- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
در سال های اخیر مسئله تکفیر مسلمانان از سوی فرقه های تکفیری به خصوص وهابیت جامعه اسلامی را به چالش کشانده و کشورهای اسلامی را به صورت جدی نا امن نموده است.
تکفیر مسلمانان هرچند ریشه در تاریخ گذشته اسلام دارد و فرقه های تکفیری مایه درد سر مسلمانان بوده اما در این دهه های اخیر فرقه های متعدد تکفیری در کشورهای مختلف به وجود آمده و اقدام به تکفیر مسلمانان نموده سپس آنان را در معرض قتل و کشتار قرار می دهند.
این در حالی است که دین اسلام، دین رحمت و زندگی است. اسلام نمی خواهد کسی نه در این دنیا و نه در روز قیامت در معرض اذیت و آزار قرار بگیرد بلکه می خواهد همه بندگان خدا به رستگاری دنیا و آخرت برسند. از این رو خداوند خطاب به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ[۱] ؛ ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم».
بر طبق مفهوم این آیه شریفه عموم مردم دنیا اعم از مومن و کافر، همه مرهون رحمت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، چرا که نشر آیینى را به عهده گرفته است که سبب نجات همگان است، حال اگر گروهى از آن استفاده کردند و گروهى نکردند این مربوط به خودشان است و عمومى بودن رحمت را محدود نمی کند.
این درست به آن مى ماند که بیمارستان مجهزى براى درمان همه دردها با پزشکان ماهر و انواع داروها تاسیس کنند، و درهاى آن را به روى همه مردم بدون تفاوت بگشایند. حال اگر بعضى از بیماران لجوج خودشان از قبول این فیض عام امتناع کنند تاثیرى در عمومى بودن آن نخواهد داشت.
به تعبیر دیگر رحمت بودن وجود پیامبر براى همه جهانیان جنبه مقتضى و فاعلیت فاعل دارد و مسلما فعلیت نتیجه، بستگى به قابلیت قابل نیز دارد. تعبیر به «عالمین» (جهانیان) آن چنان مفهوم وسیعى دارد که تمام انسان ها را در تمام اعصار و قرون شامل می شود و لذا این آیه را اشاره اى بر خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مى دانند، چرا که وجودش براى همه انسان های آینده تا پایان جهان رحمت است.[۲]
تکفیر مسلمانان از سوی تکفیری ها
با کمال تاسف برخی از مدعیان دین اسلام رحمت بودن دین اسلام را زیرپا قرار داده و آن را برای جهانیان به نقمت تبدیل کرده است.
یکی از اموری که در این زمینه قابل توجه است مسئله تکفیر مسلمانان است. این پدیده ناهنجار در طول تاریخ باعث رنجش مسلمانان شده است. مسئله تکفیر مسلمانان ریشه در تاریخ جامعه اسلامی داشته و به تدریج تقویت گردیده و منشاء ایجاد گروه های تکفیری گردیده است.
تکفیر مسلمانان به این معنا است که کسی ادعای اسلام می کند و خود را مسلمان می داند اما کسی دیگری او را مسلمانان نداند و کافرش بداند. مثلا پیروان مذهب شیعه خود را مسلمان می دانند و اعتقاد به توحید، نبوت و ضروریات دین دارند اما وهابیان و یا فرقه های تکفیری آنان تکفیر می کنند.
گروه تکفیری به فرقه هایی گفته می شود که مسلمانان را تکفیر می کنند. مثل وهابیت که پیروان مذهب شیعه و اهل سنت را تکفیر کرده و آنان را به علت اعتقاد شان به توسل، و شفاعت و زیارت تکفیر کرده و در معرض کشتار قرار داده اند.
گروه های تکفیری مانند فرقه وهابیت و گروههای تروریستی دیگر از قبیل، داعش، سپاه صحابه، جبهه النصره، حزب التحریر، لشکر جهنگوی و… با کفار و غیر مسلمانان دشمنی ندارند و پیوسته شمشیر شان را بر فرق مسلمانان می کوبند. حوادث غمبار و بسیار ناگوار کشتار مسلمانان در گذشته و امروز از سوی فرقه وهابیت و گروه داعش و سایر گروه های تروریستی در کشورهای اسلامی بر کسی پوشیده نیست.
