- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
درباره بعثت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم)، بیشتر سیره نویسان و مورخان بر این باورند که بعثت آن حضرت چهل سال پس از عام الفیل بوده است و پیامبر (ص) پیش از بعثت، صداى فرشته الهى را مى شنید تا این که در چهل سالگى، جبرئیل، پیک امین وحى بر او نمایان گردید.
برخى نیز بعثت پیامبر را در چهل و دو، چهل و سه، و چهل و پنج سال دانسته اند. [۱] شاید در واقع بین این دیدگاه ها اختلافى نباشد، زیرا برخى دوره دعوت پنهانى را که از سه تا پنج سال به طول انجامید، دوران رسالت به حساب آورده اند و برخى دیگر، بعثت پیامبر را از آغاز دوره دعوت علنى دانسته اند.[۲]
هنگامی که حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) به سن چهل سالگى رسید بعثت پیامبر اتفاق افتاد، و خداى تعالى از هر پیغمبرى که پیش از او به نبوت رسید عهد و پیمانى گرفت، که بدان حضرت ایمان آورده و او را تصدیق کنند و جریان بعثت پیامبر را به پیروان خود و آنان که بدان ها ایمان آورده اند بگویند.
بعثت پیامبر (ص) در قرآن
و در قرآن مجید نیز آن را براى پیغمبرش محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم) نقل کند و بدو فرماید:
«و چون خداوند از پیمبران پیمان گرفت آنگاه که به شما کتاب و حکمت بخشید پس براى هدایت شما رسولى از جانب خدا آمد که گواهى براستى کتاب و دین شما می داد تا ایمان آورده و از او یارى کنید، خداوند فرمود آیا بدان (یعنى رسول و قرآن) اقرار دارید و از پیمان من پیروى خواهید کرد؟ همه گفتند آرى اقرار داریم خداوند فرمود شما (بر خود و امت خویش) گواه باشید و من نیز با شما گواه خواهم بود» [۳] و بدین ترتیب خداوند عهد و پیمانى از پیمبران خود بدانچه گفته شد گرفت.
نقل عایشه از چگونگی بعثت پیامبر (ص)
ابتداى کار نبوت: از عایشه نقل کنند که گفت: در ابتداى کار بعثت پیامبر، ایشان (صلى اللّه علیه و آله و سلم) خواب هایى می دید که در خارج تحقق مى یافت، و کم کم خداوند او را علاقه مند به تنهایى و گوشه گیرى کرد، و چیزى براى آن حضرت محبوبتر از تنهایى نبود.
نزول جبرئیل برای بعثت پیامبر (ص)
عبید بن عمیر گوید: رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) را رسم چنان بود که هر سال یک ماه در غار کوه حرا معتکف می شد و این کار را قرشیان، آنان که اهل عبادت خداوند بودند در زمان جاهلیت انجام می دادند.
در این یک ماه آن حضرت مجاورت کوه حرا را اختیار می کرد و مستمندان و مساکینى که در آنجا به نزدش می رفتند اطعام می فرمود، و چون آن یک ماه بپایان می رسید به شهر مکه باز می گشت، و نخست به کنار کعبه می رفت و هفت بار یا بیشتر به دور آن طواف می کرد، سپس به خانه خویش می رفت.
