- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
پایگاه اینترنتى واشنگتن پست گزارش داد که گنجاندن آموزش همجنسبازى در دوره هاى آموزش جنسى مدارس ایالت مریلند آمریکا، باعث اعتراض بسیارى از والدین شده است. مسئولان آموزشى این ایالت معتقدند این دوره ها را به همان دلیلى که آموزش جنسى در مدارس اجبارى است ایجاد کرده اند. به نظر مى رسد با چنین استدلالى قرار است چرایى و چگونگى آموزش جنسى تبدیل به تابلویى شود که نمى توان و نباید هیچ حد و مرز یا چارچوبى براى آن قایل شد و یا به آن خرده گرفت.
گرچه نا آگاهى نوجوانان نسبت به مسایل جنسى مورد تایید نیست، اما انتخاب محتواى مباحث آموزشى هم به مثابه حرکت بر لبه پرتگاه است و عدم توجه به هنجارهاى روانى و استانداردهاى علمى تربیت مى تواند پیامدهاى عمیقا خطرناکى داشته باشد. شاید بد نباشد یک بار دیگر فلسفه اصلى آموزش جنسى را مورد بازنگرى قرار دهیم تا دریابیم این فلسفه تحت عنوان هنجارشکنى و حق انتخاب، در چه مدت کوتاهى دچار این همه دگردیسى شده است.
وقتى تصمیم داشتیم بهترین مدرسه دولتى را براى سومین فرزندمان انتخاب کنیم، برخلاف روزهاى خوب گذشته با مسایل پیش بینى نشده اى روبرو شدیم.
معلم تاریخ مدرسه با طعنه پاپ رفیق موسولینى خطاب مى کرد و از دخترم طورى در مورد جزییات مصرف قرص سوال مى شد که او بدون توضیحات من تصور مى کرد تنها دانش آموز مدرسه است که قرص مصرف نمى کند. دخترم براى انجام برخى از خدمات اجتماعى کلیسا با محدودیت مدرسه مواجه شد. آیا هیچ درسى در مدارس دولتى بیش از آموزش جنسى مى تواند به ارزش هاى خانواده لطمه وارد کند؟
خوشبختانه ما اطلاعات کافى براى بیرون آوردن دخترمان از دوره آموزش جنسى مدرسه را داشتیم و معلم وى نیز از تصمیم ما پشتیبانى کرد. اما چیزى که باعث شگفتى من شد این بود که او تنها دانش آموزى بود که کلاس را ترک کرد. این موضوع باعث شد بفهمم تعداد کمى از والدین نسبت به مباحث ارائه شده دراین کلاس ها و نحوه تاثیر آموزش جنسى بر ارزش هاى خانواده آگاهى لازم را دارند.
به عنوان مثال دوره هاى آموزش جنسى توسط سازمان هایى به سبک Planned Parenthood طراحى مى شوند. هدف این گروه ها کاهش نرخ زاد و ولد نوجوانان (و نه حاملگى) است، و ابزار اولیه آنان پیشگیرى از آبستنى و سقط جنین است.
آنها عمیقا به فعالیت جنسى جوانان اعتقاد دارند و بنابراین لازم مى دانند که نوجوانان در مورد نحوه کنترل زاد و ولد، پیشگیرى از آبستنى، و سقط جنین آگاه باشند. آنها باور دارند که حذف این اطلاعات از دوره هاى آموزش جنسى نه تنها خطرناک بلکه خلاف اصول اخلاق است. آنها خویشتن دارى را مى ستایند، اما توجه و تمرکز همیشگى شان به پیشگیرى از آبستنى است.
اکثر والدینى که اکنون کودکى در سن مدرسه دارند، خود نیز در طول دوره تحصیلى شان آموزش جنسى دیده اند. اما برنامه هاى آموزشى گذشته بسیار با آن چه امروز تدریس مى شود تفاوت دارد. تا قبل از دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، آموزش جنسى در گروه هاى تک جنسیتى انجام مى شد و شامل بهداشت زنان، دوره بلوغ و امراض مقاربتى بود. این دوره آموزشى نسبتا کم خطر بود و والدین را درگیرآن چه که امروز به اسم آموزش جنسى در مغز کودکان فرو مى شود نمى کرد.
