- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
به میان آمدن پای همسری دیگر در زندگی زناشویی به رغم گردن نهادن به آن در جوامع دارای فرهنگ چند همسری، برای بانوان امری برتافتنی نیست؛ چه رسد به جامعه ای که تک همسری شیوه پذیرفته شده و متداول در آن به شمار آید.
به سبب وجود فرهنگ چند همسری در جامعه حجاز عصر معصومان (علیهم السلام) از آنجا که در اختیار گرفتن تمامی قلب و توجه همسر خصلتی دوست داشتنی برای بانوان است، برنتافتن روابط مرد با همسران دیگرش مسئله ای است که در اختلافات همسران در روزگار معصومان (علیهم السلام) چهره نشان داده است.
با کاوشی در تاریخ عصر معصومان (علیهم السلام) بسترهای چالش آفرین مرتبط با این مسئله رصد شده اند و اقدامات ذیل به عنوان راهکارهای پیشگیرانه این بزرگان در مواجهه با پیامدهای آن مورد اهتمام بوده است:
اهتمام به مسئله عدالت در مسئله چند همسری
در پی ازدواج، زن حقوقی دارد که بر عهده شوهر است. از آنجا که در ازدواج های چند همسرانه، تعهدات مرد در برابر چند بانوست، عدالت جایگاهی ویژه می یابد.
برداشت از آیه «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنْ النِّسَاءِ مَثْنى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَواحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أدنى الا تعولوا»؛[۱] آن است که مردان زمانی به زندگی چند همسری بیندیشند که توان رعایت عدالت در حق همسران را در خود بیابند؛ اما چون از ناتوانی بر رعایت عدالت در ارتباط با همسرانشان بیمناک باشند، شایسته تر آن است که به زندگی تک همسری بسنده کنند.
رعایت عدالت و مساواتی که در سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) ایشان، نمود بارزی داشته است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در تقسیم ایام بیتوته نزد همسران خویش به گونه ای رفتار می کرد که هیچ یک بر دیگری برتری داده نشود.
این شیوه رفتاری حضرت چنان بود که حتی در ایام بیماری نیز آن را ترک نکرد و به نوبت در منزل همسران خود حاضر می شد[۲] تا اینکه همسران حضرت راضی شدند بستر بیماری پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حجره ای باشد که عایشه در آن سکونت داشت.[۳]
همچنین بر اساس روایات شیعه و اهل سنت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از تقسیم زمان میان همسرانش این گونه می فرمود: «خدایا این تقسیم من بود در آنچه بدان توانا بودم؛ پس مرا بدانچه بر آن قادر نبودم، مواخذه نفرما».[۴]
خلیفه دوم اموالی میان همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تقسیم کرد. چون قاصد سهم عایشه را به او رساند، عایشه پرسید آیا برای همسران دیگر حضرت نیز به همین مقدار فرستاده شده است؟ قاصد پاسخ داد: خیر این مقدار برای همسران قریشی در نظر گرفته شده و سهم دیگران کمتر است.
