- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حفظ آرامش در خانواده
ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر، یکى از اهداف مهم ازدواج برشمرده شده است. وجود صفا، یکرنگى و صمیمیت در خانواده، علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلیترین هدف بوده و نشانه آن است که زن و مرد هر دو به وظایف خود در برابر همسر، عمل میکنند. در این میان، با توجه به وجود عواطف بسیار قوى در زنان، نقش آنان در تأمین بهداشت روانى خانواده چشمگیرتر است. زن میتواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد و یا دست کم، سنگ صبور ناراحتیها و آلام او باشد.۱ همچنان که میتواند در تضعیف روحیه همسرش نقش مؤثرى داشته باشد و حداقل او را از خود رنجانده و آزرده خاطر ساخته و موجبات تزلزل نظام خانواده را فراهم کند.
هنگامى که پارسایى و خلوص ایوب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر شیطان، گران آمد، از خداوند درخواست کرد که به او اجازه دهد، ایوب را بیازماید. خداوند اجازه داد و از سه سو باران بلا بر سر ایوب بارید. نخست مال، سپس خانواده و در آخر، تنش در معرض بلا افتاد. ابلیس همچنان در ادامه آزار دادن ایوب، این بار به کمک عفریتهاى تحت فرمانش، کوشید تعداد بسیار کم وفاداران به ایوب را نیز وسوسه کند تا دست از پشتیبانى او بردارند. همسر ایوب نیز که در همه این صحنهها همراه و پشتیبان او بود، در برابر این وسوسه شیطان که گفت: «اگر خدا ایوب را دوست میداشت، او را به این مصایب مبتلا نمیساخت»، نتوانست مقاومت کند و به جاى دلدارى دادن به همسر، القائات ابلیس را به او منتقل کرد. ایوب که از این سخنان ملالآور و پذیرش وسوسههاى شیطان، بیش از آن بلاها ناراحت شده بود، قسم یاد کرد که اگر خداوند او را شفا داد، همسرش را با ضرباتى تأدیب نماید.۲ خداوند متعال ایوب را شفا داد و او را به وفا به عهدى که با خدا بسته بود فرا خواند، ولى به پاس حمایتهاى بى دریغ این زن فداکار از همسرش، دستور داد تا ایوب به جاى ضربات متعدد تازیانه، دست هاى چوب ترکه در دست بگیرد و تنها یک بار به همسرش بزند.۳ در واقع، قرآن کریم با تأیید این عهد، ناخشنودى خود را از ترک پشتیبانى مقطعى آن زن از همسرش(که تحت تأثیر القائات شیطانى بود) اعلام کرد و با تخفیف بسیار زیادى که براى مجازات او قائل شد، رضایت خود را از پشتیبانى او از همسرش در مراحل مختلف ابراز نمود.
نمونه دیگرى از آزردن همسر و برخورد قرآن با این شیوه رفتارى را در اولین آیه سوره تحریم مشاهده میکنیم:
«یا أیّها النَّبیُ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکَ تَبتَغِى مَرضاتِ أَزواجِکَ… ».
اى پیامبر! چرا در طلب خشنودى(بعضى از) همسرانت، چیزى را که خداوند بر تو حلال گردانده است، تحریم میکنى؟
جمله «آیا خشنودى همسرانت را میخواهى»، بر این اشاره دارد که آنچه آن حضرت برخود حرام کرده، عملى حلال بوده۴ و بعضى از همسرانش از آن عمل ناراضى بودند و آن قدر آن حضرت را در مضیقه قرار دادند و اذیت کردند تا ناگزیر شد سوگند بخورد که دیگر آن عمل را انجام ندهد.۵ خداوند ضمن دلسوزى براى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که چرا حلالى را بر خود حرام کرده است و آن در حقیقت در اثر عتاب و سرزنش زنانى بوده که آن بزرگوار را آزردهاند، پیامبر را به شکستن این سوگند فرا میخواند و اعلام میدارد که حسدورزى نکوهیده گروهى از زنان، نباید مانع برخوردارى آن حضرت از حلال الهى گردد: «قَد فَرَضَ اللّهُ لَکُم تَحِلَّهَ أَیمانِکُم»(تحریم/۲)
به راستى که خداوند، شکستن سوگندهایتان را(با دادن کفاره) بر شما روا داشته است.
