- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
« نفحات الرحمن فی تفسیر القرآن» تألیف محمد نهاوندى، شامل تفسیر تمام سورههاى قرآن است. تألیف کتاب در چهار جلد در سال ۱۳۶۹ ق به پایان رسیده و در سال ۱۳۷۰ ق چاپ آن کامل گردیده است. این تفسیر به دو زبان فارسى و عربى نگاشته شده است تا از این رهگذر استفاده و بهرهگیرى از آن براى همگان میسر گردد. مفسر محترم پس از نقل آیات، ابتدا به تفسیر فارسى مىپردازد و آنگاه مطالب را بهگونه مفصل به زبان عربى بیان مىکند.
تقریباً یک چهارم مجموعه کتاب را بخش فارسى آن به خود اختصاص داده است که مىتواند بهصورت مستقل چاپ و براى فارسىزبانان مورد استفاده قرار گیرد.
مؤلف گرانمایه، قبل از ورود به تفسیر، مباحثى از علوم قرآن را به عنوان مقدمه و با نام« طرفه» بیان کرده است که مجموع آن به چهل بحث مىرسد. اهم آن مباحث عبارتند از: اعجاز قرآن، نزول قرآن، جمعآورى قرآن، نامهاى قرآن، صیانت قرآن از تحریف، ترتیب و تقسیمبندى و نامهاى سور، محکم و متشابه و تفسیر و تأویل، حروف مقطعه، نسخ در قرآن، ظهر و بطن قرآن، رفع تناقض در آیات، برترى قرآن بر سایر کتب آسمانى، تعلیم و تعلّم، تلاوت و حفظ قرآن، برترى برخى سور و….
مفسّر گرانقدر همانند تفسیر صافى، آیات را با بیانات تفسیرى پیوند داده و در هر یک از قسمتهاى آیه، به تناسب از بحثهاى دیگر استفاده کرده است؛ به عنوان نمونه در ذیل آیه ۴ سوره بقره چنین آورده است:
و الذین یؤمنون و یصدقون تصدیقاً حقیقیاً لسانیاً و جنانیاً بما أنزل من السماء متدرجاً إلیک من القرآن و جمیع احکام شریعتک… و ما أنزل من الکتب على سایر الانبیاء من قبلک.
و بدینشکل تفسیر قرآن کریم را با بیانات تفسیرى، شأن نزولها، روایات و به تناسب با ذکر مباحث فقهى و کلامى به پایان مىبرد و در ضمن بیان این مباحث، نظرات خود را نیز بیان مىدارد.
ویژگىهاى تفسیر
-
بهرهگیرى از روایات
استفاده گسترده مرحوم نهاوندى از روایات گوناگون، جلوهاى خاص به تفسیر بخشیده است. وى در پیشگفتار کتاب مىگوید: من کوشش فراوانى را براى نقل روایات وارده از طریق عامه و خاصه نمودهام« بالغت فی الجد بنقل ما وصل الىّ بطرق الخاصه و العامه من الروایات». بهرهگیرى فراوان مؤلف محترم از روایات بهگونهاى است که این تفسیر را مىتوان تفسیر روایى دانست. روایات نقل شده در این کتاب تنها روایات تفسیرى نیست بلکه به هر مناسبتى از روایات بهره برده است؛ مثلاً ذیل آیه امر به معروف و نهى از منکر روایات متعددى نقل مىکند که قطعاً جنبه تفسیرى نداشته و صرفاً تأکیدى بر مفهوم آیه و اهمیت و فضیلت این فریضه الهى است. هچنین از این نمونه است، روایاتى که در بیان تاریخ امم گذشته آورده است.
در نقل روایات از منابع فراوانى سود جسته است که خود در خاتمه مقدمه از آنها نام برده است:
- جوامع الجامع ۲. بحار الانوار، ۳. حاشیه کتاب اسرار التنزیل، ۴. تفسیر صافى، ۵. مفاتیح الغیب، ۶. الاتقان، ۷. اسرار التنزیل، ۹. روح البیان و ۱۰. وسایل الشیعه.
- موضعگیرى درباره اسرائیلیات
مرحوم نهاوندى در ارتباط با روایات و اخبار اسرائیلى به شدت موضعگیرى مىنماید و آنها را با معیار عقل و کتاب سنجیده و مردود مىشمارد؛ به عنوان نمونه ذیل آیه«و اتّبعو ما تتلوا الشّیاطین على ملک سلیمان و ما کفر سلیمان و لکنّ الشیاطین کفروا یعلّمون النّاس السحر…»(بقره/ ۲/ ۱۰۲) پس از نقل برخى از روایات در این زمینه مىگوید:« لا یخفى انّ الروایات التی تکون موافقه لما اشتهر بین العامه لا بدّ من حملها على التقیّه لمخالفتها للکتاب و العقل و قال بعض العامه إنّ مدارها ماروته الیهود و أما توجیهها بالذى تکلّفه الفیض و بعض العامه ففى غایه البعد و حملها على کونها أسرارا لا یناسب رواتها کعطاء و ابن الکوّاء لبداهه عدم کونهما من أهل السر و الفهم.
