- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حلیمه پس از بر عهده گرفتن شیردهی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آثار خیر و برکت را در زندگیاش مشاهده کرد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا ۴ یا ۵ سالگی در قبیله بنی سعد ماند. سیرهنگاران واقعه ساختگی شق البطن یا شق الصدر را مربوط به این دوران میدانند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به حلیمه به دیده احترام مینگریست و در موارد مختلف نسبت به وی بذل و بخشش کریمانه داشت.
خانواده
پدر حلیمه، ابو ذُؤَیب عبداللّه بن حارث بن شِجْنَه سَعدی، از قبیله سعد بن بکر بن هَوازِن بود.[۱] همسر حلیمه، حارث بن عبدالعُزّی نام داشت و کنیهاش ابوکبشه بود. ظاهراً یکی از دلایلی که قریش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ابن ابیکبشه میخواندند، همین بوده است.[۲] حلیمه پس از ثُوَیبه، کنیز ابولهب که چند روزی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شیر داد، شیردادن به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را برعهده گرفت.[۳]
روایات شیرخوارگی
حوادث این دوران، در تمامی منابع، از زبان خود حلیمه نقل شده است. چون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دوران شیرخوارگی و کودکیاش را در میان قبیله بنی سعد بن بکر بن هوازن گذرانده بود، خود را فصیحترین مرد عرب میدانست.[۴]
دایگی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)
ظاهراً مردم مکه کودکانشان را برای آموختن فصاحت به قبایل بادیهنشین میسپردند. حلیمه در سالی که قحطی بزرگی میان قبیله بنیسعد افتاده بود، همراه با نُه تن از زنان قبیله، برای امرار معاش از طریق شیردهی به کودکان قبایل ثروتمند مکه، عازم این شهر شد، اما چون مرکب او از شدت تنگدستی و قحطی ناتوان و لاغر بود، از دیگران عقب افتاد و دیر به مکه رسید. در نتیجه، فقط نوه عبدالمطلب مانده بود که به دلیل یتیم بودنش، کسی حاضر نشده بود به او شیر بدهد، زیرا میترسیدند دستمزد مناسبی دریافت نکنند.[۵] حلیمه دایگی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر عهده گرفت.
خیر و برکت در زندگانی حلیمه
حلیمه بلافاصله پس از برعهده گرفتن شیردهی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، آثار خیر و برکت را در زندگیاش مشاهده کرد. او که بر اثر تنگدستی شیرش کم شده بود و بهسختی به پسر خود شیر میداد، از آن پس بهراحتی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و پسر خویش را سیر میکرد. حتی شتر ضعیف و ناتوانش نیز پُرشیر و نیرومند گشت، به گونهای که هنگام بازگشت، از همراهانش سبقت گرفت و همه با حیرت دلیل آن را جویا میشدند و حلیمه همه اینها را نتیجه حضور کودک بنیهاشم میدانست و بارها بدان اشاره میکرد.[۶]
اصرار بر نگهداری بیشتر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)
پس از آنکه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به دو سالگی رسید، حلیمه او را از شیر گرفت و به مکه نزد مادرش، آمنه بنت وهب، برد. اما از آنجا که حضور این کودک باعث شده بود که گله گوسفندان حلیمه از دیگر گلههای قبیله بنیسعد پربارتر شود، او ترجیح میداد کودک را بیشتر نزد خود نگاه دارد. سرانجام، با اصرار حلیمه و به دلیل شیوع وبا در مکه و ترس آمنه از سرایت بیماری به فرزندش، حلیمه بار دیگر کودک شیرخوار را نزد خود نگاه داشت.[۷]
واقعه شق صدر