براى مثال کارول اورت، سرپرست پیشین یک کلینیک سقط جنین، که اسرار صنعت سقط جنین را فاش نموده است، قبلا از کلاس هاى درسى منطقه تگزاس دیدار مى کرد. هدف او از این دیدارها که به نام آموزش جنسى صورت مى گرفت انجام سه تا پنج سقط جنین براى دخترهاى بین ۱۳ تا ۱۸ سال بود.
او باعث مى شد دانش آموزان به ارزش هاى والدین خود بخندند، و عفت ذاتى آنها را با صحبت از سکس در گروه هاى مختلط از بین برده بود. به دخترها نوعى قرص کنترل حاملگى با دوز پایین معرفى مى کرد و توصیه هایى مى نمود که هیچ نوجوانى قادر به اجراى عملى آنها نبود. با این روش، حاملگى این نوجوانان و سودآورى سقط جنین تضمین شده بود.
او با دریافت ۲۵ دلار براى هر سقط جنین در کلینیک، ماهیانه بیش از ده هزار دلار به جیب مى زد. افرادى مثل کارول، در دشوارترین ناحیه کنترلى والدین در مورد آموزش جنسى قرار دارند، چون تا قبل از آن که شروع به صحبت براى کودکان کنند، چیزى در باره دیدگاه هاى شان نمى دانیم.
اما درباره موضوعات درسى که براى والدین در دسترس هستند چه مى توان گفت؟ این مباحث در کلاس بهداشت دبیرستان دخترم تا شب قبل از شروع دوره در دسترس نبودند. یادداشتى به خانه فرستاده مى شد و در مورد اجازه یا عدم اجازه ما براى شرکت در دوره سوال مى شد. اگر والدین مى خواستند مواد درسى را از قبل مشاهده کنند، تنها یک فرصت حدودا شش ساعته براى انجام آن داشتند. چنین تدابیرى واقعا امکان آگاهى والدین در خصوص مباحث طرح شده در کلاس هاى آموزش جنسى فرزندان شان را از بین مى برد.
براى شخص من فقدان این فرصت مشکلى بوجود نیاورد. ما به خوبى مى دانستیم که مایل نیستیم دخترمان در دوره هاى آموزشى کنونى شرکت کند. همان طور که مى دانید من در نیمه دهه نود، به مدت دو سال در مورد دوره هاى آموزش جنسى تحقیق کردم و سال گذشته نیز مواد درسى دوره هاى اخیر را بررسى نمودم. حالا که عملا فرزند خودم در دبیرستان دولتى تحصیل مى کند، متقاعد شده ام که امروزه والدین هیچ تصویرى از طبیعت ویرانگر این دوره ها ندارند.
نمونه هاى زیر شاید شما را آشفته سازد، اما به خاطر داشته باشید دانش آموزان دبیرستانى هر ساله زیر این بمباران اطلاعاتى قرار مى گیرند. من اکثر موارد تکان دهنده را کنار مى گذارم و چیزى را که در این جا مى گویم، تنها تصویر متعادلى از مباحث ارایه شده به دانش آموزان است.
به بچه ها مى آموزند متعهد به اصول اخلاقى نباشند
اجازه دهید من با کتاب درسی جنسیت انسانى شروع کنم. این کتاب به دانش آموزان مى گوید در صورتى که به عنوان فرد بالغ به افراد جنس خودشان گرایش دارند، پس همجنسگرا هستند(ضمنا عبارت مشابه بدترى در کتاب آموزش جنسى کلاس پنجم مدرسه کاتولیک قرار دارد، که حتى اشاره اى به بلوغ هم نمى کند. پس لطفا تصور نکنید که این مشکلات منحصر به مدارس دولتى هستند).
