- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
روش مطالعه، موضوعی مهم در هر پژوهش، تحقیق و مطالعه است. بسیارى نیز به کارهاى پژوهشى و مطالعاتى علاقه دارند، امّا روش مطالعه ندارند و نمی دانند چگونه عمل کنند تا فرصت ها و نیروهایشان هدر نرود و براى گمشده خود، به چه کتابهایى مراجعه کنند و کدام موضوع را در کدام منبع بیابند؛ یا می خواهند مطالعه، خلاصه نویسى، یادداشت بردارى کنند، امّا چون تجربه اى ندارند، نمی دانند چگونه آغاز کنند و به انجام برسانند. اینجاست که مسأله «روش» مطرح می شود که مهارت متّکى به تجربه است.
این مهارت هاى عملى، در زبان افراد، به نامهایى چون: روش، متد، اسلوب، طرز، شیوه، آیین، قاعده، لمّ، فوت و فنّ یاد می شود. «روش»، نوعى راه میانبر براى رسیدن به مقصود است و کسانى که در کارهاى علمى، هنرى، فنى، آموزشى «روشمند» باشند، زودتر به نتیجه می رسند و کمتر ضایعات وقتى و سرمایه اى دارند. کار در زمینه روش ها، این سه فایده کاملاً محسوس را دارد:
۱- کسب تجربه
۲- آگاهى از تجارب دیگران
۳- انتقال تجربه به دیگران
کسانى با «خودآگاهى» نسبت به شیوه کار خود، آن را به دیگران هم می آموزند. بر عکس، برخى در کارى تجربه هم دارند، ولى توانایى انتقال آن را به دیگران ندارند و دانسته هایشان براى خودشان می ماند. از این رو، در طول حیات علمى و فرهنگى، هم باید پیوسته تجربه اندوخت، هم تجربه ها و رمز و راز موفقیت دیگران را باید آموخت و هم از طریق انتقال مهارت ها و تجارب به دیگران، «نیروسازى» کرد تا راه نیمه شود و مقصد، نزدیکتر گردد.
همه کتابهایى که در مسیر آموزش این گونه روشهاست، ارزشمند و مقدّس است و محصول عمر مجرّبان و کار آزمودگان رشته هاى مختلف را در محدوده اى وسیعتر، به ثمر می نشاند و مبتدیان یا ناآشنایان را به پیچ و خم راه و شیوه خوب پیمودن آن و زود به مقصد رسیدن آشنا می سازد.
روش مطالعه، هدف مطالعه
مى کوش به هر ورق که خوانى تا معنى آن تمام دانى
با همه گسترش و تنوع و جاذبه هایى که در رسانه هاى گروهى و امکانات ارتباطى و اطلاع رسانى و فیلم و فرستنده و ماهواره وجود دارد، باز هم «کتاب و مطالعه» جایگاه خود را دارد و کتابخوانى، بخش عمده اى از اوقات بسیارى را به خود اختصاص داده است.
از این رو، توجه به نکاتى پیرامون روش مطالعه ضرورى است. «مطالعه»، خوراک روح و فکر انسان است و «کتاب»، سفره ای است که غذاهاى گوناگون را در اختیار خوانندگان می گذارد. «نویسندگان» نیز به صورت تولیدکننده یا عامل تهیه و توزیع و عرضه فرآورده هاى فکرى در این میان سهیم اند. باید با کتاب دوست شد، انس گرفت، در سفر و حضر همراه داشت و خستگی هاى روحى و عدم نشاط را با آن درمان کرد و مطالعه را گامى براى جلوگیرى از هدر رفتن فرصت ها دانست.
هدف از مطالعه، فراگیرى و بخاطرسپارى است؛ نه صرفاً گذراندن وقت و مشغول بودن. از این رو، نحوه برخورد با کتابها هم به تناسبِ عمق و محتوا و موضوعش فرق می کند. برخى از نویسندگان، کتابها را به سه نوع تقسیم کرده اند: ۱- چشیدنى؛ ۲- بلعیدنى؛ ۳- هضم کردنی[۱].
