- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- 0 نظر
مقاومت حسینی عاشورا، دستاوردهای بزرگی برای شیعیان به همراه داشت؛ یکی از آنها الگویی بود که مقاومت حسینی برای شیعیان خلق کرد تا بتوانند با حکومت ستمکار و فاسد بنی امیه به مبارزه برخیزند.
بنی امیه، آفت امت اسلامی
پیامبر اسلام (ص) بارها به امت اسلامی هشدار داده بود که نگذارند بنی امیه جایگاه پیامبر (ص) را اشغال کنند. علامه مجلسی نیز نقل می کند که: «رَأَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) بَنِی أُمَیَّهَ یَنْزُونَ عَلَى مِنْبَرِهِ نَزْوَ الْقِرَدَهِ فَسَاءَهُ ، فَمَا اسْتَجْمَعَ ضَاحِکاً حَتَّى مَاتَ»[۱] «پیامبر (ص) در خواب دید که بنی امیه همچون بوزینه بر منبرش جست و خیز می کنند؛ در اثر این خواب دیگر تا زنده بود خندان نبود.»
همچنین در مورد بنی العاص نقل شده است که پیامبر (ص) فرمود: «رَأَیْتُ فِی مَنَامِی کَأَنَ بَنِی الْحَکَمِ بْنِ أَبِی الْعَاصِ یَنْزُونَ عَلَى مِنْبَرِی کَمَا تَنْزُو الْقِرَدَهُ فَمَا رُئِیَ (ص) ضَاحِکاً حَتَّى مَاتَ»[۲] «در رؤیا دیدم که گویا فرزندان حکم بن العاص همچون بوزینه گان بر منبرم جست و خیز می کنند. گفته شده که پیامبر پس از این رؤیا، هرگز آسوده خاطر و خندان دیده نشد تا رحلت فرمود.»
شجره ملعونه
ظاهراً از این رؤیا در قرآن نیز یاد شده است: «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلَّا فِتْنَهً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ فِی الْقُرْآن»[۳] «و آن منظره اى را که به تو در شب معراج نمایاندیم و نیز آن درخت نفرین شده در قرآن را، جز آزمایشى براى مردم قرار ندادیم»
مفسران با استناد به روایات نقل شده، «شجره ملعونه» را بر بنی امیه تطبیق کرده اند.[۴] از عایشه نقل شده که خطاب به مروان بن حکم گفته است: «از پیامبر شنیدم که به پدر و جدت می فرمود: شجره ملعونه در قرآن شما هستید»[۵]
نهضت امام حسین (ع)، نجات بخش امت از شر بنی امیه
عملکرد بنی امیه، جز تاریکی و ظلمت به بار نیاورد. رفع این ظلمت از جهان اسلام و نجات امت از این تاریکی محض، نوری می طلبید که بار دیگر همانند نور خورشید پیامبر (ص) بدرخشد و در پرتو آن، امت اسلامی راه صواب را بار دیگر در پیش گیرد. از این رو امام حسین (ع) با تمام قوا، حرکتی را آغاز کرد که تا ابد سرمشق آزادگان جهان است.
مواضع و سخنان مقاومت آفرین امام حسین (ع)
مقاومت امام حسین (ع) و همچنین مقاومت شهیدان و اسیران کربلا، باعث شد نهضت حسینی بر تارک همه حرکت های اسلامی بدرخشد و جایگاه پیشاهنگی خود را برای همیشه بیابد. گویا فرمایش امام حسین (ع) «فَلَکُم فِیَ أُسْوَه»[۶] سرخط سرخی برای همه آزادگان جهان شد؛ سرخطی فراموش ناشدنی که صفیر آن از حلقوم پاک رسول کربلا، زینب کبری (س) بیرون آمد که در مقام دلداری به امام سجاد (ع) – که تسلایی برای همه دردمندان جهان گردید – فرمود:
«وَ یَنْصِبُونَ لِهَذَا الْطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِیکَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ (ع) لَا یَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى کُرُورِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ وَ لَیَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّهُ الْکُفْرِ وَ أَشْیَاعُ الضَّلَالَهِ فِی مَحْوِهِ وَ تَطْمِیسِهِ فَلَا یَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّا.»[۷]
«برای آرامگاه پدرت سیدالشهدا (ع)، پرچمی به اهتزاز در می آوردند که با گذشت زمان، آثارش از بین نخواهد رفت؛ هرچند پیشوایان کفر و رهروان گمراهی در محو آن می کوشند، اما نتیجه آن جز این نیست که پرتوافشانی و برتری امر او، فزونی خواهد گرفت.»