عایشه چون این را شنید، گفت: به خلیفه بگو پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تقسیم اموال و اختصاص زمان برای بودن با همسرانش، جانب عدالت و مساوات را نگه می داشت. چون قاصد این سخن را به گوش خلیفه دوم رساند، دستور داد سهم زنان غیر قریشی ایشان را نیز بسان قریشی ها پرداخت کنند.[۵]
پایبندی به دستورهای دینی و الگوگیری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این مسئله چنان بوده است که آورده اند: معاذ بن جبل از اصحاب انصاری پیامبر (صلی الله علیه و آله) چون بر اثر بیماری، دو همسرش به طور همزمان درگذشتند، برای مقدم داشتن یکی بر دیگری در مراسم تغسیل و تدفین از قرعه کمک جست.[۶]
درباره مسئله رعایت عدالت و مساوات میان همسران در مورد امام علی (علیه السلام) نیز آمده است: زمانی که ایشان دو همسر داشتند، نوبت بیتوته در منزل هر کدام که بود، حضرت در منزل همسر دیگر حتی وضو نیز نمی گرفت.[۷]
این سفارش ها و سیره عملی در حالی است که خداوند پس از آنکه در آیه ۱۲۸ سوره نساء از صلح همسران در ناسازگاری شوهر به ویژه در روابط زناشویی سخن می گوید، در شفاف سازی بیشتر برای درک موضوع و حکم آن می فرماید:
«وَ أن تَسْتَطِیعُوا أَن تَعْدِلُوا بین النساء ولو حرصکم فلا تمیلوا کل الخیل فاروها کَالْمُعَلَّقَهِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فإن الله کان صوراً رحیماً ، وإن بقرها من الله فی مِنْ سَعَتِهِ وَکانَ الله واسعاً حکیماً»؛[۸]
در واقع حکمت سفارش خداوند به صلح در این نکته نهفته است که مردان را یارای رعایت همه جانبه عدالت در حق همسران نیست؛ بنابراین با خطاب قرار دادن مردان، بیان می دارد که هرگز نخواهید توانست میان همسرانتان به عدالت رفتار کنید؛ هر چند بر اجرای عدالت حریص باشید.
نکته مهم در این میان آن است که خداوند از سویی به هنگام سخن گفتن از جواز چند همسری، مردان را به رعایت جانب عدالت فرا می خواند، ولی در این آیه به صراحت بر این نکته تاکید دارد که مردان را یارای رعایت عدالت در روابط با همسران نیست. مسئله ای که چون یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) با پرسش ابن ابی العوجاء از زنادقه آن عصر روبرو شد، با رفتن از عراق به مدینه نزد امام توانست به پاسخ آن پرسش دست یابد.
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به این پرسش فرمود: آنجا که سخن از رعایت عدالت است، ناظر به جنبه امور مالی و نفقه است و آنجا که از ناتوانی سخن به میان آمده، از نظر توانایی نداشتن بر کنترل قلبی در محبت به موضوع توجه شده است.
عموم منابع تفسیری ذیل شرح آیه بر این نکته تاکید دارند که در اموری مانند خوراک، پوشاک، همنشینی و اموری این چنینی، امکان رعایت جانب عدالت در روابط همسرانه وجود دارد؛ اما هنگامی که بحث محبت و تمایلات قلبی در میان باشد، در این امور به حقیقت نمی توان عدالت را اجرا کرد.[۹]
از این روست که خداوند در پی آیه پیش با توجه به یادآوری این خصلت آدمی، بیان می دارد حال که نمی توانید عدالت را در روابط همسری خود اجرا کنید، لااقل به کلی تمایل خود را متوجه یک طرف ننمایید که دیگری را به صورت بلاتکلیف درآورید. طبق این بیان نباید مرد به دلیل احساس گرایش و محبت به یک همسر، چنان در مهرورزی به او تمایل یابد که همسر دیگر به فراموشی سپرده شود؛ گو اینکه او را شوهری نیست.
پس اگر زن و شوهر در پی این ناسازگاری ها با گذشت از برخی کاستی ها و رعایت تقوای الهی با رسیدن به وحدت نظر در پی حفظ و ادامه زندگی مشترک برآیند، خداوند نیز کاستی های آنان را بر ایشان خواهد بخشید. البته باید دانست از سوی دیگر تنوع طلبی و بو آلهوسی در ازدواج مورد نکوهش معصومان (علیهم السلام) قرار گرفته است؛ ازاین رو همسران نباید در پی اندیشیدن به ازدواجی دیگر بی دلیل به فکر از هم گسستن رشته مودت در میان خود برآیند تا زندگی مشترک جدیدی را تجربه کنند.
به نقل از امام باقر (علیه السلام) آمده است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مردی برخورد و پس از احوال پرسی با او، جویای حال همسرش شد که مرد پاسخ داد: او را طلاق گفته ام. پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: بی آنکه عیبی بر او یافته باشی؟ مرد پاسخ داد: بی آنکه عیبی بر او باشد. پس از مدتی آن مرد ازدواج کرد و حضرت در مواجهه با او از زندگی با همسر جدیدش پرسید که متوجه شد این بار نیز او بی آنکه عیبی در همسرش بوده باشد، از این زن نیز جدا شده است.
در گذر ایام مرد دوباره همسری برگرفت و چون مدتی از ازدواجش گذشت، حضرت او را گفت که با همسر جدیدت چگونه ای؟ که باز هم پاسخ شنید مرد بی آنکه عیبی در همسرش بوده باشد، پیوند زناشویی خود را با او گسسته است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که دید این ازدواج و طلاق گفتن بی دلیل به پیشه مرد تبدیل شده است، فرمود: خداوند هر مرد و زن بو آلهوسی را در ازدواج دشمن می دارد یا اینکه لعن می کند.[۱۰]
همچنین از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نقل است که خداوند مردان و زنان هوسران این چنینی را دوست نمی دارد.[۱۱] از امام صادق (علیه السلام) نیز روایت است که خداوند مردانی را که بی دلیل و به سبب هوسرانی از همسران خود جدا می شوند، دشمن می دارد.[۱۲]
در گزارش ها آمده است: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ایام زفاف ام سلمه به او گفت: اگر بخواهی به سبب نوعروس بودنت چند روزی را نزد تو بیتوته خواهم کرد؛ اما بسان آن را نیز برای همسران دیگرم در نظر خواهم گرفت.[۱۳] اینکه حتی در ایام عروسی، حضرت به رعایت مساوات در زمان بیتوته نزد همسران دیگر خود اهتمام داشته باشند، توجه ایشان به مساوات را نشان می دهد.
با توجه به تفسیر عدالت در آیاتی که بیان شد و رفتار گزارش شده از اهتمام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به رعایت مساوات در تقسیم ایام همسرانه، می توان گفت رعایت مساوات میان همسران در زندگانی چند همسری امری مهم در پیشگیری از بروز اختلافات میان همسران است؛
زیرا می تواند ضمن حفظ جایگاه همسران در زندگی مشترک، صفا و صمیمیت لازم میان ایشان را نیز به همراه آورد؛ به ویژه اگر با الگوگیری از رفتار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سرکشی منظم و دلجویی های معاشقانه سرلوحه رفتار مرد باشد.
کنترل رشک بانوان در موضوع چند همسری
در زندگی زناشویی چند همسری، رشک های زنانه به ارتباط های عاطفی شوهر با همسران دیگرش همواره پای ثابت اختلاف های زوجین بوده است. اختصاص بایی در بحث ازدواج به این مسئله در کتابی مانند الکافی[۱۴] می تواند بیانگر جایگاه و میزان ابتلای زندگی زناشویی به این مشکل در نگاه معصومان (علیهم السلام) باشد.
بنا به فرمایش امام صادق (علیه السلام) این غیرت ورزی و رشک با وجود در پی داشتن اذیت شوهران، در مهرورزی بانوان به همسران خویش ریشه دارد؛[۱۵]
بنابراین تلاش برای حذف آن نه تنها منطقی نمی نماید، بلکه به دلیل ارتباط آن با خصلت های عاطفی بانوان باید اذعان داشت این مسئله جزیی از زندگی زناشویی است و باید در راستای مهارت آموزی در مواجهه مناسب با آن تلاش شود.
با جستاری در سخنان و اقدامات معصومان (علیهم السلام) می توان راهکارهای ذیل را در راستای مواجهه مناسب با رشک های زنانه بر روابط شوهر با همسران دیگر رصد کرد:
توجه دادن به تشریع حکم الهی چند همسری
خصلت آدمی چنان است که هر آنچه را در مقابل خواسته های خویش احساس کند، برنتابد. اختصاص یافتن پاره ای از محبت، وقت و اموال مرد به همسر جدید یا همسران دیگر اموری نیستند که بانوان بدان راضی باشند.
اما باید پذیرفت گذشتن از برخی خواسته ها و شریک کردن بانویی دیگر در زندگی با مرد مورد علاقه، زمانی که دانسته شود ارتباط با چند همسر برای مرد مسئله ای پذیرفته شده نزد خداوند است، برای بانوان پایبند به دین امری قابل درک خواهد شد.