جنسیت انسانى به دانش آموزان راهکارهایى را نشان مى دهد که بتوانند بفهمند آیا براى شروع رابطه جنسى آمادگى دارند یا نه. در مورد ازدواج حرفى گفته نمى شود؛ در عوض کتاب مى گوید اگر دانش آموزان نگران حاملگى یا بیمارى هاى مقاربتى هستند، پس احتمالا براى آغاز رابطه جنسى آماده هستند. به عبارت دیگر به بچه هایى که به نتایج سکس فکر نکرده اند چراغ سبز نشان داده مى شود.
دوره آموزشى F.L.A.S.H (زندگى خانوادگى و بهداشت جنسى) توسط دپارتمان بهداشت عمومى سیاتل-کینگ کانتى اجرا شد و دانش آموزان کلاس نهم و دهم را با این موضوع گمراه کرد که استفاده از کاندوم به همان اندازه خویشتن دارى، در جلوگیرى از بیمارى هاى مقاربتى تاثیر دارد. آنها رقص را تماس جنسى تعریف مى کردند.
به نظر مى رسد هدف کتاب این است که بگوید همه ما، درگیر روابط جنسى هستیم و فقط لازم است درباره نوع آن تصمیم بگیریم. یکى از بدترین جنبه هاى دوره آموزش جنسى این بود که دانش آموزان باید در چندین کلاس درسى متفاوت، نقشى را عموما به عنوان زوج هاى ازدواج نکرده و داراى رابطه جنسى بازى کنند، و نه مثلا بازى در نقش فرد مجردى که خویشتن دارى خود را حفظ مى کند.
اما با توجه به پیشرفت دوره هاى آموزشى، آنها حتى از این هم فراتر مى روند. F.L.A.S.H در کلاس هاى یازدهم و دوازدهم ناتوانى هاى مختلف جنسى و عاطفى را به اجمال شرح مى دهد، یعنى براى دانش آموزان از ناتوانى سخن گفته مى شود و توصیه هایى به زوج ها داده مى شود. جزییات این بحث چنان صریح است که ذکر آن در این جا نامناسب خواهد بود.
در واقع اگر چنین بحثى در یک مکان کارى مطرح مى شد همه ادعاى ترویج خشونت و آزارهاى جنسى را مى کردند. به یاد داشته باشید که چنین متونى براى دانش آموزان دو سال آخر دبیرستان ارایه مى شود، چه تعداد از آنها این درس را با ذهن پاک فرا مى گیرند؟
به علاوه F.L.A.S.H براى دانش آموزان کلاس یازدهم و دوازدهم حاوى بدترین عباراتى است که من تاکنون در متون آموزش جنسى دیده ام. در این دوره، تغذیه با شیر مادر به عنوان رفتار جنسى میان مادر و نوزاد تعریف مى شود. پیام زیرکانه چنین تعریفى آن است که اگر در کودکى از شیر مادرتان تغذیه کرده اید، پس تاکنون عملى جنسى را انجام داده اید. هنوز هم از تصور این موضوع خونم به جوش مى آید.
کاوش هاى اخیر من در مورد دوره هاى آموزش جنسى نشان داد که طى این سال ها همه چیز فقط بدتر شده است. یک برنامه آموزشى جدیدتر، با عنوان کاهش خطر: ایجاد مهارت هاى جلوگیرى از حاملگى، بیمارى هاى مقاربتى و ایدز. پیشنهاد اقدامات بعدى به شما: وقتى شما و دوستتان بر انجام آن توافق دارید(کنترل آبستنى)، ساده ترین کار را انجام دهید و خوش بگذرانید. با هم به فروشگاه بروید…. وقتى امکان تجربه کردن را دارید، یک روز ویژه را برنامه ریزى کنید…. با همه این حرف ها، آنها بدون تناقض! مدعى هستند که ثابت شده است این راهبرد، اولین رابطه را به تاخیر مى اندازد. با چنین دستورالعملى آیا این ادعا قابل باور است؟ اگر خوب دقت کنید خواهید فهمید که این اثبات، تنها در مقایسه با آموزش جنسى استاندار- و نه برنامه هاى خویشتن داری- انجام مى گیرد.