امروز فرقه های تکفیری با تکفیر مسلمانان دقیقا با دشمنان مسلمانان همسو شده و بر طبق منافع آنان قدم برداشته و با خشونت های غیر معقول به نام دین اسلام، اذهان جهانیان را نسبت به اسلام مخدوش نموده و باعث ایجاد تنفر مردم درباره اسلام گردیده اند.
احادیث درباره تکفیر مسلمانان
در احادیث شیعه و سنی از تکفیر مسلمانان شدیدا نهی شده است. اما گروه های تکفیری به این احادیث توجهی نکرده گویا از سوی دشمنان اسلام وظیفه دارند که اسلام را وارونه معرفی کرده و در اذهان جامعه جهانی نسبت به اسلام تنفر ایجاد کنند. در این جا به برخی از احادیثی اشاره می شود که از آثار خطرناک تکفیر مسلمانان سخن می گویند:
۱. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «هر کسى نسبت کفر به کسی دیگرى بدهد که معیار کفر را ندارد، گوینده آن کافر است»[۳]. این حدیث به وضوح می گوید که تکفیر یک مسلمان باعث کفر تکفیر کننده می شود.
۲. در حدیث دیگری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:«لا تکفروا اهل ملتکم و ان عملوا الکبائر»[۴] اهل ملت خود را تکفیر نکنید، اگر چه گناهان کبیره انجام دهند. همچنین فرموده است: «لا تکفّروا أحداً من أهل القبله بذنب و إن عملوا الکبائر».[۵] هیچ یک از اهل قبله را به واسطه گناهی تکفیر نکنید اگر چه گناهان کبیره انجام دهند».
۳. پیامبر اسلام در حدیثی فرموده که کسی که کلمه توحید را بر زبان جاری کند تکفیر نکنید: «ثلاثه من اصل الایمان؛ الکف من قال لا اله الا الله و لاتکفره بذنب و لاتخرجه من الاسلام بعمل و الجهاد ماض…»[۶] اهل لا أله إلا الله را واگذارید و به سبب گناهی تکفیر نکنید. از اسلام به سبب کاری خارج ندانید».
این روایات که در متون اهل سنت نقل شده مسلمانان را از تکفیر اهل قبله نهی می کند. اما گروهای تکفیری به این احادیث هیچ توجهی نداشته و به بهانه های مختلف مسلمانان را تکفیر نموده و راه کشتن آنان را برای خود باز می کنند.
معیار کفر و ایمان از دیدگاه عالمان اسلامی
علمای اسلام با معیار قرآنی و حدیثی برای کفر و ایمان تعریفاتی کرده و تکفیر کسی را که شهادتین را بر زبان جاری کند برخلاف قرآن و احادیث نبوی دانسته اند و تکفیر مسلمانان از هر فرقه و مذهبی می خواهند باشند از دیدگاه اسلام جایز نیست.
قاضی ایجی از علمای اهل سنت می گوید: «کفر خلاف ایمان است و آن نزد ما عبارت است از تصدیق نکردن پیامبر در برخی از اموری که علم حاصل شده که از جانب پیامبر رسیده است.»[۷]
سید محمد کاظم یزدی از علمای شیعه می فرماید: «کافر کسی است که منکر الوهیت یا توحید یا رسالت یا یکی از ضروریات دین شود، با التفات به این که ضروری است به طوری که انکارش به انکار رسالت منجر شود».[۸]
از دیدگاه عالمان شیعه و سنی کسی که شهادتین می گوید و اعتقاد به ضروریات دین اسلام دارد مسلمان است و هیچ مجوزی برای تکفیر او وجود ندارد و بر طبق احادیث هکسی مسلمان را تکفیر کند موجب کفر خودش می شود.