اقدامات مقاومت آفرین امام حسین (ع) را – که بعدها الگوی تمامی آزادگان شد – می توان به طور خلاصه در چند موضع گیری به جا و راهبردی خلاصه کرد.
۱) خودداری از بیعت با یزید
امام حسین (ع) ضمن خودداری از بیعت، در سخنانی کوبنده وخامت اوضاع سیاسی مسلمانان را بیان فرمود و عدم صلاحیت بنی امیه را برای تصدی خلافت اسلامی فریاد زد؛ آن جا که در پاسخ حاکم مدینه مبنی بر بیعت با یزید، فرمود:
«عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ. وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ (ص) یَقُولُ الْخِلَافَهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَى آلِ أَبِی سُفْیَان»[۸]
«و بر اسلام سلام باد (کنایه از غربت و مهجوری اسلام که مبتلا به چنین جرثومه ای شده است) که امت اسلام به رهبری همانند یزید مبتلا شده است. از جدم شنیدم که خلافت بر آل ابی سفیان حرام است.»
۲) اعزام نماینده به کوفه و تبیین شرایط رهبری در اسلام
امام حسین (ع) برای سازماندهی مردم کوفه برای مبارزه با حکومت یزید، نماینده خود، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد و در ضمن نامه ای شرایط رهبری را چنین اعلام کرد:
«فلَعَمْرِی، ما الإمامُ إلَّا الحاکِمُ بِالکتابِ، القائِمُ بالقِسطِ، الدَّائِنُ بِدینِ الحَقِّ، الحابِسُ نفسَه عَلى ذاتِ اللَّهِ، وَ السَّلامُ»[۹]
«سوگند به جانم که امام نیست مگر کسی که به قرآن عمل کند و به عدالت قیام ورزد و به حق باورمند باشد و نفس خود را از سرکشی در برابر خدا باز دارد، بدرود.»
گرچه کوفیان (به خصوص) و عموم مسلمانان، نتوانستند حسین (ع) را در قیام عاشورا یاری کنند؛ اما سخنان او چون منشوری مسلم و راهگشا در پیشانی همه حرکت های بعدی حک شد و حتی آنان که قیامشان از روی هوس بود نیز چاره ای نمی دیدند جز آنکه در سایه این منشور حرکت خود را سامان بخشند.
۳) تبیین عدم لیاقت یزید برای رهبری، در برابر دشمنان و ارتش یزید
امام حسین (ع) پس از مواجهه با حر و لشکریان یزید، در خطبه ای که بعد از نماز ایراد فرمود، چنین گفت:
«أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنَّکُمْ إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ وَ تَعْرِفُوا الْحَقَّ لِأَهْلِهِ یَکُنْ أَرْضَى لِلَّهِ عَنْکُمْ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ أَوْلَى بِوَلَایَهِ هَذَا الْأَمْرِ عَلَیْکُمْ مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُدَّعِینَ مَا لَیْسَ لَهُمْ وَ السَّائِرِینَ فِیکُمْ بِالْجَوْرِ وَ الْعُدْوَان…»[۱۰]
«ای مردم اگر تقوای خدا را پیشه کنید و حق را برای اهل حق به رسمیت بشناسید، باعث خشنودی خدا خواهید شد و ما اهل بیت محمد (ص) برای امامت و رهبری شایسته تر از این مدعیانی هستیم که حقی نسبت به امر رهبری ندارند و هم اکنون نیز با ستم و بیداد بر شما حکم می رانند.»
۴) درس شجاعت و مردانگی
امام حسین (ع) در روز عاشورا و در زمانی که اوضاع برای هر کسی روشن بود که به چه فاجعه ای خواهد انجامید، فریاد برآورد:
«أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى الْحَقِّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ إِلَى الْبَاطِلِ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فِی للِقَاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً فَإِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَهً وَ الْحَیَاهَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً»[۱۱]
«آیا نمی بینید که به حق عمل نمی گردد و از باطل نهی نمی شود؟ باید مؤمن [در چنین شرایطی] راغب لقای خدا باشد و من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمگران را جز خستگی، ملالت و عار نمی بینم.»
۵) صراحت در بیان حقایق
همچنین خطبه ای از امام حسین (ع) در برابر حر و لشکریان یزید نقل شده است که با صراحت تمام، فساد دستگاه بنی امیه را روشن نموده و وظایف مسلمانان را در این شرایط بیان می کند:
«فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَدْ قَالَ فِی حَیَاتِهِ: مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّهِ رَسُولِ اللَّهِ یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّه أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ. وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَهَ الشَّیْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَااعَهِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَیْءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّه»[۱۲]
«ای مردم! پیامبر خدا (ص) فرمود: هرکس سلطان ستمگری را دید که حرام های خدا را حلال می شمرد، عهد خدا را می شکند، با سنت پیامبر خدا مخالفت می ورزد و در بین بندگان خدا به ستم و تجاوز رفتار می کند، آن گاه نه با گفتار و نه با رفتار، بر او نتازد بر خداست که وی را همنشین همان ستمگر گرداند.
آگاه باشید که این قوم به اطاعت شیطان همت ورزیده و از فرمانبری خدا سرپیچی نموده اند؛ فساد را هویدا کرده و حدود الهی را به تعطیلی کشانده اند؛ بیت المال را تیول خود قرار داده و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده اند؛ و من به خاطر خویشاوندی با رسول خدا (ص) برای رهبری مسلمانان از دیگران شایسته ترم»
آثار سخنان امام حسین (ع) بر دوست و دشمن
سخنان حضرت، نه تنها در دوستان تأثیرگذاشت، بلکه انگیزه مقاومت در برابر بنی امیه را در دشمنان نیز ایجاد کرد و نمونه اش تغییری است که در حر بن یزید ریاحی و تعدادی از لشکریان دشمن پدید آمد و ایشان به صف امام حسین (ع) پیوستند. تأثیر سخنان امام (ع) بر دوستان و یاران به حدی بود که حتی بعد از آنکه امام (ع) ذمه خود را از آنان برداشت، نه تنها امام (ع) را تنها نگذاشتند، بلکه سخنان توفنده ای ایراد کردند که درس عبرتی برای آزادگان جهان است.
زهیر بن قین گفت: «وَ لَوْ کَانَتِ الدُّنْیَا لَنَا بَاقِیَهً وَ کُنَّا فِیهَا مُخَلَّدِینَ لَآثَرْنَا النُّهُوضَ مَعَکَ عَلَى الْإِقَامَهِ فِیهَا.» «اگر دنیا برای ما جاویدان گردد و ما در آن برای همیشه بمانیم، هر آینه قیام با تو را بر ماندن در دنیا ترجیح می دهیم.»
هلال بن نافع گفت: «وَ اللَّهِ مَا کَرِهْنَا لِقَاءَ رَبِّنَا وَ إِنَّا عَلَى نِیَّاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا نُوَالِی مَنْ وَالاکَ وَ نُعَادِی مَنْ عَادَاکَ.» «به خدا سوگند ما دیدار پروردگار خود را ناخوش نمی داریم و براساس نیت ها و بینش هایی که داریم، بر جا هستیم. دوست می داریم هرکه تو را دوست بدارد و دشمن می داریم هرکه را با تو عداوت ورزد.»
بُریر بن خُضیر گفت: «وَ اللَّهِ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ بِکَ عَلَیْنَا أَنْ نُقَاتِلَ بَیْنَ یَدَیْکَ فَیُقَطَّعَ فِیکَ أَعْضَاؤُنَا ثُمَّ یَکُونَ جَدُّکَ شَفِیعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ.» «سوگند به خدا ای فرزند پیامبر! خدا بر ما منت گذاشته که فرصت جنگ به همراه تو را به ما داده است تا اعضای ما در راه تو قطعه قطعه شود. آن گاه در روز قیامت جدت شفیع ما باشد»
فرزندان عقیل گفتند: «نَفْدِیکَ بِأَنْفُسِنَا وَ أَمْوَالِنَا وَ أَهْلِنَا وَ نُقَاتِلُ مَعَکَ حَتَّى نَرِدَ مَوْرِدَکَ فَقَبَّحَ اللَّهُ الْعَیْشَ بَعْدَکَ.»[۱۳] «جان، مال و اهل خود را فدای تو می کنیم و همراهت می جنگیم تا هم سرنوشت با تو شویم. زندگی بعد از تو را خدا گوارا نگرداند»
این سخنان شورانگیز را کسانی ایراد کردند که مرگ را در دو قدمی خود احساس می کردند و این نبود مگر بر اثر سخنان حسین (ع) و مواضعی که از مدینه تا آنجا اتخاذ کرده بودند.
مقاومت و صلابت اسیران کربلا
سخنان و مواضع اسیران بسیار زیاد است، اما به جهت رعایت اختصار به چند نمونه اکتفا می کنیم:
مقاومت مسلم بن عقیل در مقابل ابن زیاد
مسلم بن عقیل که نماینده امام حسین (ع) بود، آن گاه که در زنجیر اسارت بود گفت: «… أَنَّ أَبَاکَ قَتَلَ خِیَارَهُمْ وَ سَفَکَ دِمَاءَهُمْ وَ عَمِلَ فِیهِمْ أَعْمَالَ کِسْرَى وَ قَیْصَرَ فَأَتَیْنَاهُ لِنَأْمُرَ بِالْعَدْلِ وَ نَدْعُوَ إِلَى حُکْمِ الْکِتَابِ»[۱۴] «… پدرت [زیاد] مردم خوب کوفه را کشت و خون آنان را ریخت و به شیوه کسری و قیصر در بین آنان رفتار کرد؛ پس ما آمدیم تا به عدل واداریم و به حکم قرآن دعوت کنیم»
مقاومت زینب کبری (س) در مقابل ابن زیاد
سخنان حضرت زینب (س) چنان شجاعانه و کوبنده بیان شد که مجلس ابن زیاد را به هم ریخت و حاکم ستمگر را از درون فرو ریخت، آنجا که فرمود:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَکْرَمَنَا بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِیراً وَ إِنَّمَا یَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ یَکْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَیْرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ» «ستایش از آن خدایی است که ما را به وسیله پیامبرش محمد (ص) گرامی داشت و از ناپاکی ها پاکمان ساخت؛ همانا فاسق رسوا می شود و تباهگر دروغ می گوید و او غیر ما است.»
فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ: کَیْفَ رَأَیْتِ فِعْلَ اللَّهِ بِأَهْلِ بَیْتِکِ؟ قَالَتْ: کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَیَجْمَعُ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ فَتُحَاجُّونَ إِلَیْهِ وَ تَخْتَصِمُونَ عِنْدَهُ»[۱۵] «ابن زیاد گفت: چگونه کار خدا را با اهل بیت خود دیدی؟ زینب کبری (س) فرمود: خدا بر آنان مرگ را مقدر کرده بود؛ پس به جایگاه خود روانه شدند و زود است که خدا تو و آنان را یکجا گرد آورده و به محاکمه بکشاند.»
مقاومت امام سجاد (ع) در مقابل ابن زیاد
همچنین سخنان امام سجاد (ع) در مجلس ابن زیاد، بسیار قابل توجه است. ابن زیاد گفت: نامت چیست؟ حضرت فرمود: علی بن الحسین. ابن زیاد ادامه داد: مگر علی را خدا در روز عاشورا نکشت؟ حضرت فرمود: «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها»[۱۶] «خدا روح هرکس را هنگام مرگش می گیرد.»[۱۷]
مقاومت عبدالله بن عفیف در مقابل ابن زیاد
روشنگری های اسیران بود که وقتی ابن زیاد خطبه خواند و پس از حمد و ثنای الهی، حضرت علی (ع) را دروغگو خواند، عبدالله بن عفیف را برانگیخت تا او از جا برخیزد و بگوید:
«یَا ابْنَ مَرْجَانَهَ إِنَ الْکَذَّابَ ابْنَ الْکَذَّابِ أَنْتَ وَ أَبُوکَ وَ مَنِ اسْتَعْمَلَکَ وَ أَبُوهُ! یَا عَدُوَّ اللَّهِ! أَتَقْتُلُونَ أَبْنَاءَ النَّبِیِّینَ وَ تَتَکَلَّمُونَ بِهَذَا الْکَلَامِ عَلَى مَنَابِرِ الْمُؤْمِنِین!»[۱۸] «ای پسر مرجانه! دروغگو تو هستی و پدرت و آن کس که تو را حاکم کرد و پدرش! ای دشمن خدا! آیا فرزندان پیامبران را می کشید و این سخنان را بر روی منبرها به زبان می آورید!»
مقاومت زینب کبری (س) در مقابل یزید
بار دیگر زینب کبری (س) در شام مقابل یزید، آن گاه که یزید شعر کفرآمیز بر زبان جاری ساخت و سرمست از پیروزی لب به سخن گشود و فرمود:
«صَدَقَ اللَّهُ کَذَلِکَ یَقُولُ «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ» أَ ظَنَنْتَ یَا یَزِیدُ حَیْثُ أَخَذْتَ عَلَیْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ کَمَا تُسَاقُ الْأُسَارَى أَنَّ بِنَا عَلَى اللَّهِ هَوَاناً وَ بِکَ عَلَیْهِ کَرَامَهً وَ أَنَّ ذَلِکَ لِعِظَمِ خَطَرِکَ عِنْدَهُ فَشَمَخْتَ بِأَنْفِکَ وَ نَظَرْتَ فِی عِطْفِکَ جَذْلَانَ مَسْرُوراً حِینَ رَأَیْتَ الدُّنْیَا لَکَ مُسْتَوْسِقَهً وَ الْأُمُورَ مُتَّسِقَهً وَ حِینَ صَفَا لَکَ مُلْکُنَا وَ سُلْطَانُنَا! مَهْلًا مَهْلًا! أَ نَسِیتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ»[۱۹]
«ای یزید خدا و رسولش راست گفتند که: فرجام کسانی که به زشت کاری پرداختند، این است که آیات خدا را تکذیب کنند و به مسخره گیرند. ای یزید! آیا گمان بردی که چون آسمان و زمین را بر ما تنگ کردی و چون اسیران با ما رفتار کردی، این نشانه خواری ما و کرامت و منزلت تو نزد پروردگار است؟ این نشانه ی جایگاه برتر توست؟ آن گاه تکبر ورزیدی و قیافه مغرورانه به خود گرفته ای و شادی می کنی؟ انگار دنیا را بر وفق مراد خود می بینی! غافلی که این «امهال» است که خدا به کفار گوشزد کرده است: گمان نبرند که این مهلت برای آنان خیر است، نه، بلکه ما به آنان مهلت دادیم تا بر ستم خود بیفزایند و عذاب خوارکننده را بچشند. …»
مقاومت امام سجاد (ع) در مقابل یزید
امام سجاد (ع) پس از آنکه خطیب درباری یزید نسبت به حضرت علی (ع) ناروا گفت، به یزید فرمودند بگذارید به منبر بروم و سخنانی که رضای خدا در آن باشد بگویم. یزید امتناع کرد؛ اما بر اثر اصرار حاضران، در نهایت موافقت کرد و حضرت خطبه ای طولانی ایراد فرمود که قسمت کوتاهی از آن را نقل می کنیم:
«به زودی از کاخ ها به گورها منتقل می شوید و براساس کردارتان مورد بازخواست قرار می گیرید. به خدا سوگند که چه بسا تبهکارانی که به غایت حسرت می رسند و چه بسا توانمندانی که در کوره راه های هلاکت گرفتار می شوند.»[۲۰]
نتیجه گیری
از دستاوردهای امام حسین (ع) در نهضت عاشورا، خیزشی بود که در جامعه اسلامی ایجاد شد تا مسلمانان در مقابل ظلم و فساد امویان مقاومت کنند و به مبارزه برخیزند. امام حسین (ع) با سخنان و مواضع پرصلابت خود، و همینطور دیگر شهیدان و اسیران کربلا، سرمشق و الگویی شدند برای مقاومت و مبارزه شیعیان در دوران تاریک امویان.
پی نوشت ها
[۱] . علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۱، ص۵۳۶
[۲] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶۲، ص۲۴۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۴، ص۴۸۰
[۳] . إسراء/۶۰
[۴] . طبری، مجمع البیان، ج۶، ص۲۶۶؛ شوکانی، فتح القدیر، ج۳، ص۲۳۹
[۵] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۵۸
[۶] . حرانی، تحف العقول، ص۵۰۵
[۷] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۲۸، ص۵۷
[۸] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۶
[۹] . احمدى میانجى، على، مکاتیب الأئمه، ج۳، ص۱۲۶
[۱۰] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۷۷
[۱۱] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۸۱
[۱۲] . علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۸۲
[۱۳] . علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۸۱
[۱۴] . مفید، الارشاد، ج۲، ص۶۳
[۱۵] . مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۵
[۱۶] . زمر/۴۲
[۱۷] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۷
[۱۸] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۹
[۱۹] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۳
[۲۰] . اسفراینی، نورالعین، ص ۶۹
منابع
۱- احمدى میانجى، على، مکاتیب الأئمه، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۶ق
۲- اسفراینی، ابراهیم بن محمد، نورالعین فی مشهد الحسین، مصر، مطبعه العلوم الدبیه، ۱۴۱۱ق
۳- حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم، جماعه المدرسین، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش
۴- شوکانی، محمد، فتح القدیر الجامع بین فنّی الروایه و الدرایه من علم التفسیر، دمشق، دار ابن کثیر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق
۵- طبری، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق
۶- مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار الإحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۳ ق
۷- مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق
۸- نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، المکتبه العصریه، چاپ اول، ۱۴۲۰ق
منبع اقتباس: اعرابی، غلامحسین، اثرگذاری الگویی مقاومت حسینی بر مبارزات شیعیان در دوره بنی امیه، نشریه کنگره امام حسین (ع) و مقاومت، جلد۲، تهران، سازمان اوقاف و امور خیریه سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، ۱۳۸۸ش