گفته شده است هنگامی که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) با حلیمه میزیست، واقعهای عجیب برایش روی داد که به شقّ صدر معروف است. نقل شده است فرشتگانی به شکل مردانی با لباس سفید بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ظاهر شدند، سینه او را شکافتند، لکه سیاهی را از قلب او بیرون آوردند، قلب او را در تشتی زرین شستشو دادند و سپس سینه او را التیام بخشیدند. پسر حلیمه (برادر رضاعی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که در وادی نزدیک منزل شاهد این ماجرا بود، سراسیمه به حلیمه خبر رساند.[۸]
حلیمه بهشدت نگران شد و کودک را نزد کاهنی برد تا در اینباره حکم کند. کاهن پس از شنیدن سخنان کودک، هشدار داد که او در آینده دین مردم را تغییر خواهد داد. حلیمه نگرانتر شد و تصمیم گرفت برای حفظ جان کودک از دست دشمنان، او را به نزد مادرش در مکه بازگرداند.[۹] البته محققان دلایل بسیاری در رد این داستان که گفته شده چند نوبت در زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رخ داد و ساختگی بودن روایات راجع به آن ذکر کردهاند.[۱۰]
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چهار یا پنج سال در قبیله بنیسعدبن بکر بود و آنگاه، حلیمه او را نزد مادر و جدش عبدالمطلب بازگرداند[۱۱]
اسلامآوردن
حلیمه پس از ظهور اسلام به خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و همراه همسرش اسلام آورد و هر دو با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیعت کردند[۱۲]
احترام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
سالها بعد، پس از ازدواج حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) با خدیجه، حلیمه نزد او به مکه رفت و از سختی روزگار شکایت کرد. حضرت درباره او با خدیجه صحبت کرد و خدیجه چند گوسفند و شتر به او هدیه داد. گاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، برای احترام، به محض ورود حلیمه عبای خود را بر زمین پهن میکرد تا او بر آن بنشیند.[۱۳]
پس از جنگ حنین و شکست هوازن، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به احترام حلیمه و پیوندی که با آن قبیله داشت و به درخواست خواهر رضاعیاش، شیماء، تمام سهم خود و بنیهاشم، از اموال و اسرا، را بخشید و اصحاب نیز، به پیروی از او، همین کار را کردند.[۱۴]
درگذشت
بنا به روایتی حلیمه قبل از فتح مکه (رمضان سال ۸ قمری) وفات یافت. پس از فتح مکه، وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با خواهر رضاعیاش، شَیماء، دیدار کرد، احوال حلیمه را پرسید و او خبر مرگ حلیمه را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داد. چشمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پر از اشک شد و از بازماندگان او پرسید. سپس، خواهرش از او درخواست عطیهای کرد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیازش را بر آورده ساخت.[۱۵]
اما روایتی دیگر حاکی از این است که حلیمه پس از غزوه حنین در شوال سال ۸ قمری در جِعِرّانه به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او احترام کرد.[۱۶][۱۷] به روایتی، حلیمه روزگار خلافت ابوبکر و عمر را درک کرد و آن دو با احترام با وی رفتار میکردند.[۱۸]
بقعه
ابن بطوطه از قبر حلیمه در بصره گزارش داده؛ اما در سفرنامههای سدههای اخیر[۲۱]از وجود قبر این بانو در بقیع و در مسیر قبر عثمان بن عفان[۲۲] یاد شده است. بر این قبر، گنبد و بارگاهی ساخته بودند که تاریخ ساخت آن نامعلوم است. درون این بارگاه، ضریحی چوبی بر قبر نصب شده بود.[۲۳] نایب الصدر شیرازی در گزارش سفر حج خود به سال ۱۳۰۵ق از دو بیت شعر ترکی نگاشته شده بر در این بقعه یاد کرده است.[۲۴]
پی نوشت ها
