- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
نتیجه گیرى مباحث:
از مجموع مباحث مطرح شده در این نوشته این نتایج به دست مى آید که:
۱- نزاع و اعتراضات حضرت زهرا(س)بر علیه خلیفه اول، آنگونه که تاریخ نویسان و سیره نگاران اهل سنت پنداشته و به آن پرداخته اند، نزاع و اختلاف مالى صرف نبوده، بلکه در وراى اختلاف مالى و مادى اهداف و اغراض سیاسى نشأت گرفته از دین نهفته بوده است؛ علاوه اینکه: مهمترین اعتراض و برخورد حضرت زهرا(س) با خلیفه در مسایل سیاسى و اختلاف روى مسأله خلافت و رهبرى امت بوده است.سخنان و گفته هاى بجا مانده از حضرت زهرا(س)بیانگر این است که عمده تلاشها و موضع گیریهاى او به دفاع از امامت و ولایت امام على(ع) صورت گرفته است و اوعلاوه بر تأکید بر ویژگیهاى شخصى على بن ابى طالب بر نحوه و چگونگى حکومت بر امت اسلام تأکید داشته است.
۲- حضرت صدیقه طاهره(س) نقش عمده و چشمگیر در دفاع و پاسدارى از امامت و ولایت داشته است و در موقعیت که امام على(ع) بنابر مصالح عالیه اسلام و شرایط خطیر و حساس امت اسلامى پس از رسول خدا(ص)نمى توانست به صورت آشکار از حقوق خویش دفاع نموده در برابر حاکم سقیفه بایستد، حضرت فاطمه (س)که بر اساس فرمایش رسول خدا(ص) ملاک و معیار حق بود، نقش این مبارزه و رهبرى آن را برعهده گرفت، او به طرز شایسته از حق امام على(ع) دفاع نمود و با بر شمردن فضایل و شایستگى هاى امام على(ع) او را مستحق امامت وخلافت دانست.او بارها بر این مطلب تصریح نمود که امامت و ولایت امام على به نصب رسول خدا و دستور خداوند بوده است. او با بیان روشن و شفاف اهمیت و جایگاه امامت و ولایت را در اسلام تبیین نموده و از این طریق سعى کرد زمینه پذیرش رهبرى امام على(ع)را در جامعه به وجود آورد.مهمترین نتایج که موضع گیریها و دفاع حضرت زهرا(س) از امام على(ع) به دنبال داشت این بود که:او توانست با تلاشهاى خویش یاد و نام على(ع)را در اذهان و افکار مردم زنده نگهدارد و او را به عنوان شخص مطرح براى مقام خلافت و ولایت پس از رسول خدا(ص) معرفى نماید، این مسأله در آن روز که تلاشهاى فراوان براى کتمان فضایل امام على(ع)از طرف عده اى صورت مى گرفت اهمیت فراوانى داشت.
۳- حضرت زهرا(س)حوادث و وقایع هنگام و پس از رحلت رسول خدا(ص)رابه صورت ژرف و عمیق موشکافى و از دسیسه ها و توطئه هاى عده اى که بر خلاف دستور رسول خدا(ص) براى دستیابى به خلافت و رهبرى امت تلاش نموده بودند پرده برداشت و ابعاد این توطئه را براى مردم توضیح داد، او با جایگاه و موقعیت دینى و اجتماعى که در میان مسلمانان داشت به خوبى توانست در برابر توطئه غصب خلافت که گردانندگان آن از اصحاب رسول خدا(ص) بودند بایستد و آنان را در برابر خویش متقاعد سازند.
۴- حضرت زهرا (س) نقش عمده در ترسیم خطوط و اندیشه هاى سیاسى شیعه داشته است، او با تبیین مقام و جایگاه اهل بیت: آنان را به مردم معرفى نمود و لزوم پیروى از آنان را در کنار قران بیان داشت و نیز به فلسفه بودن آنان در کنار قرآن اشاره نمود و این استراتژى حضرت به عنوان خطوط اصلى تفکر شیعى در مسایل سیاسى قرار گرفت.
