- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
نظام خانواده و روابط زن و شوهر در جامعه دینی گاهی بر اثر عوامل مختلف مانند ناآگاهی زوجین از ظرفیت و توانایی یکدیگر، ناآگاهی زوجین از حقوق همسر و وظایف یکدیگر، عدم رعایت حقوق و وظایف زندگی خانوادگی توسط زوجین، برخی خصوصیات روانی و اخلاقی خاص زوجین، دخالت های بیجای اطرافیان، مشکلات اقتصادی جامعه، ورود فرهنگ های معارض دینی به محیط خانواده و…. دچار مشکل و سبب اختلال، سستی و چه بسا گسست و انحلال این سازمان می شود.
زندگی خانوادگی انبیای الهی نیز مانند زندگی خانوادگی دیگر انسان ها گاهی خالی از مشکل نبود. برخی انبیا با همسران ناسازگار مواجه بودند. روش ایشان در مواجهه با این نوع مشکل چه بوده است و چه رهنمودی برای کسانی که به ایشان برای حل این نوع مشکل مراجعه می کردند ارائه می دادند؟
در ادامه برخی از مهم ترین روش های مورد توجه انبیای الهی که در همه زمینه ها الگوی زندگی مومنانه هستند، در حل مشکلات خانوادگی بررسی می شود.
گذشت و آشتی در حل مشکلات خانوادگی
در زندگی مشترک زمینه های اشتباه، قصور و تقصیر زوجین در انجام وظایف و تامین حقوق یکدیگر کم نیست. مشکلات پیرامونی که خواه ناخواه بر زندگی ایشان تاثیر می گذارد نیز کم نیست و گاهی این زمینه ها و مشکلات صحنه زندگی خانوادگی را به عرصه نزاع و بگومگو تبدیل می کند و افزون بر اینکه صفا و صمیمت زندگی خانوادگی را از بین می برد و روح و روان ایشان را فرسوده می کند چه بسا به طلاق که منفورترین حلال ها نزد خداست،[۱] می انجامد.
توصیه قرآنی در این زمینه گذشت و آشتی است: «وَ إِنِ امْرَأَهٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُورًا أو إغراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صلحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ»؛[۲] و اگر زنی از طغیان و سرکشی یا اعراض شوهرش بیم داشته باشد مانعی ندارد با هم صلح کنند و زن یا مرد از پاره ای از حقوق خود به خاطر صلح صرف نظر نماید و صلح بهتر است.»
در این آیه به زوجین در صورت بروز نشانه های ناسازگاری در مرد توصیه شده است به جای اصرار بر استیفای کامل حقوق خود، گذشت و آشتی را در پیش گیرند. گذشت و صلح وظیفه ای اخلاقی است که در صورت پایبندی زوجین به آن می تواند ضامن بقای نظام خانواده و سلامت آن باشد.
از سوی دیگر خطاب به مردان فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رحیم»؛[۳] ای کسانی که ایمان آورده اید، بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند از آنها بر حذر باشید و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید خدا شما را می بخشد چراکه خداوند بخشنده و مهربان است.
در این آیه خداوند ضمن هشدار به مومنان از دشمنی برخی همسران و فرزندان، ایشان را به گذشت و بخشش دعوت می کند و یادآوری می کند که بخشش و مهربانی خلق و خوی الهی است و مومن باید به خلق و خوی الهی آراسته شود.
