- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
بخشی از اموال ثروتمندان ملک آنان نیست که حق مستمندان است که از سوی خداوند در اموال آنان قرار داده شده است. این حق باید در وقت و موعد خودش به حق داران پرداخته شود. در غیر آن صورت تصرف در مال غیر محسوب می گردد. زکات یکی از این موارد است که در قرآن و احادیث معصومین به پرداخت آن تأکید شده است. در اینجه به این موضوع در ضمن مطرح کردن یک داستان کوتاه اشاره می شود.
در آن سال به خاطر آفت ملخ محصولات کشاورزی نواحی فسا آفت زده شد و یک سال زحمت کشاورزان هدر رفت. به قوام الملک – از حاکمان آن خطه – خبر دادند که محصولات مزرعه شما از بین رفته است. قوام خواست از نزدیک مزرعه را ببیند به اتفاق چند نفر مشغول بازدید زمین های مزرعه شدند. در میان آن همه مزرعه آفت زده قطعه ای دیدند که صحیح و سالم مانده در حالی که محصولات چهار طرف آن دچار آفت شده بودند. قوام تعجب کرد و پرسید که این قطعه زمین مربوط به کیست یا بذر آن را چه کسی پاشیده است؟
به او گفتند: مربوط به فلان پیرمرد است که در بازار فسا پاره دوزی می کند. قوام فرمان داد که او را حاضر کنند تا علت سالم ماندن محصولاتش را جویا شود. دنبال پیرمرد فرستادند؛ اما مناعت طبع او مانع شد که امتثال امر کند، دست آخر او را راضی کردند تا به حضور قوام بیاید.
قوام از او پرسید: چه شده است که ملخ همه محصولات را خورده است، جز محصولات تو را؟
پیرمرد جواب داد: اولا من مال کسی را نخورده ام که ملخ مال مرا بخورد. ثانیا من همیشه زکات محصولاتم را سر خرمن به افراد مستحق می رسانم. قوام از این مساله تعجب کرد.
فقر و بینوایی از معضلات جهانی است که کشورهای جهان خصوصا کشورهای جهان سوم از مظاهر و پیامدهای منفی آن در امان نیستند. برای رفع این معضل علاوه بر ضرورت برنامه ریزی های اقتصادی، طرح های اشتغال و برنامه ریزی های دیگری (که دخالت حاکمیت را اقتضا دارد) آموزه های اسلام، با وضع مقرراتی بر اموال صاحبان ثروت، راهکاری در این خصوص اندیشده است. صاحبان مال در حقیقت مالک بخشی از اموال خود نیستند. آنچه به عنوان خمس و زکات در احکام فقهی مطرح هستند، در این قالب قرار می گیرند. در شماره گذشته به مطالبی در این زمینه اشاره شد، و این نکته مطرح گردید که هرگاه این حقوق مالی ادا شود (به عنوان مکمل راهکارهایی که حکومت اسلامی برای فقر زدایی اتخاذ می کند) فقیر و بینوایی در جامعه اسلامی پیدا نخواهد شد و چهره جامعه را زشت جلوه نخواهد داد.
در این نوشتار به این نکته اشاره می شود که پرداخت حقوق مالی امری نیست که به دلخواه افراد صوت بگیرد، و چنان باشد که صاحبان ثروت در صورت تمایل آن را ادا کنند؛ بلکه اصولا تعالیم اسلام در قالب بایدها و نبایدهایی وضع می شوند که با ضمانت اجراهای دنیوی و اخروی حمایت می گردند. (جدای از مستحبات و مکروهات)
به عبارت دیگر: واجبات اسلام اعم از بایدها و نبایدها همراه با مجازات ها و پاداش هایی هستند که دیر یا زود، عاید فرد خواهند شد. هرگاه فرد امر پروردگار را اطاعت کند به پاداش دست می یابد؛ و الا مجازات خواهد شد؛ و این به قیامت حواله نمی گردد؛ بلکه برخی پیامدهای کم رنگ تر آن در همین عالم نیز زندگی خود ما را تحت تاثیر قرار می دهد.
مصداق این مطلب را می توان ادای حقوق مالی (اعم از خمس و زکات) عنوان کرد. روایتی از امام باقر (علیه السلام) در این زمینه ملاحظه فرمایید:
«خداوند متعال، زکات و نماز را همراه قرار داده است و فرمود: نماز را به پا دارید و زکات بپردازید. پس کسی که نماز بخواند و زکات ندهد، مثل آن است که نماز نخوانده است؛ زیرا این دو با هم هستند» (۱)
از آن جا که زکات از ضروریات اسلام است، هرگاه کسی ضمن اعتقاد به زکات و خمس؛ اما به خاطر سهل انگاری و کم اهمیت دانستن احکام الهی از پرداخت آن ها خودداری ورزد، فاسق است و مرتکب گناه کبیره شده است؛ اما هرگاه عدم پرداخت حقوق مالی به دلیل عدم اعتقاد به این ضرورت اسلامی باشد؛ از زمره کافران به حساب می آید. روایاتی که ترک کننده زکات را کافر دانسته، این قسم از ترک کنندگان زکات را منظور داشته است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«کسی که به مقدار یک قیراط (یک بیستم) زکات واجبش را ندهد، پس نه مؤمن است و نه مسلمان. و این همان کسی است که خداوند حالش را در هنگام مردن خبرداده که می گوید: پروردگارا! مرا به دنیا برگردان تا کار نیکی در ترکه خود انجام بدهم »
همچینن از آن حضرت روایت شده است :
«هر کس به اندازه یک قیراط (یک بیستم) زکات را ندهد، پس می میرد خواه به دین یهود یا نصرانی » (۲)
در مجموع، براساس روایات وارده برای ترک کنندگان حقوق مالی چه به اصل حکم معتقد باشد (اما بر اثر سهل انگاری این حقوق را نپردازد) و چه بدون اعتقاد به اصل حکم (که در این صورت منکر ضرورت دین شده و کافر به حساب می آید) مجازات هایی مقرر شده است که در آخرت گریبان شخص را خواهد گرفت. این مجازات ها یکی از مهم ترین ضمانت اجراهای پرداخت حقوق مالی به حساب می آیند.