۵- حضرت زهرا(س) که به شهادت آیه تطهیر عصمت او ثابت مى شود و با حدیث ثقلین وابستگى کتاب و عترت ثابت مى گردد، بنأ او در گفتار و رفتار خویش معصوم بود و همه آنچه او گفته کتاب خدا تأیید مى کند، از این رو باید گفته ها و سخنان او علاوه بر این که از اصول سیاسى و دینى شیعه قرار گرفته از اصول مورد پذیرش تمام مسلمانان قرار گیرد تا بتوانند در سایه این اصول به اسلام وسنت ناب نبوى دست یافته به سعادت دنیوى و اخروى نایل شوند.
سید عبدالهادى رضوی
پی نوشت ها :
۱.ان الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک.مستدرک الصحیحین ج ۳ ص ۱۵۳
۲. درمنابع اهل سنت اگر مراجعه شود کتابهای فراوانی به چشم میخورد که در باره زندگی عایشه نوشته شده.
۳.نوشته اسماعیل انصارى، که بیش از دو هزار کتاب مستقل در مورد حضرت زهرا(س) را جمع آورىنموده است.
۴.العقد الفرید، ج ۴، ص ۲۶۰.
۵.رک: انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۶۸؛ تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۴۴۳؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج،۲ص ۵ الى ۶۰؛ کنزالعمال، منتخب حاشیه مسند احمد، ج ۲، ص ۱۷۴.
۶.لاعهدلى بقومٍ اسوأ محضراً منکم ترکتم رسول الله جنازًْه بین ایدینا و قطعتم امرکم بینکم لم تستأمرونا ولمتردوا لنا حقاًالامامْه و السیاسْه، ج۱، ص ۱۳.
۷.کانکم لم تعلموا ماقال یوم غدیرخم، واللهلقد عقد له یومئذٍ الولأ لیقطع منکم بذالک منها الرجأ، ولکنکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیکم، والله حسیبٌ بیننا و بینکم فى الدنیا والاخرْاحتجاج، ج ۱،صص۸۶ -۸۷.
۸.سلیم ابن قیس هلاى، اسرار آل محمد، ترجمه کتاب سلیم، مترجم اسماعیل انصارى، قم دلیل ما، ۱۳۸۱ش، چاپ سوم، ص ۲۲۷.
۹.طوسى محمد ابن حسن، تلخیص الشافى، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۴ ه، چاپ سوم، ج ۳، ص ۷۶.
۱۰.تلخیص الشافى، ج ۳، ص ۷۶
۱۱حافظ، محمدابراهیم، دیوان شاعر نیل، چاپ مصر، ج ۱، ص ۸۲.۲، ص
۱۲.تاریخ طبرى، ج ۳، ص ۲۳۶؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۲، ص ۴۶۳
۱۳.یَاأَیُّهَا الَّذِینَ اَّمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ فَاًِّن لَّمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَداً فَلاَ تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَاًِّن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ سوره نور، آیات ۲۸ – ۲۷.
۱۴.فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالاَّصَالِ سوره نور، آیه ۳۶.
۱۵.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ اَّمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِىِّ اًِّلاَّض أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ سوره احزاب، آیه ۵۳..
۱۶.الدرالمنثور، ج ۵، ص ۹۱، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۵۳۳
۱۷.صحیح البخارى، ص ۷۴۹، صحیح مسلم، ص ۸۸۷؛ تاریخ طبرى، ج۲، ص۴۴۸؛ شرح ابن ابى الحدید، ج۶،ص ۴۶؛ مسند احمد حنبل، ج ۱، ص ۹(لازم به ذکراینکه درباره دروغ بودن این حدیث در صفحات بعد بحث وافی صورت گرفته است )
۱۸.تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۱۷۴ – ۱۷۳
۱۹.یاقوت، حموى، المعجم البلدان، بیروت، دارالاحیأ التراث العربى، بى تا، ج۶، ص ۴۱۷؛ على بن احمدسمهودى، وفأ الوفأ، بیروت، دار احیأالتراث العربى، ۱۴۰۱ ه، ص ۱۲۸۰.ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دارالاحیأ،… بى تا، ج۱۰، ص ۲۰۳.