در سیره و سنت انبیای الهی گذشت و سازش با همسر ناسازگار جایگاه ویژه ای دارد. دو پیامبر الهی حضرت نوح و لوط (علیهما السلام) با اینکه همسرانشان کافر بودند و به اهداف و رسالت ایشان خیانت می کردند و حتی در مسیر دشمنی ایشان گام بر می داشتند، راه گذشت و سازش را در پیش گرفتند تا اینکه خداوند آنها را به عذاب الهی نابود کرد.[۴]
درباره حضرت هود (علیه السلام) نقل کرده اند همسرش با او دشمنی می کرد؛ اما وی برایش دعا می کرد که عمرش طولانی شود. پرسیدند: چرا با اینکه او دشمنی می کند شما برای او دعا می کنید؟ فرمود هر مومنی دشمنی دارد. دشمنی که من بر او سیطره دارم، بهتر از دشمنی است که او بر من سیطره داشته باشد.[۵]
بر اساس آیات قرآن، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز در برابر بدرفتاری های برخی همسرانش گذشت می کرد: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلى بَعْضٍ أَزْواجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا تَأْتُ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْض»؛[۶]
و زمانی که پیامبر به یکی از همسرانش [حفصه] سخنی را نهان و پوشیده گفت و از او خواست که آن را نهان دارد ولی او نافرمانی کرد پس چون آن راز را [با عایشه] بازگفت و خـدا پیامبر را از فاش شدن رازش آگاه کرد، پیامبر بخشی از آن را آشکار کرد و از آشکار کردن بخشی دیگر چشم پوشید».
پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) به دیگران نیز می فرمود در برابر بدی همسر گذشت کنید. شخصی که ظاهرا همسرش در امر زناشویی مطیعش نبود، به حضرت عرض کرد: همسرم با من مخالفت می کند چگونه مجازاتش کنم؟ فرمود: گذشت کن، بار دوم پرسید، پیامبر (صلی الله علیه و آله) همان پاسخ را داد بار سوم که پرسید، فرمود: اگر خواستی مجازاتش کنی به اندازه گناهش مجازات کن ولی از زدن به صورت بپرهیز.[۷]
گفتگوی عاطفی راه حل مشکلات خانوادگی
یکی از روش های قرآنی در حل مشکل خانوادگی موعظه و گفتگوی عاطفی است: «وَ اللآتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ»؛[۸] و زنانی را که از سرکشی آنان بیم دارید، پند دهید.
موعظه به معنای یادآوری خیر به گونه ای که دل را نرم و رام کند[۹] و برخی دیگر آن را به معنای نصیحت و یادآوری عواقب دانسته اند و راغب اصفهانی آن را به معنای منع و نهی کردن همراه با ترساندن دانسته است.
از مجموع معانی که اهل لغت ذکر کرده اند می توان گفت موعظه به معنای یادآوری پیامدهای ناگوار یک رفتار یا گفتار با زبانی نرم و خیرخواهانه و به دور از تندی، تحقیر، بدخواهی و سلطه جویی است. این نوع گفتگو، عواطف مخاطب را بر می انگیزاند و وجدان او را بیدار می کند و او را به خود می آورد.
این راهکار درباره همسری است که نشانه های ناسازگاری و عدم پایبندی به حقوق شوهر در رفتار و گفتار وی آشکار شده است و نمی خواهد تمکین کند. اگر شوهر با زبانی نرم و خیرخواهانه وظایف زن و عواقب ناسازگاری وی را یادآور شود، زمینه را برای رفع مشکل فراهم می کند.
روش یادشده در خصوص همسری است که نمی خواهد به حقوق خاص شوهرش پایبند باشد؛ اما اختصاص به آن مورد ندارد؛ بلکه درباره هر چیزی که ممکن است نظام خانواده را با چالش مواجه کند، کارایی دارد.
پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) گاهی از این روش برای معاشرت برخی همسرانش بهره می گرفت. نقل شده است روزی عایشه در حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) از همسر دیگر حضرت عیب جویی کرد و گفت او قد کوتاهی دارد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به او فرمود: «کلمه ای بر زبان جاری کرده ای که اگر با آب دریا آمیخته شود، آن را زشت و بدبو و بدمزه می کند.»[۱۰]
پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای اینکه از بدگویی و غیبت در محیط خانواده که میتواند عواقب بدی به دنبال داشته باشد جلوگیری کند، از روش یادآوری عاقبت بدگواهی از دیگران و غیبت که از نگاه قرآن نوعی مرده خواری و بسیار نفرت انگیز است، بهره گرفت.
یادآوری عاطفی عواقب یک رفتار یا گفتار زشت که ممکن است فضای خانواده را آلوده کند و اختلاف و ناسازگاری را به دنبال داشته باشد، همسر خردمند را بیدار می کند و او را به صلاح و سداد بر می گرداند.
