- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
فلسفه خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از بحث های مهمی است که برای هر کسی قابل توجه است به ویژه که برخی از مدعیان نبوت خاتمیت را زیر سوال می برند.
پیش از اینکه از فلسفه خاتمیت سخن به میان آید درباره دین اجمالا مطلبی بیان می گردد:
برای دین تعریف های زیادی شده است. مرحوم علامه طباطبایی در تعریف دین می فرماید: دین عبارت است از روش خاصی در زندگی دنیا که هم صلاح زندگی دنیا را تامین می کند، و هم در عین حال با کمال اخروی و زندگی دایمی و حقیقی در جوار خدای تعالی موافق است.[۱]
از میان ادیان موجود در جهان ادیان ساخته دست بشر مانند هندوئیسم ، بودیسم، و امثال این ها به دلیل اینکه از سوی خداوند نیامده، هیچ صلاحیتی برای هدایت بشر به سوی رستگاری را ندارند. زیرا این نوع ادیان از تفکرات بشری و یا از اسطوره های افسانه ای ناشی شده اند. پس با توجه به این که این نوع ادیان در سلسله ادیان الهی قرار نمی گیرند، از این رو بحث فلسفه خاتمیت در ادیان بشری جایگاهی ندارد.
مسئله خاتمیت در آموزه های اسلامی مطرح شده و از این رو دین اسلام آخرین دین آسمانی معرفی گردیده است. بنابراین علت و فلسفه خاتمیت در میان مسلمانان از اهمیت خاصی برخوردار است. به دلایلی که درباره علت و فلسفه خاتمیت بیان می شود، خاتمیت و جاودانگی دین اسلام ثابت می گردد و نازل شدن دین دیگر از سوی خداوند پس از دین اسلام لغو و غیرمعقول خواهد بود.
۱. کمال دین اسلام علت و فلسفه خاتمیت
تمام ادیان آسمانی، برای هدایت بشر از سوی خداوند نازل شده اند. هر دینی در زمان خودش بنا بر اقتضای همان زمان دین کامل و پاسخ گوی نیازهای بشر بوده اند. هر دینی که پس از دین گذشته نازل شده افزون بر تعالیم آن بر اساس اقتضای زمان و نیاز بشر تعالیم جدیدی در عرصه های مختلف به ارمغان آورده است. از سوی دیگر، گذشت ایام، عقاید باطل و تحریفاتی را در هر دین وارد کرده، که برای حفظ مردم از گمراهی نیاز به نزول دین تازه وجود داشته است.
پس هر دین از یک سو مکمل دین گذشته و از سوی دیگر مصحح آن بود. این رشته تکمیل ها و تصحیح ها تا آنجا ادامه یافت که کامل ترین دین به صحنه آمد. دینی که برخلاف ادیان غیرتوحیدی در تمام شئون فردی اجتماعی، مادی، معنوی،… دخالت و نظارت دارد و از هیچ مسئله ای که در هدایت بشر نقش دارد فروگذار نکرد. این دین، دین اسلام است که با رسالت پیامبر آخرالزمان(صلی الله علیه و آله و سلم) برای هدایت بشر از سوی خداوند نازل شده است.
بنابراین دین خدای لایزال رو به کمال داشته، تا آنجا که تمامی قوانینی را که همه جهات احتیاج بشر را در زندگی در برداشته باشد متضمن شده باشد، در این هنگام است که دین ختم می شود و دیگر دینی از ناحیه خدا نمی آید.[۲]
توجه به این این مطلب لازم است که تمام ادیان آسمانی در زمان خود بر طبق اقتضا و نیازهای بشر دین کامل بوده اند و اینکه دین بعدی مکمل و کامل تر از دین قبلی بوده است لازمه اش این نیست که دین قبلی ناقص بوده و پاسخگوی نیازهای بشر نبوده است؛ زیرا حکمت خداوند متعال ایجاب می کند که برای بندگانش در هر زمانی دین کامل بفرستد تا نیازهای آنان را برآورده نموده و موجب سعادت دنیوی و اخروی آنان گردد.
اسلام در تشریعش حقیقت وجود بشر را نیز منظور داشته است. دینی که خاتم ادیان است، برای استکمال انسان حدی قائل است، چون پیامبر را آخرین پیامبر و شریعت را غیر قابل نسخ می داند و این مستلزم آن است که بگوئیم: استکمال فردی و اجتماعی بشر به حدی می رسد که معارف و شرایع قرآن او را کافی است، و به بیش از آن نیازمند نمی شود. و این خود یکی از پیشگوئی های قرآن است که جریان تاریخ از عصر نزول قرآن تا به امروز که قریب چهارده قرن است آن را تصدیق کرده است.[۳]
دلیل کمال دین اسلام
برای اثبات کمال دین اسلام که فلسفه خاتمیت پیامبر اسلام را بازگو می کند، به دو دلیل اشاره می شود:
۱. خود قرآن کریم در آیات متعددی به این مطلب تصریح نموده است.