روایات امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) مبنی بر زیبنده نبودن رشک بر زنان به دلیل حکم الهی بر حلیت چند همسری مردان را می توان از این دیدگاه نیز نگریست.[۱۶]
رفع سوء ظن ها در رشک های زنانه
در رشک های زنانه به روابط شوهر، سوء ظن ها جایگاهی ارزنده دارند؛ بانوان چون ارتباط همسر خویش با بانویی دیگر را بر نمی تابند، به ارتباط های شوهرشان با زنان دیگر حساس اند و چه بسا به اندک بهانه ای مرد خود را در مظان اتهام قرار می دهند.
باید گفت چون رشک های زنانه در زمره خصلت های بانوان است و نمی توان زندگی زناشویی را به دور از آن دانست، به تبع رفع سوء ظن در راستای جلوگیری از برانگیختگی این خصلت، امری شایسته خواهد بود.
در میان همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) از عایشه دختر ابوبکر بن ابی قحافه و ام رومان[۱۷] رشک های زنانه بیشتری درباره ارتباطات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با همسران دیگر حضرت گزارش شده است.
به نقل از عایشه آمده است: در یکی از شب هایی که به رسم نوبت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزد من بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله)، عبا از دوش و پایپوش از پا برگرفت و در کنار پایش قرار داد. آن گاه پوششی بر بستر خود گستراند و به پهلو آرمید. پس از درنگی کوتاه به گمان اینکه من به خواب شده ام، به آرامی برخاست و آرام عبا بر دوش کشید و پایپوش به پا کرد.
سپس به آهستگی در خانه را گشود و پس از خارج شدن، آن را به آرامی بست. من نیز برخاستم و پس از پوشیدن لباس در پی ایشان روانه شدم تا اینکه حضرت به بقیع رسید. پیامبر (صلی الله علیه و آله) مدتی طولانی در بقیع ایستاد و در پایان سه بار دستان خویش را به سوی آسمان بالا برد. آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به جانب منزل روانه شد و من نیز به راه افتادم.
حضرت بر سرعت گام های خویش افزود و من نیز چنین کردم و با سبقت گرفتن از ایشان، خود را به منزل رساندم و به بستر رفتم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خانه آمد و پس از قرار گرفتن در کنار من، دلیل آشفتگی حالم را جویا شد. چون به ایشان گفتم که چیز خاصی نیست، حضرتش فرمود: «آیا تو خود می گویی یا خداوند لطیف و خبیر مرا آگاه کند؟»، من نیز به ناچار ماجرا را به ایشان گفتم.
حضرت پرسید پس آن سیاهی که پیش روی خود دیدم، تو بودی؟ گفتم: بلی. در این هنگام، پیامبر (صلی الله علیه و آله) با دست به سینه ام کوفت و فرمود: گمان کردی خدا و رسولش بر تو ستم می کنند؟ گفتم: هرچه را مردم پنهان دارند خداوند بر آن آگاه است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
جبرئیل به جانب من آمد و مرا خواند و من چون دیدم تو به بستر رفته ای _ بدان سبب که نمی خواستم بیدار و هراسان شوی _ به آرامی پاسخش گفتم. جبرئیل از سوی خداوند مرا فرمان داد تا به بقیع بروم و برای درگذشتگان مدفون در آن طلب مغفرت و آمرزش کنم.[۱۸]
با جستاری در زندگی مشترک پیامبر (صلی الله علیه و آله) و عایشه می توان گفت آنچه عایشه را به تعقیب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کشانده بود، سوء ظن به حضرتش مبنی بر رفتن نزد همسران دیگر در شبی بوده که به عایشه اختصاص داشته است.
از سویی عایشه نسبت به دیگر زنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با سن و سال کمتری به خانه حضرت گام نهاده بود[۱۹] و انتظار محبت بیشتر از شوهر و سرآمد شدن در ارتباطات عاطفی با همسر، امری به دور از انتظار او نبود؛ به ویژه آنکه اغلب ازدواج های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به جز ازدواج با خدیجه (سلام الله علیها) و سوده، پس از پیوند زناشویی حضرت (صلی الله علیه و آله) با عایشه است.[۲۰]
به بیان دیگر عایشه همسران دیگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را تهدیدی بر روابط زناشویی خود با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می دانسته است. مسئله ای که به هنگام پیوند پیامبر (صلی الله علیه و آله) با زینب و صفیه چهره نشان می دهد و عایشه از گام نهادن اینان در حریم زندگانی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیمناک است.
بدان سان که عایشه در ازدواج پیامبر (صلی الله علیه و آله) با زینب از دل نگرانی تاثیر زیبایی زینب بر روابط زناشویی خود با حضرت سخن می گوید[۲۱] و در ازدواج رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با صفیه چون از زیبایی صفیه در میان زنان سخن به میان بود، به صورت ناشناس در حالی که چهره پوشانده است، با حضور در منزل نو عروس در تلاش بر می آید تا به شناخت بیشتر از صفیه دست یازد و زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در میان زنان حاضر، عایشه را می شناسد و از او در مورد نوعروس می پرسد، عایشه نمی تواند ناراحتی خود را کنترل کند و با کنایه، صفیه را زنی یهودی می خواند؛
ولی پیامبر(صلی الله علیه و آله) او را از گفتن این جمله باز می دارد و می فرماید: صفیه به اسلام گرویده و اسلامش اسلامی نیکوست.[۲۲]
باید گفت در زندگانی چند همسری به هنگام حضور همسران پیشین شوهر نزد نوعروس، بررسی میزان احتمال تاثیرات حضور همسر جدید بر روابط شوهر با همسران پیشین در اولویت قرار دارد و با توجه به چگونگی حضور عایشه در منزل صفیه، عایشه نیز از این حکم مستثنی نیست؛ چنان که زینب و جویریه از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز دل نگران همین امر هستند.
در رویداد یاد شده، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عایشه را به دلیل سوء ظن و تعقیب حضرت بازخواست نمی کند؛ بلکه با درک دلیل بروز این رفتار از جانب عایشه، در تلاش بر می آید با بیان علت خارج شدن از منزل، ضمن نشان دادن محبت خود به همسرش سوء ظن حاصل شده را برطرف کند.
حضرت با توضیح این نکته که به دلیل رعایت حال عایشه و آشفته نشدن خواب او به آهستگی با جبرئیل سخن گفته و آرام از منزل خارج شده است، یادآور می شود انجام شدن آرام کارها نه تنها برای دورماندن از نگاه عایشه نبوده است، بلکه از روی مهرورزی به همسرش صورت گرفته است.
این پاسخ پیامبر (صلى الله علیه و آله) نه فقط در راستای بر طرف کردن سوء ظن پدید آمده است، بلکه پاسخ به طلب مهرخواهی عایشه است؛ زیرا آنچه عایشه را به این پیگیری کشانده بود، طلب کردن محبت از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بود؛ چون او تمایل داشت این مهرورزی در آن شب نصیب او شود، نه اینکه همسر دیگری از آن بهرهمند شود.
توضیح رسول خدا (صلى الله علیه و آله) برای عایشه این پیام را در خود داشت که دوست داشتن تو باعث چنین رفتاری از سوی پیامبر (صلى الله علیه و آله) شده است و این پیام خنثی کننده این اندیشه در ذهن عایشه بود که پیامبر از بودن در کنار او در چنین شبی رویگردان است؛ بنابراین به طلب مهرورزی با بانویی دیگر از همسرانش از منزل خارج شده است.
ادامه مطلب را در بخش بعدی مقاله مطالعه فرمایید.
پی نوشت ها
[۱]. و اگر می ترسید از اینکه [به هنگام ازدواج با دختران یتیم] رعایت عدالت درباره آنها نکنید [از ازدواج با آنان صرف نظر نمایید و] با زنان پاک [دیگر] ازدواج کنید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را [درباره همسران متعدد] رعایت نکنید تنها به یک همسر قناعت نمایید یا از زنانی که مالک آنها هستید، استفاده کنید. این کار بهتر از ظلم و ستم جلوگیری می کند (نسا:۳).
[۲]. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۳، ص ۳۵۰. حسن بن فضل طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج۳، ص ۱۸۵.
[۳]. ابو الفتوح رازی؛ روض الجنان؛ ج ۶، ص۱۳۵.
[۴]. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان؛ ج ۵ ص ۲۰۲. محمد بن حسن طوسى؛ التبیان؛ ج ۳، ص۳۴۹.
[۵]. محمود بن عمر زمخشری؛ الکشاف؛ ج۱، ص ۵۷۳. فخر رازی؛ التفسیر الکبیر؛ ج ۱۱، ص ۲۳۷.
[۶]. محمد بن حسن طوسی، التبیان؛ ج ۳، ص۳۵۰. محمد بن عمر زمخشرى الکشاف؛ ج ۱، ص ۵۷۳. حسن بن فضل طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج ۳، ص ۱۸۵.
[۷]. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان؛ ج ۳، ص ۳۵۰. حسن بن فضل طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج ۳، ص ۱۸۵.
[۸]. و هرگز نمی توانید [از نظر محبت قلبی] در میان زنان عدالت کنید؛ هرچند کوشش نمایید؛ ولی به کلی تمایل خود را متوجه یک طرف نکنید که دیگری را به صورت بلاتکلیف درآورید و اگر راه اصلاح و پرهیزکاری پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. اگر [راهی برای اصلاح در میان خود نیابند و] از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را از فضل و کرم خود بی نیاز می کند و خداوند صاحب فضل و کرم و حکیم است (نسا) (۱۳۹-۱۳۰).
[۹]. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۲۰۱_۲۰۳. ابن ابی حاتم؛ تفسیر القرآن العظیم؛ ج ۴، ص ۱۰۸۳ _ ۱۰۸۴ . محمد بن حسن طوسى؛ التبیان؛ ج ۳، ص ۳۴۹.
[۱۰]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافى؛ ج ۱۱، ص ۴۶۳_۴۶۴.
[۱۱]. سلیمان بن احمد طبرانی؛ المعجم الاوسط؛ ج۸، ص ۲۴.
[۱۲]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافى؛ ج ۱۱، ص ۴۶۴_۴۶۵.
[۱۳]. ابن سعد الطبقات الکبرى؛ ج۸، ص ٧٢ .
[۱۴]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۱۱، ص۱۵۶_۱۵۹، «باب غیره النسا».
[۱۵]. همان، ص ۱۵۹.
[۱۶]. همان، ص ۱۵۶_۱۵۷. صدوق؛ من لا یحضره الفقیه؛ ج ۳، ص ۵۴۵.
[۱۷]. ابن سعد الطبقات الکبرى؛ ج۸، ص ۴۶ احمد بن یحیى بلاذری؛ کتاب جمل من انساب الاشراف، ج ۲، ص ۳۸.
[۱۸]. عبدالرزاق صنعانی؛ المصنف؛ ج ۳، ص ۵۷۱. احمد بن حنبل؛ مسند احمد؛ ج ۶، ص۲۲۱ مسلم نیشابوری؛ صحیح مسلم؛ ج ۳، ص ۶۴ احمد بن شعیب نسانی؛ سنن النسائى؛ ج ۴، ص۹۲.
[۱۹]. ابن سعد، الطبقات الکبرى؛ ج۸، ص ۴۶. احمد بن یحیى بلاذری؛ کتاب جمل من انساب الاشراف، ج ۲، ص ۳۸.
[۲۰]. ابن سعد، الطبقات الکبرى؛ ج۸، ص ۴۲ _۴۳ .
[۲۱]. همان، ص ۸۱.
[۲۲]. همان، ص ۹۹_۱۰۰. احمد بن یحیى بلاذری؛ کتاب جمل من انساب الاشراف، ج ۲، ص۷۹.