کتابهاى چشیدنى را باید نگاهى اجمالى و گذرا کرد و در همین حد فهمید که چیست و درباره چیست. کتابهاى بلعیدنى، نکات مفید دارد و باید خوانده شود؛ ولى چندان نیازى به تعقل و تأمل ندارد و به صرف خواندن سریع هم، مقصود حاصل می شود؛ مانند کتابهاى تاریخى، قصّه، رمان، فکاهیات، مجلات و روزنامه ها.
کتابهاى هضم کردنى، نیاز به دقت و تأمل دارد، تا مطالبش فهمیده و به خاطر سپرده شود؛ مانند کتابهاى علمى و تحقیقى و فنى و آموزشى. «نیچه» گفته است: هر کس بخواهد کتابهاى مرا بفهمد، باید مانند «گاو» باشد.(یعنى حالت نشخوار و هضم مطالب، یادآورى خوانده شده ها و فکر روى آنها).
انتخاب کتاب
روش مطالعه به ما می گوید که نسبت به کتاب و موضوع مورد مطالعه، باید حالت انتخابى داشت نه غافلگیرى. گاهى موضوعاتى مطرح می شود که بحث روز است، یا هر روز کتابهاى جدیدى به صحنه می آید. در این که باید کدام موضوع را و در هر موضوعى کدام کتاب را خواند، انسان باید حالت فکر قبلى و انتخاب داشته باشد؛ نه این که غافلگیرِ موضوعات و کتابها شود و همیشه حالت عکس العملى داشته باشد.
همچنین نسبت به موضوعات و کتب، انسان باید درجه اولویت ها و اهمیت ها را بسنجد و بر اساس آن، وقت خود را صرف مطالعه کند، وگرنه کتاب بسیار است و بدون این اولویت بندى، سرمایه وقت، بیهوده از دست خواهد رفت.
این مراعات اولویت و ضرورت، هم در انتخابِ موضوعِ مورد مطالعه لازم است(چون موضوعات فراوانى است که همه خوب و مفید است) هم در انتخابِ کتابهاى معتبر و غنى درباره هر یک از موضوعات. بدون این نکته، چه بسا عمر و فرصت در مطالعه آثار کم فایده و غیر معتبر سپرى خواهد شد و وقتى هشیار می شویم که فرصت ها گذشته و بسیارى از کتابهاى سودمند و لازم، مطالعه نشده است.
به تعبیر حضرت على (علیه السلام): هر کس به کار غیر مهم بپردازد، کار مهمتر را ضایع و تباه می سازد «مَنِ اشتَغَلَ بِغَیرِ المُهِمِّ ضَیَّعَ الأَهَمَّ»[۲]. و این همان «مدیریت زمان» و استفاده بهینه از فرصت ها در همه کارها از جمله کتابخوانى است. سؤال از اهل مطالعه و اطلاع در هر رشته، دسترسى ما را به «بهترین ها» در هر موضوعى آسانتر می سازد.
به تعبیر قرآن کریم: «اگر نمی دانید، از صاحبان ذکر و دانش بپرسید.»[۳]
برنامه ریزى
روش مطالعه، به ما برنامه داشتن را می آموزد. تا مطالعه انسان از روى برنامه و هدف مشخّصى نباشد، بازدهى لازم و مطلوب را نخواهد داشت. این برنامه ریزى عملى در موردِ (موضوع، کتاب، زمان و مکان) باید انجام گیرد.
