- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
دلایل متعددی بر امامت امام هادی (علیه السلام) نقل شده و به اعتقاد شیعه، رهبرى امت اسلامى پس از امام جواد (علیه السلام) به امام هادى (علیه السلام) سپرده شده است.
امام هادى (علیه السلام) دهمین امام شیعیان در نیمه ذى حجه سال ۲۱۲ در اطراف مدینه در محلى به نام «صریا» دیده به جهان گشود[۱] و در ۴۱ سالگى[۲] در ماه رجب سال ۲۵۴ در سامرا به دست معتز بالله، خلیفه عباسى با سم به شهادت رسید.[۳] نام مادر آن حضرت سمانه و طبق نقل کلینى[۴] سوسن بوده است.
القاب آن حضرت: الناصح، المتوکّل، النقى، المرتضى است.[۵]
شیعه اعتقاد دارد که امامان و جانشینان پس از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی خداوند متعال تعیین شده و توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به امت اسلامی معرفی گردیده است. در متون دینی شیعه دلایلی برای اثبات امامت همه امامان (علیهم السلام) نقل شده است.
دوران امامت امام هادی (علیه السلام)
امام هادى (علیه السلام) در سال ۲۲۰ پس از شهادت پدر بزرگوارش در ۸ سالگى به امامت رسید و مدت امامت آن بزرگوار ۳۳ سال بوده است.[۶]
سیزده سال امامت امام هادی (علیه السلام) در مدینه و ۲۰ سال در سامرا سپری شده است. در این ایام شش خلیفه عباسى بر مسند قدرت نشستند: معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز. روزگار امام دهم (علیه السلام) از حساسترین دوران حیات شیعه است. ویژگى این دوران، ستم جانکاه و استبداد کامل دستگاه خلافت است.
متوکل از خودکامه ترین خلفای عباسی، در این روزگار حکومت مى کرد و دشمنى و کینه ویژه اى با خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داشت. در عهد او شیعیان به سختى مى زیستند و بى حرمتى ها و ستم هاى فراوانى به آنان روا مى گردید.
متوکل آشکارا به ساحت مقدس على بن ابى طالب (علیه السلام) اهانت می کرد و حرم شریف حضرت حسین بن على (علیه السلام) را ویران ساخت و امام هادى (علیه السلام) را به شدت زیر نظر داشت و به هر بهانه اى ایشان را احضار مى کرد و آزار مى داد. او مردم مدینه و مکه را از معاشرت با علویان منع کرد. اگر کسى کمکى به شیعیان مى رسانید، به سختى عقوبت مى شد.
در دوران امامت امام هادی (علیه السلام) وضعیت مالى شیعیان بسیار بغرنج بود به گونه اى که گفته اند زنان علوى براى نماز گزاردن به حد کفاف چادر نداشتند و گاه یک چادر را میان خود مى گرداندند و به نوبت نماز مى گزاردند.
هر چند امام هادى (علیه السلام) در این ایام به گونه پیوسته در زندان نبود، اما حکومت به شدت او را تحت نظر داشت. ماموران حکومتى بارها به ناگاه خانه امام (علیه السلام) را مى جستند تا شاید بهانه اى براى آزار ایشان بیابند. حکومت عباسى از این گذر مى خواست بر شخصیت امام (علیه السلام) آسیب زند و ایشان را از چشم مردم بیندازد و با آزار یاران و شیعیان امام (علیه السلام) مکتب تشیع را از پیشرفت باز دارد.
نشر معارف دینى و دفاع از حقانیت شیعه در آن روزگار، تدبیر خردمندانه و سنجیده کارى طلب مى کرد. امام هادى (علیه السلام) براى دست یافتن بدین هدف، فعالیت هاى خویش را در دو بخش سامان داد: یکى بهره گیرى از هر گونه فرصتى که پیش مى آمد براى بازنمودن باورهاى حق شیعه. این فرصت ها معمولا از گذر شرکت امام در مجالس علمى و پاسخگویى هاى ایشان به شبهه هاى مخالفان رخ مى نمودند.[۷]
دلایل اجمالی امامت امام هادی (علیه السلام)
درباره امامت امام هادی (علیه السلام)، اخبار و احادیث فراوانى نقل شده است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتى، دهمین وصى خویش را على بن محمد (علیه السلام) خوانده است. نیز امام نهم (علیه السلام) به صراحت از امامت او سخن گفته است و همچنین در وصیت، پیش از شهادت، آشکار و صریح آن حضرت را جانشین خود خوانده است.
