- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
دعاکننده باید حالت زارى و تضرّع داشته باشد و این امر با سجع گویى مناسبت ندارد. دربارۀ قول خداوند متعال که: «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»[۱] که می فرماید:
پروردگار خود را (آشکارا) از روى تضرّع، و در پنهانى، بخوانید، گفته اند مقصود خودنمایى در به کار بردن سجع است.
معنای تضرع در این آیه اظهار ضعف و ذلت است. و «خفیه» به معناى پنهانى و پوشیده داشتن است، و بعید نیست کنایه از همان تضرع بوده و غرض از ذکرش تاکید همان اظهار ذلت و عجز باشد، چون شخص متذلل همواره در اثر ذلت و خوارى در صدد پنهان ساختن خویش است.
ذکر این دو آیه بعد از آیه «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ …» که توحید ربوبیت خدا را از راه وحدت خالقیت او اثبات مى کند به منزله نتیجه گیرى از آن است، گویا مى فرماید: وقتى خداى تعالى در مساله خلقت و تدبیر شریکى ندارد پس بر هر بندهاى لازم است که تنها او را بخواند، و او را بندگى کند، و دینى را اتخاذ نماید که موافق با ربوبیت انحصارى او باشد.
و چون در صدد نتیجه گرفتن بود بلافاصله شروع به دعوت بشر کرد، نخست بشر را به این عبودیت خواند، و فرمود:” ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ …” و دستور داد تا این عبادت را با تضرع و زارى انجام دهند و این تضرع و زارى هم علنى و به صداى بلند که منافى با ادب عبودیت است نبوده باشد، البته این معنا در صورتى است که «واو» براى جمع باشد، و اما اگر «واو» براى تنویع باشد معناى آیه چنین مى شود: باید خداى را عبادت کنند، یا علنا و به صداى بلند و یا آهسته. ممکن هم هست منظور از تضرع را عبادت بدون سر و صدا دانسته و بگوییم معناى آیه این است که: عبادت باید آهسته انجام شود نه با داد و فریاد، مگر اینکه از در تضرع و زارى باشد که در آن صورت سر و صدا داشتن عیب ندارد.[۲]
در عدّه الدّاعى آمده است: از جمله شرائط دعا این است که حرام یا قطع رحم یا چیزى را که متضمّن کمى حیا و سوء ادب باشد درخواست نکند، وى مى گوید: مفسّران دربارۀ قول خداوند متعال: «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً» گفته اند مراد با خشوع و تذلّل و پنهانى دعا کردن است. و «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» بدین معناست که در دعا از حدّ تجاوز نشود. مثلا دعاکننده مقام پیامبران را از خدا نخواهد. امیر مؤمنان علیه السلام فرموده است: «اى دعاکننده چیزى را که انجام نشدنى و یا حلال نیست درخواست مکن». و نیز فرموده است: «هر کس بیش از مقدار خود درخواست کند مستحقّ محرومیّت است.»[۳]
در خبر آمده است: «بزودى گروهى خواهند آمد که در دعا و وضوء از حدّ تجاوز مى کنند.»[۴] برخى از بزرگان گفته اند: با زبان ذلّت و خوارى دعا کن نه با فصاحت و زبان آورى. گفته مى شود: دعاى عالمان و ابدال از هفت کلمه تجاوز نمى کند و یا کمتر از آن است، و گواه این مطلب آخر سوره بقره است. خداوند در هیچ جا خبر نداده که دعاى بندگانش از این اندازه بیشتر بوده است.[۵]
منظور از سجع کلام مصنوع و متکلّفانه است، چه این نوع سخن با تذلّل و تضرع مناسبت ندارد، و گرنه در دعاهاى مأثور از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم کلمات هم وزن فراوان است لیکن متکلّفانه نیست، مانند قول آن حضرت: «أسألک الأمن یوم الوعید، و الجنّه یوم الخلود مع المقرّبین الشّهود، و الرّکع السّجود، و الموفین بالعهود، انّک رحیم و دود، و أنت تفعل ما ترید»[۶] و نظایر اینها. بنابراین در این گونه دعاها باید به دعاهاى مأثور بسنده کرد و یا با زبان تضرّع بدون سجع و تکلّف از خدا درخواست و مسألت کرد، زیرا آنچه محبوب مى باشد زارى و تضرّع است.[۷]
پی نوشت ها
[۱] . اعراف، ۵۵.
[۲]. طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۹۸، قم، دفتر انتشارات اسلامى،چ۵، ۱۳۷۴ش.
[۳] . عدّه الداعی ، ص ۱۱۰.
[۴] . سنن ابن ماجه، شماره ۳۸۶۴؛ ابو داود، ج ۱، ص ۲۲.
[۵] . راه روشن؛ ترجمه المحجه البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج۲، ص۴۰۴.
[۶] .صحیح ترمذى، ج ۱۲، ص ۳۰۳ در حدیثى طولانى.
[۷]. فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى، راه روشن: ترجمه کتاب المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج۲،ص ۴۰۴، آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى – مشهد مقدس (ایران)، چ ۱، ۱۳۷۲ ش.
منبع: راه روشن؛ ترجمه المحجه البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج۲. (با اضافات)