- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
بی خدایان که به آنان آتئیست نیز گفته می شود همه چیز را با دید مادی می نگرند و منکر عالم غیب هستند و بر این اساس هیچ تمایزی بین انسان و حیوان قائل نیستند. در حالی که انسان دارای ابعادی است که با معیارهای مادی قابل توجیه نیست. در این نوشته دلایلی برای بطلان دیدگاه و عقاید بی خدایان بیان گردیده است.
معیار تمایز انسان از حیوانات
وجه تمایز انسان از سایر حیوانات عقل و قدرت فکری است که خداوند به او عنایت فرموده است. انسان به وسیله عقل حقایق را از غیر آن درک می کند. نوع انسان از عقل نظری و عملی برخوردار است تا با کمک عقل نظری قضایا و آموزه های علمی و اعتقادی را مورد ارزیابی قرار داده و حق را از باطل تشخیص دهد.
از سوی دیگر جامعه انسانی بر خلاف حیوانات دارای اعتقاداتی است که زندگی و سرنوشت او را رقم می زند. از این رو تمام انسان ها به یک چیزی حالا درست یا نادرست ایمان دارند حتی کسانی که اصلاً خدا و عالم غیب را هم قبول ندارند باز هم دارای ایمان و عقیده ای متناسب با جهان بینی خود هستند.
مطلب دیگری که قابل توجه است مسئله حق و بطلان یک عقیده و ایمان است. به این معنا که ممکن است عقیده یک انسان باطل باشد و ممکن است حق باشد. تشخیص حق و بطلان یک عقیده و یا یک دین و مذهب فقط با معیار عقلی امکان پذیر است. پس این وظیفه انسان است که در این جهت عقل خود را به کار انداخته تا با تفکر دقیق حق را از باطل تشخیص داده و مایه نجات خود و دیگران گردد.
اعتقاد بی خدایان درباره عالم غیب
بی خدایان هیچ اعتقادی به غیب و خداوند ندارند. به این معنا که آنان خدا و عالم غیب را انکار می کنند و فقط معتقد به وجود چیزی هستند که با حواس پنجگانه قابل اثبات باشد. آته ئیست ها و بی خدایان در برابر اثبات ادعای خود هیچ مسئولیتی ندارند چون معنا و مفهوم انکار اینست که چیزی را ثابت نکنند و لذا در انکار خدا و معاد نیازی به هیچ دلیلی ندارند؛ بلکه دلیل آنان منحصر در انکار است و نهایت دلیل آنان اینست که بگویند چون خدا در حوزه درک حواس پنجگانه انسان قرار نمی گیرد پس وجود ندارد.
دلایل رد عقیده بی خدایان
برای رد عقیده بی خدایان و منکرین خدا ادله زیادی وجود دارد که در اینجا به برخی از آن ها به صورت مختصر اشاره می شود:
۱. اولین چیزی که بی پایگی و بطلان عقیده بی خدایان و آته ئیسم را ثابت می کند همین بی دلیلی بی خدایان است. آنان با توجه به اینکه ماهیت و ذات انکار برهان نا پذیر و استدلال ناپذیر است، نمی توانند حتی یک دلیل و برهان بر نفی خدا اقامه کنند؛ همانگونه که اثبات حقانیت خدایان باطل هم برهان نمی پذیرد. قرآن کریم این مطلب را این گونه بیان می کند:
«وَ مَنْ یدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا یفْلِحُ الْکافِرُونَ؛ کسی که با وجود خدای متعال، خدایان دیگری را می خواند هیچ برهانی ندارد و حساب او نزد پروردگارش خواهد بود و یقیناً کافران رستگار نخواهند شد.» [۱]
مشرکان تنها روى ادعا تکیه دارند و دلیل هاى آن ها همچون تقلید کورکورانه از نیاکان و خرافات همانند آن، مطالبى واهى و بى اساس است، آن ها معاد را با آن دلائل روشن انکار مى کنند اما شرک را با نداشتن هیچ گونه دلیل پذیرا مى شوند و مسلم است که خداوند به حساب این گونه افراد که فرمان عقل را زیر پا گذارده و آگاهانه در بیراهه هاى کفر و شرک سرگردان شده اند مى رسد.[۲] بی خدایان و ملحدان نیز بدون هیچ دلیلی خداوند را انکار نموده و هستی را منحصر در مادیات پنداشته اند.
۲. دلیل دیگری که پندار بی خدایان را مردود می شمارد این است که قرار نگرفتن خدا در تحت حواس پنجگانه هیچ نوع دلالتی بر نفی خدا نمی تواند داشته باشد، امام صادق (علیه السلام) بعد از این که در مناظره با زندیقی از او اعتراف می گیرد که برای یافتن خدا نه به آسمان ها رفته و نه به زیر زمین، می فرماید: ای مردم! کسی که علم ندارد هیچ حجتی بر عالم ندارد و جاهل کاملا بی حجت و دلیل می باشد.[۳]
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ زندیق دیگری اصلا صلاحیت ربوبیت را از چیزی که تحت حواس پنجگانه قرار بگیرد نفی می کند و بعد از این که شباهت صانع را با مصنوع منتفی دانسته می فرماید: «هر که صانع را به غیر او تشبیه کند پس او را با صفت مخلوقات و مصنوع های او ثابت نموده که در این صورت صلاحیت ربوبیت را نخواهد داشت».[۴]
امام صادق (علیه السلام) در واقع می فرماید چیزی که با حواس پنگانه درک و حس شود نمی تواند خدا باشد؛ زیرا چیزی که دیده شد و یا با دست قابل لمس باشد و امثال این ها در حوزه ماده قرار می گیرد و مانند همه موجودات مادی خوهد و موجود مادی نمی تواند خدا باشد.
۳. دلیل سوم بر ردّ بی خدایان برهان فطرت است. هر انسانی فطرتا خدا جو و خدا دوست است؛ هر چند او را نشناخته باشد. منکرین خدا به علت استکبار و خود خواهی و عواملی دیگر مادی گرایی در جهت مخالف فطرت حرکت می کنند.
امام صادق (علیه السلام) خدا جویی فطری را در مناظره ای با یک زندیق که بعد از غرق شدن کشتی نجات پیدا کرده بود خیلی زیبا بیان فرموده است. امام از او پرسیدند که بعد از غرق شدن کشتی وقتی اعتماد به تخته ای داشتی و آن را هم از دست دادی، آیا نفس را به هلاکت تسلیم نمودی یا نفس تو را امید خلاصی و نجات بود؟
زندیق گفت در نفس من امید نجات بود. امام فرمود: امید نجات به چه کسی داشتی؟ زندیق ساکت و حیران شد. امام فرمود: آن کس که تو به او امید داشتی صانع و خدای توست. این دلیل را امام (علیه السلام) از قرآن فرا گرفته است.[۵] زیرا قرآن می فرماید: «هنگامی که سوار بر کشتی شوند خدا را با اخلاص می خوانند، اما هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد باز مشرک می شوند».[۶]
۴. یکی از دلایلی که عقیده بی خدایان را باطل می کند برهان معجزه است. معجزات پیامبران، کارهای خارق العاده و کرامات اولیا، امداد های غیبی، خواب های صادق و تمام حوادثی که بدون وجود نیرو و قوه غیر مادی قابل توجیه نیستند، دلیل بر وجود عالم ما ورای طبیعت است و آته ئیست ها هیچ راهی برای توجیه و عوامل این امور ندارند مگر این که قائل به وجود عالم غیب شوند.
۵. برهان حرکت، برهان حدوث و برهان نظم از براهینی است که انحصار وجود را در عالم ماده نفی می کنند. چون هر حرکت و شی مادی نیاز به محرّک و محدث دارد و نیز وجود نظم در پدیده های مادی و طبیعی نیاز به ناظم عالم و عاقل دارد که خارج از عالم طبیعت باشد.
امام صادق ( علیه السلام) در پاسخ زندیقی می فرماید که وجود من قوی ترین دلیل بر وجود صانع است؛ زیرا وجود من بعد از آن که نبوده است پیدا شده و به حکم ضرورت عقل باید کسی آن را به وجود آورده باشد و محال است که من خودم، خودم را موجود کرده باشم چون در وقتی که معدوم بوده ام، چیزی نبوده ام که خودم را موجود کنم. اما اگر در وقت وجودم، خودم را وجود داده باشم پس پیش از آن که خودم را به وجود بیاورم موجود بوده ام حال اینکه فرض نموده ایم که من قبل از وجودم موجود نبوده ام.[۷]
امام صادق (علیه السلام) در حدیثی دیگری برهان نظم را به خوبی بیان فرموده است. امام (علیه السلام) می فرماید: گردش خورشید و ماه و وجود شب و روز به صورت اضطرار همراه با نظم و بدون کوچک ترین اشتباه در حرکت و مسیر خودشان، دلیلی بر اینست که کسی آن ها را بر این کار منظم مضطر نموده است که بزرگ تر و حاکم بر آن ها است.[۸]
برهان های دیگری مثل برهان امکان و وجوب، برهان صدیقین، برهان آنسلم، برهان اخلاقی و سودمندی، برهان علیت، برهان امکان فقری و برهان تجربه دینی بر وجود خداوند و رد منکرین خدا از طرف موحدین بیان شده که در این جا مجالی برای ذکر همه آن ها وجود ندارد.
نتیجه گیری
از آنچه بیان گردید این نتیجه به دست می آید که بی خدایان و منکرین عالم غیب، هیچ دلیلی بر اثبات ادعای خود ندارند. انکار خدا از اموری است که نیازمند دلایل و براهین علمی و منطقی است. از سوی دیگر دلایلی متعددی بر اثبات عالم غیب و خداوند وجود دارد که با این دلایل می توان بطلان عقیده بی خدایان را ثابت نمود.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . سوره مومنون ،آیه ۱۱۷.
[۳] . اصول کافی، ج ۱، ص ۷۳ .
[۴] . الاثنا عشریه، ص ۶۳.
[۵] . شرح احقاق الحق، ج ۲۸، ص ۵۰۳ .
[۶] . سوره عنکبوت، آیه ۶۵.
[۷] . شرح احقاق الحق، ج ۲۸، ص ۵۰۴ .
[۸] . اصول کافی، ج ۱، ص ۷۳ .
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. حر عاملی، الاثنا عشریه، قم، دار الکتب العلمیه،
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دار الکتب الاسلامیه، دوم، ۱۳۸۸ق.
۴. مرعشی نجفی، شرح احقاق الحق، قم، انتشارات کتاب خانه آیت الله نجفی.
۵. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چ ۱۰، ۱۳۷۱ ش.