اوقات بر اساس اهمیت موضوع و کتاب، تنظیم شود، مطالعات اصلى و جنبى مشخّص باشد، کتابها از قبل شناسایى شده باشد، رعایت مکان مناسب براى مطالعه فراموش نشود و در هر مقطع زمانى، به نتایج و بازدهى مطالعه هاى انجام شده دقت شود. آیا امروز می توان سخن جاحظ را که گفته است: «هر نوشته اى، به یک بار خواندن می ارزد» درست دانست؟
«سیر مطالعاتى» نیز در همین راستای روش مطالعه قرار می گیرد، نه این که هر چه را پیش آید مطالعه کند و در نهایت، دستاورد قابل اعتنایى در دست نداشته باشد!
ایجاد انگیزه
گاهى کسانى رغبت و علاقه اى به مطالعه نشان نمی دهند. ابتدا باید سبب بی علاقگى را شناخت و آن را بر طرف ساخت. «احساس نیاز»، عامل مهمى در کشاندن افراد یا کشیده شدن خود به امر مطالعه است. به نحوى باید این احساس را در دل و ذهن زنده کرد. تا انسان ضرورت مطالعه و احتیاج خود را به آن درک نکند، در پى مطالعه جدى نخواهد رفت.
گاهى می توان با طرح چند سؤال از چنین کسان، به نحوى که در پاسخ دادن در بمانند، آنان را متوجه ساخت که اطلاعشان کم است و باید به نحوى جهل خویش را برطرف کنند. تماس با کسانى که اهل اطلاع و معلوماتند، انسان را به ضعف آگاهى خویش مطّلع می کند و شوق مطالعه ایجاد می شود.
استفاده از زمینه ها و علاقه هاى موجود نیز، در ایجاد انگیزه در سطوح بالاتر مطالعه مفید است؛ مانند علاقه کودکان به قصّه و کتابهاى داستان، که می توان از این راه، شوق مطالعه را در آنان زنده نگه داشت و کتابهاى دیگر را هم در اختیارشان قرار داد. مهم آن است که «جذب» و شیفته مطالعه شوند و از آن زده نگردند.[۴]
مفیدتر ساختن مطالعه
براى این که مطالعه، به آن هدف مطلوب برساند، نکاتى را باید مراعات کرد که به مفیدتر ساختن مطالعه کمک کند و وقتى که صرف کتابخوانى می شود، بازده مطلوب داشته باشد؛ به نحوى که انسان، هم آنچه را می خواند خوب بفهمد، هم بتواند به خاطر بسپارد و هم قدرت بیان و بازگو کردن آنها را براى دیگران داشته باشد. این امور عبارت است از: تمرکز حواس، خلاصه نویسى، تندخوانى، یادداشت بردارى، طرح سؤال و تفکر روى مطالب.
نکات تکمیلی پیرامون روش مطالعه
به طور اجمال، باید ارزش وقتى را که صرف مطالعه می شود دانست و بیشترین بهره را از مطالعه برد. نکات یاد شده و آنچه بعداً یاد خواهد شد، برخى به پیش از مطالعه مربوط می گردد، بعضى به هنگام مطالعه و بعضى هم به پس از مطالعه مربوط می شود.
۱-«کمّیت» یا «کیفیّت»؟
از نکاتى که در مطالعه باید مورد دقت قرار گیرد، «کیفیت مطالعه» است، نه فقط «کمیت». خوب خواندن، خوب فهمیدن، خوب به خاطر سپردن، خوب به کار بستن، بیش از حجم و مقدار بسیار خواندن داراى اهمیت است، به خصوص که ما با چیزى به نام «کمبود وقت» مواجهیم؛ از این جهت، باید بیشتر روى بازدهى مطالعات خویش و ارتقاى کیفى آن فکر کنیم. چه خواندن و چگونه خواندن، مهمتر از «چه مقدار» خواندن است.
تنظیم وقت براى کارهاى مطالعاتى، از آن جهت مفید است که ما را بر «وقت» هم مسلط می سازد. کمبود وقت را با این کار، تا حدى می توان جبران کرد. گفته اند که: «توزیعُ الوقتِ توسیعُ الوقت» یعنى تقسیم وقت، آن را وسعت می بخشد.