تنبیه عاطفی در مشکلات خانوادگی
از نگاه قرآن هنگامی که روش موعظه و گفتگوی عاطفی اثربخش نباشد، نوعی تنبیه عاطفی می تواند موثر باشد؛ از این رو خداوند پس از روش موعظه، روش ترک همخوابی و جداسازی بستر را به عنوان راهکار معرفی می فرماید: «و اللاتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ»؛ و زنانی را که از سرکشی آنان بیم دارید پند دهید اگر نتیجه نداشت، در خوابگاه ها از آنان کناره گیری کنید.
در تفسیر «وَ اهْجُرُوهُنَّ فِى المَضاجِع» نظرهای متعددی مطرح شده است؛ برخی مفسران گفته اند فی المضاجع کنایه از آمیزش است،؛ بنابراین معنای آیه این می شود اگر موعظه موثر واقع نشد، آمیزش با او را ترک کنید.
ولی معنای قابل قبول این است که اگر موعظه تاثیر نداشت، شوهر ناخشنودی خود را با جداکردن بستر خود یا با پشت کردن به همسر در بستر، وی را به لحاظ عاطفی تنبیه کند.[۱۱]
این تفسیر یعنی پشت کردن به همسر ناسازگار در بستر از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است.[۱۲] این نوع تنبیه نشان می دهد از نگاه قرآن رابطه زن و شوهر چنان باید احترام آمیز و صمیمی باشد که رفتاری مانند پشت کردن در بستر، تنبیه به حساب آید.
بر اساس نقل بسیاری از مفسران پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) از تنبیه عاطفی دربــاره همسرانش آنگاه که با درخواست افزایش نفقه و امکانات زندگی، بیت نبوت را در معرض چالش قرار داده بودند، بهره گرفت و حدود یک ماه از همه همسرانش کناره گیری کرد و در منزل ماریه قبطیه به سر می برد تا اینکه آیات ۲۸ و ۲۹ سوره احزاب نازل شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) و همسران را میان زندگی با خود با شرایط خاص و جدا شدن از وی مخیر کرد.[۱۳]
به دنبال اعمال این روش همه همسران متنبه و راضی شدند که با شرایط خاص پیامبر (صلی الله علیه و آله) به زندگی خود با حضرت ادامه دهند. در هر حال یکی از روش های متوجه کردن همسر از اشتباهی که در آن قرار گرفته، قهر کردن و کناره گیری از اوست به این طریق همسری که به شوهرش علاقه دارد، وقتی می بیند لطف و توجه شوهر به او قطع شده است، بــه خــود می آید و در کار خود تجدید نظر می کند.
مشکلات خانوادگی و تنبیه بدنی
قرآن کریم در ادامه ارائه راهکار درباره روش مواجهه با همسر ناسازگار پس از تاثیر نداشتن موعظه و تنبیه عاطفی در مرحله سوم زدن را پیشنهاد میدهد: «و اللآتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی المَضاجِعِ وَاضْرِبُوهُن»؛[۱۴] و زنانی را که از سرکشی آنان بیم دارید پند دهید، اگر نتیجه نداشت، در خوابگاه ها از آنان کناره گیری کنید و اگر اثر بخش نبود، آنان را بزنید».
راهکار تنبیه بدنی همسر ناسازگار چالش هایی را به وجود آورده است و به دنبال آن صاحب نظران تفسیرهای گوناگونی برای توجیه آن مطرح کرده اند. برخی «وَ اضْرِبُوهُن» در آیه یاد شده را زدن به معنای تنبیه بدنی نمی دانند؛
بلکه آن را نوعی کیفر و عقوبت روانی می دانند؛ زیرا در زدن شرط شده است که «مبرح» نباشد؛ یعنی آسیب و آزار جسمی نرساند، وگرنه موجب دیه می شود و هنگام زدن نیز باید از مواضع حساس مثل صورت و چشم و… پرهیز شود و زدن در یک موضع نباشد؛ بلکه باید پخش شود.[۱۵]
در روایتی از امام باقر (علیه السلام) ضرب در آیه یادشده به زدن با چوب مسواک تفسیر شده است.[۱۶] این نوع زدن به معنای متعارف آن نیست و نمی تواند تنبیه بدنی باشد؛ زیرا هیچ گونه آزار جسمی ایجاد نمی کند. مرد با این نوع زدن می خواهد نهایت نفرت و ناراحتی خود را به زن اعلام کند.