منع تکفیر مسلمانان و اهل قبله از سوی علمای اسلامی
علما و فقهای مسلمان تکفیر مسلمانان و اهل قبله و کسی که شهادتین را بر زبان جاری نموده و منکر ضروری دین نیست، جایز نمی دانند و فقط از باب نمونه به نظر سه دانشمند اهل سنت اشاره می شود:
۱. قاضی سبکی میگوید: «اقدام بر تکفیر مومنین جدا دشوار است. و هر کسی که در قلبش ایمان است تکفیر اهل هوا و بدعت را دشوار می شمرد ، در صورتی که اقرار به شهادتین دارد؛ زیرا تکفیر امری دشوار و خطیر است».[۹]
۲. قاضی ایجی می گوید: «جمهور متکلمین و فقیهان بر این امر اتفاق دارند که نمی توان احدی از اهل قبله را تکفیر نمود … ».[۱۰]
۳. تفتازانی میگوید: «مخالف حق از اهل قبله کافر نیست، مادامی که ضروری ای از ضروریات دین را مخالفت نکند، مثل حدوث عالم، حشر اجساد ».[۱۱]
بر اساس سخنان دانشمندان اهل سنت کسی که شهادتین را بر زبان جاری کرده و اعتقاد به ضروریات دین دارد هرچند مخالف اهل سنت باشند مجوزی برای تکفیر او وجود ندارد.
نتیجه گیری
از آنچه بیان گردید این نتیجه به دست می آید که تکفیر مسلمانان جایز نیست و با توجه به این که دین اسلام، دین رحمت و آزادگی است، انسان از جایگاه بسیار والا و ارزشمندی در آن برخوردار است تا جایی که در اسلام، توهین به انسان نیز به هیچ عنوان روا نیست.
همچنین روشن شد که شرط اسلام در مسلمان شدن، گفتن شهادتین و انکار نکردن ضروریات دین است و هیچ مسلمانی حق ندارد کسی را با داشتن این شرایط تکفیر کند. اما تکفیری ها بر خلاف معیارهای دین اسلام، مسلمانان را تکفیر می کنند و ریختن خون آنان را جایز و بلکه واجب می شمرند.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
[۲] . تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۵۲۶.
[۳] . صحیح البخاری، ج۵، ص ١١١.
[۴] . کنز العمال، ج۱، ص۲۱۵.
[۵] . همان.
[۶] . جامع الاصول فی احادیث الرسول، ج۱، ص۲۰۷ و۲۲۴.
[۷] . قواعد المرام، ص۱۷۱.
[۸] . العروه الوثقی، بیروت، ج۱، ص۶۷.
[۹] . الیواقیت و الجواهر فى بیان عقاید الاکابر، ص۵۸ .
[۱۰] . شرح المواقف، ج۸، ص۳۹۲.
[۱۱] . شرح المقاصد، ج۵، ص۲۲۷ـ۲۲۸.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. ابن اثیر، جامع الاصول فی احادیث الرسول، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. ، ، ج۱.
۳. ابن میثم بحرانی، قواعد المرام، قم، مکتبه آیت ا…مرعشی نجفی .
۴. ایجی، میر سید شریف ایجی، شرح المواقف، تصحیح بدر الدین نعسانی، قم، الشریف الرضی، ۱۳۲۵ق،
۵. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری ،المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاه چ۱، ق ، باب بیان قول النبى صلى الله علیه سلم.
۶. تفتازانی، سعد الدین تفتازانی، شرح المقاصد، تحقیق و تعلیق عبد الرحمان عمیره، قم، شریف رضی، ۱۴۰۹ق.
۷. طباطبایی، سید محمد کاظم، العروه الوثقی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.
۸. شعرانی، عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر فى بیان عقاید الاکابر، ص۵۸المطبعه الأزهریه المصریه، الطبعه الثالثه، ۱۳۲۱ق.
۹. متقی هندی، علاء الدین علی، کنز العمال، تصحیح شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه السله،۱۳۹۹ق،
۱۰. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه ، چ۱۰، ۱۳۷۱ ش.