- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
اهل حق و علی اللهیان یکی ازگروهای غالی است که به علت داشتن اعتقادات کفر آمیزکاملا از اسلام خارج می باشد. یکی از این عقاید کفر آمیز و انحرافی همین عقیده دون به دون است. لذا لازم است جهت آگاهی مطالبی درباره این عقیده اهل حق مطرح شود.
حضرت علی _ علیه السّلام _ میفرماید: یهلک فی اثنان: محبّ غال و مبغض قال:(۱) یعنی دو طایفه در باره ما هلاک می شوند یک دوستداران غالی و دیگری دشمنان ناصبی. با مطالعه تاریخ این سخن امیرالمؤمنین _ علیه السّلام _ را به عینه میبینیم که گذشته از دشمنان آن حضرت عده ای نیز بر اثر افراط و غلوّ در مورد حضرت علی _ علیه السّلام _ به بیراهه کشیده شده و از نیل به هدایت بازمانده اند این افراد که در اصطلاح علمای ملل و نحل به غالیان معروف هستند فرقه های متعددی را تشکیل می دهند که معروفترین و نامیترین این فرقه ها، فرقه اهل حق میباشد. اهل حق به معنی لفظ نام گروهی است که به ایشان با نوعی تسامح، علی اللهی نیز میگویند اینان حضرت علی _ علیه السّلام _ را تجلی خداوند می دانند(۲) و در مورد تجلی خداوند و حلول عقایدی دارند که در کتابهای مفصل بدان اشاره شده است با این همه آنان علی اللهی واقعی نیستند بلکه عقایدشان آمیخته ای از اعتقادات مانوی و ادیان کهن ایمانی و مذهب اسماعیلی و تناسخ هندی و دیگر ادیان سری است.(۳)
بنابر ادعای بزرگان اهل حق، اساس مذهب اهل حق کوشش برای وصول به حق و خداوند میباشد و در این راه باید نخست مرحله شریعت یعنی انجام آداب و مراسم ظاهری دین و مرحله طریقت یعنی رسوم عرفانی و مرحله معرفت یعنی شناخت خداوند و مرحله حقیقت یعنی وصول به خداوند را بپیمایند.(۴)
برخی از محققان با توجه به اسناد و مدارک منتشره اهل حقهای امروزی را به سه گروه تقسیم کرده اند.
۱. گروه شیطان پرستان… اینان شیطان را تقدیس میکنند و خوک را مقدس می شمارند و از گوشت آن می خورند و با طهارت مخالفند.
۲. گروه علی اللهی که شامل تعداد بسیاری از طائفه های اهل حق میشود اینان تصور میکنند که حضرت علی _ علیه السّلام _ جسماً و ذاتاً خداست. دین خود را جدا از اسلام میدانند واجبات شرعی را قبول ندارند.
۳. گروه اهل حقهای به ظاهر مسلمان که خود را شیعه امامی میدانند.(۵)
با همه این گروهبندیها همه اهل حق در پنج مورد با هم اشتراک دارند که عبارت است از:
- سرسپردن. ۲. داشتن پیر و دلیل. ۳. نیاز دادن به جای نماز. ۴. روزه سه روزه گرفتن. ۵. شارب داشتن.(۶)
یکی از عقاید این فرقه دون به دون است که همان تناسخ است که ظاهر این کلمه ترکی به معنای جامه عوض کردن می باشد. یعنی جامه به جامه شدن.
از برجستهترین ارکان اصلی اعتقادات اهل حق تناسخ است اینها میگویند طبق نامه سرانجام(۷) هر ذی روحی مظهر یا جامه روح دیگری از ما قبل است و انسان باید هزار مرتبه متولد شود و هر مرتبه در قالبی زندگی کند تا در هزار و یکمین مرحله بهشتی یا جهنمی شود و هر بار که میمیرد لازم نیست به صورت انسان دیگری متولد گردد گاهی به صورت گاو گاهی به صورت ناقه گاهی به صورت سگ و گاهی … و گاهی به صورت انسان. و نام این نقل و انتقال را که در حقیقت تناسخ مطرح در هندوئیسم و بودیسم می باشد، تکامل مینهند.
۱. ابن سینا در ردّ تناسخ می گوید: حدوث نفس، زمانی رخ می دهد که بدن به آمادگی کامل رسیده باشد. آمادگی بدن بلافاصله موجب فیضان نفس از جانب عقل فعال می گردد. این امر هرگز بر سبیل بخت و اتفاق نیست. یعنی همواره به محض حدوث مزاج، بدن مستحق و مستعدّ دریافت نفس می شود. حال اگر تناسخ را بپذیریم لازم می آید که یک بدن دو نفس داشته باشد یکی نفسی که به سبب استحقاق بدن به آن تعلق یافته و دیگر نفسی که از راه تناسخ وارد آن شده است.(۸)
این دلیل یعنی تعلق دو نفس به بدن دلیلی است که مورد توجه ملاصدرا نیز قرار گرفته است.(۹)
۲. دلیل دیگر اینکه چگونه می توان به این همانی میان شخص در زمان t2 که بر حسب ادعا همان شخص در زمان t1 است حکم کرد؟ منظور آن است که یک نفس در دو بدن خواهد بود چگونه می توان گفت نفس در بدن اول همان نفس در بدن دوم خواهد بود با این ادعا که هر دو یک نفرند ( از لحاظ نفس).
۳. دلیل دیگر اینکه مرگ پشت سر نهادن مسافت عالم طبیعت است نه صرف جدایی روح از بدن بر این اساس نمی توان فرض کرد که روح با مفارقت از بدن، به بدن مباین و متمایز دیگری حلول کند و در عالم طبیعت باقی بماند، به تعبیر دیگر، آدمی در سیر و حرکت جوهری و ذاتی خود، مرتبه ای از وجود خویش را که متعلق به بدن مادی است پشت سر می گذارد و به جایی می رسد که در آن نیازی به بدن مادی ندارد. بنابراین نظریه تناسخ مثل فرض بازگشت جوان به کودکی و بازگشت از کمال به نقص است که پذیرفتنی نیست. افزون بر این رابطه هر نفسی با بدن خود رابطه ای منحصر به فرد است که میان آن نفس با بدن دیگر چنین رابطه ای وجود ندارد.(۱۰)
۴. مشکل دیگری که عقیده به تناسخ دارد آن است که علاوه بر اینکه با سنت حاکم بر نظام آفرینش سازگار نیست می تواند دستاویزی برای ستمکاران و سود پرستان گردد تا عزت و رفاه فعلی خویش را معلول پاکی و وارستگی حیات پیشین بدانند و بدبختی مظلومان و محرومان را نتیجه بدکاری آنان در مراحل پیشین حیات بشمارند و بدین وسیله اعمال زشت خویش و ظلم ها و بی عدالتی ها را در جامعه تحت سلطه خویش توجیه کنند.(۱۱)
۵. اشکال دیگر آن است که اگر ما در گذشته زندگی کرده ایم و برخی از ارواح انسان های بدکار گذشته در بدن حیوانات وارد می شوند همواره باید شمار جمعیت جهان رو به کاستی بگذارد نه رو به فزونی زیرا بنا به فرض اگر جمعیت جهان درگذشته مثلا یک میلیون نفر بوده است برخی از ارواح آنها در بدن حیوانات وارد شده اند در نتیجه شمار باقی مانده کمتر از یک میلیون نفر است و شمار نسل بعد باید کمتر از آن باشد تا بتوانیم بگوئیم حیات کنونی نتیجه حیات پیشین است. از این رو برای اینکه نظریه تناسخ صحیح باشد باید همواره شمار جمعیت جهان نسبت به گذشته کمتر شود نه بیشتر.(۱۲)
پی نوشت:
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۷۰.
- مردانی، محمد، سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص ۳۹ و ۴۷ تا ۵۵ و انتشارات مؤسسه دفاع از حریم اسلام ۱۳۷۷ چاپ اول.
- مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵. ص ۷۸،
- همان، ص ۷۹.
- مقدمه داود الهامی بر کتاب سیری کوتاه در مرام اهل حق تألیف محمد مردانی، انتشارات مؤسسه دفاع از حریم اسلام چاپ اول، ۱۳۷۱. ص ۱۰ و ۱۱.
- سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص ۵۶.
- سرانجام نام کتاب مقدس مسلک اهل حق است.
- اشارات و تنبیهات، شرح خواجه نصیرالدین طوسی و شرح قطب رازی، ج۳، ص۳۵۶ش. المبدأ و المعاد، چاپ عبدالله نوری، تهران، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۸ و ۱۰۹.
- الشواهد الربوبیه با حواشی ملا هادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۶۰ش، ص۲۳۵ و ۲۳۶.
- سعیدی مهر، محمد و دیوانی، امیر، معارف اسلامی (۱)، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۴.
- سبحانی، جعفر و محمدرضایی، محمد، اندیشه اسلامی (۱)، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۳ش، ص۱۹۱.
- همان، ص۱۹۳.