برخی نیز زدن در آیه یاد شده را به معنای دست گذاشتن بر سینه و هول دادن معنا کرده اند؛ زیرا در واقعه ای پیامبر (صلی الله علیه و آله) همسرش عایشه را این گونه تادیب کرد و این رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) تفسیر ضرب در آیه است.
علاوه بر این گفته اند هرگز پیامبر (صلی الله علیه و آله) جز آنچه در میدان جهاد در راه خدا می جنگید یا حدی از حدود الهی را اجرا می کرد کسی را نزده و با دست تنبیه نکرده است.[۱۷]
برخی فقها ضرب در آیه را به معنای زدن و تنبیه بدنی همسر ناشزه به طوری که احساس رنجش کند با هدف تادیب و اصلاح مانند تنبیه کودکان نه برای تشفی و انتقام جهت وادار کردن وی به طاعت و سازگاری دانسته و شرط کرده اند که تنبیه بدنی موجب زیان و آسیب بدنی نباشد.
ایــن نــوع زدن نوعی تنبیه بدنی است؛ اما سبک و به لحاظ تاثیری که در جسم زن ایجاد می کند، باعث ترس و در نتیجه تسلیم او در برابر شوهر می شود.
برخی مفسران روش زدن را از باب نهی از منکر می دانند و معتقدند تفویض این حق به شوهر بدان جهت است که در حد امکان پای بیگانگان به حریم خانواده باز نشود.
معنای این سخن، قیومیت حکم خدا بر زن است نه قیم بودن مرد بر زن؛ پس شوهر در این گونه موارد از باب نهی از منکر همسرش را تنبیه می کند نه در موارد دیگر؛ هر چند وی کارهای متعارف خانه را انجام ندهد.
به هر تقدیر زدن چه به معنای کیفر و عقوبت روانی باشد یا به معنای تنبیه بدنی با شرایط خاص راهکاری است که قرآن برای مواجهه مرد با همسری که نافرمانی دارد مفید می داند و در رفتار حضرت ایوب نیز به کارگیری روش زدن درباره همسرش که کوتاهی از او سرزده ،بود گزارش شده است: «و حد بِیَدِکَ ضِعْنَا فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنت»؛ و به او (ایوب) گفتیم سوگند خود را مشکن و یک دسته شاخه گیاه به تعداد تازیانه هایی که سوگند یاد کردی به همسرت بزنی در دست گیر و آنها را یکجا بر او بزن.
بر اساس این آیه حضرت ایوب سوگند یاد کرده بود که همسرش را تنبیه کند؛ اما اینکه کوتاهی همسر چه بوده است که او را وادار به این تصمیم کرده بود و اینکه حضرت چگونه می خواست او را تنبیه کند در آیه چیزی به صراحت بیان نشده است. ولی در هر حال این آیه به اجمال نشان میدهد که تنبیه بدنی همسر در مواردی رایج بود.
در نظر گرفتن سه روش موعظه، قهر و دوری و زدن برای این است که مشکل خانوادگی در درون خانواده حل شود و بیگانگان از مشکلات و اسرار یک خانواده با خبر نشوند؛ ولی آنگاه که به کارگیری سه روش یادشده در حل مشکل مفید واقع نشود به ناچار باید سراغ کسی یا کسانی رفت که برای حــل چنین مشکلی صلاحیت دارند.
حکمیت راهی برای مشکلات خانوادگی
از روش های قرآنی برای حل اختلافات خانوادگی حکمیت است: «وَ إِن خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمَا مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَمَا مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إصْلاحاً یوفق الله بَیْنَهُما إن الله کان علیماً خبیراً»؛[۱۸]
و اگر از دشمنی و جدایی میان آن دو بیم دارید، داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن تعیین کنید. اگر آنها خود بخواهند به نوعی میانشان آشتی برقرار شود، خداوند میان آن دو به وسیله داوران سازگاری ایجاد خواهد کرد؛ چراکه خدا به حال آنان دانا و به کارشان آگاه است.