- ابناسحاق، ص ۲۵؛ ابنسعد، ج ۱، ص ۱۱۰؛ قس ابنحبیب، ص ۱۳۰؛ بلاذری، ج ۱، ص:۱۰۶ حارثبن عبداللّهبن شِجْنه
- رجوع کنید به ابنحبیب، ص ۱۲۹۱۳۰؛ نیز رجوع کنید به بلاذری، ج ۱، ص ۱۰۴
- طبری، ج ۲، ص ۱۵۸؛ ابنجوزی، ج ۲، ص ۲۶۰۲۶۱
- رجوع کنید به ابنهشام، ج ۱، ص ۱۷۶؛ ابنسعد، ج ۱، ص ۱۱۳؛ ابنقتیبه، ص ۱۳۲
- ابناسحاق، ص ۲۶؛ ابنسعد، ج ۱، ص۱۱۰ ۱۱۱؛ بلاذری، ج ۱، ص ۱۰۶۱۰۷؛ طبری، ج ۲، ص ۱۵۸ ۱۵۹؛ ابنجوزی، ج ۲، ص ۲۶۱
- ابن هشام، ج ۱، ص ۱۷۲۱۷۳؛ ابنسعد، ج ۱، ص ۱۱۱،۱۵۱؛ بلاذری، ج ۱، ص ۱۰۷؛ طبری، ج ۲، ص ۱۵۹
- ابن اسحاق، ص ۲۷؛ ابنهشام، ج۱، ص۱۷۳؛ طبری، ج۲، ص۱۵۹۱۶۰؛ ابنجوزی، ج ۲، ص ۲۶۲۲۶۳
- ابناسحاق، ص ۲۷؛ ابنهشام، ج۱، ص ۱۷۳۱۷۴؛ ابنسعد، ج ۱، ص ۱۱۲
- طبری، ج ۲، ص ۱۶۳؛ ابنجوزی، ج۲، ص۲۶۷؛ ابناثیر، ۱۳۹۹۱۴۰۲، ج ۱، ص۴۶۴ ۴۶۵
- برای نمونه رجوع کنید به ابوریه، ص ۱۸۷۱۸۸؛ حسنی، ص۴۶؛ عاملی، ج۲، ص۱۶۷۱۷۲
- یعقوبی، ج ۲، ص ۱۰؛ ابنقتیبه، ص۱۳۲؛ بلاذری، ج ۱، ص ۱۰۷؛ مسعودی، تنبیه، ص ۲۲۹۲۳۰
- ابنجوزی، ج ۲، ص ۲۷۰
- ابنجوزی، ج ۲، ص ۲۷۰؛ذهبی، ص ۴۸
- یعقوبی، ج ۲، ص ۶۳؛ مسعودی، تنبیه، ص ۲۲۹؛ نیز رجوع کنید به ابنسعد، ج ۱، ص ۱۱۴۱۱۵
- ابناثیر، ۱۳۹۹۱۴۰۲، ج ۱، ص ۴۶۰
- رجوع کنید به ابناثیر، ۱۹۷۰۱۹۷۳، ج ۷، ص ۶۹
- قس یعقوبی، ج ۲، ص ۶۳، که بهجای حلیمه، نام شیماء خواهر رضاعی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را ذکر کرده است.
- رجوع کنید به ابنسعد، ج ۱، ص ۱۱۴
- قاضی عیاض، ج۲، ص۱۱۵.
- مقریزی، ج۲، ص۶.
- ورثیلانی، ج۲، ص۵۳۹؛ جعفر خلیلی، ج۳، ص۲۸۲؛ جعفریان، ج۵، ص۴۷۸.
- جعفریان، ج۵، ص۴۷۸-۴۷۹.
- جعفریان، ج۵، ص۲۴۲.
- جعفریان، ج۵، ص۴۷۹.
منابع
- ابناثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، چاپ محمدابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره، ۱۹۷۰-۱۹۷۳م.
- ابناثیر، الکامل فیالتاریخ، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶، چاپ افست، ۱۳۹۹۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ ۱۹۸۲م.
- ابناسحاق، سیره ابناسحاق، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه، ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیثتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
- ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۹م.
- ابنهشام، السیرهالنبویه، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بیتا.
- احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۶ق/۲۰۰۰م.
- جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۵ش.
- جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، تهران، نشر علم، ۱۳۸۹ش.
- خلیلی، جعفر، المدخل الی موسوعه العتبات المقدسه، بیروت، الاعلمی، ۱۹۸۷م.
- طبری، تاریخ، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ق.
- قاضی عیاض، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، عمان، دارالفیحاء، ۱۴۰۷ق.
- محمدبن احمد ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، السیرهالنبویه، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
- محمود ابوریه، اضواء علیالسنه المحمدیه، او، دفاع عنالحدیث، قاهره: دارالمعارف، بیتا، چاپ افست قم، بیتا.
- مسعودی، علی بن الحسین، التنبیه و الاشراف، لیدن، بریل، ۱۸۹۳م.
- مسعودی، مروج، بیروت.
- مقریزی،امتاع الاسماع، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
- ورثیلانی، حسن بن محمد، الرحله الورثیلانیه، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، ۱۴۲۹ق.
- حسنی، هاشم معروف، سیرهالمصطفی، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
منبع مقاله: ویکی شیعه