- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
«نیایش »، نیاز روح است و «دعا»، غذای جان. در این که چه باید خواست و چگونه باید خواست، نیازمند رهنمود و تعلیم سالکان واصل و عارفان کاملیم، یعنی امام معصوم و اولیای الهی.
«مناجات شعبانیه »، رهاوردی از آموزش های سالکانه آن حجت های الهی به رهروان راه معنی است.
مفاهیم بلند و عارفانه و عاشقانه آن، ریشه در دریای «دل امام » دارد و روح زیبای علی (ع) با این نیایش، خدای جمیل و جلیل را دیده و چشیده و لطف او را به تصویر کشیده است.
امامان دیگر نیز، پیوسته از این چشمه نوشیده اند و با واژه های سبز و تعبیرات نغز و جملات شیدایی آن، شوریده حالی خود را در پیشگاه خدا سروده اند و همه اهل این مناجات بوده اند.
امام امت «قدس سره » که گام جای گام آن اولیای قدوسی نهاده بود، پیوسته باشور و نشاطی خاص از آن یاد می کرد و فرازهایی از آن را با حالت وجد و جذبه تکرار می فرمود و سر در پای این دریای حکمت و عرفان می سود. از سخنان آن عارف پیر است که: «مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که اگر یک نفر انسان دلسوخته، یک عارف دلسوخته… بخواهد آن را شرح کند و شرح کند از برای دیگران، بسیار ارزشمند است و محتاج به شرح است.» (۱)
«مناجات شعبانیه »، زمزمه مناجات است و شور دعا و سوز تضرع و روزنه امید. گفتگو با خدایی است که راز درون و نیاز انسان و فرجام امور را می داند و پیش از آن که لب به سخن گشاییم، دفتر دلمان و کتاب نفسمان را می خواند و قلم تقدیرش به همه چیز و همه کس جاری است و سود و زیان ها و افزایش و کاستی ها به دست اوست.
الهی… ان حرمتنی فمن ذالذی یرزقنی و ان خذلتنی فمن ذا الذی ینصرنی…
خدایا! اگر محرومم سازی، کیست که روزیم دهد؟ و اگر خوارم کنی کیست که یاریم کند؟ از خشم تو به خودت پناه می برم. اگر من شایسته رحمتت نیستم، تو سزاوار جود و بخششی.
در «مناجات شعبانیه »، نیایشگر صاحبدل، خود را در برابر خدایی می بیند، بخشنده و رحمت گستر، رؤوف و خطاپوش، رحیم و پوزش پذیر، که نه می تواند دل از عطای او برکند و نه از عفو او بر خطاها نومید شود. زبان عذر خواهی او از خدا بلند است و دامن حسناتش کوتاه.
زبان «مناجات شعبانیه »، زبان عشق و شیدایی است:
«خدایا! اگر می خواستی خوارم کنی، هدایتم نمی کردی، اگر می خواستی رسوایم کنی از عقوبت دنیا معافم نمی کردی…
خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست به دامان عفوت می زنم،
اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت باز خواست می کنم.
اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که دوستت دارم…
هر چند در کنار طاعتت، عملم کوچک است، اما امیدم بسی بزرگ است، پس چگونه می توانم از آستانت تهی دست و محروم برگردم؟…»
اوج فرازهای بلند این دعا آنجاست که امام از خدایش «کمال انقطاع » می طلبد، از همه بریدن و به او پیوستن، جز فروغ او را ندیدن، چشم دل به نور کبریایی روشن ساختن، حجاب های نور را گسستن و به معدن عظمت رسیدن و جان را معلق درگاه ربوبی ساختن و به درگاه عزت و قدس او آویختن و در خلوت خدا، همدم او شدن و مدهوش جلال الهی گشتن…
الهی! هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک…
«مناجات شعبانیه » شکوه از جدایی ها و دور افتادن ها و غفلت ها و به خواب رفتن هاست. و انسان، تردیدی میان کیفر الهی، دوزخ را در چشم انداز قرار می دهد و پاداش خدا، به بهشت فرا می خواند.
تا یار، کرا خواهد و میلش به که باشد!
و پایان دعا، خواسته ای چنین است:
«خدایا! مرا به فروغ نشاط انگیز عزت خویش بپیوند، تا تنها شناسای تو باشم و از غیر تو روی برتابم و تنها از تو ترسم و بیم تو داشته باشم.»
این است که همه امامان، بی استثنا، زبانی مترنم و دلی مشعوف به این دعا داشته اند و مناجات شعبانیه، با این حقایق ناب عرفانی و لحن و زبانی شیدایانه، «سرود شوریدگی» آن پیشوایان بوده است.
این است، رمز تغزل ائمه با این نشید آسمانی و سرود عرفانی!
پی نوشت:
۱) صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۸۹.
منبع :جواد محدثی،مجله پرسمان-آبان ۱۳۸۰، پیش شماره ۳؛ صفحه.۲.