- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
آنچه که در گاتها و یسنا در مورد «اسپنتا مینو» و «انگره مینو» به نام دو خرد مثبت و منفی نقل شده، اگر در همین حدی که بیان شده، بماند و در تفسیر آن پای مسئله خلقت و عدم خلقت به میان نیاید، از این آموزه ها شرک و ثنویت به دست نمی آید بلکه این آموزه شبیه تعالیم ادیان توحیدی است که بیانگر راه خیر و سعادت و راه شر و شقاوت می باشند. زیرا در این مطلب تردیدی نیست که در فراروی انسان دو راه وجود دارد یکی راه خیر و سعادت و تکامل و بالآخره راه نجات که خداوند بندگانش را به سوی این راه دعوت می کند. و دیگری راه شر و بدخواهی و نفی کمال و سعادت که بالآخره به شقاوت می انجامد و شیطان و نفس اماره انسان را به سوی این راه دعوت می کند.
ولی از تفسیر و توجیهی که از طرف زرتشتیان یا کسانی دیگری در باره این جملات انجام شده، ثنویت به دست می آید.
آنان می گویند: «انگره مینو» یا خرد منفی ، به عنوان یک قدرت مستقل و توانا در برابر «اسپنتا مینو» یا خرد مثبت قرار دارد و بر اساس همین تفسیر است که برخی ها گفته اند که زرتشت جهان را به دو قسمت متمایز تقسیم کرد. اصل یکی از آن ها را که همه خیرها و خوبی ها از آن پدید آمده بود «اسپنتا مینو» یعنی معنای مقدس و اصل دیگر را که همه زشتی ها و بدی ها و تاریکی ها از آن صادر شده بود «انگره مینو» یعنی معنای پلید و ناپاک نام نهاد. بنابراین روشنایی ها، نور ، زیبایی ، آتش، گاو و همه جانوران مفید و نیکی و راستی و همه خوبی های جهان از معنای نیک پدید آمده بودند. تاریکی، زشتی، و جانوران زیان رسان و مردم غیر اریایی و بیماری ها و رنج ها و دیوان و مرگ و همه بدی ها از معنا و اصل بدی یا اهریمن (شیطانی) زائیده شده بودند. از این جهت است که زرتشتیان قدیم را ثنوی یعنی قائل به دو اصل نیکی و بدی دانسته اند. و این مطلب ثنویت در زرتشت را تشکیل می دهد. در ثنویت زرتشت عالم مادی با عالم معنوی یعنی انگره مینو (اهریمن) با اسپنتا مینو (خرد مقدس) و به عبارت دیگر تاریکی با روشنایی و زشتی با زیبایی و دروغ با راستی و خیر با شر در برابر یکدیگر قرار دارند.[۱]
در راستای همین تفسیر است که گفته شده اوستا از هستی و نا هستی، زندگی و نازندگی، اسپنتا مینو و انگره مینو سخن می گوید. زندگی و اسپنتامینو، هستی؛ نازندگی و انگره مینو، ناهستی اند. هستی و ناهستی هردو واقعیت اند. یعنی در خارج تحقق دارند ولی تنها هستی، هستی دارد. ناهستی، واقعیت دارد ولی هستی ندارد. در دانش دین زرتشت، تنها داده های اهورامزدا هستی دارند. جهان، زندگی، راستی، نیکی، پیشرفت، آدمی، حیوان، گیاه و جماد همه هستی دارند، زیرا داده های اهورامزدا هستند، ولی مرگ واقعیت است، ولی هستی ندارد، زیرا اراده اهورا مزدا نیست بلکه پدیدهای است غیر اهورایی.[۲]
سوالات ما
بعد از این مطالب درباره ثنویت در آیین زرتشت چند سوال مطرح می شود که نیازی به پاسخ دارند:
۱. ظاهرا در گات ها که منسوب به زرتشت است چیزی دلالت بر ثنویت ندارد اما چرا زرتشتیان جملاتی را که در گات ها است بر ثنویت حمل می کنند؟
۲. چگونه انگره مینو یا خرد منفی به عنوان خدا و خالق موجودات پست و منفور با اسپنتامینو یا خرد مثبت که خالق موجودات مطلوب و مفید است در یک دنیای واحد جمع می شود؟ آیا بین این دو خالق و دو خدا ستیزی و جنگ وجود ندارد؟
۳. در قدرت، علم و سایر اوصاف خدایی چه تفاوتی بین این دو خدا و به اصطلاح واضح تر بین اهورامزدا و اهریمن وجود دارد؟ آیا این دو خدا هردو واجب الوجود هستند یا هردو ممکن الوجود و یا یکی واجب الوجود و دیگری ممکن الوجود؟
۴. از نظر عقلی وجود دو تا واجب الوجود محال است و ممکن الوجود نمی تواند خالق و خدا باشد. پس باید یکی واجب الوجود و دیگری ممکن الوجود باشد. از نظر زرتتشتیان کدام واجب الوجود و کدام ممکن الوجود است؟
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . قدیانی، عباس، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص۱۰۴، تهران، فرهنگ مکتوب، سوم، ۱۳۸۷ش.
[۲] . فرهنگ مهر، دید نواز دین کهن(فلسفه زرتشت)، ص۱۲، تهران، حامی، هشتم، ۱۳۸۸ش.