نکته جالب توجه در داستان قَسَم ایوب(علیه السلام) و سوگند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن است که در مورد ایوب، خداوند به دلیل آن که همسرش تحت تأثیر وسوسه شیطان واقع شد، سوگند او را تأیید نمود، ولى همسرش را مستحق تخفیف مجازات دانست و در داستان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که آن حضرت براى خشنودى برخى از همسرانش و رهایى از آزار آنان چیزى را بر خود حرام کرده بود، آن جناب را به شکستن قسم و پیروى نکردن از خواسته نفسانى آنان فرا خوانده است.
از مقایسه این دو حکم مختلف، مبنى بر عمل به عهد در داستان ایوب و شکستن آن در داستان پیامبر، مشخص میشود که مهمترین اصل در محیط خانواده، احترام به همسر و پرهیز از ارتکاب اعمالى است که آزردگى خاطر و ناراحتى او را به دنبال دارد. از این رو، ایوب باید به سوگندى که درباره مجازات سخن همسرش خورده وفا نموده و حتى آن را به شکلى بسیار خفیف به مرحله اجرا درآورد، ولى پیامبر، لازم نیست به سوگندى که در پى آزار و اذیت زنانش یاد کرده، وفادار بماند و امر مباحى را بر خود حرام گرداند.
همچنان که در آغاز این بحث گفته شد، زن با جلب اعتماد همسرش، میتواند محرم اسرار او گردد و در این صورت، حتى اگر نتواند در حل مشکلات او را یارى کند، میتواند سنگ صبور همسرش باشد و با شنیدن درد دل او و پوشیده داشتن رازهایش، مرهمى بر غم او نهد. همان گونه که اگر رازدار اسرار شوهرش نباشد، ضمن تشدید دلسردى و افسردگى وى، تزلزل نظام خانواده را نیز موجب میشود.
آنجا که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رازى را با یکى از همسرانش در میان نهاد و او آن راز را براى یکى دیگر از زنان افشا کرد، خداوند متعال، ضمن برخورد شدید با آنان، خاطرنشان ساخت که اگر به این توطئه ادامه دهند و با فاش کردن اسرار آن بزرگوار در پى ضربه زدن به شخصیت او برآیند، آن حضرت آنان را طلاق میدهد و همسرانى اختیار خواهد کرد که غمخوار و رازدار رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) باشند. قرآن کریم عمل زشت افشاى اسرار رسول خدا را تا آنجا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت۶ همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهى، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد.
«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ قِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ».(تحریم/ ۱۰)
خداوند درباره کافران مثلى میزند و آن، همسر نوح است و همسر لوط که در حباله دو بنده از بندگان شایسته ما بودند، سپس به ایشان خیانت کردند و آن دو(پیامبر) در برابر امر(و عذاب) الهى چیزى را از آنان باز نداشتند و [به آن دو زن] گفته شود: همراه سایر واردشوندگان وارد جهنم شوید.
خانهدارى
نقش زن در اداره امور منزل، از اهمیت خاصى برخوردار است و اگر چه از نظر حقوقى، تکلیفى در این زمینه متوجه زن نیست،۷ ولى فضاى عشق و صفا و محبت خانواده اقتضا میکند که زنان همدوش مردان براى ایجاد رفاه و آسایش خانواده تلاش کنند و با حسن سلیقه که برخاسته از روحیه مهربان و هنرمند آنان است، کانونى آراسته براى پرورش نسل آینده فراهم کنند.۸
در الگویى که قرآن کریم براى خانهدارى بانوان ارائه میدهد، به طور مشخص بر نحوه پذیرایى آنان از میهمان تأکید میکند و با بیان داستان ورود فرشتگان به منزل ابراهیم(علیهالسلام)، نمونههاى روشنى از جلوههاى رفتارى یک زن خانهدار به نمایش درمیآید. در سوره هود در مورد این داستان چنین آمده است:
«وَ لَقَد جاءَت رُسُلُنا إبراهِیمَ بِالبُشرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَن جاءَ بعِجلٍ حَنیذٍ فَلَمّا رَءَا أَیدِیَهم لا تَصِلُ إلَیهِ نَکِرَهُم وَ أَوجَسَ مِنهُم خِیفَهً قالُوا لا تَخَف إنّا أُرسِلنَا إلى قَومِ لُوطٍ وَ امْرَأَتُهُ قائِمَهٌ فَضَحِکَت فَبَشَّرناها بِإِسحاقَ وَ مِن وَراءِ إسحاقَ یَعقُوبَ».(هود/ ۶۹-۷۱)
و فرشتگان ما براى ابراهیم بشارت آورند، گفتند: سلام. گفت: سلام و چیزى نگذشت که ابراهیم براى آنان گوسالهاى بریان شده آورد. و چون دید که دستانشان به سوى آن دراز نمیشود، به آنان احساس بیگانگى کرد و از آنان ترسى در دل یافت. گفتند: مترس ما به سوى قوم لوط فرستاده شدهایم. و همسر او ایستاده بود و(از بشارت الهى) خندید، آن گاه او را به(بارگرفتن و زادن) اسحاق و پس از اسحاق، به یعقوب بشارت دادیم.