حتى بدتر از این هم هست، مدرسه محلى منطقه ما به هیات مدیره توصیه کرد که از برنامه هاى آموزشی گزینه هاى امن تر استفاده کند. شورا به این دلیل نپذیرفت که کارآیى کلاس هاى نمایش کاندوم این موسسه، مورد انتقاد قرار داشت و نه به خاطر این که لازم بود روش بهترى در مورد دانش آموزان اتخاذ شود.
با این همه، آنها اجازه یک کار کلاسى با عنوان دیدار از کلینیک کنترل آبستنى موسسه را دادند، (شاید) با دوست پسرها و دوست دخترهاى شان، صرفا براى آن که اعتبار اضافی را کاهش دهند. این عالى است. حالا مى توانید با سفرى به Planned Parenthood نمره کلاسى درس آموزش جنسى خود را بالا ببرید.
آشفته ترین گرایش در آموزش جنسى، تاثیر گروه هایى از قبیل GLSEN (گى، لزبین و شبکه آموزش مستقیم) است. بنا به اظهارات مارجورى کینگ در شماره بهار ۲۰۰۳ سیتى ژورنال، GLSEN با همکارى انجمن آموزش ملى مى کوشد مطالبى مربوط به لزبین ها، گى ها، دوجنسیتى ها و تغییرجنسیت داده ها(LGBT) براى کلاس هاى درسى مدارس دولتى آماده کند. از این پس فعالیت هاى جنسى که تاکنون بحث انگیز، ناراحت کننده و ناامن تلقى مى شدند، به نوجوان کم سن و سال دوازده ساله تعلیم داده مى شوند.
به این باور که گرایش به جنس مخالف عادى است؛ برچسب دگرجنس گرایى زده مى شود و هدف آن است که به طور سیستماتیک این تصور در ذهن کودک حک شود و این تازه شروع راه است. اورلئان کوهل، معلمى در کالیفرنیا، از دخترى در کلاس سوم مى گوید که از پدرش پرسیده بود پدر، من دخترها را بیش از پسرها دوست دارم، آیا به این معناست که لزبین هستم؟ مدافعان LGBT در انتظار کودکان ما هستند و ما حتى از ورود آنها اطلاع نداریم.
والدین چه باید بکنند؟
به چیزى که در قلب تان هست باور داشته باشید و بیاموزید چگونه از آن دفاع کنید. همه عمیقا مى دانیم آموزش خویشتندارى بهتر از آموزش کاندومى است. پژوهش هاى محکمى در این رابطه وجود دارد. متاسفانه طرفداران برنامه هاى آموزشى بر مبناى کاندوم، در تکرار ادعاى غلط خود مبنى بر عدم تاثیر شیوه هاى خویشتندارى تخصص دارند. وب سایت Sex Respect پژوهشى را به عنوان نمونه مى آورد که اثربخشى این برنامه ها را با ذکر منبع نشان مى دهد. نقاط قوت برنامه هاى خویشتندارى را یاد بگیرید و براى دفاع آماده باشید.
از بقیه والدین کمک بگیرید. اگر مى خواهید امیدى به نفوذ روى هیات مدیره مدرسه داشته باشید، نیاز به جمعیت دارید. والدین باید آمادگى لازم براى حضور در جلسات مدرسه را داشته باشند. صحبت در محافل عمومى، نوشتن نامه به هیات مدیره و روزنامه محلى مى تواند مفید باشد.(در حقیقت یکى از موفقیت آمیزترین راهبردها، یافتن گزارشگرى محلى است که دیدگاه شما را حتى قبل از صحبت با هیات مدیره درک کند. قدرت مطبوعات مى تواند به نفع شما باشد یا شما را شکست دهد).