خداوند م یفرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمینَ؛[۴] و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است»
با توجه به وسعت مفهوم «لِکُلِّ شَیءٍ» به خوبى مى توان استدلال کرد که در قرآن، بیان همه چیز هست، ولى با توجه به این نکته که قرآن یک کتاب تربیت و انسان سازى است که براى تکامل فرد و جامعه در همه جنبه هاى معنوى و مادى نازل شده است روشن مى شود که منظور از همه چیز، تمام امورى است که براى پیمودن این راه لازم است، نه اینکه قرآن یک دائره المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضى و جغرافیایى و شیمى و فیزیک و گیاه شناسى و مانند آن در آن آمده است.
هر چند قرآن یک دعوت کلى به کسب همه علوم و دانش ها کرده که تمام دانش هاى یاد شده و غیر آن در این دعوت کلى جمع است، به علاوه گاهگاهى به تناسب بحث هاى توحیدى و تربیتى، پرده از روى قسمت هاى حساسى از علوم و دانش ها برداشته است، ولى با این حال آنچه قرآن به خاطر آن نازل شده و هدف اصلى و نهایى قرآن را تشکیل مى دهد، همان مساله انسان سازى است، و در این زمینه چیزى را فروگذار نکرده است.[۵]
«الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً؛[۶]امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند؛ بنا بر این، از آن ها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم»، یکی از دیگر آیاتی است که بر کمال دین اسلام و فلسفه خاتمیت آن صراحت دارد.
این آیه شریفه در باره ولایت و امامت امام علی (علیه السلام) نازل شده است و همین ولایت که دین اسلام را کامل نموده است، فلسفه خاتمیت را بیان نموده و دلیل بر خاتمیت آن است. پس دینى که خداى تعالى آن را تکمیلش کرد، و نعمتى که تمامش فرمود، همان چیزى بوده که کفار تا قبل از امروز به آن طمع بسته بودند، خداى تعالى کفار را مایوس نموده، دین خود را تکمیل و نعمت خود را تمام کرد، و در نتیجه نهى کرد از اینکه از کفار بترسند، و آن ترس عبارت است از خاموش شدن نور دین و مسلوب شدن این نعمت و موهبت، به وسیله کفار بود.
خداى تعالى در آیاتى دیگر بیان کرده که هیچ سببى و علتى این نعمت را از بین نمى برد، مگر کفر ورزیدن به آن، و مسلمانان را با شدیدترین لحن از چنین عملى تهدید نموده، فرمود:
«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یکُ مُغَیراً نِعْمَهً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ، حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» [۷]، و نیز فرموده:«وَ مَنْ یبَدِّلْ نِعْمَهَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ»[۸]
بنابراین آیه مورد بحث هم که مى فرماید: «الْیوْمَ یئِسَ … دِیناً» اعلام مى کند به اینکه دین مسلمانان هم چنان از ناحیه کفار در امنیت و از خطرى که ممکن است از ناحیه آنان متوجهش شود محفوظ است، و هیچ فسادى و خطر زوالى متوجه این دین نمى شود،
مگر از ناحیه خود مسلمانان به اینکه این نعمت تام الهى را کفران کنند، و این دین کامل و مرضى را ترک گویند، در آن روز است که خداى تعالى نعمت خود را از آنان سلب نموده، و به نقمت و خوارى مبدلش مىسازد، و لباس خوف و جوع بر تنشان مىکند، هم چنان که دیدیم مسلمانان کفران کردند، و خدا هم آن کار را کرد.[۹]
۲. با مراجعه به قرآن کریم و احادیث نبوی و اهل بیت (علیهمالسلام) برای هر محقق و مراجعه کننده ای ثابت می شود که دین اسلام تمام اموری را که در هدایت و سعادت و زندگی سالم دنیوی نقش دارند مورد توجه قرار داده است. و این چیزی جز خاتمیت و فلسفه خاتمیت دین اسلام نیست.
در دین اسلام، مسائل عبادی، عقاید ناب و عاری از خرافات، مسائل اخلاقی،راه و روش سالم کسب و کار، قوانین برای امنیت جامعه، روابط سالم اجتماعی، مسائل اقتصادی، سیاست و حکومت داری، قوانین سالم جنگی و… به صورت کامل و بدون هیچ عیب و نقصی بیان شده است. این مطالب یکی از دلایل و فلسفه خاتمیت اسلام است.
۲. عدم تحریف دین اسلام علت و فلسفه خاتمیت
یکی از علت ها و فلسفه خاتمیت دین اسلام عدم تحریف آن است. یعنی دین اسلام دستخوش تحریف نشده و بر اصالت خود تا روز قامت باقی می ماند. با وجود اینکه این دین در اصل و ذات خود نقص ندارد و تا روز قیامت هم بر همین اصل خود باقی باشد نیازی به دین جدید نیست و اگر خداوند دین جدید بفرستد باز همان دین اسلام خواهد بود.
پس دین اسلام اولا پس از ادیان دیگر آسمانی آمده است و اگر دین خاتم در کار باشد باید دین اسلام خاتم ادیان باشد. و ثانیا نهایت کمال دین اسلام و حفظ آن از هرگونه تحریف دلیل می شود که این دین باید خاتم ادیان باشد و به آمدن دین دیگری بعد از آن نیازی وجود ندارد.
دلایل عدم تحریف قرآن
ما در اینجا به دو دلیل اشاره می کنیم که عدم تحریف قرآن را ثابت نموده و فلسفه خاتمیت را هم بازگو می کند.
۱. دلیل تاریخی
کسانی که اندک آشنایی با تاریخ اسلام و مسلمین داشته و از اهتمام رسول اکرم (صلی علی علیه و آله) و جانشینان معصومش (علیهم السلام) به کتابت و ضبط آیات قرآن آگاه باشند و اهتمام مسلمانان در حفظ کردن آیات قرآن اطلاع پیدا خواهند کرد.
به عنوان مثال تنها در یک جنگ، عدد شهدایی که حافظ قرآن بودند به هفتاد نفر رسید و هم چنین از نقل متواتر قرآن در طول چهارده قرن و اهتمام به شمارش آیات و کلمات و حروف و مانند آن ها باخبر باشند، چنین کسانی یقین خواهد نمود که در قرآن کمترین تحریفی چه در زیاده و یا نقصان به وجود نیامده است[۱۰].
افزون بر آن قرآن کریم لحظه ای از دست مسلمانان بیرون نشده و همیشه در دسترس مسلمانان بوده است. از این رو امکان تحریف در قرآن ناممکن می گردد.
۲. دلیل قرآنی
علاوه بر این خداوند حفظ و حراست از قرآن را تا پایان جهان تضمین کرده است آنجا که می فرماید: «ما قرآن را نازل کردیم و به طور قطع از آن پاسداری می کنیم»[۱۱] با وجود این تضمین الهی تغییر و تحریف در آن غیر ممکن است و مقتضی قاعده لطف نیز چنین است؛ زیرا قرآن سند زنده اسلام و دلیل استوار صحت نبوت است، باید همواره از گزند آفات مصون و محفوظ بماند و هرگونه احتمال دست برد به قرآن، یعنی تزلزل پایه و اساس اسلام بر خلاف ضرورت عقل و دین است.
پس حفظ دین اسلام توسط خداوند خودش دلیل روشن بر خاتمیت و جاودانگی آن است.
نتیجه گیری
از آنچه بیان شد فلسفه خاتمیت و جاودانگی دین اسلام ثابت گردید و دین اسلام به دلیل اینکه دین کامل است و همچنین قرآن کریم که کتاب آسمانی این دین است از گزند تحریف در امان بوده و تا امروز و بعد از این تا روز قیامت بر اصالت خود باقی خواهد بود.
اگر خداوند دین دیگری را به جای دین اسلام نازل کند، نمی تواند غیر از دین اسلام باشد؛ زیرا وقتی دین اسلام بر اساس حکمت الهی دین کامل و بدون هیچ عیب و نقصی بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نازل گردیده و در دسترس مسلمانان قرار گرفته و حفظ آن را از تحریف و دستبرد بشر هم تضمین کرده است، پس هر دینی را بفرستد منطبق بر همین دین اسلام خواهد بود.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . ترجمه تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۹۴.
[۲] . همان.
[۳] . ترجمه تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۹۸.
[۴] . نحل، ۸۹.
[۵] تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۳۶۱.
[۶] . مائده، ۳.
[۷]. و این بدان جهت است که خدا هرگز نعمتى راى که بر قومى ارزانى داشته تغییر نمی داده، تا آنکه خود آن مردم وضع خویش راى عوض کردند، آن وقت خداى تعالى نیز نعمت خود راى تغییر داده، و خدا شنوا و دانا است.(سوره انفال، آیه ۵۳)
[۸] . و کسى که نعمت خداى را تغییر دهد آن هم بعد از آن که نعمت به دستش رسیده (باید بداند که) خدا شدید العقاب است.(سوره بقره، آیه ۲۱۱).
[۹]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ۲۸۶-۲۸۷.
[۱۰] . آموزش عقاید، ص ۳۱۹.
[۱۱] . حجر، آیه ۹.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان،قم، دفتر انتشارات اسلامى ، چ۵، ۱۳۷۴ ش.
۳. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، تهران، مرکز نشر و چاپ سازمان تبلیغات، ۱۳۷۳ش.
۴. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه ، چ ۱۰، ۱۳۷۱ش.