این آیه برای رفع اختلاف میان زن و شوهر و پیشگیری از وقوع طلاق یک دادگاه خانوادگی را با امتیازات زیر مطرح می کند:
- داوران از هر دو فامیل باشند تا سوز تعهد و خیرخواهی بیشتری داشته باشند.
- این دادگاه نیاز به بودجه ندارد.
- رسیدگی به اختلافات در این دادگاه سریع، بدون تراکم پرونده و مشکلات کار اداری است.
- اسرار دادگاه به غریبه ها نمی رسد و مسائل اختلافی در میان خودشان می ماند.
- چون داوران از خود فامیل اند، مورد اعتماد طرفین می باشند.[۱۹]
این روش در قرآن پس از سه روش موعظه، قهر و دوری و زدن مطرح شده است؛ البته با واو عطف آمده است و از آن نمی توان ترتب را استفاده کرده؛ چنان که سه روش یادشده نیز با واو عطف ذکر شده اند؛ اما مفسران ترتب را از سیاق استفاده کردند یا به کارگیری این روش ها را از باب نهی از منکر دانسته اند که در نهی از منکر باید تدریج از سهل به سختتر رعایت شود.
در سخنی از امیرمومنان آمده است، روش حکمیت پس از سه روش بالا به کار گرفته شود. نخست شوهر با زبان خود او را پند دهد. اگر به طاعت برگشت، شوهر حق بازخواست او را ندارد. اگر موثر واقع نشد، بسترش را جدا کند و چنانچه زن دست بر نداشت او را بزند و اگر زدن هم اثری نداشت، حکم انتخاب کند.[۲۰]
طلاق آخرین راه حل مشکلات خانوادگی
آخرین راهکار حل اختلافات خانوادگی طلاق و جدایی است و در واقع با طلاق چیزی به نام نظام خانواده وجود نخواهد داشت.
طلاق راهکاری مجاز و مشروع برای جداشدن زن و شوهر ناسازگار از یکدیگر است؛ اما در آموزه های دینی بسیار نکوهش شده است و به لحاظ پیامدهایی که درباره زوجین و احیانا فرزندان دارد، از آن به مبغوض ترین حلال ها نزد خداوند یاد شده است؛
به ویژه طلاق هایی که از سر تنوع طلبی مرد یا زن باشد، بسیار منفور است و اقدام کننده به آن مورد لعنت خداوند است و خانه ای که در آن طلاق رخ داده باشد، منفورترین خانــه نــزد خداست؛
این سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) درباره طلاق بسیار مهم است که فرمود: آن قدر جبرئیل درباره زنان به من سفارش کرده است که گمان کردم طلاقشان جز در صورت ارتکاب فحشای زنا جایز نیست. اما در زندگی برخی انبیای الهی نیز دیده می شود که به یقین انبیا از این شیوه در صورت ناچاری و اضطرار بهره می گرفتند.
در برخی نقل ها آمده است حضرت ابراهیم (علیه السلام) به فرزندش اسماعیل (علیه السلام) دستور دادند همسرش را که ناسپاس و بی اخلاق بود، طلاق دهد و حضرت اسماعیل (علیه السلام) به دستور پدر عمل کرد و طلاقش داد.
همسران پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) درخواست توسعه در امکانات مادی را که در شان بیت نبوت نبود، داشتند که به دنبال این درخواست پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایشان را میان زندگی با شرایط خاص خود و طلاق گرفتن مخیر کرد:
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعَکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلًا وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَهَ فَإِنَّ الله أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً»؛[۲۱]
ای پیامبر بـه همسرانت بگو اگر به لذت ها و بهره های دنیا دل بسته اید و خواهان زندگی دنیا و زیورهای آن هستید نمی توانید با من به سر برید؛ بیایید مال و کالایی که از آن بهره برید به شما بدهم و شما را طلاق گویم؛ طلاقی نیکو که در آن کشمکش و نزاعی نباشد و اگر در پی فرمانبری از خدا و رسول او هستید و سعادت سرای آخرت را می جویید و زندگی با پیامبر را می خواهید همچنان با من به سر برید که بی تردید خدا برای نیکوکاران شما پاداشی بزرگ آماده کرده است.
