- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
در بخش قبلی مقاله بیان شد که به میان آمدن پای همسری دیگر در زندگی زناشویی به رغم گردن نهادن به آن در جوامع دارای فرهنگ چند همسری، برای بانوان امری برتافتنی نیست. سپس تلاش شد با کاوشی در تاریخ عصر معصومان (علیهم السلام) برخی چالش ها و راه کار های آنها مورد بررسی قرار بگیرد.
برای کنترل رشک های بانوان دو مسئله بیان شد، اولا توجه دادن به احکام الهی و ثانیا کنترل سوء ظن ها در رشک های زنانه؛ در ادامه، به مولفه ها و نکات مهم دیگر در این زمینه اشاره می شود.
برانگیخته نکردن رشک های زنانه در خانواده چند همسری
زمانی که بانوان بر اثر رشک های زنانه به غیرت آیند، ممکن است بر اثر هیجان ایجاد شده رفتارهایی از ایشان بروز کند که در حالت عادی از اتصاف بدان به دور باشند. در راستای جلوگیری از بروز چنین هیجان هایی در خانواده های چند همسری، توجه به تحریک نکردن حس حسادت ایشان می تواند راهکاری مناسب برای گرفتار نشدن در آن باشد.
در برخی منابع آمده است: در سفری به حج، امام صادق (علیه السلام) پس از آمیزش با کنیز خود، از او می خواهد در انجام غسل با انداختن فاصله زمانی میان شستن اعضا[۱]و گرفتن رطوبت از عضو شسته شده موجب کنجکاوی همسر امام نشود.[۲] از این درخواست چنین برداشت می شود که بانوی یاد شده با نام فاطمه مادر اسماعیل به روابط همسرش با کنیزان غیرت زنانه نشان می داده است و با حضور داشتن خود، توجه شوهر خود را به کنیزی بر نمی تابیده است.
شاهد مطلب آنکه بر اثر بی دقتی کنیز در زدودن رطوبت از عضو شسته شده به هنگام حضور نزد همسر امام، ام اسماعیل از رطوبت سر کنیز متوجه ماجرا می شود و با تنبیه کنیز به تراشیدن موهای او نیز اقدام می کند. ام اسماعیل تنها به این برخورد بسنده نمی کند و ماجرا را تمام شده نمی انگارد؛ بلکه آمده است:
در سفر حج سال بعد به هنگام رسیدن به مکانی که این واقعه در آن رخ داده بود، به کنایه به امام صادق (علیه السلام) می گوید آیا به یاد دارید که اینجا چه مکانی است؟ و امام که چنین می بیند، با اشاره به رفتار او با کنیز، بیان می دارد: این مکانی است که سال گذشته تو در آن حج خویش را تباه کردی. شاید بتوان دلیل این رفتارهای ام اسماعیل را در جایگاه خاندانی و موقعیت اجتماعی او جست. مادر اسماعیل نخستین همسر حضرت و در شمار هاشمیان و در ردیف عموزادگان امام بوده است.
این گزارش بیانگر آن است که ارتباط امام صادق (علیه السلام) با کنیز خویش بر ام اسماعیل گران آمده است و او که به دلیل جایگاه والای خاندانی انتظار نداشت که با بودن او، امام صادق (علیه السلام) به کنیزان وقعی نهد، دست به چنین رفتاری هایی زده است. همچنین مشخص می شود امام صادق (علیه السلام) به دلیل پیش بینی از رشک زنان همسرش، نخست با راهنمایی کنیز بر آن است تا از به رشک دچار شدن بیجای همسرش پیشگیری کند.
اما چون به جهت حضور کنیز نزد همسر حضرت و مرطوب بودن عضو شسته شده، ام اسماعیل از ماجرا آگاهی می یابد و آن رفتارها از او بروز می کند و حتی تلاش دارد تا مدت ها بعد به نوعی گله مندی خود را از عمل امام صادق (علیه السلام) نیز به حضرت نشان دهد، امام از ضایع کردن ثواب عملی سترگ همچون حج، برای او سخن به میان می آورد.
