- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
واژه صلح از نگاه لغت شناسان معروف، مانند راغب اصفهانی در موارد زیادى به معنای از بین رفتن نفرت و کینه از میان مردم است. وقتی گفته می شود «اصْطَلَحُوا و تَصَالَحُوا» مقصود این است که صلح کردند و کینه شان از میان رفت. در قرآن در آیات متعددی به واژه صلح تصریح شده است، مانند آیات زیر: «أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً»[۱] و «وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ»[۲]و «وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا»[۳] «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما»[۴] «فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ»[۵]
اسلام و صلح
از آموزه های اسلامی و رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به خوبی استفاده می شود که اسلام عَلم دعوت به سوی صلح و آشتی را برافراشته و شعار خود را سلم و صلح قرار داده است. لفظ سلام (تهنیت و درود) که برخورد و تماس در فرد بشر با یک دیگر است به معنی صلح و صفا است و ایجاد روح محبت بین آنها را سبب می شود.
خداوند متعال میفرماید: «یا ایها الذّین آمنوا دخلوا فی السلم کافه»؛[۶] ای کسانی که ایمان آورده اید همه شماها وارد عالم صلح و صفا شوید.
بعضی مفسرین اسلام را چنین معنی کرده اند که هر کس وارد حریم این دین مقدس شود نفس او و مالش و ناموسش محفوظ خواهد بود.
در نامه هایی که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به ملوک و بزرگان زمان خود مرقوم میفرمودند همه آنها را به سوی صلح فرامیخواندند چنانکه در نامه به «هراکلیوس» امپراطور روم نوشته اند:
«اما بعد فانی ادعوک بدعایه الاسلام-اسلم تسلم-من تو را به دعوت اسلام فرا میخوانم که اگر تسلیم آن شوی نجات خواهی یافت. در همین نامه بهراکلیوس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آیه قرآنی را متذکر شدند که ای اهل کتاب! بیائید به سوی کلمه ای که مشترک بین ما و شما است که خدایی را جز خداوند بزرگ نپرستیم و با او کسی را شریک نسازیم و برخی از ما بعضی را بغیر خدا ارباب خود نگیرد. پس اگر پشت کردند بگو که ما به این حقیقت ایمان داریم.
در عین مبارزاتی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای گسترش اسلام می فرمودند دستور صلح و صفا داده میشد چنانکه می فرماید: «و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی اللّه»[۷]
آیه صلح
مهترین آیه در قرآن کریم در باره صلح معروف به آیه صلح است. [۸] به نقلى، این آیه درباره نزاعى که میان اوس و خزرج اتّفاق افتاد، نازل شد[۹] این آیه به مؤمنان فرمان داده است که هرگاه دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند، میان آنها اصلاح کنند و اگر یکى از آن دو بر دیگرى تجاوز و ستم کرد، با او بجنگند تا به فرمان خدا باز گردد و در این صورت، آنها را عادلانه سازش دهند:
«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ». [۱۰]
همان گونه که ملاحظه شد در قرآن کریم مسئله صلح از اهمیت بالای برخوردار است، مانند اینکه امر به صلح شده است، از امر به صلح معلوم می گردد که مقابل صلح که جنگ یا اختلاف باشد مورد پسند اسلام نیست و به شدت از آن نهی می کند همانگونه که عقل سلیم هر انسانی از جنگ و اختلاف نهی می کند.
امر به صلح این پیام را دارد که وظیفه هر مسلمان است که در محدوده زندگی اجتماعی، سیاسی و خانوادگی تلاش کنند تا یک جامعه صالح و عاری از خشونت را تبلیغ و پیاده نمایند، گذشت و تنش زدایی را همیشه سرلوحه زندگی اجتماعی خویش قرار دهند از تنش و اختلاف دوری نمایند تا یک جامعه عاری از اختالاف داشته باشیم.