گرفتارترین و پرکارترین افراد هم، با برنامه ریزى براى مطالعه، به خواندن بسیارى از کتابها و گزارش ها و مقالات و براى شرکت در بسیارى جلسات و مراسم وقت پیدا می کنند و تحقیق و تألیف می کنند و از این راه، به کیفیت مطالعه خویش، غنا می بخشند.
وقت هاى خورده ریز و پراکندهاى که در طول روز و هفته و سال، بیهوده صرف می شود، در صورت تنظیم وقت و برنامه ریزى، نتایج و دستاوردهاى زیادى خواهد داشت. فرصت، پیش آمدنى نیست، پیش آوردنى است. «کسانى که کار امروز را به فردا می افکنند، کار فردا را هم به پس فردا خواهند انداخت».
۲-تمرکز فکر
از مولفه های مهم در روش مطالعه و مفیدتر ساختن مطالعه، «تمرکز فکر» در هنگام خواندن کتاب یا حضور در جلسه درس است. براى ایجاد این عنصر مهم، باید عواملى را که باعث عدم تمرکز فکر و حواس پرتى می شود شناسایى کرد و به رفع آنها پرداخت. البته در اشخاص مختلف، ممکن است این عوامل متفاوت باشد. در یک نگاه کلّى می توان گفت: عوامل عدم تمرکز، بر دو قسم است:
الف-عوامل درونى
«عوامل درونى» آنهاست که در داخل فکر و دل و حالات خود مطالعه کننده است؛ مانند غم و غصّه، فکر و تشویش و اضطراب و نگرانى، بی خبرى از بستگان، کثرت مشاغل و کارهاى به هم ریخته اى که باید انجام دهد، عشق ها و محبت هایى که دل را بیقرار می کند؛ به خصوص در سنین جوانى، و امثال اینها.
براى بر طرف کردن هر یک، می توان کار خاصّى انجام داد. براى رفع نگرانى یا بر طرف کردن غصّه یا سامان بخشیدن به کارهاى محوله باید کارى کرد که ذهن، از آن جهت مشغولیتى نداشته باشد؛ هر کس به فراخور مسأله مورد ابتلایش. اگر به هیچ وجه نتوانست بر آن عوامل غلبه کند، بهتر است مطالعه را قطع کند تا آمادگى فکرى لازم پیدا شود و الاّ مطالعه اى بی ثمر خواهد بود.
ب-عوامل بیرونى
«عوامل بیرونى» آنهایى است که به محیط پیرامون و بیرون از خود انسان مربوط می شود؛ مانند سر و صدا، رفت و آمد، وجود صحنه هاى مشغول کننده، روشن بودن رادیو یا تلویزیون یا هر نوع صداى مزاحم، و حتّى گرسنگى و تشنگى هم می تواند از این عوامل به حساب آید. براى غلبه بر این عوامل، می توان نکات زیر را رعایت کرد:
ـ مطالعه در محیط آرام و بی مزاحمت
ـ خاموش ساختن صداهاى اطراف در صورت امکان
ـ خواندن کتاب با صداى بلند، که انسان خودش بشنود
ـ یادداشت بردارى از مطالب
ـ خلاصه نویسى
ـ برخورد سؤالى با کتاب و مباحث آن
ـ زنده نگه داشتن انگیزه و هدف مطالعه در طول کار
ـ جدى گرفتن مطالعه و بها دادن به آن
ـ علامتگذارى در حاشیه صفحه یا زیر قسمت هاى مهمتر
البته اشخاص در این حالت ها مختلفند و هر کس چه بسا از راه خاصّى بتواند تمرکز هنگام مطالعه پیدا کند که باید همان را به کار گیرد. راه مناسب براى کسى، ممکن است براى دیگرى نامناسب باشد. گرچه این گونه دقت ها، هم خستگی آور است و هم جریان سرعت مطالعه را کاهش می دهد، ولى وقتى هدف، بها دادن به جنبه کیفى مسأله است نه کمى آن، بهتر است انسان دیرتر و کندتر پیش برود ولى بهتر و عمیقتر بخواند.
