- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
۵- تفاوت نگاه دینی و دیدگاههای غیردینی در مورد انسان
غالباً از نگاه روانشناسی کتابهایی در بازار موجود است که همانند فرهنگ دینی، راه رسیدن به رفتار درست را داشتن اندیشه ی درست میدانند؛ اما ممکن است سؤال شود که تفاوت آنها با آنچه که فرهنگ دینی در نظر دارد، چیست؟
پاسخ آنکه: افق دیدی که این کتابها برای ما در نظر دارند، بسیار محدودتر از آن است که در فرهنگ دینی ارائه میشود. وسعت نگاهی که در تعالیم دینی مطرح میشود، همچون خود انسان یک وسعت ابدی است. همچنین از نظر آنها تغییر در شناخت، غالباً به منظور تغییر در رفتار و رسیدن به عملکرد مطلوب است؛ اما در فرهنگ دینی، رسیدن به عقیده و شناختِ درست نیز به خودی خود یک ارزش است.
اساساً از منظر دین، هدف غایی خلقت انسان ها، رسیدن به معرفت و شناخت صحیح است. امام حسین (علیه السلام) میفرمایند: «خداوند بندگان را جز به منظور معرفت نیافرید».(۴) دیگر آن که غالباً محور بحثهای چنین کتاب هایی، اعتماد به نفس است. در اینجا تمام کوشش بر قوی تر کردن نفس آدمی است. اگر نفس بخواهد مورد اتّکا فرد قرار بگیرد، چارهای جز فربه کردن و قوی تر کردن آن نمیماند. در حالی که در تعالیم و شناخت دینی، محور، اتکا بر الله یعنی خالق نفس است و فرد با چنین اتّکایی، به یک منبع قوی و باقی متصّل میشود.
تمام توصیههای شناختی در دین به منظور یادآوری اراده ی الهی به عنوان ارادهای مافوق همه ی اراده هاست. همه ی جهت گیریها به این سوی است که: (إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ) (۵) یعنی هنگامی که وجود چیزی را بخواهد، به او میگوید: باش پس میباشد. چنین کتابهایی به دلیل ناتوانی و ناکارآمدی نفس، از تلقین به نفس مدد میجویند. اساساً ادبیات آنها ادبیات تلقین است.
مثلاً در این کتابها توصیه میشود که روزی صد بار خطاب به خود بگویید: «من میتوانم». در حالی که پشتوانه ی تلقین، نفس ضعیف آدمی است؛ نفسی که بسیاری از کارها از عهده اش خارج است؛ نفسی که حتی قادر به نگهدرای از خود نیز نیست. اگر هم در جایی واژه ی اتّکا به نفس را به کار میبریم، باید بدانیم که این اتّکا به اعتبار توکّل است که معنا مییابد.
اگر ما میتوانیم، به واسطه ی خداوند است که میتوانیم؛ نه مستقل از او. در غیر این صورت چنین نگاهی شرک است. حضرت علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان به صراحت میفرمایند که اعتماد به نفس شرک است. مبنای بحث شناختی در دین، تلقین نیست بلکه یقین است. یقین به خداوندی که عالِم، قادر و خیرخواه مطلق است. خداوندی که هم میداند، هم میتواند و هم خیر ما را میخواهد.
اساساً از برآیند این سه چیز است که مفهوم توکّل متولّد میشود. پشتوانه ی توکّل، چنین خدایی است. پس هرچه از دوست رسد نیکوست. چرا که باور داریم که این دوست، دانا، توانا و خیرخواه است.
بنابراین فهم و بینش دینی مقدمه زندگی موفق است؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «هرگاه خداوند بخواهد خیری را برای خانوادهای رقم بزند، آگاهی دینی شان را زیاد میکند؛ رفق و ملایمت را در معیشت آنها قرار میدهد؛ در کارهایشان آنان را میانه رو میکند و کوچکترهایشان را به احترام به بزرگترها وا میدارد و اگر غیر از این را خداوند برای اینها اراده کند اینها را رها و به خود واگذار کرده است».(۶)
بنابراین اگر زوجهای جوان بخواهند از این خیر عظیم بهره مند شوند، باید در ابتدای ازدواج آگاهی دینی خود را در زمینه بینش، اخلاق و احکام دین افزایش دهند. همچنین در زندگی سخت نگیرند؛ یعنی نه آن قدر زهد به خرج دهند که به همسر و فرزندان فشار بیاید و نه آن قدر تجمل گرا باشند که کمر نان آور خانواده در زیر بار هزینهها خم شود. علاوه بر اینها میانه رو باشند واز افراط و تفریط پرهیز کنند.