سخن از پیامد اخروی رفتار، حامل پیام بازدارندگی از چنین اعمالی برای زنان با ایمان است تا با غیرت بیجای زنانه، تسلیم بودن خویش در برابر احکام دین را به چالش نکشانند.
آموزش مهارت مواجهه با رقابت های همسرانه در خانواده چند همسری
کنایه های نیشدار در راستای تحقیر کردن رقیب در رقابت های همسرانه، مسئله دیگری است که می تواند روابط همسران را با چالش و تعارض روبرو کند. چه بسیار احساساتی که به دلیل مجال بروز مناسب نیافتن در زندگی مشترک، تحت تاثیر اندیشه های ناصواب همسران به حقد و کینه قرین می شوند و با تمسخر دیگری، چهره نشان می دهند.
در قرآن کریم، مومنان از به سخره گرفتن دیگری و نهادن لقب های ناشایست بر یکدیگر نهی شده اند؛[۳] از این رو شایسته نمی نماید همسرانی که زندگی خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشته اند و در کنار هم روزگار می گذرانند، به این خصلت های ناپسند آلوده باشند؛ خصلت هایی که نشان از تکبر، حسادت و کینه ورزی می دهند و هر کدام آفتی بر مهرورزی همسرانه خواهند بود.
یکی از وجوه نقل شده در شان نزول آیه یاد شده آن است که عایشه و حفصه در رقابت های همسرانه با کنایه های تمسخر گونه ای که لعاب لقب زشت نهادن را نیز در خود داشت، صفیه همسر دیگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را یهودی زاده خطاب می کردند. آمده است:
روزی میان عایشه و صفیه بگومگویی رخ داد و عایشه در میان سخنانش با فخر فروشی درباره جایگاه خود، صفیه را به سبب داشتن نسبی یهودی سرزنش کرد. صفیه نیز شکایت نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برد.[۴]
در چگونگی مواجهه پیامبر (صلی الله علیه و آله) با این مسئله هر چند برخی منابع در گزارشی کلی آورده اند که چون صفیه از یهودی زاده خوانده شدن خود از سوی عایشه و صفیه یا زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شکایت برد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) به صفیه فرمود: آیا بدان ها پاسخ ندادی؟ و چون صفیه پرسید به چه چیز پاسخ می دادم، فرمود: در جواب آنها می گفتی: پدرم هارون نبی الله[۵] و عمویم موسی کلیم الله و شویم محمد (صلی الله علیه و آله) رسول خداست.[۶]
اما با دقت در گزارش منابعی که رفتار عایشه و حفصه را با صفیه به صورت جداگانه ذکر کرده اند، نکات بیشتری دریافت می شود؛ زیرا آنجا که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر صفیه وارد می شود و او را به دلیل کنایه های آزاردهنده حفصه گریان می یابد، در مواجهه با احساسات تحریک شده همسرش به جهت دلجویی و زدودن اندوه از خاطر صفیه با عطوفت می فرماید:
همانا تو از نسل پیامبران و همسر پیامبری، پس به چه چیز بر تو فخر می فروشد؟ و در ادامه نیز از حفصه می خواهد با پیشه کردن تقوای الهی، از این گونه رفتارها دست بردارد.[۷] اما زمانی که صفیه با رفتن نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) از رفتار عایشه شکایت می کند، به نوعی طلب چاره جویی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دارد.
بنابراین پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز به او مهارت چگونگی برخورد مناسب با این مسئله را یاد می دهد آن هنگام که به صفیه می فرماید: آیا در پاسخ نگفتی که پدرت هارون، عمویت موسی و همسرت محمد است.[۸] شاهد این آموزش مهارت آنکه چون در برخوردی دیگر، صفیه با سخنانی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آموخته بود، به پاسخگویی عایشه و حفصه می پردازد، آنها این پاسخ را از صفیه نمی دانند و می گویند: این کلمات را رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او آموخته است.[۹]
دقت در این دو ماجرا، حکایت از آن دارد که متناسب با شرایط هر کدام از دو واقعه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اقدام می کند. در ماجرای نخست، احساسات صفیه به دلیل رفتار ناشایست حفصه جریحه دار می شود و پیامبر(صلی الله علیه و آله) که شاهد اندوه و گریه های صفیه است، می کوشد با گفتارش افزون بر رد استدلال حفصه بر برتری نسبت به صفیه، مرهمی بر قلب جریحه دار شده همسرش باشد.
در حالی که در ماجرای دیگر با توجه به شکایت بردن صفیه نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخن از چاره جویی به میان است؛ بنابراین حضرت راه مواجهه با این نوع رفتارها را به صفیه می آموزاند تا او بتواند مواجهه ای مناسب با مسئله در پیش گیرد و در تعامل های این چنینی خود از عهده امورش برآید.
در ماجرایی دیگر آمده است: جویریه از همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ایشان عرضه داشت برخی بانوان شما بر من فخر می فروشند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او گفت: مگر من مهریه تو را سنگین قرار ندادم؟ آیا من چهل تن از قوم تو را آزاد نکردم؟ [۱۰] از پاسخ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنین بر می آید که ماجرای فخر فروشی بر سر میزان مهریه بوده است و این موضوع به چگونگی ازدواج ایشان مرتبط بوده است.
به هر روی فخر فروشی برخی همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر جویریه بدان سبب بود که حضرت به سنت خود مهریه همسران و دخترانش را دوازده و نیم اوقیه، معادل پانصد درهم قرار می داده است؛[۱۱] در حالی که سهم شرط شده برای آزادی جویریه نه (یا هفت) اوقیه بیان شده است.
اما رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با اشاره به آزادسازی اسیران قبیله بنی المصطلق به این نکته اشاره دارد که در واقع مهریه جویریه بسیار ارزشمندتر از آنی است که او در برابر فخرفروشی همسران دیگر در مسئله چند درهم بالا یا پایین بودن مهریه، احساس سرافکندگی به خود راه دهد.
شفاف سازی در خانواده چند همسری
در بیماری منجر به شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حالی که همسران ایشان گرد بستر حضرت جمع شده بودند، صفیه با مشاهده حال پیامبر (صلی الله علیه و آله): گفت به خدا سوگند ای نبی الله، دوست می داشتم این درد شما بر من می بود. در این حال همسران دیگر حضرت با برنتابیدن سخن صفیه، با اشارات چشم به تمسخر سخن صفیه پرداختند.[۱۲]
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که ناظر رفتار ایشان با صفیه بود، فرمود: در دهانتان به سبب تمسخر پنهانی از دوست خود، گوشت (مردار) مزمزه کردید.[۱۳] به خدا سوگند صفیه راستگوست.[۱۴]
رفتار همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشان از آن دارد که ایشان سخن صفیه را حمل بر شیرین زبانی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کردند و از آن چنین برداشتی داشته اند که صفیه در صدد برآمده تا از رقیبان خویش در اظهار محبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیشی گیرد؛ از این رو با اشارات چشمی در صدد تمسخر او بر آمدند.
اما واکنش حضرت به رفتار همسرانش نه تنها حکایت از آن دارد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) سخن صفیه را بر جاه طلبی حمل نکرده است، رفتار همسرانش را با او ناصواب دیده است و با اشاره به پیامد باطنی رفتار ایشان تلاش کرده آنها را متنبه کند، بلکه از آنجا که ممکن بود این رفتار به دلیل برداشت ناصحیح از سخن صفیه به بیرون از آن مجلس نیز کشانده شود و صفیه مورد سرزنش هووهای خود قرار گیرد، حضرت با آگاهی از شخصیت و سر درون صفیه، سخن او را از سر صدق می خواند و بدین گونه از پیامدهای احتمالی تنش میان ایشان جلوگیری می کند.
نتیجه گیری
خانواده در هویت بخشی، آسایش تن و آرامش یابی روان چنان جایگاه ممتازی دارد که باید مراقب بود چالش ها و اختلافات فرا رو، کارکردهای آن را دچار آسیب نکند. پاره ای از اختلافات در روابط زن و مرد حاصل بی مهارتی هاست؛ زیرا اگر مهارت لازم در موضوع به کار گرفته شود، با کاربست آن می توان از اختلافات خانوادگی رها شد.
در مسئله پیشگیری از اختلافات چند همسری نیز به موضوعات مهمی اشاره شد. در مرحله اول اهتمام به مسئله عدالت و پایبندی به رعایت حقوق همسران در فرهنگ جامعه چند همسری، اصلی است که باید مورد توجه بسیار قرار بگیرد. از طرفی نیز به کنترل رشک بری بانوان به روابط شوهر با همسران دیگر و شفاف سازی روابط از سوی مرد در جلوگیری از اختلافات همسران امری موثر دانسته شد.
پی نوشت ها
[۱]. از آنجا که در غسل – بر خلاف وضو – موالات شرط نیست می توان شستن اعضا را با فاصله انجام داد . محمد بن حسن طوسی؛ تهذیب الاحکام؛ ج ۱، ص۱۳۴. محمد بن حسن طوسی؛ الاستبصار، ج ۱، ص ۱۲۴.
[۲]. همو، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۱۳۴.
[۳]. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمُ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسی أَن یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند؛ شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را؛ شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیب جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید بسیار بد است که بر کسی پس از ،ایمان نام کفر آمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند (حجرات: ۱۱).
[۴]. احمد بن یحیى بلاذری؛ کتاب جمل من انساب الاشراف، ج ۲، ص ۷۹. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۲۰۴.
[۵]. در نسب صفیه آمده است که او از نسل هارون برادر حضرت موسی بوده است (ابن سعد، الطبقات الکبرى؛ ج۸، ص ۹۵. احمد بن یحیى بلاذری؛ کتاب جمل من انساب الاشراف، ج ۲، ص ۷۸).
[۶]. على بن ابراهیم قمی؛ تفسیر العلی بن ابراهیم قمی، ج ۲، ص۳۲۱_۳۲۲. ابوالفتوح رازی؛ روض الجنان، ج ۱۸، ص۲۹.
[۷]. عبد الرزاق صنعانى؛ المصنف؛ ج۱۱، ص ۴۳۰_۴۳۱ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۱۳۶. ترمذی، سنن الترمذی، ج ۵ ،ص ۳۶۸.
[۸]. احمد بن یحیی بلاذری؛ کتاب جمل من انساب الاشراف؛ج۲،ص ۷۹. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج۹، ص ۲۰۴.
[۹]. علی بن ابراهیم قمى، تفسیر العلى بن ابراهیم قمی، ج ۲، ص۳۲۲.
[۱۰]. عبد الرزاق صنعانی؛ المصنف : ج ۷، ص ۲۷۱. سعید بن منصور؛ سنن سعید بن منصور ج۱ ص ۲۲۷. ابن سعد؛ الطبقات الکبرى؛ ج ۸، ص ۹۳. احمد بن یحیى بلاذری؛ کتاب جمل من انساب الاشراف، ج ۲، ص ۷۷.
[۱۱]. ابن سعد، الطبقات الکبرى؛ ج۸، ص۱۲۸.
[۱۲]. عبد الرزاق صنعانی؛ المصنف؛ ج ۱۱، ص ۴۳۱. ابن سعد؛ الطبقات الکبرى: ج ۸، ص ١٠١.
[۱۳]. ابن سعد، الطبقات الکبرى؛ ج۸، ص ۱۰۱. کنایه از پشت سر کسی سخن گفتن که در حکم غیبت و خوردن گوشت برادر مرده است (برگرفته از حجرات :۱۲).
[۱۴]. عبد الرزاق صنعانی؛ المصنف؛ ج ۱۱، ص ۴۳۱. ابن سعد؛ الطبقات الکبرى: ج ۸، ص ١٠١.
منابع
- ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد؛ تفسیر القرآن العظیم؛ ریاض: مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۴۱۹ق.