یادداشت بردارى و خلاصه نویسى نیز از عناصر مهم در روش مطالعه است و این کار را هم می توان در حین خواندن انجام داد و هم می توان علامت گذاشت تا بعداً آنها را نوشت. علامتگذاری ها هم می تواند قراردادى باشد؛ مثلاً براى هر یک از بخش هاى مفید و مهم، یا زیبا و جالب، یا مبهم و محتاج به پرسش، یا ضرورت مطالعه مجدد، یا آنجا که اشکال دارد و نقدى می طلبد می توان علامت هاى خاصّى مانند *، ؟، =، قرار داد؛ به نحوى که براى خود شخص مفهوم معین داشته باشد و از حروف یا علایم رمزى، به مقصود خودش منتقل شود.
این علامتگذارى را می توان در فهرست مطالب هم جلوى عناوین مورد نظر قرار داد، یا زیر سطرهاى زیبا و جالب یا مبهم یا مورد اشکال، خط کشید. این علامتگذاری ها در آینده هم هنگام مراجعه مجدد به کتاب، حالت راهنما و کلید براى خود انسان دارد و در یافتن مطالب مورد نظر کمک می کند. خوب است که علامتگذارى در کتاب، با مداد و بطور ظریف انجام شود تا کتاب، خراب نگردد.
منظور از برخورد سؤالى با کتاب، این است که هنگام مطالعه، فرض کنید نویسنده در مقابل شماست و می خواهید با خود او پیرامون مسأله صحبت کنید و سؤالات ذهنى خویش را از او بپرسید. یا در موضوع خاص، پرسش هایى در ذهن دارید و هنگام مطالعه، می خواهید جواب آنها را از کتاب پیدا کنید. این حالت، هم تمرکز فکرى می آورد و هم به فهم بهتر کمک می کند، و هم ذهن را پویاتر می سازد.
۳-بازگو کردن مطالب
از نکات دیگرى که در روش مطالعه، به مفیدتر ساختن مطالعه کمک می کند، بازگو کردن مطالب مطالعه شده براى دیگران است. مطالب، حکایات و آموخته هایى که انسان براى دیگران نقل می کند و نتیجه مطالعه را در جایى بازگو و مطرح می کند، هم بیشتر در یاد خود شخص می ماند، هم بازگو کردن، ابهام هاى آن را (اگر باشد) روشن می سازد، هم تمرینى براى خطابه و سخنورى است. پس باید مخاطبى یافت و مسائل را به او گفت تا در یاد انسان بهتر بماند.
مسأله «مباحثه» که در حوزه هاى علمیه در روش آموزش طلاّب مرسوم است، این امتیاز را دارد و در واقع، بازگو کردن مجدد درس براى هم مباحثه است که هم بیشتر در حافظه می ماند، هم در حین بحث، روشن تر می شود، هم قدرت تدریس پیدا می کند. انسان اگر مخاطبانى نیافت، می تواند مخاطب هاى فرضى در نظر بگیرد و براى آنان حرف بزند، یا در تنهایى، براى خودش تکرار کند تا همان نتیجه را بگیرد.
۴-مطالعه فردى و گروهى
برخى از کتابها به صورت فردى مطالعه می شود و چندان موردى براى کار جمعى نسبت به مطالعه ندارد؛ مانند کتاب داستان و شعر و ادبیات (مگر براى نوعى مسابقه در درک مطلب یا تلخیص و امثال آن). ولى گاهى می توان جهت مفیدتر ساختن مطالعه، به «مطالعه گروهى» پرداخت.