۲۰.احمد، الفیومى، المصباح المنیر، قم، دارالهجرْه، ۱۴۰۵ ه، ص ۴۶۵
۲۱.ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج۲، ص ۱۵۲
۲۲.وَمَا أَفَأَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلاَ رِکَابٍ وَلکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن یَشَأُوَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَئٍ قَدِیرٌ مَا أَفَأَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبَى وَالْیَتَامَىوَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ سوره حشر، آیات ۶و۷
۲۳.یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ انفال، ۱
۲۴.اسرأ، آیه۲۶.
۲۵.مجمع الزاوائد، ج۷، ص ۱۳۹.
۲۶.الدر المنثور، ج۴، ص ۳۲۱
۲۷.تفسیر عیاشى، ج۲، ص ۲۸۷
۲۸.محمد ابن على، صدوق بن بابویه، عیون اخبار الرضا، ترجمه اى حمیدرضا مستفید، على اکبر غفارى،تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۰ ش، چاپ اول، ج ۱، ص ۲۳۳
۲۹.براى آگاهى بیشتر از روایات که در این مورد از رسول خدا و ائمه: نقل شده به کتابهاى زیرمراجعه گردد.ملحقات احقاق الحق، ج ۳۳، ص ۳۵؛ بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۰۶؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۴۲۷؛ اصول کافى، ج ۱، ص ۴۹۴؛ قطب الدین راوندى، الخرائج والجرایح، ص ۱۰۵ – ۱۰۳..۱۸۸ المعجم البلدان، ج۳، ص ۴۱۷
۳۰.المعجم البلدان، ج۳، ص ۴۱۷.
۳۱. محمدباقر، صدر، فدک فى التاریخ، قم، مرکز الغدیر، بى تا، به نقل از سیره حلبیه، ج ۳، ص ۳۹۱.
۳۲. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص ۲۳۶؛ ابن ابى الحدید در قرن ششم هجرى مى زیسته است.
۳۳.عباس، قمى، سفینْ البحار، دارالاسوْ، ۱۴۱۴ ه، چاپ اول، ج۷، ص ۴۵
۳۴.سید جعفر شهیدى، فاطمه دختر محمد، تهران کتابفروشى حافظ، بى تا، چاپ سوم، ص ۵۹
۳۵.صحیح مسلم، ص ۸۸۷-۸۸۶، صحیح البخارى، ص ۷۴۹.
۳۶.شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدیدج۱۶، ص ۲۵۲.
۳۷.یابن ابى قحافه، افى کتاب الله أن ترث اباک و لاارث ابى؟ لقد جئت شیئاً فریّا افعلى عمدٍ فرکتم کتاب الله ونبذتمونه ورأ ظهورکم؟ احتجاج، ج ۱، ص ۲۳۴.
۳۸.وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ، نمل، آیه ۱۶.
۳۹.فَهَبْ لِى مِن لَّدُنکَ وَلِیّاًیَرِثُنِى وَیَرِثُ مِنْ اَّلِ یَعْقُوبَ مریم، ۵
۴۰.وأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِى کِتَابِ اللّهِ اًِّنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَىٍْ عَلِیمٌانفال، آیه ۷۵
۴۱.یُوصِیکُمُ اللّهُ فِى أَوْلاَدِکُم لِلْذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ نسأ، ۱۱..
۴۲.و زعمتم ان لاحظ لى ولاارث من ابى و لارحم بیننا افخصکم الله بآیه اخرج ابى منها ام هل تقولون انّا اهل ملتین لایتوارثان اولست انا و ابى من اهل ملْه واحدْ؟ احتجاج، ج ۱، ص ۲۳۵
۴۳.شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص ۲۴۱، المعجم البلدان، ص ۴۱۷.
۴۴.ذبیح الله، محلاتى، ریاحین الشریعْه، تهران: دارالکتب الاسلامىْ، بى تا، ج۲، ص ۳۳۱.