چون امام جواد (علیه السلام) خواست وصیت کند، امام هادى (علیه السلام) کودک بود. از این رو، عبداللَّه بن مساور از سوى امام جواد (علیه السلام) مامور شد برخى امور اجرائى شیعیان را بر عهده گیرد تا هنگامى که ایشان به بلوغ رسد. برخى کسان مانند احمد بن ابوخالد و حسن بن محمد- مشهور به جوانى- و نصیر خادم بر این وصیت گواه بودند.
افزون بر آنکه نصوص معتبر بر امامت امام هادی (علیه السلام) شهادت مى دهند، برجستگى و ویژگى هاى شخصى آن حضرت نیز دلیلى روشن بر این حقیقت است. آن امام همام (علیه السلام) در علم و عمل، از همه مردمان روزگار خویش برتر بود و هیچ خطا و گناه و نسیانى از او ندیدند و دعایش با استجابت قرین بود و معجزه ها و کرامت ها به ظهور رسانید.[۸]
دلایل روایی امامت امام هادی (علیه السلام)
احادیثی که بر امامت امامان دوازده گانه وجود دارد، امامت امام هادی (علیه السلام) را هم شامل می شود. در اینجا به ذکر دلایل خاصی در اثبات امامت امام هادی (علیه السلام) بسنده می شود:
۱. مهم ترین دلیل امامت امام هادی (علیه السلام) تصریح و وصیت پدر بزرگوارش امام جواد (علیه السلام) به امامت ایشان است. محمد بن یعقوب کلینى[۹] و شیخ مفید[۱۰] روایاتى را که در آن ها از سوى امام جواد (علیه السلام) تصریح به امامت امام هادی (علیه السلام) شده آورده اند.
در یکى از این روایات از قول اسماعیل بن مهران آمده است که گفت: چون امام جواد (علیه السلام) خواست براى نخستین بار از مدینه به بغداد رود هنگام بیرون رفتنش به او عرض کردم فدایت شوم از این راهى که مى روى بر تو نگرانم، پس از شما امر امامت به چه کسی منتقل مى شود؟ حضرت با روى خندان به جانب من برگشته فرمود: آنچه تو گمان مى کنى امسال نیست، وقتى معتصم (دومین بار) او را طلبید، پیش او رفته عرض کردم: پس از شما امر امامت با کیست؟ حضرت فرمود: پس از من امامت با پسرم على است «الأمر من بعدى إلى ابنى على».[۱۱]
۲. دلیل دیگر نصوص خاص پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) بر امامت امام هادی (علیه السلام) است. در حدیثى که از سلمان فارسی، صحابى بزرگ پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) نقل شده، به طور صریح و روشن به امامت آن حضرت اشاره شده است.[۱۲]
اجماع شیعیان بر امامت امام هادی (علیه السلام)
ابن شهرآشوب و امین الاسلام طبرسى و ابوالفتح اربلى اجماع شیعیان به امامت امام هادى (علیه السلام) را دلیل محکم و غیر قابل تردید بر صحت امامت ایشان دانسته اند.[۱۳]
انحصار امامت در امام هادی (علیه السلام)
انحصار وراثت و جانشینى براى امام هادى (علیه السلام) یکی از دلایل اثبات امامت آن حضرت است[۱۴]؛ زیرا امام جواد (علیه السلام) دو پسر به نام هاى على الهادى و موسى (موسى مبرقع) داشته است. از آنجا که موسى هیچگاه ادعاى امامت نکرد و کسانى را که به امامت ایشان مایل بودند از خود طرد کرد،[۱۵] بنابراین امامت منحصر در امام هادى مىگردد.
معجزات و کرامات امام هادی (علیه السلام)
معجزات و خوارق عادات دلیل دیگر است که از امام هادی (علیه السلام) نقل شده است. شیخ مفید و ابن شهرآشوب روایات متعددى از طرق مختلف در این مورد ذکر کرده اند.[۱۶]
جمع بندی
در مطالب فوق، دلایل متعدد بر امامت امام هادی (علیه السلام) بیان شد. در دوران امامت امام هادی (علیه السلام) اختناق شدیدی علیه امام و پیروان آن حضرت از سوی خلفای عباسی اعمال می شد. امام هادی (علیه السلام) با تمام مشکلات شیعیان را هدایت می کردند و هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند و به همین علت در نهایت از سوی خلفای عباسی به شهادت می رسند.
نویسنده: رحمت اللّه ضیایى ارزگانى
پی نوشت ها
[۱] . اعلام الورى، ص ۳۲۷؛ ارشاد، ج ۲، ص ۲۸۵؛ اصول کافى، ج ۱، ص ۴۹۷
[۲] . اصول کافى، ج ۱، ص ۴۹۸.
[۳] . تذکرهالخواص، ص ۳۶۳؛ مروج الذهب، ج ۴، ص ۸۶؛ مناقب، ج ۲، ص ۴۴۲
[۴] . اصول کافى، ج ۱، ص ۴۹۷
[۵] . کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۶۹
[۶] . کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۶۹
[۷] . پژوهشکده تحقیقات اسلامى، فرهنگ شیعه، ص۱۲۲- ۱۲۳، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ ش.
[۸] . پژوهشکده تحقیقات اسلامى، فرهنگ شیعه، ص۱۲۲، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ ش.
[۹] . اصول کافى، ج ۱، ص ۳۲۴
[۱۰] . ارشاد، ج ۲، ص ۲۹۸
[۱۱] . ارشاد، ج ۲، ص ۲۸۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۶۹
[۱۲] . کفایه الأثر، ص ۴۲؛ غایهالمرام، ج ۱، ص ۲۴۳.
[۱۳] . مناقب، ج ۲، ص ۴۰۲؛ اعلام الورى، ص ۳۵۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۹۱.
[۱۴] . ارشاد، ج ۲، ص ۲۸۵.
[۱۵] . المقالات والفرق، ص ۹۹.
[۱۶] . ارشاد، ج ۲، ص ۲۸۹-۲۹۵؛ مناقب، ج ۴، ص ۲۰۳-۲۱۲.
منابع
۱. اعلام الورى، طبرسى، امین الاسلام، فضل بن حسن، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۱۷ ق.
۲. الارشاد، مفید، محمد بن نعمان، انتشارات علمیه اسلامیه، تهران، بى تا.
۳. الاصول من الکافى، کلینى، محمد بن یعقوب، دار الصعب، بیروت، ۱۴۰۱ ق.
۴. پژوهشکده تحقیقات اسلامى، فرهنگ شیعه، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ ش.
۵. تذکره الخواص، ابن جوزى، یوسف شمسالدین، مؤسسه أهل البیت، بیروت، ۱۴۰۱ ق؛
۶. کشف الغمه، اربلى، ابوالحسن على بن عیسى، دارالأضواء، بیروت، بى تا.
۷. کفایه الأثر، قمى، ابوالقاسم على بن محمد، قم، بیدار، ۱۴۰۱ ق.
۸. المقالات والفرق، اشعرى، سعد بن عبداللّه ابوخلف، مرکز انتشارات علمى فرهنگى، دار الهجره، ۱۳۶۰ ش.
۹. مروج الذهب، مسعودى، على بن الحسین، قم؛ مناقب آل ابىطالب، ابن شهرآشوب، سید بن محمد، مکتبه العلمیه، قم، بى تا.
برگرفته از: دانشنامه کلام اسلامى، ج۱، تحت اشراف حضرت آیت اللّه العظمى جعفر سبحانى، قم، موسسه امام صادق (علیه السلام)، چ۲، ۱۳۹۰ش(با اضافه مطالب).