این بیشتر در امور تحقیقى و پژوهش هایى است که در موضوع واحدى منابع بسیار است و کتابها بین افراد تقسیم می شود تا در جلسه مشترکى جمع بندى روى نوشته هاى مختلف داشته باشند یا نظرهاى مختلف را مطرح و بررسى کنند، یا «نظر جمعى» روى کتابى بدهند، یا آن که عده اى مأمور مطالعه و پژوهش پیرامون یک مسأله اجتماعى یا فرهنگى شوند و کار جمعى آنان بررسى نوشته ها، نامه ها، پرونده ها. مصاحبه ها باشد.
تشکیل «هسته هاى مطالعاتى» به خصوص در بین نوجوانان، می تواند عامل جذب آنان به کتاب و مطالعه باشد و هم روحیه کار جمعى و فعالیت مشترک را میان آنان افزایش دهد. به علاوه فایده مطالعه گروهى، پخته تر شدن دیدگاه ها، برخورد آراء و افکار، فهم عمیق تر مطالب کتاب و نوعى مشارکت و همکارى فکرى است.
آفات مطالعه
۱-۲ نبودن علاقه و انگیزه و دلسردى از مطالعه
نتیجه آن، خواندن کتاب نامناسب، مطالعه بدون تشویق و مطالعه گسسته از عمل و نتیجه خارجى است.
۳- حیرت و سرگردانى
این آفت، از عدم برنامه در مطالعه، هضم نکردن صحیح مطالب، رفع نشدن اشکالات، نتیجه نگرفتن از مطالعه، انبوهى کتابهاى موجود درباره موضوعى خاصّ، یا عدم انتظام صحیح در معلومات حاصله از مطالعه ناشى می شود.
۴- هرزگى
یعنى سرزدن به هر کتابى و کتابخانه اى و گشودن آن و خواندن صفحاتى ولى به آخر نرساندن. این آفت باعث می شود که انسان نتواند روى موضوع یا کتاب خاصى تأمل و توقف و اندیشه کند. سرکشى به هر کتاب و نخواندن کامل و بهره نبردن، می تواند از عواملى همچون: «وسوسه»، «بی حوصلگى» یا «بی هدفى» سرچشمه بگیرد.
۵- مرید دربست
گاهى انسان چنان شیفته یک نویسنده و مجذوب یک کتاب می شود که مرید دربست می گردد و همه حرف هایش را به نحو مطلق می پذیرد. این حالت پذیرش دربست و مطلق سازى و مطلق اندیشى نسبت به افکار یک نفر یا محتویات آثارى خاصّ، ممکن است استقلال رأى و قدرت تشخیص و ارزیابى را از انسان بگیرد و انسان، «کپیه کتاب» شود. البته در این مورد استثنا هم هست و برخى افراد و کتابها «خوب محض»اند و قابل تأیید و قبول.
۶- غرور
علم، در دلهاى نامهذّب، غرور و تکبر می آورد. کسى هم که اهل مطالعه باشد، ممکن است از این راه، به خودخواهى و غرور گرفتار شود و با مطالعه چند کتاب، فکر کند همه قلّه ها را فتح کرده و همه دانش ها را در خود ذخیره کرده است، و در نتیجه به دیگران بی توجه می شود و گاهى هم اهل ادعاهاى بی اساس و دروغ می شود و معلومات خویش را به رخ دیگران می کشد. مطالعه نباید براى انسان، غرور عملى و شخصیت کاذب بیاورد.
براى نجات از این آفات، خوب است انسان راهنماى مطالعه و مربى داشته باشد و از تجارب افراد آگاه و دلسوز استفاده کند و شرح حال بزرگانِ خود ساخته و وارسته را زیاد بخواند. از قول «مونتسکیو» نقل شده است: باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی دانیم.
توصیه ها در روش مطالعه
۱- ایجاد حالت روحى و آمادگى معنوى؛ از راه وضو گرفتن، رو به قبله بودن، به قصد قربت و عبادت مطالعه کردن.