۴۵.شرح نهج البلاغه، همان، ص ۲۵۲؛ ابن ابى الحدید گفته است، این مطلب که تنها راوى این حدیث ابى بکرمى باشد مورد اتفاق است زیرا اگر کسانى دیگر این حدیث را نقل نموده اند از زبان ابى بکر نقل کرده اند نه رسولخدا)ص(، همان، ص ۲۵۲.
۴۶.رضا استادى، دانشنامه امام على، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، ۱۳۸۰ ش، مقاله فدک، ج۸،ص ۳۸۲.
۴۷.براى اطلاع بیشتر مراجعه شود به دانشنامه امام على مقاله فدک، ص ۳۷۲ – ۳۷۰۲۰۷
۴۸.صحیح بخارى، کتاب الشهادات، ص ۴۷۴.
۴۹.طبقات الکبرى، ج۲، ص ۳۱۸.
۵۰.رجوع شود به فصل اول همین نوشته بحث فضایل حضرت زهرا.
۵۱.باید از خلیفه پرسید بر اساس چه مجوزى وصیت کرد او را در خانه ى رسول خدا به خاک بسپارند، اگر گوئیم اموال رسول خدا(ص) به گفته خلیفه متعلق به همه اى مسلمانان است، او چگونه از همه که در میان آنان بچه هاى خردسال و مجانین قرار داشت اذن گرفت؟ اگر گوئیم از دخترش عایشه اجازه گرفت و او از رسول خدا ارث برده بود، ، بر فرض که زن از زمین و خانه ارث ببرد و تقسیمى عایشه از نُه قسمت یک قسمت مى باشد واین یک قسمت چنین گنجایش داشته باشد، این مطلب ثابت مى گرد که خلیفه از رأیش برگشته و قایل به ارث گذارى پیامبران است!!
۵۲.الغدیر، ج۸، ص ۳۳۶، به نقل از سیره حلبیه..۲۱۱
۵۳.همان، ص ۳۳۶.
۵۴.همان، ص۳۳۵
۵۵.از امام صادق روایت شده، پس از به خلافت رسیدن ابى بکر عمر به او گفت: مردم بندگان دنیا هستند و جزآن هدفى ندارند، تو خمس و غنایم را از على باز دار و فدک را آزاو بگیر، وقتى مردم دست او را خالى دیدند او رارها کرده به تو رو مى آورند. بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۹۴.
۵۶.ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص ۲۳۰، تاریخ طبرى، ج۳، ص ۲۰۸.
۵۷.محمدحسین، مظفر، دلایل الصدق، قم، مکتبْه بصیرت، ۱۳۹۵ ق، ج۳، ص ۴۴.
۵۸.شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص ۲۸۴.
۵۹.مناقب آل ابى طالب ج ۴، ص ۳۲۰.
۶۰.الامامهْ و السیاسْه، ج۱، ص۱۳
۶۱.شرح نهج البلاغه، ج۱۶، صص ۴۶-۱۲؛ مروج الذهب، ج ۱، ص
۶۲.الامامهْ و السیاسْه، ج ۱، ص ۱۴.
۶۳.شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۱۴
۶۴.ر.ک: العقد الفرید، ج ۴، ص ۲۵۹، الامامهْ والسیاسْه، ج ۱، ص ۱۳.
۶۵.الامامْه و السیاسْه، ج۱، ص ۱۲- ۱۳…
۶۶.الشریف المرتضى، الشافى فى الامامْ، تهران، مؤسسْ الصادق، ۱۴۱۰ ق، ج۴، ص ۷۱
۶۷.عبدالحسین، شرف الدین موسوى عاملى، المراجعات، تهران، دارالاسوْه، ۱۴۲۲ ه،ص ۴۱۰.
۶۸.احمد بن ابى طیفور، بلاغات النسأ، قم، شریف رضى، بى تا، ص ۴۷
۶۹.السقیفه و فدک، ص۱۰۰.
۷۰.کشف الغمه، ج۲، ص ۱-۷
۷۱.شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص ۲۱۳ – ۲۱۰
۷۲.الشافى، فى الامامْ، ج ۴، ص ۷۰.