علاوه بر این قسم از ضمانت اجراء، تاثیر عدم پرداخت حقوق مالی را در همین عالم نمی توان نادیده انگاشت. رفع برکت از محصولات، نزول بلاهای مختلف، از بین رفتن اموال و مواردی از این دست، پیامدهای دنیوی عدم پرداخت حقوق مالی است و بر عکس: برکت محصولات، حفظ اموال و مواردی از این نمونه، پیامد شخصی و مسلم پرداخت حقوق مالی است (داستانی که در ابتدای این نوشتار آمده، نمونه مشخصی از ده ها مصداق به حساب می آید)
در حقیقت سنت الهی بر این تعلق گرفته است که هرگاه ثروتمندان نسبت به پرداخت حقوق مستمندان – که بر اساس روایتی از امام صادق (علیه السلام) – در اموال آن ها قرار داده شده است – همت ورزند و سعی در زدودن فقر از زندگی آن ها کنند، علاوه بر این که در قیامت با حسابی روشن و بدون بدهی حاضر می شوند، در همین عالم نیز از برکات گوناگونی برخوردار خواهند شد و هرگاه نسبت به این حقوق بی تفاوت باشند، علاوه بر این که در آخرت مؤاخذه خواهند شد، پیامدهایی گوناگون مانند بلا و بی برکتی و آفات مختلف اموال آن ها را نشانه خواهد گرفت. این سنت الهی نیز قسمی دیگر از ضمانت اجرای پرداخت حقوق مالی است.
این شق از ضمانت اجرا در یک قالب کلی قرار می گیرد و آن این که هرگاه قومی مرتکب نافرمانی خداوند گردد (مثلا عدم رداخت حقوق مالی به عنوان یک مصداق) خداوند نعمت های آن ها را دگرگون می سازد.
قرآن کریم در سوره مؤمن آیه ۲۱، به این نکته اشاره کرده است که اقوام نیرومند گذشته به دلیل ارتکاب گناه مورد خشم پروردگار قرار گرفتند. در سوره مبارکه انفال آیه ۵۲، قوم فرعون را در این زمینه مثال می آورد و در سوره مبارکه سبا آیه ۱۵ تا ۱۷ از قوم سبا می گوید که دارای باغستان هایی بودند، اما به دلیل عدم شکرگزاری به درگاه پروردگار و روی گردانی از خداوند، آمدن سیلی موجب شد تا باغستان های آن ها به میوه هایی تلخ و شوره گز تبدیل شود.
عدم پرداخت حقوق مالی به عنوان یکی از مصادیق مهم گناه، موجب دگرگونی نعمت ها در دنیا می گردد، و پیامد این دگرگونی از یک سو دامان ثروتمند خطاکار را (که حقوق مالی خود را نپرداخته است) می گیرد، و از سوی دیگر برکت را از جامعه می زداید و فقیران نیز همچنان در فقر و بینوایی خواهند سوخت. در این خصوص روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گویاست. آن بزرگوار فرمود:
پنج چیز است که اگر به آن ها رسیدید، از آن ها به خدا پناه ببرید تا جایی که به عدم پرداخت زکات (که در حقیقت کل حقوق مالی منظور است) اشاره کردند و نیز به یکی از مهم ترین پیامدهای آن که عدم نزول باران می باشد. همچنین امام صادق (علیه السلام) یکی از پیامدهای عدم پرداخت حقوق مالی را تلف شدن مال دانستند. آن بزرگوار فرمودند:
هیچ مالی در صحرا و دریا تلف نمی شود، مگر به خاطر عدم پرداخت زکات (کلا عدم پرداخت حقوق مالی) و چون قائم آل محمد صلی الله علیه و آله قیام نماید، مانع زکات را می گیرد و او را گردن می زند.
علاوه بر این موارد به صدقات مستحبی نیز در آموزه های اسلام اشاره شده است، همراه با پاداش هایی که در دنیا و آخرت ارزانی شخص می گردند. این صدقات نیز نه تنها در رفع فقر و بینوایی فقیران مؤثرند که خود بحثی جداگانه اقتضا دارند.
پی نوشت:
۱. گناهان کبیره ح ۲ ص ۲۰۴.
۲. گناهان کبیره ح ۲ ص ۲۰۷
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه