- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اُوَیـْس قـَرَنـى ، صـُهیل یَمَن و آفتاب قَرَن از خِیار تابعین و از حواریّین امیرالمؤمنین امام على عـلیـه السـّلام و یـکـى از زُهـّاد ثـَمـانـیـه (۱) بـلکـه افـضـل ایشان است و آخرى از آن صد نفر است که در صِفّین با حضرت على علیه السّلام بـیـعـت کـردنـد بـه بـذل مـهـجـه شـان در رکـاب مـبـارک او و پـیـوسـتـه در خـدمـت آن جناب قـتـال کـرد تـا شـهـیـد شـد. و نـقـل شـده کـه حـضـرت رسـول صـلى اللّه علیه و آله و سلّم به اصحاب خود فرمود که بشارت باد شما را به مـردى از امـّت مـن کـه او را اویـس گـویـنـد هـمـانـا او مـانـنـد ربـیـعـه و مـُضَر را شفاعت مى کـنـد. (۲) و نـیز روایت شده که حضرت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم شهادت داد از براى او به بهشت و هم روایت شده که فرمود:
تَفُوحُ رَو ائِحُ الْجَنَّهِ مِنْ قِبَل الْقَرَنِ و اشَوقاهُ اِلَیکَ یا اُوَیْسَ الْقَرَنِ؛
یـعـنـى مـى وزد بـوهـاى بـهـشـت از جـانب قَرَن پس اظهار شوق مى فرمود به اویس قَرَن و فرمود:
هرکه او را ملاقات کرد از جانب من به او سلام برساند.(۳)
بـدان کـه مـوحـدیـن عـرفاء، اُوَیْس را فراوان ستوده اند و او را سید التّابعین گویند، و گـویـنـد که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم او را نفس الرحمن و خیرالتابعین یاد کرده و گاهى که از طرف یمن استشمام نمودى فرمودى اِنّى لاََنْشَقُ رُوحَ الرَّحْمِنٍ مِنْ طَرَفِ الْیَمَن.(۴)
گویند: اویس شتربانى همى کرد و از اجرت آن ، مادر را نفقه مى داد، وقتى از مادر اجازت طـلبید که به مدینه به زیارت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم مشرّف شود مـادرش گـفـت کـه رخـصـت مـى دهم به شرط آنکه زیاده از نیم روز توقف نکنى. اویس به مدینه سفر کرد چون به خانه حضرت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم آمد از قضا، آن حضرت در خانه نبود لا جَرَم اویس از پس یک دو ساعت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم را نـدیـده بـه یـمـن مـراجـعت کرد. چون حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم مراجعت کـرد، فـرمـود: ایـن نـورِ کـیست که در این خانه مى نگرم ؟ گفتند: شتربانى که اویس نام داشـت در ایـن سـراى آمـد و باز شتافت ، فرمود:
در خانه ما این نور را به هدیه گذاشت و برفت.(۵)
و از کـتـاب (تـذکـره الا ولیـاء) نـقـل اسـت کـه خـرقـه رسول خداى صلى اللّه علیه و آله و سلّم را بر حسب فرمان امیرالمؤ منین على علیه السّلام و عمر، در ایام خلافت عمر، به اویس آوردند و او را تشریف کردند؛ عمر نگریست که اویس از جـامه عریان است الاّ آنکه گلیم شترى برخود ساتر ساخته ، عمر او را بستود و اظهار زهد کرد و گفت : کیست که این خلافت را از من به یک قرص نان خریدارى کند؟ اویس گفت : آن کـس را کـه عـقـل بـاشـد بدین بیع و شراء سر در نیاورد و اگر تو راست مى گوئى بگذار و برو تا هر که خواهد برگیرد! گفت : مرا دعا کن ؛ اویس گفت : من از پس هر نماز، مؤ منین و مؤ منات را دعا گویم اگر تو با ایمان باشى دعاى من ترا در یابد والاّ من دعاى خویش ضایع نکنم !(۶)
گویند : اویس بعضى از شبها را مى گفت : امشب شب رکوع است و به یک رکوع شب را به صـُبـح مى آورد و شبى را مى گفت : امشب شب سجود است و به یک سجود شب را به نهایت مـى کـرد! گـفـتـنـد: اى اویـس ایـن چـه زحـمـت اسـت کـه بـر خـود مـى بینى ؟ گفت : کاش از ازل تا ابد یک شب بودى و من به یک سجده به پاى بردمى !(۷)
پى نوشت:
۱ـ زُهّاد ثَمانیه : ربیع بن حشیم و هرم بن حیان و اویس قرنى و عابدبن عبد قـیـس و ابـو مـسـلم خـولانى و مسروق بن الاجذع و حسن بن ابى الحسن و اسود بن یزید مى باشند. چهار نفر اول از اصحاب امیرالمؤ منین علیه السّلام و از زهّاد و اتقیا بودند و چهار دیگر باطل بودند.(شیخ عبّاس قمى رحمه اللّه )
۲ـ میزان الاعتدال، ج۱، ص ۴۴۹.
۳ـ بحارالانوار، ج۴۲، ص ۱۵۵.
۴ـ مجالس المؤ منین، ج۱، ص۲۸۰؛ تذکره الا ولیاء، ص ۱۷.
۵ـ مجالس المؤ منین، ج۱، ص۲۸۳.
۶ـ تذکره الاولیاء، ص ۲۱ ـ ۲۲.
۷ـ تذکره الاولیاء، ص ۲۴، انتشارات بهزاد.
منبع : منتهى الآمال ،شیخ عباس قمى