۷۳.براى اطلاع بیشتر مراجعه شود به کتاب، فاطمهْ الزهرا بهجْه قلب المصطفى، ص ۳۸۸ – ۳۷۷.
۷۴.در ترجمه و شرح این خطبه از کتابهاى ذیل استفاده شده است، اللمعْه البیضأ فى شرح خطبْه الزهرا،محمدعلى قراچه داغى، بحار الانوار، ج ۲۹، شرح خطبه حضرت زهرا حسین على منتظرى
۷۵.ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۱۱
۷۶.فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک والصلاْه تنزیهاً لکم عن الکبر والزکاْه تزکىًْ للنفس و نمأاً فى الرزق احتجاج، ج ۱، ص ۲۳۰.
۷۷.همان، ص ۲۳۰.
۷۸. و مکان القیّم بالامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه، فان انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب، ثم لم یجتمع بحذا فیره ابداً ، نهج البلاغه، قم، نشر امام على، بى نا، خطبه ۱۴۶ ص ۷۴ ،
۷۹.همان، ص ۲۳۲ – ۲۳۱.
۸۰.فانقذکم الله تبارک و تعالى بابى محمد)ص( بعد اللتیا واللتى و بعد ان منى ببهم الرجال و ذؤبان العرب ومردْ اهل الکتاب همان، ص ۲۳۳.
۸۱.کلّما او قدوا ناراً للحرب اطفأهاالله و نجم قرن الشیطان او فغرت فاغرْ من ا لمشرکین قذف اخاه فى لهواتهافلاینکفئ حتى یطأصماخها باخمصه و یخمد لهبها بسیفه، همان، ص ۲۳۲.
۸۲.شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص ۸۲۵
۸۳.امالى طوسى، ص ۴۴۶
۸۴.سوره بقره، آیه ۲۰۷.
۸۵.لوتظاهرت العرب على قتالى لماولیت عنهانهج البلاغه، نامه اى ۴۵، ص ۵۵۵.
۸۶.مکدوداً فى ذات الله، مجتهداً فى امرالله قریباً من رسول الله= ، سیداً فى اولیأ الله مشمراً ناصحاً مجداً کادحا،لاتأخذه فى الله لومهْ لائم ، احتجاج، ج ۱، ص ۲۳۲.
۸۷.وانتم فى رفاهىْ من العیش وادعون فاکهون آمنون، تتربصون بنا الدوائر و تتوکفون الاخبار و تنکصونعندالنزال و تفرون من القتال ، همان، ص ۲۳۲
۸۸.فلما اختار الله لنبیه دار انبیائه و مأوى اصفیائه ظهر فیکم حسکْ النفاق و سمل جلباب الدین و نطق کاظم الغاوین و نبغ خامل الاقلین احتجاج، ج ۱، ص ۲۳۳.
۸۹.بحار، ج۲۸، ص ۱۰۴ و ۱۰۱
۹۰.و اطلع الشیطان رأسه من مغرزه هاتفاً بکم فالفاکم لدعوته مستجبین و للعزْ فیه ملاحضین ثم استنهضکم فوجدکم خفافا و احمشکم فالفاکم غضانا ، احتجاج، ج ۱، ص ۲۳۳.
۹۱.اسرار آل محمد، ترجمه کتاب سلیم، ص ۲۲۰
۹۲.ابتداراً زعمتم خوف الفتنْ الا فى الفتنْ سقطوا احتجاج، ج ۱، ص ۲۳۳
۹۳.ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص ۴۷..
۹۴.فوسمتم غیر ابلکم و وردتم غیر مشربکم ، احتجاج، ج ۱، ص ۲۳۳
۹۵.الامامهْ و السیاسْه، ج ۱، ص ۱۸
۹۶.هذا والعهد قریب والکلم رحیب والجرح لما یندمل والرسول لمایقبراحتجاج، ج ۱، ص ۲۳۳.
۹۷.ثم لم تلبثوا الا ریث ان تسکن نفرتها و یسلس قیادها ثم اخذتم تورون وقدتها و تهیجون جمرتها وتستجیبون لهتاف الشیطان الغوى و اطفأ انوارالدین الجلى و اهماد سنن النبى الصفى تشربون حسواً فى ارتغا وتمشون لاهله و ولده فى الخمرْ والضرأهمان، ص ۲۳۴.
