیّت از اقلیم شامل عناصری میبود که در ادوار گذشته نیز مورد استفاده قرار میگرفت مانند استفاده از پلانهای چهار و هشت ضلعی، ایوانها، رواقها و… و فقط مفاهیم نهفته در آنها مطابق با باور و عقاید شیعیان دچار تغییر شد.
پیش از اسلام، در برخی از مزارها، صحن و توجّه به طبیعت آن به چشم میخورد. «در گذشته آیین نیایش و مراسم مذهبی بیشتر در فضای باز صورت میگرفتهاست. فضاهای بازی که با عناصر طبیعی چون آب، گیاه و خاک همراه بوده و نیایش در چنین فضاهایی بر روحانیّت و تقدّس آنها میافزود». (اینانلو، ۱۳۸۰، ص۴۱) استفاده از آب و گیاه در صحن امامزادگان و مقابر امامان نیز ریشه در اعتقاد به تنزیه، که در بین شیعیان بیشتر معمول است، دارد. طبق این اعتقاد است که استفاده از طبیعت زنده مانند گل وگیاه کمتر به چشم میخورد و بیشتر طبیعت بیجان، ساکن و ثابت مانند آب و خاک استفاده میشود.
با ورود اسلام و اهمّیّت طهارت در آداب زیارت، آب همچنان به گونههای مختلف در آرامگاههای اسلامی مورد استفاده قرار گرفت ولی اینبار مفاهیم دیگری که برخاسته از باور شیعیان است، در آن به چشم میخورد. امام صادق۷ در اینباره میفرمایند: «هرگاه به قصد زیارت قبر امیر (امام علی۷) رفتی، وضو بگیر و غسل کن».
«والاترین و متعالیترین مفهوم اجتماعی ـ اعتقادی آب را در مذهب شیعه میتوان یافت، آنجا که آب را مهریّه حضرت فاطمهزهرا۳ قرار دادند». (عناصری، ۱۳۸۳، ص۱۳۲)
سادهترین گونه استفاده از آب، ساختن حوض در صحن است که علاوه بر تلطیف هوا و فراهم کردن فضای مناسب برای طهارت زائر، نمود مسأله انعکاس نیز میباشد:
دارد از حوض مصفّا در کنار آیینهها تا نگردد غافل از نظاره خود یک زمان
سقّاخانههای ساخته شده در آرامگاههای مذهبی نیز گونهای دیگر از موارد استفاده از آب در این ابنیه است. «بنا به قولی نخستین سقّا در تاریخ شیعه حضرت علی ابن ابی طالب۷ است… که فردای قیامت نیز ساقی حوض کوثر خواهد بود و در صحرای محشر، تشنگان را سیراب خواهد کرد. دوم عباس بن علی۷ بود که در روز عاشورا در صحرای کربلا عزم خود را جزم کرد تا تشنگان اهل بیت را سیراب کند… پس هر کس به عشق شهیدان کربلا، به متابعت عباس بن علی۷ سقایی کند، اجری اُخروی نصیب او میشود». (همان، ص۱۳۱)
به همین دلیل «آب سقّاخانه آب معمولی نیست، بلکه عنصری است مقدّس، شفای دردهای جسمانی و آرامبخش روحهای پریشان». (همان، ص۱۳۲) آب سقّاخانه نشانه ایمان است، یاد آور مظلومیّت امام حسین۷ و نماد جهاد و شهادت که هنرمند شیعه تلاش کرده است تمامی این مفاهیم و نمادها را در تزئین آنها بروز دهد.
حوض، سقاخانه، باغچهها و… در صحن با هدف دیگری نیز ساخته میشوند. این عناصر مانع از ورود به حرم و یا اتاقک دفن با عبور از محور مرکزی میشوند و زائر را یکباره وارد آن نمیکند، بلکه او را مدّتی در صحن میچرخاند، سپس اجازۀ ورود به مکان مقدّس و تعالی را به او میدهد. این کار با این هدف انجام میگیرد تا زائر در حیاط مجاب به تفکّر و تأمّل شود.
در عبور از صحن برای ورود به داخل حرم یا امامزاده معمولاً ایوانی رفیعتر از سایر ایوانها (در صورت وجود) ساخته میشود. این ایوان در اصل ورودی اصلی را به زائر نشان میدهد. معمار شیعه طراحی فضا را طوری انجام داده است که زائر در صحن به حال خود رها نمیشود و این ایوان راه را به او مینمایاند. چنین طرح فضایی در مساجد شیعیان نیز به همین صورت دیده میشود.
«… تمامی حرکتها در یک درجه از لحاظ اهمّیت قرار گرفتهاند، تنها مکان محراب معمولاً با یک بیرونزدگی از دیوار مسجد شاخص میشود». (انصاری، اخوت، ملایی، ۱۳۸۷، ص۱۶۹) جالب است که چنین سازماندهی در مساجد سنیّان مشاهده نمیشود.
این بیرون آمدگی از نما یا ایوان در آرامگاههای ائمه و امامزادگان در کنار مشخّص کردن راه ورود به حرم، قداست و بزرگی شخصیّت صاحب آرامگاه را بیان میکند (هیل و گرابر، صص ۱۰۹,۱۰۸) و گاهی پیش طاق و سردرها میتوانند کنایه از مرد مقدّسی باشد که او را باب هدایت میدانند. (همان ص۲۸۰) اگر این گونه بنگریم این سردرها و ایوانها میتوانند باور به امامت در بین شیعیان را بیان کنند.
با ورود به داخل حرم یا امامزادگانی که در دورۀ صفویّه ساخته شدهاند شاهد پلانی چهارگوش، هشت گوش و بهندرت مستطیلی هستیم که توسّط گنبد سقف آن را پوشش دادهاند. استفاده از پلان هشت گوشه به علّت ایجاد کانونی متمرکز و فضای حداکثر برای طواف بیشتر مدّ نظر بوده است. (شایسته فر، ۱۳۸۹، ص۲۲) شاید بتوان استفاده از عدد هشت در پلان را اشاره به امام رضا۷ نیز دانست. با این وجود به نظر میرسد سمبولیسم عددی از خصوصیّات مهم آرامگاههای ایران نباشد (همان و کیانی، ۱۳۹۲) و نشانه بارز آن به ندرت دیده شدن عدد دوازده در مقابر این دوره به نشانه دوازده امام شیعیان است.
ساختمان آرامگاه عموماً بیش از یک در دارد و در مواردی در هر چهار طرف آن دری قرار داده شده است که برای سهولت در ورود و خروج زائران و طواف مزار است.
در داخل حرم و امامزادگان، مرقد گاه در میان اتاق و گاه در سرداب زیرین آن قرار دارد که در آرامگاههای مهم و باارزش، برای حفاظت از آن بر رویش صندوق یا ضریحی قرار میدهند که علّت قرارگیری آن در میان اتاق ایجاد امکان طواف است.
تغییرات ایجاد شده در تزییناتِ بنای امامزادهها در نتیجۀ تفکّرِ مذهب تشیع
تزیینات، در بر گیرنده بخش وسیعی از معماری ادوار و شیوههای گوناگون است. در این مقاله سعی بر آن است از بررّسی تزییناتی که در ارتباط مستقیم با مبانی فکری شیعی نیستند، چشم پوشی گردد.
۱. کتیبهنگاری
کتیبه نگاری به دلیل اهمّیت معنایی و ارزشمند در انتقال باورهای دینی و اجتماعی از هنرهای متداول ادوار گوناگون میباشد. از این رو کتیبهها به منظور انتقال باورهای شیعی بیشترین کاربرد را داشتند. «مساجد و بناهای اسلامی اغلب با کتیبههای آن توصیف و تفسیر میشود. از نگاه سنّتگرایانی چون سید حسین نصر و تیتوس بورکهارت، کتیبه تجلّی کلام الهی بر صفحه معماری است». (شهیدانی، ۱۳۹۲)
جایگاه قرار گیری کتیبهها در مساجد و یا آرامگاههای اسلامی در خارج از بنا، شامل ورودی مسجد، منارهها و ساقۀ گنبد و در داخل بنا، محراب، محلِّ قبله، ساقۀ داخلی و نقطه مرکزی گنبد را در بر میگیرد.
«کتیبهها تقریباً در تمام بناهای مهم شیعی حضور دارند. آنها اشارتی به کلام خدا و در مقاطعی از تاریخ ایران به ویژه پس از عصر ایلخانان، بیانگر اعتقادات شیعی بودهاند». (همان، ۱۳۹۲) بنابراین کتیبههای شیعی تلفیقی از آیات قرآنی و باورهای شیعی با توجه به لزوم استمرار شعائر دینی در وجود امامان و نوادگان است و این امر میتواند وجه مشخّص بناهای امامزادگان به ویژه در ایران باشد. «این کتیبهها که مضمون آنها با مشاورۀ علمای اسلامی تعیین میشد در برگیرنده آیات قرآنی، احادیث ائمه و اسماء الهی است». (شایسته فر، ۱۳۸۶، ص۲۲) کتیبهها را از چند جهت میتوان طبقهبندی و بررسی نمود: از لحاظ قلم، محتوا، رنگ، انواع ارائه و… .
الف)خط
در کتیبه نگاری از همۀ انواع خط بهره میبرند اما کاربرد خط ثلث و نستعلیق بیشتر است. قدمت به کارگیری خط ثلث در کتیبهنگاری بیشتر و یکی از علل آن سازگاری خط ثلث با روح معنوی و عرفانی قرآن و روایات است. ویژگیهای بصری قلم ثلث از جمله الف، لامهای مرتفع و طرویس آنها در کتیبههای ثلث مبتنی بر یکی از تعاریف کتیبه، همچون نیزه سواران نمایان میگردد. قلم ثلث همزمان با رواج تشیّع در ایران به ویژه پس از عصر مغول و توجّه مضاعف به امامزادگان جایگزین خط کوفی در کتیبهها گردید. امامزاده جعفر از جمله نمونههای آن میباشد. «حمایت ایلخانان متأخر از ساختن بقعه و آرامگاه برای امامزادگان سبب اعلان عمومی شعائر شیعی در قالب کتیبهها شد، امری که در دورههای قبل به سختی امکان پذیر بود». (شهیدانی، ۱۳۹۲)
طبق نمونههای بازمانده، دوره صفویه از درخشانترین دورههای ترقّی و تکامل خطوط مختلف و به ویژه نستعلیق بود. به طور خاص، خط نستعلیق بیشتر از سایر خطوط مورد توجه و سلیقه خوشنویسان این دوره قرار میگرفت. در این دوره کتیبههایی به شیوه دو خطی ثلث و کوفی، ثلث و نسخ و یا دوخط ثلث با دو رنگ متفاوت سفید ـ قهوهای و زرد ـ قهوهای بر زمینه لاجوردی نیز اجرا شده است؛ مانند کتیبههای بقعه شیخ صفیالدّین اردبیلی.
ب) نحوه ارائه
کتیبهها بر روی مواد مختلف و به اشـکال متنوعی اجرا و ارائه میگردند. «در دوران صفویان کتیبههای کاشی (به عنوان نقطه اوج هنر کتیبهنگاری به خصوص نوع معرّق آن) رواج کامل یافت و در اکثر بناهای مذهبی، مخصوصاً در آرامگاهها و مقابر شیعی بکار رفت» (حسینی، ۱۳۸۸، ص۱۰۶). «بناهای مذهبی این دوره مانند مساجد و مقابر دارای کتیبههای تزئینی متعدّدی بر روی کاشیهای معرق و هفت رنگ هستند. از بهترین نمونهها میتوان به مجموعههای حرم مطهّر رضوی و بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی اشاره نمود». (همان، ۱۳۸۸، ص ۱۰۷)
با وجود محدودیّت رنگها در خوشنویسی، رنگهای به کار رفته در کتیبههای مساجد و آرامگاهها متنوع و غالباً رنـگهـای سـبـز (رنـگ اهل بیت:) و قرمز (رنگ شـهـادت)، سـفـیـد (پـاکـی روح) و سیاه (عزاداری و سوگواری) میباشد که خالی از مفاهیم معنایی و قدسی نیست.
ج) محتوا
«به لحاظ محتوایی کتیبهها را میتوان به پنج دسته تقسیم بندی کرد: کتیبههای قرآنی، کتیبههای با مضمون احادیث و روایات، کتیبههایی از اشعار و مفاهیم ادبی، کتیبههای تک کلمهای از اسمها یا مفاهیم ارزشی و کتیبههای تاریخی». (صفری، ۱۳۹۰) همان گونه که ذکر شد کتیبههای شیعی در بر گیرنده آیات قرآنی، احادیث ائمه، اسماء الهی، ستایش و مدح پروردگار، پیامبر و امامان در قالب ادعیه، اشعار و اسامی مبارک ایشان است.
الگویی از حیث اولویت متن برای بقاع متبرکه وجود دارد که از آیات عظیم الشأن قرآن آغاز میشود و به کلام نبوی و سرانجام به صلوات بر چهارده معصوم ختم میگردد. دقّت در اولویت متن، ارزش معنایی و لزوم سلسله مراتب در مقامات معنوی را در قالب کتیبهها نشان میدهد. مثلاً در کتیبههای بیرونی و قسمت فوقانی گنبد آیات قرآن، در نمای فوقانی پنجرهها احادیث نبوی و در سر درب ورودی، سلام و صلوات بر چهارده معصوم حک میشود. میتوان چنین شیوه جامعی از ادبیات متنی را در کتیبهها الگویی برای سفارش و ساخت کتیبهها در نظر گرفت.
ویژگی مهم و برجسته هنر شیعی، استفاده از مضامین و نمادهای مذهبی شیعه در آثار هنری است. از جمله آوردن مضامین چون: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» که اشاره بـه ائـمـه اطـهار: دارند، دعای صلوات بر چهارده معصوم، دعای نادعلی، عبارت«حی علی خیر العمل» در اذان و کتیبه بناها، استفاده از اسامی ائمه:، آیات قـرآنـی و اشعار ادبی با مضامینی در خصوص ائمه و شیعیان در کتیبه بناها. استفاده از نمادهایی مثل شیر و خورشید (شیر (اسد) کنیه حضرت علی۷)، اعداد ۵، ۸ و ۱۴ (۵ تن آل عبا، هشتمین امام۷ و ۱۴ معصوم)، همچنین کاربرد آیات قرآنی با مضامین شیعی هـمانند سوره دهر و عبارت شهادتین شیعی از جمله مواردی است که در کتیبههای بناهای مذهبی مساجد، مدارس، آرامگاهها و امامزادهها کاربرد داشته است.
۱. آیات قرآن
«ساده ترین و شاید از کهنترین نمونههای نگارش کتیبهوار قرآن، نگارش بعضی آیات قرآنی بر روی سنگ قبرها و مخصوصاً مقبرهها بوده است» (خرمشاهی، ۱۳۹۰، ص ۷۰). مانند آیات و عباراتی در باب مرگ چون «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَۀ الْمَوْتِ» (هر زندهای طعم مرگ را میچشد). بخش اصلی آیات مورد استفاده در آرامگاهها دارای مضامین توحید و یکتاپرستی، عبادت خداوند، معاد و قیامت، پاداش نیکوکاران و عذاب گناهکاران، مبارزه با شرک، دوری از پیمان شکنی و از مضامین شیعی آداب ورود و تأکید بر بقای نسل پیامبر است. مثلاً در کتیبهای در حرم رضوی نوشته شده است: « رحمۀ الله و برکاته علیکم اهل البیت» این عبارت آیهای از سوره مبارکه احزاب است که جایگاه و شأن و اهمّیت اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را نزد خداوند نشان میدهد.
۲. احادیث
«بیشترین احادیث مورد استفاده در امامزادگان ایران، از پیامبر(صلی الله علیه و آله)، حضرت علی(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) نقل شده است» (حسینی، ۱۳۸۸، ص۱۱۸). «بیشتر کتیبهها حول مضامین شأن و مقام اهل بیت و ائمه علیهم السلام بوده و نقل احادیث معتبری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مقام ائمه علیهم السلام، تأکیدی بر اهمیت زیارت آنها و توجّه به جایگاه رفیع اهل بیت: در جامعه اسلامی است؛ مقولهای که در دوره صفوی به جهت دیدگاه مذهبی خاصّ شیعی، بیشتر به آن توجّه شده است». (همان، ۱۳۸۸، ص ۱۱۹) مانند کتیبههای صفویان موجود در دو مجموعۀ حرم رضوی و شیخ صفیالدین اردبیلی. موضوع احادیث پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیه السلام) در بقعه شیخ صفی را بیشتر دعا، اهمّیت علم و آموزش و نشر آن، اطاعت از ولایت امر و اهلبیت، عبادت خدا، اخلاص در عمل و راستی در گفتار، ذکر و تسبیح خدا، یاد مرگ، شجاعت، عدالت و سخاوت تشکیل میدهد. این در حالی است که مضمون اغلب احادیث حرم رضوی را حقانیّت ائمه، پیشبینی شهادت امام رضا(علیه السلام)و اجر و ثواب فراوان زائران حرم وی، تشکیل میدهد. (همان، ۱۳۸۸، ص ۱۱۸)
۳. ادعیه
گروه دیگر از کتیبههای مذهبی، کتیبههای دعایی است با مضمون ستایش و دعا در حق دوازده امام مانند: دعای ختم قرآن، دعای ناد علی، مناجاتنامه حضرت علی۷ و صلوات کبیره. کتیبه صلوات کبیره در بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی، متضمن ستایش ائمه: است. آمیختن توصیف و ستایش خداوند با ستایش پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار: تأکیدی بر عقاید شیعی مبنی بر جانشینی برحق و مصونیّت از گناه امامان شیعه میباشد. «از جمله اماکن دیگر که در برگیرنده کتیبههایی حاوی صلوات چهارده معصومند، میتوان به گنبد مقبره شاه اسماعیل در اردبیل و مقبره امام علی(علیه السلام) در نجف اشاره کرد». (شایسته فر، ۱۳۸۶، ص ۳۰) اما ستایش دوازده امام به شکل مدح و ثنای ایشان را نیز میتوان در بسیاری از بناهای اسلامی مشاهده کرد. نمونهای از آن، سقف زیر گنبد معبد ماهان کرمان است که نام دوازده امام و عباراتی در وصف ایشان در آن آمده است و آنطور که به نظر میرسد عبارات به سلسلهوار بودن ولایت شیعه اشاره دارند.
۴. اسماء الهی و ائمه اطهار:
«بر اساس نگرش مذهبی استفاده از اسماء جلاله خداوند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه: در محیطهای مذهبی بر تقدّس آنها میافزاید» (حسینی، ۱۳۸۸، ص ۱۲۱). ذکر بسم الله ـ عبارات «اَلله، مُحَمَّد و عَلی» به خط کوفی ـ به خط ثلث سفید بر زمینه سبز و در میان اسلیمیها با مضامین «اَلحُکمُ اَلله، اَلقُوهُ اَلله، اَلهِیبَتُ اَلله و اَلعَظِمَتُ الله» از نمونههای آن میباشد. «یکی از مضامین پر ارج که در حقیقت، ماهیّت هنر شیعی را در معماری اسلامی و کتیبهنگاری شکل میدهد نام و یاد مولا امیرمؤمنان است». (کشفی، ۱۳۷۶، ص۷۰) به طور مثال در کتیبهای به خط نستعلیق کلمه «العلم» به صورت کشیده نوشته شده و نام شریف علی با یای معکوس بر بالای آن قرار میگیرد.
نثار درود بر اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از دیگر مظاهر این گونه ذکر نام ائمه است. نمونۀ این گونه کتیبهها در حرم مطهّر رضوی به وفور یافت میشود از جملۀ آن کتیبهای است که در آن نام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) و اجداد و فرزندان ایشان که امامان معصوماند، آورده شده است. از این نوع، کتیبه دیگری در حرم وجود دارد که ایشان را با مقامزاده امیرالمؤمنین و امام پرهیزکاران توصیف کرده است: «ولد امیرالمؤمنین امام المتقین سلام الله … ». این کتیبه به خط ثلث نوشته شده و سطح آن را نقوش گیاهی اسپیرال پر کرده است. در کتیبه در حرم مطهر آمده است: «… و صلوۀ الله علیه و علی آل طیبین الطاهرین و اصحابه المنتجبین و سلم» در این کتیبه نگارنده علاوه بر امام رضا(علیه السلام) سلام و درود خود را نثار خاندان پاک و اصحاب و پیروان ایشان نیز کرده و یاد آنان را هم گرامی داشته است. در کتیبهای مستطیلی در صحن عتیق حرم حضرت معصومه (علیه السلام) نامهای «الله» در چهار گوشه، نام «محمد» در دو طرف به موازات دو عرض مستطیل و نام «علی» به طور منظم در جای جای آن به چشم میخورند. همچنین عبارات «الملک الله ». با تکرار ۴ بار و «فاطمه، حسن و حسین» با تکرار ۲ بار یک شش ضلعی را در میانه مستطیل تشکیل دادهاند. در داخل این شش ضلعی، شش ضلعی کوچکتری با تکرار نام علی ساخته شده است که در مرکز آن عبارت «السلطان علی بن موسی الرضا» نقش بسته است. این عبارت به مقام والا و سروری امام رضا(علیه السلام) در میان شیعیان ایران اشاره دارد.
۵. اشعاری در مدح ائمه
شعر در ستایش و تحسین افراد، به مدح معروف است و مدح بر دو نوع مذهبی و غیر مذهبی است. مدح مذهبی بیشتر در تکریم و احترام به امامان و ائمه اطهار است که در هنر اسلامی این نوع شعر با هنر میآمیزد و کتیبههایی زیبا از جنبۀ هنری و محتوایی به وجود میآورد. در دوره قاجاریه اشعار مذهبی و ادعیه به صورت کتیبه زینت بخش آرامگاهها بوده است.
در مجموع میتوان نتیجه گرفت با گسترش مذهب تشیّع معماری آرامگاهها در زمینۀ کتیبهنگاری به سوی رواج اندیشههای شیعی پیش رفت.
۲. نگارگری
آن طور که به نظر میرسد روح و عناصر تشیّع در میان هنرها بیشتر در معماری و خوشنویسی متجلّی شده است تا نگارگری (کوثری، ۱۳۹۰، ص۳۰)، شاید مهمترین علّت آن را بتوان در حرمت به تصویر کشیدن افراد و طبیعت دانست.
نگارگری در ابنیه مذهبی به خصوص امامزادهها به تناسب نوع حکومت و باورهای آن، اعم از شیعه و غیر شیعه متغیّر بوده است، با این وجود عناصر شیعه در نگارگریهای حکومت تیموریان نیز وجود دارد (همان، ص۸).
گسترش این نوع از نقّاشی در این ابنیه در نیمه دوم حکومت صفوی بیشتر به چشم میخورد که علّت آن را میتوان به رواج و تعمّق اندیشههای شیعی در میان مردم و نیاز حاکمان به تبلیغات سیاسی که با مذهب همراه بوده، دانست. در این دوره، از تصویرگری چهره پیامبر و ائمه نیز دست کشیده شد و آن را با نوعی حرمت همراه کرد (همان).
این در حالی است که نگارگری و نقّاشیهای روایت گونه در عین زیبایی از سادهترین و ارزانترین هنرها برای تزئین بودهاند و از قدیم برای تزئینات دیوارههای داخلی و خارجی بقعهها و آستانهها مورد استفاده قرار میگرفته (الهی، ۱۳۸۳، ص۵) و دیوارههای امامزادهها را مملو از تصاویر مذهبی درباره تاریخ و وقایع تشیّع میکرده است. لازم به ذکر است که هنر نگارگری در کنار سایر هنرهای تزئینی چون کاشیکاری از دوام کمتری برخوردار است و بدین دلیل در حرم امامان و امامزادگان بزرگ کمتر به چشم میخورد.
محتوای نگارگری این دوره بسیار متنوّع و منعکسکنندۀ باورها و اعتقادات مذهبی تشیّع بوده و برای فردی که از آنها بیاطّلاع است سر در گم کننده. این مفاهیم بیشتر در قالب روایتها، داستانها، زندگی اولیاء و… بوده است: ذبح حضرت اسماعیل(علیه السلام)، معراج پیامبر سوار بر براق، حسنین بر زانوی پیامبر، جریان مباهله، حسینین در کنار حضرت علی(علیه السلام)، به میدان رفتن قاسم ابن الحسن، به میدان رفتن حضرت علیاکبر، اتمام حجّت امام حسین(علیه السلام) در ظهر عاشورا، شهادت حضرت علی اصغر، گودال قتلگاه در ظهر عاشورا، دارالانتقام مختار ثقفی، ضامن آهو، زهر خوراندن به امام رضا۷، عذاب دوزخ، و حتّی افسانههایی چون کشته شدن اژدها به دست حضرت علی(علیه السلام) در گهواره و….
در این نگارهها شخصیّتهای مهم و با ارزش با کاربرد رنگهای خاص مشخّص میشدند، به عنوان مثال در بیشتر آنها، پیکر پیامبر(صلی الله علیه و آله) در قبای سبز ترسیم میشد و کمتر در قبای سفید و دلیل آن شهرت و کثرت روایات در این مورد است که باعث شد بعدها رنگ سبز مشخّصۀ سادات شود و یا رنگ قبای امام حسین(علیه السلام) معمولاً با قرمز رنگآمیزی میشد که نماد شهادت است و این در حالی است که رنگ پوشاک سایر امامان و امامزادگان بیشتر سبز و نیلی است.
از دیگر فنون به کار رفته برای مشخّص کردن شخصیّتهای بزرگ، بزرگتر ترسیم شدن پیکر آنها و استفاده از پرسپکتیو مقامی، بزرگتر ترسیم کردن سر و عمّامه آنها، قرار دادن این افراد در هالۀ نور سبز یا طلایی رنگ و در نظر گرفتن جایی خاص در ترکیببندی نگاره میباشد.
تمامی این مضامین اگرچه در ظاهر به حوادث و رویدادهای مربوط به تاریخ تشیّع اشاره دارد امّا برخی از آنها گاه حتّی به صورت رمزآلود و نمادین بیانگر مسألۀ امامت هستند.
۳. گرهچینی
گرهسازی در معماری به صورت آجرکاری، کاشیکاری، کاشیآجر، حکاکی روی سنگ یا چوب، آیینهکاری و به صورت شبکههای مشبّک ساخته شده با چوب نیز دیده میشود (زمرشیدی، ص۲۷) که تا زمان قبل از حکومت صفویان، ساده ساخته میشد ولی با شروع دوره صفوی، این هنر مورد توجّه قرار گرفته و به اوج و تکامل خود رسید. (کیانمهر، خزائی، ۱۳۸۵، ص۳۶).
الگوهای هندسی طراحی شده در دوره صفویان «گره» نام گرفت. الگوهای هندسی گرهها معمولاً شامل یک شمسۀ چند ضلعی در وسط و چند شکل هندسی در اطراف آن است. در چنین گرههایی شمسۀ اصلی و میانی طبق برخی منابع نمادی از ذات الهی، تجسّم شده است و طبق برخی منابع دیگر نمادی از پیامبر(صلی الله علیه و آله). با وجود این که شمسهها و چند ضلعیهای یک گرهچینی میتواند دارای هر تعداد ضلع و بر مبنای هر عددی باشند، امّا فقط بر اساس اعدادِ خاص ترسیم شدهاند. (کیانمهر، خزائی، ۱۳۸۵، ص۳۶)
این اعداد در اوایل و اواسط دوره صفویّه برخاسته از مضامین تصوّف است، امّا در اوخر آن از اعداد بیشتر جهت بیان مفاهیم شیعی استفاده شده است. به این خاطر در این دوره ما شاهد الگوهای هندسی هستیم که بر پایۀ اعداد هشت و دوازده ترسیم شدهاند.
در کنار مفاهیم و اشارات نهفته در این اعداد، گاه در لابهلای گرهها شاهد نام خداوند، اسامی امامان و پیامبر(صلی الله علیه و آله)، آیات، احادیث و… نیز هستیم. به عنوان مثال دو گلدستۀ هشت گوشۀ بارگاه حضرت معصومه که توسّط کاشی و با الگوهای گرهچینی تزئین شدهاند به ترتیب از بالا به پایین نامهای الله، محمّد و علی دیده میشود، که به صورت نمادین اعتقاد به مسأله امامت و معصومیّت آن حضرت را بیان میکند.
۴. فلزکاری
هنر فلزکاری از همان ابتدای ظهور اسلام در ایران به خصوص در دورههای آلبویه و سلجوقی وجود داشته است. در فلزکاری عصر صفوی چیره دستی و نبوغ هنرمندان شیعی این عصر به چشم میخورد. فلزکاران این دوره با الهام از دو اصل تشیّع و ملیگرایی که در آن زمان در کلیه شئون اجتماعی راه یافته و در حال گسترش و توسعه بود، کار میکردند. بجز آیات قرآنی واسامی دوازده امام و چهارده معصوم که به علت نفوذ تشیّع در این دوره به شدّت باب شده و کتابت آنها بیشتر با خطوط نسخ و ثلث بود، سایر نوشتارهای این زمان بر روی آثار فلزی به خط نستعلیق توسّط خوشنویسان و توأم با نقش گل و برگ یا ترکیبات متنوّع خطوط اسلیمی و هندسی صورت میگرفت. در این زمان زیبایی و ظرافت جایگزین شدّت و خشونت قدیم شد.
در قلمزنی ( qalamzani ): که هنر نقر ( naqr ) [کندن] نقوش و نوشتهها بر اشیاء فلزی میباشد، نوشتههایی با درونمایههای توحید، معاد و مناجات به درگاه خدا برای فرستادن رحمت بر نامهای دوازده امام یا در بیشتر موارد چهارده معصوم، دعاهایی در یاد حضرت علی۷، و در موارد کمتر، ترانههایی در ستایش ایشان، بر روی فلزات مینوشتند و نگارههای گل و برگ یا ترکیبات گوناگون خطوط اسلیمی و هندسی، که یادآور معاد و بهشت است، را بر روی فلزات درج میکردند. بعضی از درهای اماکن متبرکه عتبات و مشهد نیز به این هنر مزیّن هستند.
۵. طلاکاری
با روی کار آمدن صفویان و گسترش مذهب تشیّع، هنرمندان شیعی به زینت بخشیدن و آراستن مرقد ائمه اطهار پرداختند و همواره سعی کردهاند زیباترین هنرهای معماری، آینهکاری، منبّتکاری و… را در حرمهای اهل بیت: به کار ببرند. بنابراین شیعیان با ارزشترین فلزات اعم از طلا و نقره و سایر جواهرات را وقف آن قبور مطهّر نموده و در تزیین گنبد و ضریح آن بزرگان استفاده کردند. از بهترین نمونههای گنبدهای طلاکاری شده میتوان به گنبد حرم امام جواد(علیه السلام) و امام موسی کاظم(علیه السلام) در شهر کاظمین، گنبد حرم فاطمه معصومه در قم، گنبد حرم علی بن موسی الرضا در مشهد، گنبد حرم امام حسین: در کربلا اشاره کرد.
۶. آینه کاری
آینه کاری هنر ایجاد اشکال منظم در طرحها و نقشهای متنّوع با قطعات کوچک و بزرگ آینه به منظور تزیین سطوح داخلی بناست.
اجرا کنندگان این هنر از زمان پیدایش آن تاکنون، همواره هنرمندان ایرانی بودهاند. آینه همواره نزد ایرانیان نماد روشنایی، راستگویی و صفا شمرده شده است و شاید به کار گرفتن آینه برای تزیین بنا، با این موضوع بیارتباط نباشد. (ریاضی، ۱۲: ۱۳۷۵)
هنر آینه کاری شناخته شده در ایران مربوط به دوره صفوی است. در آغاز، آینهکاری به صورت نصب جامهای یکپارچه بر بدنه بنا معمول بود، امّا در سده سیزدهم هجری، آینهکاری رواج، رونق، ظرافت و دقّت بیشتری یافت.
بنابراین میتوان گفت که آینهکاری، هنری کاملاً اسلامی است که در دورۀ صفویه عمدتاً در تزئینات بناهای تاریخی به ویژه اماکن متبرکه کاربرد داشت که در ﻧﻤﺎﺳﺎزی داﺧﻠﯽ ﺑﻨﺎﻫﺎ، در ﺑﺎﻻی ازارهﻫﺎ، زﯾﺮ رواقﻫﺎ، ﺷﺒﺴﺘﺎنﻫﺎ، ﺳَﺮﺳَﺮاﻫﺎ و ﻣﻮارد دﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽرفت.
شیعیان معتقدند که ﻓﺮد ﻫﻨﮕﺎم ﻋﺒﺎدت ﻧﺒﺎﯾﺪ ﭼﻬﺮه ﺧﻮد را در آیینه ﺑﺒﯿﻨﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ هنرمندان شیعی آیینهﻫﺎی ﺗﺰئینی در ﺑﻨﺎ را ﺑﻪ ﺣﺎلت ﺷﮑﺴﺘﻪ به کار میگرفتند، ﺑﻪ ﻧﺤﻮی ﮐﻪ ﺷﺨﺺ ﺑﺎ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻦ در ﻣﻘﺎﺑﻞ آن ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺴﺖ ﭼﻬﺮه ﺧﻮد را ﺑﺒﯿﻨﺪ. آینه به هنگام شکستن و یا به هنگامی که در سطح دچار ترک شود؛ چهره را تکه تکه و متکثر نشان میدهد که این خود به دو اعتقاد در فرهنگ اسلامی اشاره دارد:
نخست یادآوری شکست؛ که کنایه از در هم شکستن آن برای رسیدن به حق است.
دوم پدید آمدن چند تصویر از یک جسم واحد است. این موضوع را میتوان به نشانی از وحدت در کثرت به شمار آورد.
فارغ از این دو ویژگی، آیینهکاری نور را انعکاس میدهد و بر اثر آن میافزاید و به اعتقاد شیعیان ذات خداوند نور است. بدین سبب میتوان گفت آینه در معماری نمودار ذات خداست. از سوی دیگر، نقوش آینه کاری ایرانی از نقشهای گرهچینی اسلیمی گرفته شده است و این نقوش نیز خود تجسّم ذکرهایی چون حمد، احد و… هستند و اسلیمیها، گل و بوتهها نشان دهنده بهار بهشت است، همه و همه، نشان از خلاقیت مسلمانان در ایجاد طرحهای نو دارند. در اوایل قرن ۱۴ هجری هنرمندان آینه کار دو اثر کمنظیر در آستان قدس رضوی مشهد و صحن حضرت معصومه در قم پدید آوردند.
آینهکاری به مرزهای جغرافیایی ایران محدود نشد و در تزیینات اماکن مذهبی کشورهای اسلامی به ویژه کشورهای عراق، سوریه و عربستان وارد شد. بهترین نمونه آئینهکاری خارج از ایران، آینهکاری حرم حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در نجف میباشد.
نتیجهگیری
در همه ادوار و حکومتهای تاریخی ایران، مذهب و سیاست حاکم، عنصری مهم در شکلگیری هنر و معماری آن دوره به شمار میرفته است. با ورود و گسترش مذهب تشیّع نیز، باورهای این مکتب در ساخت ابنیه تأثیرگذار بوده، به گونهای که با تغییر باورها و ارزشها، ایرانیان شیعه مذهب، به مرور زمان آرامگاهها را نه تنها بر مدفن بزرگان سیاست و هنر بلکه بیشتر بر مدفن بزرگان دینی ساختهاند و از هنر و معماری برای بیان تعالیم دینی و ارزش این بزرگان استفاده کردهاند. به خصوص در دورۀ صفویّه و با رسمیّت یافتن مذهب تشیّع، این روند به نقطه تکامل خود رسید. تغییرات حاصل به حدّی متفاوت از قبل بود که دیگر این آرامگاهها با نام آستانه و امامزاده شناخته میشدند و گویا یک گونه متفاوت در معماری ایرانی ـ اسلامی حاصل شده است. از طرفی در اثبات شیعی بودن اساس این بناها علاوه بر بررّسی باورها، با توجّه به گونهشناسی ابنیه در ادوار گوناگون، ارتباط بین رشد مذهب تشیّع و توجّه به امامزادهها به عنوان گونهای خاص، کاملاً قابل رؤیت است. از سویی دیگر در بررّسی گونههای دیگر معماری و ارتباط آنها با مذهب و هنر تشیّع مشخّص میشود که بهترین گونه برای بروز و نمود باورهای شیعی، آرامگاههای مذهبی بودهاند؛ چرا که در این ابنیه به بهترین صورت ممکن میتوان ارتباط بین باورهای شیعی و هنر و معماری را به نمایش گذاشت.
در بررّسیها و مطالعات، این نتایج حاصل شد: با وجود اینکه در اسلام و مذهب تشیّع علناً جوازی برای ساخت این مقابر داده نشده، اما مخالفتی نیز با آن صورت نگرفته است. علت این نوع از معماری را میتوان در مبحث زیارت و بزرگداشت شعائر الهی به عنوان بخشی از باورهای اسلام و بیشتر خاصّ مذهب تشیّع و مورد تأکید آن دانست. در مبحث تزئینات نیز تمامی هنرهای مورد استفاده در این گونۀ آرامگاهی به بیان مفاهیم شیعی میپردازد. در کتیبهنگاریهای این ابنیه با تکرار کلمه «علی» و حتّی ائمه و احادیث آنها، در نگارگریها با بیان تصویری رویدادهای مهمّ تاریخ تشیّع و در گرهسازیها با انعکاس باورها در قالب اعداد و اشکال، سعی شدهاست تا ارزشها و اعتقادات شیعیان نمایان شود.
در طرح معماری آرامگاههای مذهبی، چیدمان فضایی و نمادهای موجود در عناصرِ ساختمانی نیز به خوبی رگ و ریشههای باورهای شیعی را نشانگر میشود. سلسله مراتب حرکتی مشابه آنچه در مساجد ـ به خصوص مساجد شیعیان ـ وجود دارد در این ابنیه نیز رؤیت میشود، با این تفاوت که در اینجا در مکان محراب، مدفن امام یا امامزاده ـ به عنوان وجودی برای نزدیکساختن انسان به خدا ـ قرار گرفته است و ایوان رو به قبله نشان از راهنما و در فرهنگ شیعه، امام، دارد. کاربرد پلان ۴ و ۸ ضلعی علاوه بر سمبولیسم عددی جهت سهولت زیارت صورت گرفته است، اهمیت حضور آب در قالب حوض تا سقاخانه نیز در راستای اهمیت آب و حوادث تاریخ شیعه در رابطه با آب است؛ چون تشنگی امام حسین(علیه السلام) و واقعۀ عاشورا.
تأثیر این ابنیه و ارزش آنها در بین شیعیان حتّی در بُعد کلان و بر شهرسازی نیز قابل رؤیت است. همانطور که اشاره شد، امامزاده و بارگاههای مهم یک سرزمین، معمولاً در مرکز شهرها و یا در نقطۀ ثقل آنان قرار گرفتهاند چراکه عنصر مهم و بارز تعداد بسیاری از ارسنها و میدانهای شهرهای ایران، همین آرامگاهها هستند. در واقع شیعیان، شهرهای خود را در اطراف آنها بنا کردهاند تا همواره راه را برایشان نشانگر شوند.
فهرست منابع
۱.قرآن کریم.
۲.السعید، عصام، پرمان، آسیه، (۱۳۶۳)، مفاهیم هندسی در هنر اسلامی، فصلنامه هنر، سال سوم، شماره ششم، صص۱۹۳-۱۹۱.
۳.افروغ، محمد، ۱۳۸۹، فلزکاری دوره سلجوقی و صفوی، تهران، موسسه جمال هنر.
۴.افروغ، محمّد، (۱۳۹۰)، مضامین و عناصر شیعی در هنر صفوی با نگاهی به هنر قالی بافی و نگار گری و فلز کاری، مطالعات ایرانی، سال یازدهم، شماره بیستم، صص۵۲-۲۵.
۵.افشاری، مرتضی، آیت اللهی، حبیب الله، رجبی، محمّد علی، (۱۳۸۹)، بررسی روند نمادگرایی شمایلها در نگارگری اسلامی از منظر نشانهشناسی، دوفصلنامه مطالعات هنر اسلامی، سال ششم، شماره۱۳.
۶.ﺑﺮاﻧﺪ، ﻫﻠﯿﻦ، (۱۳۶۶)، ﻣﻌﻤﺎری اﯾﺮان دوره اﺳﻼﻣﯽ»، ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﮐﺮاﻣﺖ اﷲ اﻓﺴﺮ، ﺟﻠﺪ اول، ﺗﻬﺮان، ﺟﻬﺎد داﻧﺸﮕﺎﻫﯽ.
۷.بینام، بیتا، دایرۀ المعارف بناهای تاریخی ایران در دوره اسلامی/ بناهای آرامگاهی، دوره دوم، تهران: حوزه هنری پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی/ بازرگانی مؤسسه انتشارات سوره.
۸.بینام، (۱۳۸۹)، خدا محوری مهمترین ویژگی هنر شیعی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، شهریور ماه سال ۱۳۸۹، شماره ۵۸، بیشا.
۹.پیرنیا، محمد کریم، (۱۳۹۱)، سبک شناسی معماری ایرانی، تدوین معماریان، یک جلد، چاپ یازدهم، تهران: انتشارات سروش دانش.
۱۰.حسینی، سید هاشم، (۱۳۸۸)، «مقایسه ویژگیهای هنر کتیبهنگاری عصر صفوی در دو مجموعه شاخص شیعی ایران (حرم مطهر امام رضا۷ و بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی)، دو فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات هنر اسلامی، پائیز ـ زمستان ۱۳۸۸، شماره یازدهم، صص ۱۳۲-۱۰۵.
۱۱.خرمشاهی، بهاءالدین، (۱۳۹۰)، «قرآن در زندگی و فرهنگ عامه»، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، کتاب ماه دین، اردیبهشت۱۳۹۱، شماره۱۷۵، صص۷۰-۶۶.
۱۲.شایستهفر، مهناز، (۱۳۷۹)، رابطه مذهب و نگارگری دوره تیموریان و اوایل صفویان، فصلنامه مدرس علوم انسانی، سال هشتم، شماره ۱۵، صص۴۰-۲۵.
۱۳.ﺷﺎﯾﺴﺘﻪﻓﺮ، ﻣﻬﻨﺎز، ۱۳۸۰، «ﺟﺎﯾﮕﺎه ﻗﺮآن، ﺣﺪﯾﺚ و ادﻋﯿﻪ در ﮐﺘﯿﺒﻪﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ»، ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﻋﻠﻤﯽ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻣﺎه ﻫﻨﺮ، ﺷﻤﺎره ۵، ص ۵۷ ﺗﺎ ۸۴.
۱۴.شایستهفر، مهناز، (۱۳۸۶)، «مقام و موقعیت امام رضا۷ در تزیینات کتیبهای معماری اسلامی با تأکید بر حرم مطهر امام رضا۷»، کتاب ماه هنر، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۶، شماره۱۰۳و۱۰۴، صص۳۲-۲۲.
۱۵.شهیدانی، شهاب، (۱۳۹۲)، «شکوه قلم ثلث در کتیبههای مذهبی امامزاده جعفر»، پایگاه راسخون، بیشا.
۱۶.صفائی، محسن، (۱۳۸۶)، ایدئولوژی اسلام و تأثیر آن بر ساخت شهرها، هنر و معماری: مسکن و محیط روستایی، شمارۀ ۱۲۰، صص ۲۱-۱۲.
۱۷.طباطبایی، محمد حسین، (۱۳۶۷)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، جلد سیزده، قم، انتشارات اسلامی حوزه علمیه قم.
۱۸.عناصری، جابری، (۱۳۸۳)، تأثیر تشیّع بر ابنیه، اماکن و زیارتگاههای مذهبی، فصلنامه شیعهشناسی، سال دوم، شمارۀ هفت، صص۱۳۸-۱۳۰.
۱۹.کشفی، حجت، (۱۳۷۶)، «تجلی نام «امیرالمؤمنین علی۷» در معماری اسلامی»، مجله عقیدتی ـ فرهنگی و اجتماعی فرهنگ کوثر، تیر ۱۳۷۶، شماره ۴، ص ۷۰.
۲۰.کوثری، مسعود، (۱۳۹۰)، هنر شیعه در ایران، جامعه شناسی هنر و ادبیات، سال سوم، شمارۀ یک.
۲۱.کیانمهر، قباد، خزائی، محمد، (۱۳۸۵)، مفاهیم و بیان عددی در هنر گره صفوی، کتاب ماه هنر، سال نهم، شمارۀ ۹۲ و۹۱، صص۳۹-۲۶.
۲۲.مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۶۸)، تفسیر نمونه، جلد دوازده، قم، مدرسۀ الامام امیرالمومنین.
۲۳.ﻣﻬﺪیﭘﻮر، ﭘﺮﯾﺴﺎ، «ﺑﺮرﺳﯽ ﺟﻠﻮهﻫﺎی ﻫﻨﺮﻫﺎی ﺗﺰﯾﯿﻨﯽ اﻣﺎﻣﺰادﮔﺎن و ﺑﻘﺎع ﻣﺘﺒﺮﮐﻪ»، ﮐﻨﮕﺮه ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ ﻓﺮﻫﻨﮓ و اﻧﺪﯾﺸﻪ دﯾﻨﯽ، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﯽ واﺣﺪ ﻋﻠﯽ آﺑﺎد ﮐﺘﻮل، اﯾﺮان.
نویسندگان: مظفّر عباسزاده، ایلقار اردبیلچی، ریحانه یعقوبی، صبا مخلوقی.