سرّ دلبران در کلام دیگران
زندگی ایده آل تکاپویی آگاهانه است. هر چه آگاهی و اشتیاق بیشتر شود، هماهنگی بین گذشته و آینده عالی تر خواهد شد. شخصیت انسانی، رهبر این تکاپو است. آن شخصیت که ازلیت سرچشمه ی آن، بینهایت گذرگاهش، و ابدیّت کمال مطلوب آن است. آن حقیقت ابدی که نسیمی از جلال و محبتش، واقعیات هستی گذران را به تموّج درآورده، چراغی فرا راه پر نشیب و فراز ماده و معنا میافروزد.(۷)
«فرهنگ دینی، ما را به آرمان خواهی و داشتن آرمانهای بسیار بلند دعوت کرده است. اما برای رسیدن به آنها همواره باید دو مطلب را در نظر داشته باشیم:
اول آنکه نگاهمان به موفّقیّت، با توجه به واقعیتها و محدودیتهای موجود، نگاهی نسبی باشد و دوم آنکه بدانیم موفّقیّت امری تدریجی است؛ به عبارت دیگر موفّقیّت به یکباره به دست نمیآید، بلکه قدم به قدم حاصل میشود. – اصلی ترین ملاک سنجش موفّقیّت یک خانواده – که البته فقط اختصاص به خانواده ندارد بلکه در مورد شغل موفّق، زندگی موفّق، تحصیل موفّق و… هم صادق است- این است که بسنجیم تا چه میزان در جهت اصلیترین و والاترین هدف آفرینش، یعنی بندگی و معرفت خداوند قرار دارد.
خانوادهای موفّق است که جهت گیری تمام مسائل آن به سوی قله ی معرفت و بندگی باشد. – خانوادهای موفّق است که بینشها و باورهایش بر پایه ی درستی بنیان نهاده شده است.
این بینشها یعنی نوع نگاه اعضای خانواده به خدا، خود، زندگی، مرگ، دنیا، مردم و… بر مبنای درست آن. آیا اعضای خانواده باور کرده اند که روزی خواهند مرد؟ آیا باور کرده اند که غرق در نعمتهای خدا هستند؟ آیا دنیا را جای ماندن میدانند یا جای رفتن؟
به طور طبیعی این باورها در رفتارهایی که از خانواده و اعضایش سر میزند، خود را نشان خواهد داد. – معیار دیگر سنجش موفّقیّت خانواده، خُلقیّات است؛ مثلاً آیا اعضای خانواده اهل تواضع، رفق، تغافل، مدارا، بخشش و… هستند یا نه. – معیار نهایی برای سنجش موفّقیّت خانواده – که غالباً همه ی ما با این لایه و پوسته مواجه هستیم – رفتارهای یک خانواده است؛ یعنی بخشی که بیشتر از سایر بخشها قابل مشاهده میباشد.
بسیاری از بحثهایی که امروزه مطرح میشود و بسیاری از کوششهایی که برای تغییر و اصلاح آن صورت میگیرد، ناظر به این بخش است. رفتارها بسیار مهم هستند؛ اما همان طور که ذکر شد رفتارها و تظاهرات بیرونی خانواده مبتنی بر اعتقادات و باورهای آن خانواده بنا میشود.»(۸)
شرط پیروزی و سعادت، یک اراده ی قوی است، شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارد.(۹) با غفلت، سستی و دوری از فعالیت مفید پیشرفتی در امور حاصل نمیشود. هر باغبانی میداند علفهای هرز خود به خود میرویند و نیاز به این نیست که یک علف هرز بکاریم، رسیدن به گلها و چمنها و سرسبز و با نشاط کردن فضای باغچه تلاش میخواهد؛ تلاش مداوم و روزانه.(۱۰) از سنگهایی که سر راهتان است برای ساختن پلکان رشد استفاده کنید.(۱۱)
احادیث
امام علی (علیه السلام): توفیق، عنایت خدای مهربان است.(۱۲) امام علی (علیه السلام): توفیق، کلید نرمی و مداراست.(۱۳) امام باقر (علیه السلام): در پاسخ به سؤال از معنای جمله ی «لا حَولَ وَ لا قُوّهَ إلاّ بالله»؛ معنایش این است که ما قدرت رویگرداندن از معصیت خدا نداریم، مگر به یاری خدا و توانایی بر طاعت خدا نداریم، مگر با توفیق خداوند عزوجل.(۱۴)
امام کاظم (علیه السلام): ایّوب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: پروردگارا، من هرگز چیزی دنیوی از تو نخواستم – و حالت عجب و غرور به او دست داد – در این هنگام قطعهای ابر به طرف او آمد و ندایش داد که: ای ایّوب، چه کسی توفیق این کار را به تو داد؟ عرض کرد، توای پروردگار.(۱۵) امام علی (علیه السلام): حفظ تجربه از توفیق (الهی) است.(۱۶) امام علی (علیه السلام): همان گونه که جسم و سایه از هم جدا نمیشوند، دینداری و توفیق نیز از یکدیگر جدا نمیشوند.(۱۷)
پینوشتها
۱- تلخیص از مهارتهای زندگیِ در سیره ی رضوی، (محمدرضا شرفی)، ص ۹۷-۱۰۳٫
۲- غررالحکم، صص ۲۰۳ و ۹۵۲؛ «التوفیق عِنایَهُ الرَحمن؛ التوفیق مِفتاحُ الرِفق».