۹۸.ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص ۲۱۵
۹۹.همان، ص ۲۱۵.
۱۰۰.پس از سقیفه ابى بکر اطلاع یافت که عده اى به مخالفت با او در خانه فاطمه تجمع نموده اند، به عمر دستورداد به خانه زهرا رفته آنها را خارج کند، و به اودستور داد که در صورت مخالفت با آنها مقاتله نما، مشاهده مى گردد که ابى بکرهیچگونه احترام به خانه زهرا(س) نداشته حکم جنگ را صادر مى کنند، عقدالفرید، ج۴،ص ۲۵۹
۱۰۱ر.ک: به فصل اول این نوشتار بحث فضایل حضرت زهرا(س(
۱۰۲.حلىْ الاولیأ، ج ۲، ص ۴۲
۱۰۳.لدرالنظیم، ص ۴۸۰.
۱۰۴.شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص ۲۱۵.
۱۰۵.دلایل الامامْ، ص ۳۸.
۱۰۶.الدر النظیم، ص ۴۸۰.
۱۰۷.الامامهْ و السیاسْه، ج۱، ص ۱۲و ۱۳ و شرح نهج البلاغه، ج۶، ص ۱۳
۱۰۸.محمد بن على بن بابویه، صدوق، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۸۲، ش، ج ۱، ص ۱۷۳.
۱۰۹.یا معشر النقیبه و اعضاد الملْ و حضنْ الاسلام، ماهذه الغمیزْ فى حقى والسنْ عن ظلامتى؟… و لکم قوْ بما احاول و قوْ على ما اطلب و ازاول… ایهاً بنى قیلْ اهضم تراث ابى؟ و انتم بمرأىً و مسمع و منتدىً و مجمع تلبسکم الدعوْ و تشملکم الخبرْ و انتم ذوالعد والعدْ والاداْ والقوْ و عندکم السلاح والجنْ توافیکم الدعوْ فلاتجیبون و تاتیکم الصرخْ فلاتغیثون و انتم موصوفون باالکفاح و معروفون باالخیروالصلاح احتجاج، ج ۱، ص۲۳۷
۱۱۰.الا و قد ارى ان قد اخلدتم الى الخفض وابعدتم من هو احقّ باالبسط والقبض وخلوتم بالدعْ و نجوتم بالضیق من السعْ فمججتم ماوعیتم و دسعتم الذى تسوغتم ، همان، ج ۱، ص ۲۷۳.
۱۱۱.خصال،شیخ صدوق ص ۲۷۳
۱۱۲.ابراهیم، امینى، بانوى نمونه اسلام، انتشارات شفق، ۱۳۶۹ ش، بى جا، ص ۱۸۷.
۱۱۳.خصال صدوق، ج۱، ص ۲۷۳، کشف الغمه، ج۲، ص ۱۲۴.
۱۱۴.بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۷۷.
۱۱۵.سیدجعفر عاملى، رنج هاى حضرت زهرا(س)، ترجمه محمدسپهرى، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۱ ش، ص ۳۰۹
۱۱۶ریاحین الشریعه، ج۱، ص ۲۵۱ – ۲۵۰.
۱۱۷.رنج هاى حضرت زهرا(ص)، ص ۳۰۹.
۱۱۸.عبدالحسین، شرف الدین، النص الاجتهاد، ص ۲۳۴.
۱۱۹.محمد کاظم، قزوینى، فاطمهْ الزهرا، ناشر مکتبْ بصیرتى، قم، ۱۴۱۴ ق، ص ۴۴۱.
۱۲۰.بلاغات النسأ، ص ۱۹، کشف الغمه، ج۲، ص ۱۱۸-۱۱۹.
دلایل الامامْ، صص ۴۱-۴۰ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، صص ۲۳۴ – ۲۳۳ و احتجاج، ج۱، ص ۲۴۶ -۲۵۰؛ محمد بن على، صدوق، معانى الاخبار، تهران، مکتبْ الصدوق، ۱۳۷۹ ق، صص ۳۵۵ – ۳۵۴.