در سوره ذاریات نیز همین مضمون وارد شده که به خاطر تفاوت تعابیر بخش اول آیات به آن اشاره میشود: «هَلْ أتیکَ حَدیثُ ضَیفِ إبراهِیمَ المُکرَمینَ إذْ دَخَلُوا عَلَیهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سلامٌ قَومٌ مُنکِرُونَ فَراغَ إلى أَهلِهِ فَجاءَ بِعِجلٍ سَمینٍ».(ذاریات/ ۲۴-۲۶)
آیا داستان مهمانان گرامى ابراهیم به تو رسیده است؟ که چون بر او وارد شدند، گفتند: سلام. گفت: سلام(و در دل گفت ایشان) گروهى ناشناختهاند. سپس به خانوادهاش روى کرد، آن گاه گوسالهاى فربه به میان آورد… .
از بررسى این داستان، نکات برجستهاى در مورد خانهدارى همسر ابراهیم(علیه السلام) برداشت میشود. از این که فرمود: «فراغَ إلى أهله فَجاءَ…»، این چنین برداشت میشود که کار پختن آن گوساله بریان، توسط همسرش انجام شده۹ و بریان کردن آن گوساله در مدت زمانى اندک۱۰ و بدون کمترین درنگ، نشانه سرعت عمل اوست. همچنان که تعبیرات «سمین» و «حنیذ»، نشانگر مهارت و حسن سلیقه او در آشپزى است؛ زیرا معلوم میشود نخست این که آن گوساله، فربه و بزرگ بوده و دوم این که روى سنگ سرخ شده با آتش، کباب شده که هم از نظر بهداشتى بهتر از گوشتى است که روى حرارت مستقیم آتش کباب شود و هم از نظر طعم، لذیذتر از آن است.۱۱
انجام امور منزل حتى در سن کهولت
داستان مهمان گرامى حضرت ابراهیم(علیه السلام) بر این نکته دلالت دارد که همسر ایشان، حتى در سنین کهنسالى نیز اداره مسئولیتهاى منزل را عهدهدار بوده است؛ زیرا پس از عرضه کردن آن غذا و امتناع آنان از خوردن، ابراهیم(علیه السلام) را به فرزندى دانا بشارت دادند. آن گاه زنش با آوایى بلند رو کرد و بر چهرهاش سیلى زد و گفت:(چگونه فرزند بزایم من؟!) پیر زنى عقیم هستم!۱۲ از اینجا میتوان دریافت که همسر ابراهیم در آن زمان، پیر زنى بوده و در بعضى اخبار، او را نود و هشت یا نود و نه ساله معرفى نمودهاند.۱۳
پذیرایى از میهمان
پس از آن که فرشتگان الهى، ابراهیم را از مأموریت خود در مورد قوم لوط آگاه ساختند، قرآن کریم فرمود: «و امرأته قائمه…»؛ و همسر او ایستاده بود… .
بعضى از مفسران، قیام ساره را، ایستادن براى انجام امور پذیرایى از میهمانان دانستهاند.۱۴ این مطلب از سرعت پختن غذا و فرستادن آن براى مهمانان ابراهیم(علیه السلام) نیز فهمیده میشود.