۳- رعد/ ۱۱؛ (همانا خداوند بر هیچ گروهی آنچه را دارند تغییر نمیدهد، تا آن که آنان آنچه را در خود دارند تغییر دهند.)
۴- علل الشرایع، ج ۱، ص ۹؛ «إنَّ الله ما خَلَقَ العباد الاّ لیعرفون».
۵- یس / ۸۲٫
۶- مستدرک الوسایل، ج ۸، ص ۳۹۲؛ «إذا أرادَ الله ُ بأهل بَیت خَیراً فَقّهَهُم فی الدّینِ، و وقَّرَ صَغیرُهُم کبیرَهُم و رزَقَهُمُ الرِّفقَ فی مَعیشَتِهِم و القَصدَ فی نَفَقاتِهِم، و بَصَّرَهُم و بَصَّرَهُم عُیوبَهُم فیُتوبوا مِنها، و إذا أرادَ بِهم غیرَ ذلکَ تَرَکهُم هَمَلاً.»
۷- ایده آل زندگی و زندگی ایده آل، (علامه محمد تقی جعفری)، ص ۹٫
۸- سلسله نشستهای پیک خوشبختی (ویژه زوجهای جوان در دوران عقد)، گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین عمومی.
۹- خوشبختی چیست؟، ص ۱۴٫
۱۰- چگونه شاد و خنده رو باشیم؟ ص ۱۷۲٫
۱۱- همان، ص ۲۵۲٫
۱۲- غررالحکم، ص ۹۵۲؛ «عنه (علیه السلام): التَّوفیقُ عِنایَهُ الرَّحمن.»
۱۳- همان، ص ۲۷۳؛ «عنه (علیه السلام): التّوفیقُ مِفتاحُ الرِّفق».
۱۴- مستدرک الوسایل، ج۵، ص ۳۶۹؛ «الإمامُ الباقرُ (علیه السلام) لَمّا سُئلَ عن «لاحَولَ و لا قُوَّهَ إلاّ بالله»؛ فَقال مَعناهُ لا حَولَ لَنا عَن مَعصِیهِ اللهِ إلاّ بِعَونِ اللهِ، و لا قُوَّهً لَنا علی طاعَهِ الله إلاّ بِتَوفیقِ اللهِ عَزَّو جلَّ.»
۱۵- بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۵۳؛ «الإمامُ الکاظمُ (علیه السلام): إنَّ أیُّوبَ النَّبیَّ (علیه السلام) قال: یا ربِّ، ما سَألتُکَ شَیئاً مِن الدُّّنیا قَطُّ و داخَلَنی (وداخَلَهُ) شی ءُ، فأقبَلَت إلَیهِ سَحابَهٌ حتّی نادَتهُ: یا أیُّوبُ، مَن وَفَّقَکَ لِذلکَ؟ قالَ: أنتَ یا رَبَّ.»
۱۶- نهج البلاغه: الحکمه ۲۱۱؛ «الإمامُ علیُّ (علیه السلام): من التَّوفیق حِفظُ التَّجرِبَهِ.»
۱۷- غررالحکم؛ ص ۲۰۳؛ «الإمامُ علیُّ (علیه السلام): کَما أنَّ الجِسمَ و الظِّلَّ لایَفتَرِقانِ، کذلکَ الدِّینُ و التَّوفیقُ لا یَفتَرِقان.» منبع مقاله: بانکی پورفرد، امیر حسین، (۱۳۹۱)، سّر دلبران (عوامل آرامش بخش و نشاط آفرین در خانواده)، اصفهان: حدیث راه عشق، چاپ ششم. منبع مقاله : بانکی پورفرد، امیر حسین، (۱۳۹۱)، سّر دلبران (عوامل آرامش بخش و نشاط آفرین در خانواده)، اصفهان: حدیث راه عشق، چاپ ششم.