حال همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از نزول آیه یاد شده دست از زیاده خواهی برداشتند و همگی راضی شدند که با همان شرایط قبلی به زندگی خود با حضرت ادامه دهند؛ اما این ماجرا نشان می دهد همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) گاهی سر ناسازگاری داشتند و حضرت در شرایطی می توانست همه یا بعضی از آنها را طلاق دهد.
افزون بر این در زندگی پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) دو مورد طلاق گزارش شده است.
- طلاق حفصه که پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایشان را طلاق داد و دوباره رجوع کرد.[۲۲] علت طلاق این بود که گفته اند حفصه طبعا تند و خشن بود و پیش از ازدواج با پیامبر (صلى الله علیه و آله) مدتی هم بیوه بوده که این نیز در تندی اخلاقش بی تاثیر نبوده است و حتی پدرش عمر که از اخلاقش خبر داشت همواره او را نصیحت می کرد که حسن معاشرت با پیامبر (صلی الله علیه و آله) را رعایت کند.
شاید حکمت این طلاق و رجوع این بوده است که او را متنبه کرد و فهمید که تعاملش با پیامبر (صلى الله علیه و آله) چگونه باید باشد و اساسا یکی از حکمت های طلاق رجعی این است که در دوران عده زن و شوهر ناسازگار چه بسا متنبه شوند و دوباره به زندگی برگردند؛
- طلاق امیمه (اسماء) دختر نعمان بود که پیامبر (صلى الله علیه و آله) او را به عقد خود در آورد؛ اما گفته اند این زن چون دختر یکی از زمامداران عرب بود، مغرور، متکبر و برتری جو بود و صلاحیت همسری پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نداشت؛ به همین جهت حضرت او را پس از عقد و قبل از آمیزش با لطف و مهربانی طلاق داد و دیگر رجوع نکرد.
- در هر حال طلاق راهکاری منطقی برای زوجینی است که به هیچ وجه نمی توانند یکدیگر را درک کنند و به زندگی سالم ادامه دهند.
پی نوشت ها
[۱] . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ابغض الخلال إلى الله الطلاق (سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۶۵).
[۲] . نساء: ۱۲۸.
[۳] . تغابن: ۱۴.
[۴] . ر.ک: تحریم: ۱۰.
[۵] . تفسیر القمی، ج ۱، ص ۳۲۹.
[۶] . تحریم: ۳.
[۷] . مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۰۶.
[۸] . نساء: ۳۴.
[۹] . العین؛ ج ۲، ص۲۲۸.
[۱۰] . سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۵۰.
[۱۱] . المیزان، ج ۴، ص ۳۴۵.
[۱۲] . مجمع البیان، ج ۳ ص ۶۹.
[۱۳] . همان، ج ۱۰، ص ۴۷۲.
[۱۴] . نساء: ۳۵.
[۱۵] . کشف اللثام ج ۷، ص ۵۱۹.
[۱۶] . مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۹.
[۱۷] . مسند جنبل، ج ۶، ص ۳۱.
[۱۸] . نساء: ۳۵.
[۱۹] . تفسیر نور، ج ۲، ص۶۴.
[۲۰] . التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)؛ ج ۱۰، ص ۷۲.
[۲۱] . احزاب: ۲۸-۲۹.
[۲۲] . مسند حنبل، ج ۳، ص ۴۷۸.
منابع
- قرآن کربم.
- ابن حنبل، احمد، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی تا.
- اصفهانی، محمد بن حسن، کشف اللثام، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق.
- طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ق.
- فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بی تا.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ش.
- هیثمی، علی، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داوود، بی جا، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، ۱۳۸۳ش.
برگرفته از کتاب ازدواج و همسرداری انبیا از منظر قرآن و حدیث؛ محمدمهدی فیروزمهر، انتشار یافته توسط پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن.