- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
هر عبادتی، زمانی مورد قبول پروردگار واقع می شود که شرایط آن رعایت گردد؛ مثلاً نماز در صورتی قبول می شود که نمازگزار در مکان غصبی نباشد، لباس یا بدنش نجس نباشد، طهارت داشته باشد، حج نیز در صورتی مورد قبول پروردگار واقع می شود که شرایط آن رعایت شود. حج نیز با شرایط خاصی به عنوان عبادت خداوند صلاحیت قبولی را به دست می آورد.
شرایط قبول شدن حج سه چیز است:
۱. مخارج حج از مال حلال باشد
مالی که انسان صرف حج می کند باید حلال باشد؛ زیرا این سفر یک سفر الهی و مقصود از آن، رسیدن به کمالات معنوی است و چنین مقصودی با مال حرام، تحقق پیدا نمی کند.
از ائمه معصومین روایت شده: «هر کسی که با مال حرام به حج برود، هنگامی که در حال احرام کلمه «لبّیک» را بر زبان جاری می کند، خطاب می رسد ما تو را نمی پذیریم».[۱]
امام صادق علیه السلام نیز فرموده است: «إِذا اِکْتَسَبَ الرَّجُلُ مالاً مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ ثُمَّ حَجَّ فَلَبّی، نُودِیَ لالَبَّیکَ وَلاسَعْدَیْکَ وَإِنْ کانَ مِنْ حَلِّهِ فَلَبّی، نُودِیَ: لَبَّیْکَ وَسَعْدَیْکَ»[۲]
یعنی: «اگر کسی مال حرامی کسب کند و با آن به حج برود، هنگام گفتن کلمه «لبیّک»، خطاب می رسد: ما تو را نمی پذیریم. و اگر مال حلالی کسب کند و به حج برود، هنگام گفتن کلمه «لبیّک»، خطاب می رسد: ما تو را می پذیریم».
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده است که آن حضرت در آخرین خطبه ای که قبل از رحلت بیان کردند، فرمود: «وَمَنْ اِکْتَسَبَ مالاً حَراماً لَمْ یَقْبِلِ اللَّه مِنْهُ صَدِقَهً وَلاعِتْقاً وَلاحَجّاً وَلااعتِماراً».[۳] یعنی: «هر کسی که مال حرامی کسب کند، خداوند صدقه و آزاد کردن بنده و حج و عمره اش را قبول نمی کند».
۲. قصد قربت و اخلاص
قصد قربت، شرط قبولی هر عبادتی است. و هیچ عبادتی بدون قصد قربت و اخلاص، مقبول درگاه خداوند نمی شود. و هر چه مرتبه اخلاص بالاتر و کاملتر باشد، عابد به حقیقت عبادت، نزدیکتر شده و عبادتش مقبول درگاه احدیت می شود.
در حج نیز قصد قربت و اخلاص شرط است. اگر کسی حج برود صرفاً برای اینکه به او «حاجی» بگویند، و یا برای اینکه مورد طعن دیگران واقع نگردد و یا برای اینکه تجارت کند و یا برای اینکه تفریح کند، حج او مقبول درگاه خداوند نیست؛ زیرا حقیقت حج عبارت است از روی آوردن به سوی خداوند و بریدن از هر چه غیر اوست.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده است:«یَأْتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ یَکُونُ فیهِ حُجُّ المُلُوکِ نَزْهَهً وَحَجُّ الأَغنِیاءِ تَجارَهً وَحَجُّ المَساکِینَ مَسْأَلَهً»[۴] یعنی: «زمانی می رسد که پادشاهان به حج می روند تا تفریح کنند و ثروتمندان به حج می روند تا تجارت کنند و فقرا به حج می روند تا نیاز خود را برآورده سازند».
امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: «مَنْ حَجَّ یَریدُ بِهِ اللَّه وَلایُریدُ بِهِ رِیاءً وَلاسُمْعَهً غَفَرَ اللَّه لَهُ اَلْبَتَّهَ»[۵] یعنی: «کسی که به حج برود فقط برای خدا، نه برای خودنمایی و کسب عنوان، خداوند او را می آمرزد».
و در روایت دیگری نیز امام صادق علیه السلام می فرماید: «اَلْحَجُّ حَجّانِ: حَجٌّ للَّه وَحَجٌّ لِلنّاسِ، فَمَنْ حَجَّ للَّه کانَ ثَوابُهُ عَلَی اللَّه الجَنَّهَ وَمَنْ حَجَّ لِلنّاسِ کانَ ثَوابُهُ عَلَی النّاسِ یَوْمَ القِیامَهِ».[۶] یعنی: «حج دو نوع است: حج برای خدا و حج برای مردم؛ کسی که برای خدا حج کند، پاداش او بهشت است و کسی که برای مردم حج برود، در قیامت پاداش خود را باید از مردم بگیرد».
۳. ولایت
«ولایت» ائمه اطهارعلیهم السلام یکی از اساسی ترین شرایط قبولی حج است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «وَاللَّه! لَوْ اَنَّ عَبْداً عَبَدَاللَّه أَلْف عامٍ حَتّی یَنْقَطِعُ عَلْباؤُهُ هِوَماً ثُمَّ أَتی اللَّه بِبُغْضِفا اَهْلَ البَیْتِ لَرَدَّ اللَّه عَلَیْهِ عَمَلَهُ»[۷] یعنی: «به خدا سوگند! اگر بنده ای خداوند را هزار سال عبادت کند به اندازه ای که رگ گردن او فرتوت گردد، ولی با کینه ما اهل بیت بمیرد، خداوند تمام اعمال او را به خودش برمی گرداند».
و از امام سجادعلیه السلام نیز نقل شده است که آن حضرت فرمود: «إِنَّ اَفْضَلَ البَقاعِ مابَیْنَ الرُّکْنِ وَالمَقامِ وَلَوْ اَنَّ رَجُلاً عَمَّرَ ماعَمَّرَ نُوحٌ (ع) فی قَوْمِهِ، یَصُومُ النَّهارَ وَیَقُومُ الَّلیلَ فی ذلِکَ المَقام ثُمَّ لَقَی اللَّه عَزَّوَجَلَّ بَغَیْرِ وِلایَتِنا لَمْ یَنْتَفِعْ بِذلِکَ شَیْئاً».[۸] یعنی: «بهترین مکان برای عبادتو بین رکن و مقام ابراهیم است، ولی اگر کسی غمر نوح را داشته باشد و در تمام عمر، روزه نگیرد و میان رکن و مقام ابراهیم، شبها را تا صبح نماز بخواند، اما بدون ولایت ما خداوند را ملاقات کند، هیچ ارزشی برای او ندارد».
حج بدون ولایت، حج مردمی است که در زمان جاهلیت زندگی می کردند. از امام باقرعلیه السلام نقل شده است که آن حضرت در حالی که می دید مردم به اطراف خانه کعبه طواف می کنند، فرمود: «مردم در دوران جاهلیت اینطور طواف می کردند، ولی خداوند به مردم فرمان حج داد تا پس از طواف، به سراغ ما بیایند و پایداری خودشان را نسبت به اطاعت ما و دوستی و محبتشان را نسبت به ما و قدرتشان را برای یاری ما عرضه نمایند.[۹]
این روایات، بیانگر این واقعیت است که انجام مناسک حج بدون ولایت، همان حج مردم زمان جاهلیت است. و حج کامل و صحیح آن است که انسان مناسک حج را به گونه ای که ائمه اطهارعلیهم السلام دستور داده اند، انجام دهد.
در بعضی از روایات، «ولایت» به عنوان یکی از ارکان دین مطرح گردیده؛ چنانکه حج نیز یکی از ارکان شمرده شده است.
امام باقرعلیه السلام می فرماید: «بُنِیَ الاِسْلامُ عَلی خَمْسٍ: عَلیَ الصَّلاهِ وَالزَّکاهِ وَالصَّوْمِ وَالحَجِّ والوِلایَهِ وَلَمْ یُنادَ بِشَی ءٍ کَما نُودِیَ بِالوِلایَهِ».[۱۰]
یعنی: «اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و آنطور که برای ولایت سفارش شده است، برای هیچ چیزی سفارش نشده است».
این روایات نیز حکایت از این مطلب دارد که حج، بدون ولایت، حج کامل و صحیح نیست.
پی نوشت:
[۱] . من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۱۴.
[۲] . التهذیب، ج ۶، ص ۳۶۸.
[۳] . وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۱۰۳.
[۴] . تهذیب، ج ۵، ص ۴۶۳.
[۵] . ثواب الاعمال، ص ۱۰۸،۱۱۶.
[۶] . ثواب الاعمال، ص ۱۱۶.
[۷] . المحاسن، ج ۱، ص ۲۷۱.
[۸] . امالی، طوسی، ج ۱ص ۱۳۱.
[۹] . اصول کافی، ج ۲، ص ۲۳۸.
[۱۰] . اصول کافی، ج ۳، ص ۳.
منبع: مرکز اطلاع رسانی الغدیر (گوشه ای از «اسرار حج» نویسنده : عباسعلی زارعی سبزواری)