تا سالى که حضرت در آن سال بعثت پیامبر اتفاق افتاد، طبق معمول همه ساله ماه رمضان بود که براى اعتکاف و عبادت با اهل خانه خود به سوى حراء کوچ کرد و هم چنان تا آن شبى که خداى تعالى او را به رسالت گرامى داشت به عبادت مشغول بود در آن شب جبرئیل بر او نازل گشت.[۴]
بعثت پیامبر (ص) از زبان مبارک خودش
هنگامى که من خوابیده بودم دیدم جبرئیل پارچه از دیبا که در آن کتابى (و یا نامهاى) بود به نزد من آورده گفت: بخوان! گفتم: چه بخوانم؟ جبرئیل مرا گرفت و چنان فشارى داد که پنداشتم مرگم فرا رسیده سپس مرا رها ساخته گفت:
بخوان، گفتم: چه بخوانم؟ دو باره مرا فشارى داد … (و هم چنان تا سه بار) و هر بار من می گفتم: چه بخوانم که بلکه او دست از من بدارد، در این بار گفت:
«بخوان بنام پروردگارت که آفرید، آفرید انسان را از خون بسته (یا موجود زنده خون خوار مانند زالو) بخوان و خداى تو است مهتر، آنکه قلم را بیاموخت، بانسان آموخت آنچه را نمی دانست»[۵]
رسول خدا فرماید: پس من این آیات را خواندم و جبرئیل برفت، من از خواب برخاسته دیدم گویا در قلبم کتابى نقش بسته، پس از غار بیرون آمدم تا به وسط کوه رسیدم آوازى از بالاى سرم شنیدم که می گفت: اى محمد تو پیغمبر خدایى و من جبرئیلم، من سرم را بلند کرده جبرئیل را دیدم که در صورت مردى است که هر دو پاى خود را جفت کرده و در طرف افق ایستاده است و به من می گوید:
اى محمد تو رسول خدائى و من جبرئیلم، پس من بى آنکه گامى به جلو یا عقب بردارم ایستاده به او نظر می کردم و به هر سوى آسمان نیز که نظر می کردم او را بهمان شکل مشاهده می نمودم، پس هم چنان ایستاده بودم نه به جلو می رفتم و نه به پشت سر بر می گشتم، خدیجه (که از دورى من نگران شده بود) کسى به دنبال من فرستاده بود و آنان تا بالاى شهر مکه هم رفته و به نزدش باز گشته بودند و در تمام این مدت من در همان جا ایستاده بودم تا بالاخره جبرئیل از نظرم پنهان شد.
در این هنگام من بنزد خدیجه باز گشته پیش او نشستم، خدیجه گفت: اى محمد کجا بودى؟ بخدا من کسانى را بدنبال تو فرستادم و آنان تا بالاى شهر مکه نیز بدنبال تو رفتند و بازگشتند و تو را دیدار ننمودند؟ من جریانى را که دیده بودم به خدیجه گفتم گفت: اى عمو زاده مژده گیر و ثابت قدم باش، سوگند بدان خدایى که جان خدیجه در دست او است من امید آن دارم که تو پیغمبر این امت باشى!
پرسش خدیجه از بعثت پیامبر (ص)
و از خدیجه روایت شده که به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) عرض کرد: اى عموزاده ممکن است هر گاه آن کس که میگویى به نزد من می آید به نزدت آمد مرا خبر کنى؟ فرمود آرى، و چون جبرئیل بر آن حضرت نازل گشت حضرت به خدیجه فرمود: اى خدیجه جبرئیل آمد، خدیجه عرض کرد: برخیز و در طرف چپ در کنار من بنشین حضرت چنان کرد،
خدیجه عرض کرد: او را مى بینى؟ فرمود: آرى، عرض کرد: برخیز و در طرف راست در کنار من بنشین، رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) چنان کرد باز پرسید: او را مى بینى؟ فرمود: آرى عرض کرد: در دامنم بنشین، نشست عرض کرد: باز او را مى بینى؟ فرمود: آرى، خدیجه روپوش از سر و صورت برداشت و عرض کرد: اکنون نیز او را مى بینى؟ فرمود: نه. عرض کرد: ثابت قدم باش و مژده باد تو را که او فرشته است.
