- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
با وجود این که اهل سنت مانند شیعه قرآن را مصون از تحریف می داند اما در متون روایی اهل سنت روایات متعددی وجود دارد که دلالت بر تحریف قرآن و تغییر آن دارند. اهل سنت با توجه به این روایات بر این باور هستند که برخی از آیات در قرآن ضبط نشده و از قرائت ساقط گردیده اند. اهل سنت به این پدیده نسخ در تلاوت می گویند. البته این مسئله تفاوتی با تحریف قرآن ندارد ولی اهل سنت آن را تحریف قرآن نمی گویند.
در متون روایی اهل سنت مثل صحیح بخاری و صحیح مسلم و دیگر کتاب های اهل سنت روایات زیادی درباره تحریف قرآن و تغییر آن نقل شده است.[۱] سید محمود آلوسی مفسر اهل سنت برخی ازاین روایات را ذکر می کند و سپس می گوید: «و الروایات فی هذا الباب اکثر من ان تحصی الا انها محموله علی ما ذکرناه» یعنی روایات در این موضوع [تحریف قرآن] بیش از آن است که به شمار آید جز اینکه آن ها به آن چه ذکر کردیم [نسخ قرآن] حمل می شوند.[۲] به هر حال در این نوشته به برخی از این روایات اشاره میشود:
تحریف قرآن کریم – کاسته شدن آیاتی از آن
روایاتی در متون اهل سنت دلالت بر این دارند که از قرآن چیزهای کاسته شده است. به این معنا که قرآن تغییر کرده و این همان تحریف قرآن است. به چند نمونه از این روایات اشاره می شود:
۱. جلال الدین سیوطی و آلوسی از پسر عمر چنین نقل کرده اند: «و لا یقولون احدکم قد اخذت القرآن کله ما یدریه ما کله؟ قد ذهب منه قرآن کثیر و لکن لیقل قد اخذت ما ظهر منه» یعنی کسی از شما نگوید کل قرآن را گرفتم بلکه بگوید مقداری را که ظاهر است گرفتم، چه میدانید کل قرآن چه قدر است؟ قطعاً بسیاری از آن نابود شده است.[۳]
۲. در متون اهل سنت نقل شده سوره ای شبیه سوره توبه وجود داشته اما سپس حذف شده است. زرکشی در البرهان از صحیح مسلم از قول ابوموسی اشعری چنین نقل می کند: انا نقرأ سوره نشبهها فی الطول و الشده ببراءه فانسیتها غیرانی احفظ منها «لو کان لابن آدم وادیان من مال لا تبغی واو یا ولا یملأ جوف ابن آدم الا التراب» و کنا نقرأ سوره نشبهها باحدی المسبحات فانسیتها غیر انی حفظت منها «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تقعلون فتکتب شهاده فی اعناقکم فتسألوه عنها یوم القیامه»
یعنی ما سوره ای را که در طول و شدت شبیه برائت (سوره توبه) بود قرائت می کردیم من آن را فراموش کردم و فقط از آن این را حفظ دارم که «ولو کان لابن …» و سوره ای را شبیه یکی از مسبحات می خواندیم که آن را فراموش کردم، مگر این آیه «یا ایها الذین …».[۴]
۳. از ابی بن کعب روایت شده است که سوره احزاب به اندازه سوره بقره بوده است و ما در آن آیه رجم را تلاوت می کردیم که عبارت بود از: «اذا زنیا الشیخ والشیخه فارجموهما البته نکالا من الله و الله عزیز حکیم».[۵] یعنی اگر پیرمرد و پیرزن زنا کنند هردو را سنگسار کنید البته به عنوان مجازات الهی و خداوند توانا و حکیم است.
۴. در تفسیر الدرالمنثور از سوره «الخلع» و سوره «الحفد» سخن گفته شده است که فعلا در قرآن وجود ندارد. روایت شده که در مصحف ابی بن کعب و ابن عباس این آیه قرائت می شده است: «اللهم انا نستعینک و تستغفرک و نثنی علیک الخیر و لا نکفرک و نخلع و نترک من یفجرک. قال حماد هذه ألان سوره و احسبه قال اللهم إیاک نعبد و لک نصلى و نسجد و إلیک نسعى و نحفد نخشى عذابک و نرجو رحمتک ان عذابک بالکفار ملحق».[۶]
یعنی خدایا ما از تو یاری می جوییم و از تو طلب مغفرت می کنیم و تو را به نیکی ستایش می کنیم و تو را تکذیب نمی کنیم و نافرمانان را ترک می کنیم. خدایا تو را می پرستیم و برای تو دعا می کنیم و سجده می کنیم وبه سوی تو تلاش می کنیم و از عذاب تو می ترسیم و امید به رحمت تو داریم که عذاب تو به کفار ملحق می شود.
۵. از عایشه همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطلبی نقل شده است که دلالت بر تحریف قرآن می کند:
قَالَتْ: لَقَدْ نَزَلَتْ آیَهُ الرَّجْمِ، وَ رَضَاعَهُ الْکَبِیرِ عَشْرًا، وَ لَقَدْ کَانَ فِی صَحِیفَهٍ تَحْتَ سَرِیرِی، فَلَمَّا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ وَ تَشَاغَلْنَا بِمَوْتِهِ، دَخَلَ دَاجِنٌ فَأَکَلَهَا.[۷] یعنی آیات رجم و رضاع کبیر نازل شدند و در قرآنی که زیر لحاف من بود نوشته بودند پس هنگامی که رسول الله ( صلی الله علیه و سلم) وفات کرد ما در مراسم ایشان مشغول بودیم که بزی وارد اتاق شد و صحیفه را خورد.
روایاتی دیگری هم در این موضوع نقل شده که نیازی به ذکر آن ها نیست. به هر حال در متون اهل سنت روایات متعددی درباره تحرف قرآن نقل شده است و برخی از رجال اهل سنت آنها تصحیح کرده و برخی دیگر صحت آنها را رد نموده اند. و قطعا این احادیث و روایات جعلی است؛ زیرا تحریف قرآن را مسلمانان اعم از شیعه و سنی قبول ندارند.
با وجود این احادیث در متون معتبر اهل سنت، شیعه هرگز اهل سنت را متهم نمی کنند که آنان قائل به تحریف قرآن هستند بلکه با صراحت می گوین که اهل سنت مانند شیعه تحریف قرا را مردود می دانند اما متاسفانه اهل سنت و به ویژه وهابی ها شیعه به دلیل چند حدیث ضعیف و یا قابل توجیه تحریف قرآن را بر شیعه تحمیل می کنند.
این در حالی است که فقها، مفسران و علمای شیعه با ضرس قاطع تحریف قرآن را مردود می دانند و تنها محدث نوری که خودش هم اعتراف نموده که اشتباه کرده است کتاب فصل الخطاب را در این باره نوشته است و این کتاب از سوی علمای شیعه باطل اعلان گردید و به همین علت فقط یک بار چاپ گردیده است.
تحریف قرآن کریم- زیاد شدن آیات
۱. سیوطی از متون روایی اهل سنت نقل کرده که ابن عباس و ابن مردویه گفته اند که معوذتین (سوره فلق و سوره الناس) از قرآن نیست و آن ها را با قرآن مخلوط نکنید فقط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امر نموده که با آن ها به خدا پناه برده شود و ابن مسعود هم آن ها را تلاوت نمی کرد. هرچند بزاز گفته که صحابه از ابن مسعود پیروی نکرده و از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که آن حضرت این دو سوره را در نماز قرائت می کرده اند.[۸]
۲. از انس نقل شده که او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابو بکر و عمر و عثمان نماز خوانده است اما از هیچ کدام آن ها نشنیده که «بسم الله الرحمن الرحیم» را قرائت کرده باشند. [۹] معنای این حدیث این است که جمله «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای سوره ها اضافه شده است.
اگر به این روایات اعتماد شود از نظر اهل تحریف قرآن با اضافه شدن نیز ثابت می گردد. اما در عین حال شیعه اهل سنت متهم نمی کند که آنان قائل به تحریف قرآن هستند. اما علمای اهل سنت در تفسیر و توضیح این احادیث از نسخ در تلاوت قرآن استفاده کرده که این توضیحات خودش اشعار به تحریف قران دارد. آنان به جایی این که این احادیث را بپذیرند بهتر است احادیث را از ریشه منکر شوند تا تحریف قرآن از این احادیث لازم نه آید.
نتیجه گیری
هر چند اهل سنت قائل به تحریف قرآن نیستند اما روایاتی در متون معتبر آنان وجود دارد که دلالت دارد بر این که قرآن هم با نقصان و هم با زیادی تحریف شده است. علمای اهل سنت اسم تحریف را بر این موارد نمی گذارند و از کلمه نسخ برای آن ها استفاده می کنند در حالی که علمای شیعه این گونه احادیث را که در متون اهل سنت وجود دارند و نیز در برخی متون غیر معتبر شیعه به چشم می خورد از ریشه باطل می دانند و معتقدند نه اعتبار سندی دارند و نه اعتبار محتوایی.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
[۱] . صحیح بخاری، شرح الکرمانی، ج ۲۳. ص ۲۱۴؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۳۱۷.
[۲] . روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۱، ص ۲۶.
[۳] . روح المعانی، ج۱، ص ۲۶؛ الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۶۶۲.
[۴] . البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص ۱۶۸.
[۵] . الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۶۶۲.
[۶]. الدر المنثور فى التفسیر بالماثور، ج ۶، ص ۴۲۰- ۴۲۱.
[۷]. سنن ابن ماجه، ج۳، ص ۳۷۴.
[۸]. الدر المنثور فى التفسیر بالماثور، ج۶، ص ۴۱۶.
[۹] . صحیح مسلم، ج۱، ص۲۹۹.
منابع
۱. آلوسی، سید محمود بن عبدالله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون، چ۱، ۱۴۱۵ق.
۲. ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی، سنن ابن ماجه، بیروت، دار الجیل، چ ۱، ۱۴۱۸ ق.
۳. بخاری، صحیح بخاری، شرح الکرمانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ۲ ، ۱۴۰۰ق.
۴. زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فى علوم القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چ۱، ۱۴۱۰ق.
۵. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الإتقان فی علوم القرآن، محقق: زمرلى، فواز احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چ۲، ۱۴۲۱ق.
۶. سیوطى، عبدالرحمن بن ابىبکر، الدر المنثور فى التفسیر بالماثور، ۴۲۱، قم، کتابخانه عمومى حضرت آیت الله العظمى مرعشى نجفى (ره) ، چ۱، ۱۴۰۴ق.
۷. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، قاهره، دار الحدیث ، چ ۱، ۱۴۱۲ق.
۸. مسلم بن حجاج، نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، احیاء التراث العربی، چ۱، ۱۳۷۵ ق.