۱۲۱.اصبحت والله عائفًْ لدنیا کن قالىًْ لرجالکنّ لفظتهم بعد ان عجمتهم و شنأتهم بعد ان سبرتهم فقبحاً لفلول الحد واللعب بعد الجد ، احتجاج، ج ۱، ص ۲۴۶.
۱۲۲.الامامهْ و السیاسْه، ج ۱، ص ۱۲
۱۲۳.احتجاج، ج۱، ص ۲۴۷.
والله اخشئت ان اخبر کل رجل منکم بمخرجه ومولجه و جمیع شأنه لفعلتهمان، خطبه ۱۷۵.
۱۲۴.الامامهْ والسیاسْه، ج ۱، ص ۱۶.
۱۲۵.ایهاالناس سلونى قبل ان تفقدونى فلأنا بطرق السمأ اعلم منى بطرق الارض نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.
۱۲۶.والله اخشئت ان اخبر کل رجل منکم بمخرجه ومولجه و جمیع شأنه لفعلتهمان، خطبه ۱۷۵.
۱۲۷.و ماالذى نقموا من ابى الحسن)ع( نقموا والله نکیرسیفه و قلْ مبالاته لحتفه و شدْ وطأته و نکال وقعته و تنمره فى ذات الله احتجاج، ج ۱، ص ۲۴۷.
۱۲۸. اما الاسبتداد علینا بهذالمقام و نحن الاعلون نسبا والاشدون برسول الله ص( نوطا فانها کنت اثرًْ شحّت علیها نفوس قومٍ و سخت عنها نفوس آخرین نهج البلاغه، خطبه ۱۶۲، ص ۳۰۴.
۱۲۹.ما تنقم منّا قریش الا ان الله اختارنا علیهم همان، خطبه۳۳، ص ۸۴.
۱۳۰.و تاالله لوما لوا عن المحجْ اللایحْ و زالو عن قبول الحجْ الواضحْ لردّهم الیها و حملهم علیها و لسار بهم سیراً سجحا لایکلم خشاشه ولایکلّ سائره ولایمل راکبه و لاوردهم منهلاً نمیراً صافیاً رویا احتجاج،ج۱،ص۲۴۷.
۱۳۱.کشف الغمه، ج۲، ص ۱۱۵.
۱۳۲.الامامهْ و السیاسه، ج ۱، ص ۱۳.
۱۳۳.اما لعمرى لقد لقحت فنظرٌْ ریثما تنتج ثم احتلبوا مل القعب دماً عبیطا و ذغافاً مبیدا هنالک یخسرالمبطلون و یعرف التالون غبّ ما اسس الاولون ثم طیبوا عن دنیاکم انفسا واطمئنوا للفتنْ جأشا و ابشرو بسیفٍ صارم وسطوٍْ معتدٍ غاشم و بهرج شامل و استبدادٍ من الظالمین یدع فیئکم ذهیدا و جمعکم حصیدا فیاحسرًْ لکم! و انى بکم و قد عمیت علیکم انلزمکموها و انتم لها کارهوناحتجاج، ج ۱، ص۲۴۹
۱۳۴.اسد الغابْه، ج۴، ص ۲۵۹.
۱۳۵.النص والاجتهاد، ص ۲۰۸.
۱۳۶.اسدالغابه، ج۴، ص ۳۵۱.
۱۳۷.تاریخ یعقوبى، ج۱، ص ۵۸.
۱۳۸.الغدیر، ج۸، ص ۳۷۹
۱۳۹.مروج الذهب، ج۲، ص ۳۴، الکامل فى التاریخ، ج۳، ص ۵۳، اسدالغابه، ج۴، ص ۶۵۲.
۱۴۰انساب الاشراف، ج۶، ص ۱۴۱.
۱۴۱.همان، ص ۱۴۶.
۱۴۲.همان، ج۶، ص ۱۶۸، و ۱۷۰، مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۹۰.
۱۴۳.الغدیر، ج۸، ص ۳۹۲.