خیر بودن صلح
پیام دیگر در آیات قرآن در باره صلح این است که صلح از نگاه قرآن «خیر» است، «خیر» هم در مقابل «شر» است، اگر صلح خیر باشد مقابلش که اختلاف است قطعاً ناپسند خواهد بود، صاحب تفسیر روح الجنان در ذیل آیه میفرماید: «آنگه حق تعالى گفت: وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ، صلح بهتر باشد براى آن که صلاح جوانب به او متعلّق بود»[۱۱]
در تفسیر نمونه در ذیل جمله «الصلح خیر» آمده است: «این جمله کوتاه و پر معنى گرچه در مورد اختلافات خانوادگى در آیه فوق ذکر شده ولى بدیهى است یک قانون کلى و عمومى و همگانى را بیان می کند که در همه جا اصل نخستین، صلح و صفا و دوستى و سازش است و نزاع و کشمکش و جدایى بر خلاف طبع سلیم انسان و زندگى آرام بخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنایى نباید به آن متوسل شد، بر خلاف آنچه بعضى از مادی ها می پندارند که اصل نخستین در زندگى بشر همانند سایر جانداران، تنازع بقاء و کشمکش است و تکامل از این راه صورت می گیرد،
و همین طرز تفکر شاید سرچشمه بسیارى از جنگ ها و خونریزی هاى قرون اخیر شده است، در حالى که انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حیوانات درنده جدا است، و تکامل او در سایه تعاون صورت می گیرد نه تنازع،[۱۲] و اصولا تنازع بقاء حتى در میان حیوانات، یک اصل قابل قبول براى تکامل نیست.
و به دنبال آن اشاره به سرچشمه بسیارى از نزاع ها و عدم گذشت ها کرده و میفرماید: « مردم ذاتا و طبق غریزه حب ذات، در امواج بخل قرار دارند، و هر کسى سعى می کند تمام حقوق خود را بی کم و کاست دریافت دارد، و همین سرچشمه نزاع ها و کشمکش ها است. [۱۳]
فقه و صلح
فقهای شیعه با استفاده از محتوای این آیه به چند فرع فقهی رسیده اند:
- اصلاح میان گروه های متخاصم مسلمانان یک واجب کفایی است.
- مبارزه مسلحانه با گروه یاغی پس از طی کردن مراحل اولیه گفتگو و عدم تاثیر آن جایز است.
- خون های یاغیان و متجاوزان و اموال آنها که در این راه از بین می رود برای طرف مقابل ایجاد ضمانت نمی کند.
- در مراحل اصلاح از طریق گفتگو اجازه حاکم شرع لازم نیست؛ ولی در مرحله شدت عمل به ویژه جایی که به خونریزی منجر می شود گرفتن اجازه حاکم شرع لازم است.
- در صورتی که گروه یاغی خونی از گروه مصلح بریزد یا اموالی را تضییع کند، ضامن آن است.
- در مبارزه چون هدف اصلاح دو گروه از مؤمنان است، مسأله اسیران جنگی و غنایم مطرح نیست و پس از اتمام جنگ اسیران آزاد گشته و اموال هر طرف بازگردانده می شود. [۱۴]
نتیجه
در مجموع مسئله صلح جایگاه وِیژه در میان مسلمانان دارد و با استفاده از آموزه های دین، بزرگان اسلامی و عالمان دین تلاش نموده اند که جامعه اسلامی را به سوی صلح حرکت دهند و از تنش و درگیری بیفایده اجتناب کنند ولی متاسفانه بعضا اختلافات خانمانسوزی در جعرافیایی جهان اسلام واقع می گردد که با روح آموزه های دین در تضاد است، باید تلاش نمود تا جامعه به دور از تنش داشته باشیم.
پی نوشت ها
[۱]. نساء، آیه ۱۲۸.
[۲] . نساء، آیه ۱۲۸
[۳] همان، آیه ۱۲۹.
[۴] . حجرات، ۹.
[۵] . حجرات، ۱۰.
[۶] . سوره بقره آیه ۲۰۸
[۷] . انفال آیه ۶۱
[۸] . الاتقان، ج ۱، ص ۴۰۸
[۹] . مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۹۹
[۱۰] . نهمین آیه حجرات، آیه ۴۹.
[۱۱] . روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص: ۱۳۴
[۱۲] . توضیح بیشتر در باره این موضوع در جلد دوم تفسیر نمونه صفحه ۱۸۰ تحت عنوان تنازع بقاء گذشت.
[۱۳] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ۲۸جلد، دار الکتب الإسلامیه – ایران – تهران، چاپ: ۱۰، ۱۳۷۱ ه. ش.
[۱۴] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۶۶-۱۶۸.
منابع
- ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوى و ادبى قرآن، راغب اصفهانى، حسین بن محمد، ایران- تهران، ۱۳۶۹ ه. ش.
- روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازى، حسین بن على، ۵۵۶ ه. ق، آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهش هاى اسلامى، یران- مشهد مقدس، ۱۴۰۸ ه. ق
- تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، ایران- تهران، ۱۳۷۱ ه. ش
- الإتقان فی علوم القرآن، سیوطى، عبدالرحمن بن ابىبکر، ۹۱۱ ه. ق، دار الکتاب العربی، لبنان- بیروت، ۱۴۲۱ ه. ق
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، ۵۴۸ ه. ق، ناصر خسرو، ایران- تهران، ۱۳۷۲ ه. ش