- ابن حزم اندلسی، علی بن احمد؛ جمهره انساب العرب؛ بیروت: دارالکتب العلمیه،۱۴۰۳ق.
- ابن سعد، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری؛ بیروت: دارالکتب العلمیه،۱۴۱۰ق.
- ابن هشام الحمیری المعافری، عبدالملک؛ السیره النبویه؛ بیروت دارالمعرفه،[بی تا].
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن؛ مشهد؛ بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
- احمد بن حنبل؛ مسند احمد؛ بیروت: دارصادر، [بی تا].
- بخاری، محمد بن اسماعیل؛ ادب المفرد؛ بیروت: موسسه الکتب الثقافیه، ۱۴۰۶ق.
- بلاذری، احمد بن یحیی؛ کتاب جمل من انساب الاشراف؛ بیروت: دارالفکر،۱۴۱۷ق.
- بیهقی، احمد بن حسین؛ السنن الکبری؛ [بی جا]: دارالفکر،[بی تا].
- ترمذی؛ سنن الترمذی؛ بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۳ق.
- حاکم نیشابوری؛ المستدرک؛ بیروت: دارالمعرفه، [بی تا].
- دارقطنی، علی بن عمر؛ سنن الدارقطنی؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
- سبط بن الجوزی؛ یوسف بن قزاوغلی؛ تذکره الخواص؛ قم : منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
- سجستانی، ابی داود سلیمان بن اشعث؛ سنن ابی داود؛ [بی جا]: دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
- زمخشری؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل؛ بیروت: دارالکتاب العربی،۱۴۰۷ق.
- سعید بن منصور خراسانی مکی؛ سنن سعید بن منصور؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بی تا].
- سمعانی، عبد الکریم بن محمد بن منصور؛ الانساب؛ حیدرآباد: مجلس دائره المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق.
- صدوق، محمد بن علی؛ من لایحضره الفقیه؛ قم: موسسه النشر السلامی،۱۴۱۳ق.
- طبرانی، سلیمان بن احمد؛ المعجم الاوسط؛ [بی جا]: دارالحرمین، ۱۴۱۵ق.
- طبرانی، سلیمان بن احمد؛ المعجم الکبیر؛ [بی جا]: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹ق.
- طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ تهران: ناصرخسرو، ۱۳۷۲.
- طبری، محمد بن جریر؛ المنتخب من ذیل المذیل من تاریخ الصحابه والتائبین؛ بیروت: الاعلمی، [بی تا].
- طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الامم و الملوک؛ بیروت: دارالتراث،۱۳۸۷ق.
- طوسی، محمد بن حسن؛ الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار؛ تهران: دارالکتب السلامیه،۱۳۹۰ق.
- طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
- طوسی، محمد بن حسن؛ تهذیب الاحکام؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه،۱۴۰۷ق.
- عبد الرزاق صنعانی؛ المصنف؛ تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی؛ هند المجلس العلمی، [بی تا].
- فخر رازی؛ محمد بن عمر؛ تفسیرالکبیر: مفاتیح الغیب؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- قاضی نعمان، ابن حیون؛ شرح الاخبار فی فضائل الائمه اطهارعلیهم السلام؛ قم : جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ق.
- قمی، علی بن ابراهیم ؛ تفسیر القمی؛ قم: دارالکتاب،۱۳۶۳.
- کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ قم: دارحدیث، ۱۴۲۹ق.
- مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد فی معرفه حجح الله علی العباد؛ قم: گنکره شیخ مفید،۱۴۱۳ق.
- نسائی، احمد بن شعیب؛ السنن الکبری؛ بیروت: دارالکتب العلمیه،۱۴۱۱ق.
- نسائی، احمد بن شعیب؛ سنن النسائی؛ بیروت: دارالفکر؛ ۱۳۴۸ق.
برگرفته شده از کتاب شیوه مواجهه معصومان (علیهم السلام) با اختلاف همسران؛ حسین قاضی خانی، انتشار یافته توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (همراه با دخل و تصرف).