هم چنین داستان پذیرایى ابراهیم و همسرش از میهمانان، بیانگر این نکته نیز هست که یکى از آداب مهماندارى آن است که غذا را هر چه زودتر براى او آماده کند؛ زیرا وقتى مهمان از راه میرسد، به خصوص اگر مسافر باشد، غالباً خسته و گرسنه است؛ هم نیاز به غذا دارد و هم نیاز به استراحت. باید زودتر غذاى او را آماده کنند تا بتواند استراحت کند. خداى متعال تعجیل ابراهیم و همسرش در پذیرایى از مهمانان را پسندید و با گفتن جمله «فما لبث أن جاء بعجل حنیذ» از آنان تجلیل نمود و پس از این واقعه، تسریع در پذیرایى از مهمان سنت گشت.۱۵
سخاوت در مهماندارى
در خبر است که این فرشتگان به صورتى بر ابراهیم(علیه السلام) وارد شدند که چشمها مانند ایشان ندیده بود و با خوى خوش و بوى خوش و روى نیکو بر ابراهیم سلام کردند و گفتند: یا خلیل الله! مهمان میخواهى؟ گفت: چگونه نخواهم؟ ایشان را به خانه برد و بنشاند و به ساره گفت: براى من امروز مهمانانى آمدهاند که در عمر خویش از ایشان نکورویتر و نکوخویتر و خوشسخنتر ندیدهام. براى ایشان طعامى بیار. ساره گفت: این وقت هیچ طعامى حاضر نیست، مگر آن که گفت: مرا گوسالهاى فربه هست که مانند کسى که فرزند ندارد، آن را پروردهام و دست آن را حنا بسته و بر گردنش زنگ و مهره افکندهام. ابراهیم بفرمود تا آن را کشته، بریان نموده و به سرعت پیش ایشان بردند.۱۶
سخاوت این خانواده نیز مورد قبول حق قرار گرفت و با جمله «فراغ الى اهله فجاء بعجل سمین» آن را پاس داشت.۱۷
پرهیز از زنسالارى در خانواده
قرآن کریم با تأکید بر این که در رسیدن به حیات طیبه فقط دو چیز نقش دارد: یکى حسن فعلى به نام «عمل صالح» و دیگرى حسن فاعلى به نام «مؤمن بودن روح»، مؤنث یا مذکر بودن را در آن مؤثر نمیداند:
«مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ أَو أُنثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً…».(نحل/ ۹۷)
هر کس از مرد یا زن که کار نیک کند و مؤمن باشد، به زندگانى پاک و پسندیدهاى زندهاش میداریم…
بنابراین، تنها معیار و ملاک تقرب به خدا، تقواى الهى است که «إنَّ أَکرَمَکُم عِنْدَ اللّه أَتقکُم»۱۸ و در این مسأله نیز میان زن و مرد فرقى نیست. ولى خداوند حکیم براى آن که محیط خانواده به بهترین وجهى اداره گردد، از آن رو که مرد، مخارج زن را تأمین میکند و نیز به آن دلیل که مسائل اجتماعى و اقتصادى و تلاش و کوشش براى به دست آوردن مال و تأمین نیازمندیهاى منزل و اداره زندگى را مرد بهتر به عهده میگیرد، سرپرستى امور منزل را نیز به عهده مرد گذاشته است.۱۹ اما این چنین نیست که از این سرپرستى بخواهد مزیتى به دست آورد و بگوید من چون سرپرست هستم، افضل هستم؛ بلکه این کار، کار اجرایى بوده و وظیفه است نه فضیلت. همچنان که در ادارهاى ممکن است کارمند تحت امر مسؤول ما فوق، افضل از او و نزدیکتر از او به خدا باشد، ولى به خاطر مدیریت قویتر، مسئولیت به عهده دیگرى گذاشته شود. این نیز روشن است که آن جا که سخن از تسلط مرد بر زن است، مراد، سرپرستى شوهر بر زن است، نه سرپرستى جنس مرد بر جنس زن، زیرا استدلال آیه ۳۴ سوره نساء این است که «و بما أنفقوا من اموالهم» و این شوهر است که نفقه همسرش را تأمین میکند.
اکنون که مسئولیت مرد در منزل و حکمت آن روشن شد، مشخص میشود که اگر زنى بخواهد بر شوهر خود سلطه یابد و او را به انجام خواستههاى نادرست خود وادارد، از نظر قرآن مرتکب رفتارى نکوهیده شده است.
هنگامى که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) غنایم جنگ خیبر را به دستور خداى تعالى بین مسلمانان تقسیم نمود، همسران آن جناب از او خشمگین شدند، اطراف ایشان تجمع نمودند و درخواست نفقه کردند. در این هنگام، ابوبکر به سوى دخترش عایشه و عمر به سوى دخترش حفصه رفتند تا آنان را تأدیب نمایند. ابوبکر و عمر به دخترانشان گفتند: از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چیزى میخواهید که در نزدش نیست؟
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آنان را از زدن همسرانش بازداشت و آنان نیز سوگند یاد کردند که دیگر چیزى را که در اختیار رسول نیست، از او نخواهند.۲۰ آنان با این سخن خود، به آزار و اذیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اعتراف کردند.
مورد دیگر نیز فشار بعضى از همسران آن حضرت براى تحریم چیز حلالى بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بود که خداوند ضمن نکوهش زنسالارى آنان، پیامبر را به شکستن سوگند خود و عمل ننمودن به خواسته نادرست همسرانش فرا خواند.۲۱
از ذکر موارد بالا که زنان خواستار تسلط بر همسر خود در امور خانواده بودند و در پى آن بودند که همسرشان بر طبق میل آنان رفتار کند و مردود دانستن آن از سوى قرآن کریم، حکم دخالت زن در مسئولیتهاى اجتماعى شوهر به خوبى روشن خواهد شد؛ زیرا مسئولیتهاى اجتماعى همسر ارتباطى به او ندارد و او داراى صلاحیت امر و نهى کردن به شوهر در این موارد نیست. نهایت این نحوه از زنسالارى نکوهیده، در داستان همسر عزیز مصر متجلى شده است. هنگامى که یوسف براى فرار از نافرمانى الهى، از دست آن زن گریخت و او نیز براى گرفتن یوسف به دنبالش روانه شد، و در مقابل در، با حاکم مصر مواجه شدند و آن زن به همسرش گفت:
«ما جَزاءُ مَن أَرادَ بأَهلِکَ سُوءً إلاّ أن یُسجَنَ أو عَذابٌ أَلیمٌ».(یوسف/ ۲۵)
جزاى آن که قصد بدى به اهل تو کند، مگر آن که او را به زندان برده یا به عذابى سخت کیفر کنند، چه خواهد بود؟
وى در این جا ضمن متهم ساختن یوسف(علیه السلام) خواستار آن شد که همسرش از موقعیت اجتماعى خود استفاده کرده و یوسف را سخت کیفر کند. همین تهدید را بار دیگر هنگامى مطرح ساخت که زنان مصر را به دربار فرا خوانده بود تا با نشان دادن یوسف به آنان، عشق سرکش خود به او توجیه نماید:
«قالَتْ فَذلِکُنَّ الّذى لُمتُنَّنِى فِیهِ وَ لَقَد راوَدتُهُ عَن نَفسِه فَاستَعصَمَ وَ لَئِن لَم یَفعَل ما أَمُرُه لَیُسجَنَنَّ وَ لَیَکُوناً مِنَ الصّاغِرِینَ»(یوسف/ ۳۲)
این است غلامى که مرا در محبتش ملامت میکردید. آرى! من، خود از وى تقاضاى مراوده کردم و او عفت ورزید و اگر از این پس خواهش مرا رد کند، البته زندانى و خوار و ذلیل گردد.
این تهدید بیانگر آن است که این زن کاملاً بر همسر خویش تسلط داشته و مطمئن بوده که اگر حتى از او زندانى کردن بیگناهى چون یوسف را هم بخواهد، به خواسته او عمل خواهد کرد.۲۲ همچنان که این اتفاق افتاد و حاکم مصر سرانجام بنا به تقاضاى همسرش، یوسف(علیه السلام) را سالها زندانى کرد.
پینوشتها
۱ـ در روایت است که مردى به حضور رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و گفت: همسرى دارم که هنگام ورود به خانه به استقبالم میآید و چون از خانه خارج میشوم، مرا مشایعت میکند و هر گاه مرا غمگین ببیند، به من میگوید: چه چیز تو را ناراحت کرده است؟ اگر به خاطر روزى اندوهناکى، آن را دیگرى متکفل است و اگر نگران آخرت هستى، خداوند همّ و غم تو را زیادتر گرداند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند کارگزارانى دارد و او از کارگزاران خداست. براى او، نصف اجر یک شهید است.(وسایل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۲).
۲ـ تفسیر فى ظلال، ج ۵، ص ۳۰۲۱؛
۳ـ «و خذ بیدک ضغثا فاضرب و به لا تحنث»(و دستهاى چوب ترکه به دستت بگیر و با آن بزن و سوگند خود را مشکن). سوره ص/ ۴۴؛
۴ـ در این که آن عمل چه بوده، اقوال مختلفى مطرح است و از آن جمله این که آن حضرت یکى از همسرانش(ماریه) را بر خود حرام کرد یا خوردن عسل را بر خود ممنوع نمود و یا از پذیرش زنى به نام «ام شریک» که خود را به رسول خدا بخشیده بود، خوددارى میکرد.
۵ـ تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۵۲۲؛
۶ـ امام باقر(علیه السلام) در مورد خیانت همسر لوط فرموده اند: هنگامى که میهمانان به منزل لوط وارد شدند، به همسرش فرمود: امشب مهمانانى بر من وارد شده اند، پس مراقب باش کسى متوجه نشود. او پذیرفت، ولى طبق قرار قبلى، با روشن کردن آتش روى بام خانه لوط، مردم را از حضور میهمانان در آن منزل آگاه ساخت و مردم از هر سو به طرف منزل لوط روانه شدند.(تفسیر مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۸۷).
۷ـ روح الله موسوى خمینى، رساله توضیح المسائل، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ۱۳۷۲، مسأله ۲۴۱۴؛
۸ـ امام صادق(علیه السلام) از پدر گرامیاش نقل کرد که حضرت على و فاطمه(علیهماالسلام) براى تعیین وظایف خود در منزل، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را حکم قرار داده و از آن حضرت کسب تکلیف نمودند. آن جناب نیز فاطمه(علیه االسلام) را به خدمت در منزل و على(علیه السلام) را به انجام وظایف خارج از منزل موظف نمود. فاطمه(علیه االسلام) فرمود: تنها خدا میداند که از این که مأمور انجام مسئولیتهاى خانهدارى شده و از تصدّى امور بیرون منزل معاف شدم، چقدر خوشحالم.(وسایل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۷۲) از این که حضرت على و زهرا(علیهماالسلام) در مورد حدود مسئولیتهاى خود، از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نظر خواستند، مشخص میشود که اصل مشارکت زن در خانواده، امرى روشن و پذیرفته شده بوده است.
۹ـ روایتى از امام صادق نیز مهارت و سرعت آشپزى ساره را تأیید میکند. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۲، ص ۱۱؛
۱۰ـ سرعت او در آشپزى از جمله «فما لبث أن جاء بعجل حنیذ» استفاده شده است.
۱۱ـ محمد رشید رضا، تفسیر القرآن الکریم الشهیر بتفسیر المنار، بیروت،دار المرفه، ج ۱۲، ص ۱۲۸؛
۱۲ـ سوره ذاریات، آیات ۲۶ تا ۲۹؛
۱۳ـ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۸۹؛
۱۴ـ تفسیر کبیر، ج ۱۸، ص ۲۱؛
۱۵ـ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۷۲؛
۱۶ـ تفسیر ابوالفتوح رازى، ج ۵، ص ۴۱۹؛
۱۷ـ مراد از عجل سمین، گوساله چاقى است که بریان کرده باشند.(تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۵۶۷).
۱۸ـ حجرات/ ۱۳؛
۱۹ـ «الرّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعضهم عَلى بَعض و بِما انفقوا مِن أموالهم…» مردان باید بر زنان مسلط باشند؛ زیرا خداوند بعضى از انسانها را بر بعضى دیگر برترى بخشیده است و نیز از آن روزى که مردان از اموال خویش(براى زنان) خرج میکنند.(نساء/ ۳۴)
۲۰ـ تفسیر فى ضلال، ج ۵، ص ۲۸۵۴؛
۲۱ـ تحریم/ ۱ و ۲؛
۲۲ـ تفسیر المنار، ج ۱۲، ص ۲۹۶؛
نویسنده: هادى حسین خانى
منبع: یاس؛ آبان ۱۳۸۴؛ شماره ۳۲