و الحاصل أنّ الروایات الداله على عصیان الملکین بالشرک و الزنا و شرب الخمر و قتل النفس و مسخ الزهره مما یجب ردها او رد علمها إلیهم علیهم السلام».
-
توجه به شأن نزول
یکى از مواردى را که مفسر مورد توجه قرار داده است ذکر شأن نزولهاى وارده است و چون شأن نزولها بهصورت روایت مىباشند لذا این خود بخشى از مسأله بهرهگیرى از روایات بهحساب مىآید. آنچه لازم به ذکر است، اینکه اصولاً مؤلف پس از نقل روایات در هر قسمت در صورتىکه بین آنها تعارض و اختلافى باشد درصدد جمع بین آنها برمىآید و بهگونهاى تخالف و تضاد بین آنها را برطرف مىسازد.
-
ارتباط سور و نظم آیات
یکى دیگر از برجستگىهاى این تفسیر تلاش گسترده مفسّر، در بیان ارتباط سور و آیات است امّا اینکه تا چه اندازه در این جهت موفق بوده است، مجال دیگرى مىطلبد. این امر ناشى از اندیشه مفسّر در این بحث است، چه اینکه در مسأله جمعآورى قرآن و اینکه آیا قرآن بهصورت موجود و با همین ترتیب در زمان شخص پیامبر اکرم( ص) شکل گرفته یا این ترتیب پس از آنحضرت توسط اصحاب صورت پذیرفته، دو دیدگاه وجود دارد:
برخى بر این باورند که ترتیب سور و آیات در زمان پیامبر اکرم( ص) و با نظارت حضرتش صورت نپذیرفته و اصحاب قرآن را بدینشکل جمعآورى کردهاند. در مقابل برخى اعتقادى جز این دارند و اصرار مىورزند همانگونه که اصل قرآن وحى الهى است و در مطالب آن هیچگونه تصرّفى صورت نگرفته است، در چینش آیات و سور نیز امر الهى دخالت داشته و نظارت پیامبر اکرم( ص) بر این امر مانع هرگونه تصرّف در نظم و ترتیب آیات و سور شده است و به اصطلاح معتقدند که ترتیب آیات و سور توقیفى است( گر چه همگان بر این واقعیت اذعان دارند که شکل موجود قرآن طبق نزول آن نیست) و مرحوم نهاوندى( ره) از دسته دوّم بهشمار مىرود و بحثى را در مقدمه کتاب در همین جهت به میان آورده و در فرازهایى از آن چنین مىگوید:
« لا ریب أنّ لآیات الکتاب العزیز و سوره ترتیباً مرضیاً عندالله ثابتاً فی اللوح المحفوظ منزّلاً على النبی صلی اللّه علیه و اله بواسطه جبرئیل علیه السلام لأنّ حسن الترتیب و النظم ممّاله مدخل تام فی حسن الکتاب و فی القرآن المجید الذی هو أحسن الکتب و مطالبه أحسن الحدیث و على هذا لابدّ أن یکون نظمه و ترتیبه من قبل الله و لا یکون من البشر…».
و تا آنجا پیش مىرود که به نقل از برخى بزرگان مىگوید:« اکثر لطائف القرآن مودعه فی الترتیبات و الروابط و قال آخر من تأمل فی لطائف نظم السور و فی بدایع ترتیبها علم أنّ القرآن کما أنّه معجز بحسب فصاحته و شرف معاینه فهو ایضاً معجز بسبب ترتیبه و نظم آیاته».
بدیهى است که چنین اندیشهاى در عمل تأثیر بهسزایى گذاشته و مفسر را بر این داشته است که کوشش فراوانى در جهت ارتباط سور و آیات بنماید. به عنوان نمونه در پایان سوره نساء و قبل از شروع در تفسیر سوره مائده مىگوید:
« و من لطائف هذه السوره المبارکه…» خداوند این سوره را با بیان قدرت کامل خویش آغاز نمود، آنجا که مىفرماید:«خلقکم من نفس واحده»و در پایان سوره، علم کامل خویش را بیان کرد«و هو بکل شی علیم»و این دو صفت، مرجع تمامى صفات خداوند و ثابت کننده الوهیت و ربوبیّت است و از آنجا که این دو( الوهیت و ربوبیت) اطاعت و انقیاد کامل عبد را موجب مىشود، لذا به دنبال آن، سوره مائده را آورده که در آن امر به اطاعت جمیع احکام شده است، چرا که احکام خود عقد و عهد الهى است».