ابتداى نزول قرآن در بعثت پیامبر (ص)
ابن اسحاق گوید: پس ابتداى نزول قرآن در ماه رمضان بود چنانچه خداى تعالى فرماید: «ماه رمضان که نازل شد در آن ماه قرآن، راهنمایى است براى مردم و نشانه هایى است از هدایت و فرقان» [۶]
و نیز فرماید: «ما آنرا در شب قدر نازل کردیم …، تا بآخر سوره قدر» و نیز فرماید: «… سوگند بکتاب آشکار، که ما آنرا در شب فرخنده اى نازل کردیم و ما هر آینه بیم دهنده بودیم، و در آن جدا گردد هر کارى استوار، کارى است از نزد ما و همانا ما فرستنده آن هستیم»[۷]
و نیز فرماید: «… اگر ایمان آورده اید به خدا و آنچه فرستادیم بر بنده خود روز جدا شدن و روزى که دو سپاه رو برو شدند …» و مقصود از روز ملاقات دو سپاه روزى است که سپاه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) با مشرکین در بدر روبرو شدند. و آن روز مطابق آنچه حضرت محمد بن على باقر براى من حدیث کرده روز جمعه هفدهم رمضان بوده است.
و بالجمله رسول خدا صلى اللّه علیه و آله با عزمى راسخ و ایمانى کامل بانجام فرمان خداى تعالى قیام فرمود، و بار سنگین نبوت و هم چنین، اذیت و آزارهاى بى شمارى را که جز مردان قوى دل و راسخى چون انبیا و رسل تاب تحمل آنرا ندارند بجان و دل پذیرفت.[۸]
جمع بندی:
بعثت پیامبر اسلام از مهم ترین حوادث تاریخی بشر است که خداوند لطف نمود با فرستادن رسول امین، هدایت انسان ها را به دست مبارک ایشان دهد تا از خطر انحراف و گمراهی نجات دهند، رسول گرامی اسلام پیام خداوند را به مردم اعلام و تلاش نمود تا آن ها را از جهل و تعصب و کچ روی ها به سوی قله انسانیت و معنویت رهنمون سازد.
پی نوشت ها
[۱] . بنگرید: سیره مغلطاى، ۱۴؛ سیره حلبى، ۱/ ۲۲۴؛ تاریخ الامم و الملوک، ۲/ ۴۲.
[۲] . بحار الانوار، ۱۸/ ۱۷۷؛ کمال الدین، ۱۹۷؛ تاریخ یعقوبى، ۲/ ۱۹؛ سیره ابن هشام، ۱/ ۲۸۰؛ مناقب آل ابى طالب، ۱/ ۴۳.
[۳] . سوره آل عمران آیه ۸۱.
[۴] . معروف نزد شیعه و جمعى دیگر از مورخین آن است که بعثت آن حضرت در شب بیست و هفتم ماه رجب اتفاق افتاد ولى جمعى از مورخین مانند ابن هشام و دیگران آنرا در ماه رمضان دانستهاند.
[۵] . سوره علق آیه ۱- ۵.
[۶] . سوره بقره آیه ۱۸۵
[۷] . سوره دخان آیه ۱- ۵
[۸] . زندگانى محمد(ص) ،ج۱،ص:۱۵۷
منابع:
- این مقاله اقتباس شده از کتاب: زندگانى محمد( ص)، نویسنده: سید هاشم رسولى محلاتى، ناشر: کتابچى، قم، پنجم، ۱۳۷۵ ش
- سیره مغلطاى، ۱۳۶۲ ه مصر
- السیره الحلبیه، حلبى شافعى، ۱۳۲۰ ه ق.
- تاریخ الامم و الملوک، لیدن، و دار المعارف، مصر، الاستقامه، قاهره.
- بحار الانوار، علامه محمّد باقر مجلسى، ۱۴۰۳ ه مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، چاپ سنگى ایران، جلد ۸، و چ: ۱۳۸۵ ه ایران.
- تاریخ یعقوبى، احمد بن واضح، دار صادر، بیروت، و نجف اشرف، عراق.
- السیره النبویه، ابن هشام، ۱۳۵۵ ه مصر.
- مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، مصطفوى، علمیه، قم، ایران.