- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
امامت امام حسین (علیهالسلام) (۴-۶۱ قمری)، از روایات مختلف از پیامبر (ص) قابل اثبات است. ایشان سومین امام شیعیان فرزند امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و نوه پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم) است. کنیه ایشان در تمام منابع ابو عبد اللّه ذکر شده و القاب فراوانی به ایشان نسبت داده شده، از القاب خاص امام، زکی، طیب، وفیّ، سید، مبارک، نافع، الدلیل علی ذات اللّه، رشید، التابع لمرضاه اللّه، شهید یا سیدالشهداء بوده است.
دلائل امامت امام حسین (ع)
امام حسین (ع) پس از شهادت برادرش در سال ۵۰ق به امامت رسید و تا روزهای آغازین سال ۶۱ق رهبری شیعیان را بر عهده داشت.[۱] علمای شیعه علاوه بر دلایل عامی که برای اثبات امامت امامان شیعه ارائه کرده اند،[۲] به دلایل خاصِ امامت هر امام نیز استدلال کرده اند؛
- شیخ مفید در کتاب ارشاد به برخی احادیثِ امامت امام حسین بن علی (ع) اشاره کرده است، از جمله این که پیامبر(ص) فرمود: «اِبنای هذانِ امامان قاما او قَعَدا (ترجمه: این دو پسرم [حسن و حسین]، امام هستند، خواه قیام کنند یا نکنند.) »[۳] همچنین امام علی (علیه السلام) در هنگام شهادت، بر امامت حسین (علیه السلام) پس از امام حسن (علیه السلام) تأکید کرد[۴] و امام حسن نیز در هنگام شهادت، در وصیت به محمد بن حنفیه، حسین بن علی (علیه السلام) را امام پس از خود معرفی کرد.[۵] شیخ مفید با استدلال به این احادیث، امامت امام حسین را ثابت و قطعی دانسته است؛ به گفته او امام حسین به دلیل رعایت تقیه و عهدی که در ماجرای صلح امام حسن (ع) کرده بود، تا زمان مرگ معاویه مردم را به سوی خود دعوت نکرد، ولی پس از مرگ معاویه، امر خود را آشکار کرد و جایگاه خود را برای کسانی که آگاه نبودند، روشن ساخت.[۶]
در منابع آمده است که حسین (علیه السلام) پیش از خروج از مدینه در سال ۶۰ق بخشی از وصیت ها و ودایع امامت را به ام سلمه همسر پیامبر (ص)[۷] و بخشی دیگر را پیش از شهادت خود در ماه محرم سال ۶۱ قمری، به دختر بزرگش فاطمه[۸] داد تا آنها را به امام سجاد (ع) بسپارند.
روایت متواتر از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم) خطاب به امام حسین (علیه السلام ) که فرموده است:
“هذا إمام ابن إمام أخو إمام ابو أئمه التسعه تاسعهم قائمهم”[۹] ابوسعید خدری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که خطاب به امام حسین (علیه السلام ) فرمود: “یا حسین أنت الإمام ابن الإمام تسعه من ولدک أئمه أبرار تاسعهم قائهم”. پس از آن، حضرت در پاسخ به سوال از تعداد امامان فرمود: “اثنا عشر تسعه من صلب الحسین”[۱۰].
سلمان فارسی میگوید: خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسیدم دیدم حسین بن علی در دامان آن حضرت نشسته بود و پیامبر (ص) او را میبوسید و فرمود: “أنت سید، أنت إمام ابن إمام أبو ائمه، أنت حجه الله ابن حجته، و أبو حجج تسعه من صلبک، تاسعهم قائمهم”[۱۱] همچنین روایتی که جابر بن عبدالله انصاری از مصداق اولی الأمر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پرسید و حضرت در جواب فرمود: “…هُمْ خُلَفَائِی یَا جَابِرُ وَ أَوْلِیَاءُ الْأَمْرِ بَعْدِی أَوَّلُهُمْ أَخِی عَلِیٌّ ثُمَّ بَعْدَهُ وَلَدُهُ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ…”[۱۲]
و نیز در روایتی پیامبر(ص) با اشاره به امام حسن و حسین فرمود: این دو فرزند من دو امام هستند بپاخیزند و جنگ کنند یا بنشینند و دست از حق خود بازداشته و صلح کنند[۱۳]
أصبغ بن نباته میگوید: روزی علی (علیه السلام ) دست حسن (علیه السلام ) را گرفته و بر ما وارد شد و میگفت: روزی رسول خدا (ص) دست مرا بدین گونه گرفته بود و بر جمعیّت ما درآمد و میگفت: “خیر الخلق بعدی و سیدهم أخی هذا و هو إمام کل مسلم و مولی کل مؤمن بعد وفاتی”؛ بهترین خلایق و سرور ایشان پس از من این برادرم است و او امام هر مسلمانی و مولای هر مؤمن پس از وفات من است، آنگاه امیرالمومنین (علیه السلام ) فرمود:
من میگویم: “خیر الخلق بعدی و سیدهم ابنی هذا و هو إمام کل مؤمن و مولی بعد وفاتی ألا و إنه سیظلم بعدی کما ظلمت بعد رسول الله (صلی الله علیه و آله) و خیر الخلق و سیدهم بعد الحسن ابنی أخوه الحسین المظلوم بعد أخیه المقتول فی أرض کربلاء أما إنه و أصحابه من ساده الشهداء یوم القیامه و من بعد الحسین تسعه من صلبه خلفاء الله فی أرضه و حججه علی عباده و أمناؤه علی وحیه و أئمه المسلمین و قاده المؤمنین و ساده المتقین تاسعهم القائم الذی یملأ الله عزوجل به الأرض نورا بعد ظلمتها و عدلا بعد جورها و علما بعد جهلها»[۱۴]
امام صادق (علیه السلام ) از پدرانش از امام حسین نقل روایت می کند از علی (ع) در معنی این کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که «من دو شیء نفیس در میان شما نهادم کتاب خدا و عترتم» پرسیدند عترت چه کسانی هستند؟ فرمود: من و حسن و حسین و ائمه نه گانه که از فرزندان حسین هستند و نهمین آنها مهدی و قائم آنهاست از کتاب خدا جدا نشوند و کتاب خدا نیز از آنها جدا نشود تا آن که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حوض کوثر درآیند[۱۵]
- از دیگر دلایل امامت امام حسین (علیه السلام) وصیت برادرش امام حسن (ع) به اوست. در روایتی آمده است امام حسن (ع) قبل از شهادت، امام حسین (ع) را وصی خویش گردانید و اسرار امامت را به او گفت و ودایع خلافت را به ایشان سپرد[۱۶]
- اجماع از دلایلی است که از سوی برخی از متکلمان مانند فیاض لاهیجی بر امامت امام حسین (ع) مطرح شده است.[۱۷]
با توجه به این که هیچ گاه زمان خالی از امام نیست و از سوی دیگر امام باید معصوم باشد[۱۸] از آنجا که در عصر امام حسین (ع) غیر از وی کسی دیگر از مقام عصمت برخوردار نبوده است، در نتیجه امامت منحصر به آن حضرت است، در غیر این صورت دو اشکال پیش خواهد آمد: یا آن که ملتزم به نفی وجوب امامت شویم و یا چون حشویه امامت افراد غیر معصوم، مانند بنی امیه را بپذیریم.[۱۹]
ظهور معجزات و خوارق عادات از امام حسین (ع) دلیل دیگر امامت آن حضرت است قطب راوندی در کتاب الخرائج والجرائح چندین معجزه برای امام حسین (ع) برشمرده است.
جمع بندی
امام حسین(علیه السلام) پس از شهادت برادرش در سال ۵۰ق به امامت رسید و تا روزهای آغازین سال ۶۱ق رهبری شیعیان را بر عهده داشت. علمای شیعه علاوه بر دلایل عامی که برای اثبات امامت امامان شیعه ارائه کرده اند، به دلایل خاصِ امامت هر امام نیز استدلال کرده اند؛ روایات از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیه السلام) و دلیل عقلی و اجماع از دیگر دلایل امامت امام حسین (علیه السلام) است.
پی نوشت ها
[۱] . صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۸۱.
[۲] . ابنبابویه قمی، الإمامه و التبصره، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۴.
[۳] . شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۰.
[۴] . کلینی، الکافی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۹۷.
[۵] . کلینی، الکافی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۰۱.
[۶] . شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۱.
[۷] . کلینی، الکافی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۰۴.
[۸] . کلینی، الکافی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۹۱.
[۹] . خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الأثر، ص۳۸.
[۱۰] . کفایه الأثر فی النص علی الأئمه عشر، ص ۳۰.
[۱۱] . الإمامه و التبصره من الحیره، ص ۱۱۰ و عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۵۲.
[۱۲] . ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۹.
[۱۳] . “ابْنَایَ هَذَانِ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا”؛ مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ج۲، ص۲۷.
[۱۴] . کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۵۹
[۱۵] . زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۷-۲۹.
[۱۶] . مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۴۴، ص ۱۳۸؛ مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ج۲، ص۲۴؛
[۱۷] . فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص ۵۲۵.
[۱۸] . رازی، سدید الدین محمود، المنقذ من التقلید، ص۵۸۳؛ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۷۴.
[۱۹] . علم الهدی، سید مرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ص۲۲۱؛ شریف مرتضی، الشافی فی الإمامه، ج۳، ص۱۴۸.