و بدینشکل در هر سورهاى، سعى در ایجاد ارتباط با سوره قبلى دارد و همین ارتباط را در آیات نیز دنبال مىکند مثلاً: در ارتباط آیه:«و آتوا الیتامى اموالهم…»با آیه بعد از آن که مىفرماید:«و إن خفتم أن لا تقسطوا فی الیتامى فانکحوا ما طاب لکم من النساء…»(نساء/ ۴/ ۲- ۳) سخنان گوناگون و مختلفى گفته شده است امّا مرحوم نهاوندى چنین مىگوید:
« لمّا کان تولی امر الیتیم و حفظ ماله فی الأغلب لازماً لکفالته و عشرته… فانکحوا و تزوّجوا ما طاب لکم و من یوافق میل قلوبکم من النساء فا شأنهنّ حضانه الاطفال…» یعنى از آنجا که سرپرستى یتیم و حفظ اموال وى غالباً ملازم با معاشرت اوست و این روشن است که بچه کوچک نوعاً پیشنهادات و خواستههایى دارد که در بسیارى از موارد موافقت با آنها امکان ندارد و مردان نمىتوانند او را از خواستههایش منصرف نمایند، بهویژه اگر بچه لجباز و بد اخلاق باشد. اینجا است که مرد به ستوه آمده و چه بسا یتیم را بزند، دشنام دهد و بالاخره بر او تعدى روا دارد لذا خداوند راه فرار از این مشکله را نشان داده و فرموده است اگر ترس از این دارید درباره ایتام عدالت را رعایت نکنید پس با هر زنى که مایلید و مورد رضایت شما است ازدواج کنید که شأن و کار زن نگهدارى بچهها و مدارا با آنان و نیز تدبیر و به کارگیرى روشهاى گوناگون در راضى نگه داشتن بچهها و منصرف نمودن آنان از خواستههایشان است…».
و در پایان مىگوید:« اعلم أنّ ما ذکرته من وجه النظم هو الذی سنح بخاطری و قوى فی نظری».
-
توجه به مسایل کلامى
آنجا که سخن از بحثهاى کلامى به میان مىآید، مفسر از این فرصت بهره جسته و به تفصیل وارد اینگونه بحثها مىشود و در این بین سخنان فخر رازى را نقل و سپس درصدد ردّ آنها برمىآید؛ براى نمونه مىتوان به بحث عصمت انبیا ذیل آیه:«فتلقّى آدم…»(بقره/ ۲/ ۳۷) و بحث جبر و اختیار ذیل آیه«ختم الله على قلوبهم…»(بقره/ ۲/ ۷) و مسأله امامت و ولایت ذیل آیه«أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولوالامر منکم…»(نساء/ ۴/ ۵۹) اشاره کرد که همت مؤلف مصروف بیان نظرات و دیدگاههاى مذهب شیعه گردیده است.
-
بیان مسایل فقهى
نظر به اینکه بخش عمدهاى از قرآن کریم را آیات احکام تشکیل مىدهد، طبیعى است که بسیارى از مفسران به تناسب به مباحث فقهى بپردازند و در این بین برخى به تفصیل و پردامنه این مباحث را دنبال کردهاند تا آنجا که تفسیرشان چهره تفسیرى فقهى به خود گرفته است. امّا مفسر گرانقدر تفسیر نفحات الرحمن در بحثهاى فقهى، ابتدا چند روایات را ذکر و سپس به استناد آنها نظر خود را بیان مىکند. مثلا ذیل آیه«و للّه على الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا»(آل عمران/ ۳/ ۹۷) پس از نقل برخى از روایات درباره استطاعت، مىگوید: در صورتى که انسان خرج رفت و برگشت به حج را داشته باشد ولى پس از بازگشت زندگىاش با مشقت بگذرد مستطیع نیست؛ و برخى روایاتى را که به ظاهر مخالف با این حکم است، حمل به استحباب مىنماید.
به هر صورت، گرچه در این تفسیر بحثهاى ادبى بچشم نمىخورد ولى بهرهگیرى مفسر از پارهاى نکات و کلمات دیگر مفسران و با توجه به ویژگیهاى بر شمرده شده مىتوان تفسیر مذکور را تفسیرى کاملا قابل استفاده براى علاقهمندان به پژوهش در قرآن مجید و بحثهاى تفسیرى دانست.
نسخه شناسى
این تفسیر نخست از سوى چاپخانه علمى با چاپ سنگى در سال ۱۳۷۰- ۱۳۷۵ هجرى قمرى در ۴ مجلد رحلى بزرگ به چاپ رسید. جلد اول تا بخشى از سوره انعام، جلد دوم تا سوره اسراء، جلد سوم از سوره کهف تا فاطر، جلد چهارم از سوره فاطر تا ناس مىباشد.
مدتهاست که این تفسیر از سوى مؤسسه بعثت، دفتر قم در دست تحقیق و نشر است و مرحله تایپ و تصحیح را گذرانده است و امید است به زودى به شکل معمولى چاپ گردد.