- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
علی محمد باب، موسس فرقه بابیت است. او ادعاهای بزرگی مثل ادعای بابیت، ادعای مهدویت، ادعای نبوت و ادعای الوهیت نموده و هیچ دلیلی هم برای این ادعاهای خود نداشته است. او به خاطر همین ادعاهای متناقض و بدون دلیل، به مناظره هایی فراخوانده شده است. یکی از مناظره های علی محمد باب در تبریز انجام گرفته است که طرف مقابل این مناظره، ملا محمد ممقانی معروف به حجت الاسلام بوده است. محل این مناظره منزل حجت الاسلام ممقانی بوده است.
قبل از این که ملا محمد ممقانی با علی محمد باب مناظره را آغاز کند نصایح حکمیانه و مواعظ مشفقانه خود را از باب دلسوزی و شفقت به علی محمد باب القا می کند و سپس از او می پرسد:
کسی که چنین ادعای بزرگی (ادعای بابیت، مهدویت…) دارد، بدون بینه و برهان از او پذیرفته نیست و برهان تو بر این ها چیست؟
باب بی محابا در جواب حجت الاسلام ممقانی گفت: این ها که تو می گویی دلیل و برهانت بر آن چیست؟ ملا ممقانی با خنده به او گفت: سید! تو که طریق محاوره را هم بلد نیستی؛ هیچ کس از منکر (انکار کننده)، دلیل و بیّنه نمی خواهد. شهود و بیّنه، وظیفه مدعی است. من که مدعی مقامی نیستم تا لازم باشد دلیل و بینه بیاورم.
علی محمد باب بعد از سخنان ملا محمد ممقانی، گفت: دلیل من، تصدیق و تایید علماء است.
ملا ممقانی در جواب فرمود: من اغلب علمایی که تو را تصدیق و تایید کرده اند را ملاقات کرده ام. آن ها را صاحب عقل درستی ندیده ام و تصدیق سفهاء، معیار و ملاک برای حقانیت و حقیقت کسی نیست. گذشته از این، اگر تصدیق علما دلیل حقیقت باشد، اینک در میان جمیع ملل باطله اسلامی و غیر اسلامی علمای متحجر بوده و هستند که مذهب خودشان را تصدیق می کنند بنا بر این، پس باید جمیع مذاهب و ملل باطله حق باشند و این چیزی عجیب است.
علی محمدباب گفت: دلیل [بر ادعاهای من] نوشته های من است.
حجت الاسلام ممقانی پاسخ داد که نوشتجات تو را هم اکثرش دیده ام جز کلمات مزخرف. مهمل. معتل المعنی و مختل المعانی چیزی در آن مشاهده نکردم و در حقیقت آن نوشتجات دلیل روشن بر بطلان دعاوی توست نه دلیل حقانیت تو.
علی محمد باب گفت: کسانی که نوشتجات من را دیده اند همه را تصدیق کرده اند.
حجت الاسلام ممقانی گفت تصدیق دیگران بر ما حجت نیست و آنگاه این ادعاها که تو می کنی از دعوای امامت و وحی آسمانی و نبوت. جز معجزه با چیزی دیگری ثابت نمی شود اگر داری بیاور و اگر نه حجتی بر ما نداری.
علی محمد باب گفت: خیر دلیل همان است که گفتم.
حجت الاسلام ممقانی وقتی که با بی دلیلی علی محمد باب حجت را بر او تمام کرد از او پرسید که باز هم بر این دعاوی خود هستی؟ باب گفت: آری. سپس حجت الاسلام ممقانی او را نصیحت کرد که از عقاید خود دست بردارد ولی او از این عقاید دست بردار نبود و بر آن اصرار داشت و با این اصرار ارتداد خود را ثابت نمود که بالاخره اعدام گردید.[۱]
سوالات ما
با توجه به این مناظره علی محمد باب و حجت الاسلام ممقانی چند سوال مطرح می شود که از سوی بهائیان نیازی به پاسخ دارد:
۱. علی محمد باب چرا در برابر یک سوال پاسخ هایی داده که حتی برای یک انسان عادی و بی سواد قانع کننده نیست؟ آیا این گونه پاسخ دهی دلیل بر اختلال روحی و بی سوادی او دلالت ندارد؟
۲. آیا این شکست واضح علی محمد باب دلیل بر بطلان ادعاهای او نیست و بهائیان چه توجیهی از این شکست علی محمد باب در برابر حجت الاسلام ممقانی دارند؟
۳. چرا علی محمد باب در برابر سوال حجت الاسلام ممقانی مبنی بر خواستن دلیل از او، گفت که دلیل شما بر این سوال نمودن چیست؟ و آیا چنین پاسخی از سوی علی محمد باب کافی بر بطلان ادعای او نیست و بی سوادی و نادانی او را ثابت نمی کند؟
۴. با توجه به این که هیچ پیامبری بدون معجزه نبوده است از نظر بهائیان چگونه ممکن است که ادعای نبوت بدون داشتن معجزه قابل اثبات باشد و چرا علی محمد باب با این که هیچ چیزی در چنته نداشته از ادعای های خود دست بر نمی داشت؟
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . رک: بهرام افراسیابی. تاریخ جامع بهائیت. ص۱۸۶-۱۸۸. تهران. نشر مهرفام.چ ۱۴، ۱۳۸۸ ش.