۲- دقت در حالت جسمى که به صورت عادى باشد؛ یعنى فرد مطالعه کننده، در حال عجله و شتاب، تشویش خاطر، گرسنگى زیاد، سیرى مفرط، خستگى و کوفتگى، بی حوصلگى نباشد، که اینها بازده مطالعه را کم می کند.
۳- انتخاب زمان مناسب؛ در نشاط صبحگاهى باید کتابهاى عمیق تر که احتیاج به دقت و آمادگى ذهنى بیشتر دارد خواند، و کتابهاى سطحى و ساده را به اوقات خستگى و آخر شب گذاشت. باید تقسیم وقت را براى مطالعه، به نسبت اهمیت موضوع قرار دارد.
۴- مکان مناسب؛ اگر مکان مطالعه، شلوغ و پر سر و صدا باشد، یا خیلى سرد یا گرم یا نامناسب باشد، انسان دچار تشتّت فکر می شود.
۵- نور کافى؛ نور کم به چشم فشار می آورد، همچنین نور زیاد که بر کاغذ سفید و براق بتاید و چشم را بزند. بهتر است که نور، غیر مستقیم به کتب بتابد. مطالعه در وقت غروب، که نور به حد کافى نیست، براى چشم مضر است. گفته اند: «مَنْ اَحَبَّ کریمتَیْهِ فَلْیَحْذَرِ المطالعهَ عِنْدَ الغروب» «هرکس دو گرانبهاى خود (چشمهایش) را دوست دارد، از مطالعه هنگام غروب بپرهیزد.»
۶- فاصله چشم و کتاب، در حد متوسط اگر سى سانتیمتر باشد، کافى است؛ نه دورتر و نه نزدیکتر.
۷- مطالعه بدون حرکت؛ کتاب خواندن در حال راه رفتن یا در اتومبیلى که لرزش دارد یا به هر نحوى که به چشم فشار آورد و خسته کند، مضر است.
۸- کیفیت نشستن؛ نحوه نشستن هنگام مطالعه مهم است. باید حالتِ کمر و ستون فقرات و تسلّط ما بر کتاب، عادى باشد تا انسان قوز در نیاورد و به بیماری هاى دیگر مبتلا نشود.
۹- پرهیز از پیش داورى؛ مطالعه بدون پیش داورى نسبت به مؤلف و کتاب، و بدون داشتن ذهنیت خاص، ما را در بهره ورى از کتاب، کمک می کند. گاهى می توان از کتابهایى هم که نویسنده اش مسأله دار است، با توجه به محتوایش استفاده کرد.
جمع بندی
روش مطالعه، موضوعی است که در فرایند مطالعه و پژوهش بسیار اثرگذار بوده و آن را نظام مند و روشمند می کند. هدف از مطالعه، فراگیرى و بخاطرسپارى است، از این رو داشتن روش مطالعه در آن ضروریست. بر مبنای روش مطالعه، می بایست در زمینه نوع کتاب، شیوه مطالعه و آفات آن توجه و دقت نظر داشت تا این روند به درستی پیش رفته و مطالعه با حداکثر بازدهی صورت پذیرد.
پی نوشت ها
۱- فرانسیس بایگون: برخى کتب را باید چشید، بعضى دیگر را باید بلعید و قلیلى را هم باید جوید و هضم کرد(رهنمون، ص ۶۴۶).
۲- غرر الحکم، ج ۵، ص ۳۳۰
۳- فَاسئَلُوا اَهلَ الذِّکرِ إِن کُنتُم لا تَعلَمُونَ (نحل،آیه ۴۳) .
۴- در این زمینه ها به «بیا کتاب بخوانیم» از نویسنده مراجعه شود.
منبع اقتباس: مقاله روش مطالعه و پژوهش (برگرفته از کتاب روش ها، جواد محدثى)