- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
طِرِمّاح بن عَدِی الطائی (زنده در ۶۰ق)، از یاران امام علی(ع) و امام حسین(ع) و از شاعران شیعه.
وی از کوفیانی بود که در عذیب الهجانات با امام حسین (ع) دیدار کرد، و ضمن خبردادنِ شهادت قیس بن مسهر، و آگاه کردن امام از احوال کوفیان، پیشنهاداتی نیز به آن حضرت داد که مورد پذیرش او قرار نگرفت. طرماح سپس با اجازه امام به سوی عیال و قبیله خود رفت، اما هنگامی که برگشت در همین منزلگاه خبر شهادت امام را شنید.
طرماح از قبیله طی بود.[۱] شیخ طوسی او را، در شمار یاران امام علی (ع) وامام حسین (ع) آورده است.[۲] پس از جنگ جمل امام علی (ع)، در پاسخ نامۀ معاویه، نامهای نگاشت، طرماح آن نامه را به شام و نزد معاویه برد.[۳] او وقتی که بر معاویه وارد شد گفت: السلام علیک ایها الملک؛ سلام بر توای پادشاه. معاویه گفت: چرا مرا امیرالمؤمنین خطاب نکردی؟ طرماح در پاسخ گفت، مؤمنین ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانم؟[۴]
شیخ مفید، او را مردی قدبلند و سخنور توصیف کرده است.[۵] او در مناظره با معاویه با فصاحت و بلاغت سخن گفت.[۶] آقا بزرگ این مناظره را آورده است.[۷]
دوران امام حسین (ع)
در منزلگاه عذیب الهجانات، چهار سوار از کوفه به امام حسین (ع) پیوستند که طرماح راهنما و یکی از آنان بود. حرّ خواست مانع پیوستن آنان به امام شود، ولی امام آنان را یاران خود خواند و از آنان محافظت کرد. در مسیر آمدن سوی امام، طرماح اشعاری با مطلع زیر خواند.[۸]
طرماح:
یا ناقتی لا تذعری من زجری و شمری قبل طلوع الفجر[۹]
ترجمه:
ای شتر من! از زجر ضربههایم ناراحت مباش مرا قبل از سپیده صبح به مقصد برسان
طرماح، خبر شهادت قیس بن مسهر را به امام رساند.[۱۰] او راهنمای کاروان امام حسین (ع)، از بیراهه به سمت کوفه بود و ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت کاروانیان و مذمت بنیامیه و دشمنان امام حسین (ع) زمزمه میکرد.[۱۱]
پیشنهاد به امام
طرماح به امام گفت: با شما یارانِ اندکی میبینم و همین لشکریان حرّ در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از کوفه، مردم انبوهی را دیدم که آماده جنگ با شما میشدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند! اگر میتوانی یک وجب جلو نروی، نرو.[۱۲]
طرماح به امام پیشنهاد داد، به سوی قبیله من بیا، چرا که در آنجا کسانی هستند که تو را یاری کنند، او گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام میآورد. امام فرمود: خداوند تو و قبیلهات را جزای خیر دهد.[۱۳] ما و این گروه پیمانی بستهایم که نمیتوانم از آن باز گردم.[۱۴]
سپس از امام اجازه خواست تا طعامی به خانوادهاش برساند و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، زمانی که به عذیب هجانات رسید، خبر شهادت امام حسین(ع) را شنید.[۱۵]
شخصیت ادبی
چندین بیت شعر از طرماح نقل شده است. ابن کثیر از او با نام «الطرماح بن عدی الشاعر» یاد کرده است.[۱۶]
طرماح:
یا ناقتی لا تذعری من زجری و شمری قبل طلوع الفجر
بخیر رکبان و خیر سفری حتی تجلی بکریم النجر
أتی به الله بخیر أمری ثمت أبقاه بقاء الدهر[۱۷]
ترجمه:
ای شتر من! از زجر ضربههایم ناراحت مباش مرا قبل از سپیده صبح به مقصد برسان
با بهترین سواران و در بهترین سفرها تا مرا به مردی برسانی که کرامت، در سرشتش است
خدا او را برای انجام بهترین امور بدین جا آورده است خدایا تا آخر دنیا نگاهدارش باش.
پی نوشت:
- ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۹.
- طوسی، رجال، ص۷۰، ۱۰۲.
- مفید، اختصاص، ص۱۳۸.
- مفید، اختصاص، ص۱۳۹-۱۴۰.
- مفید، اختصاص، ص۱۳۸.
- نمازی، مستدرکات ، ج۴، ص۲۹۴.
- آقابزرگ،الذریعه، ج۲۲، ص۱۵۴.
- ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۳.
- بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۲.
- ابومخنف، وقعه الطف، ص۱۷۴.
- ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۹-۸۰.
- ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳، طبری، تاریخ، ۵، ص۴۰۶.
- بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۴.
- طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰.
- ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰.
- ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۲۶۵.
- بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۲.
منابع
- ابومخنف کوفی، وقعه الطف، جامعه مدرسین، قم،۱۴۱۷ق.
- ابن اثیر، علی بن محمد،الکامل فی التاریخ، دارصادر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، دارالأضواء، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
- ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
- آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، دارالأضواء، بیروت.
- بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمدأبوالفضل ابراهیم، دارالتراث، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
- طوسی، رجال الطوسی، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۵ق.
- نمازی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ابن المؤلف، طهران، ۱۴۱۴ق.
- مفید، الاختصاص، کنگره شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ق.
منبع: ویکی شیعه