همه والدین باید فرزندان خود را از کلاس هاى آموزش جنسى خارج کنند. هیچ چیز بهتر از و جود طرفدارانى در اطراف شما نمى تواند هیات مدیره را وادار به شنیدن حرف هاى تان کند. اگر نود و نه درصد دانش آموزان در کلاس هاى فعلى حاضر باشند، مدرسه لزومى به تغییر نمى بیند. با نمایندگان جوانان در انجمن ها صحبت کنید و از آنها براى تلاش در متقاعد ساختن والدین و خروج بچه هاى شان از کلاس هاى آموزش جنسى کمک بگیرید.
مهمتر از همه این است که وقتى هیات مدیره مدرسه را متوجه دیدگاه هاى تان مى کنید، فرزندتان را از خطر برنامه هاى مخرب جنسى که امروزه در استانداردهاى آموزشى قرار دارند حفظ مى کنید.
به هیات مدیره مدرسه نشان دهید که بسیارى از والدین خواستار ارائه برنامه هاى آموزش خویشتندارى به عنوان یک گزینه دیگر هستند. از آنها بخواهید همان طور که برخى مدارس دو زبان فرانسه و اسپانیایى ارائه مى شود، هر دو دوره آموزش جنسى جامع و دوره آموزشى خویشتندارى تا قبل از ازدواج را ارائه دهند. به شما مى گویند این کار هزینه زیادى مى طلبد، بپرسید چطور امکان ارائه دو درس طراحى و نقاشى به موازات یکدیگر وجود دارد.
آنها مى گویند که کارآیى روش فعلى به اثبات رسیده است، از آنها بخواهید پژوهشى علمى را به شما نشان دهند. ملایم، اما مقاوم باشید و آنها را وادار کنید بفهمند که وظیفه توجه به تمامى دانش آموزان مدرسه را دارند، چه دانش آموزانى که در مورد مسایل جنسى فعال هستند و چه آن هایى که با برنامه جامع آموزش جنسى مخالف هستند.
چند دلیل براى این رویکرد وجود دارد: نخست آن که برخى از والدین واقعا تمایل دارند مدرسه در مورد کاندوم به بچه ها آموزش دهد. بعضى از این افراد قویا بر این باورند که برنامه هاى آموزشى خویشتن دارى صرف، غیر اخلاقى هستند.
تعداد زیادى از آنها مبارزان خوبى هستند و قدرت سازمان هایى مثل Planned Parenthood و GLSEN را درکنار خود دارند. آنها شما را متهم مى کنند که تلاش مى کنید اصول اخلاقى تان را به بچه هاى شان تحمیل کنید؛ که خواهان تدوین دوره هاى آموزشى بر مبناى ترس و شرم و عدم انتقال اطلاعات بهداشتى به بچه ها هستید.
وقتى از مدرسه مى خواهید گزینه دیگرى به جز برنامه هاى جامع ارائه دهد، زبان طرف مقابل را پذیرفته و بسیارى از بحث هاى بیهوده را خاتمه مى دهید، اصول اخلاقى تان را تحمیل نمى کنید، باعث شرم و ترس کودکان آنها نمى شوید و در عوض براى خانواده تان که به خویشتن دارى بها مى دهند امکان دیگرى را فراهم کرده اید.
از سالم ترین سبک زندگى براى جوانانى که توانایى پذیرش آن را دارند حمایت کرده اید، بدون آن که اطلاعات مهم بهداشتى را از بچه هایى که از لحاظ جنسى فعال هستند دریغ کرده باشید.
به خاطر داشته باشید، دعا، تلاش سخت و همکارى قوى مى تواند مدرسه ناحیه شما را متفاوت سازد. شاید کار چندان ساده اى نباشد اما بى نهایت اهمیت دارد.
منبع: مجله حوراء؛ آبان و آذر ۱۳۸۴؛ شماره ۱۷