- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
با شروع دوران نوجوانی، بسیار مهم است که والدین برای شیوه رفتار با نوجوان آموزش ببینند و از رهنمودهای روان شناسی و تربیتی در این زمینه آگاه شوند، تا بتوانند راهنمای خوبی برای فرزند خود باشند و او را به سلامت از این دوران پر چالش عبور دهند.
چالش های نوجوانی
نوجوان به علت پایگاه شخصیت مبهم خویش (نه کودک است و نه بزرگسال) اغلب خود را با کودکان کم سن و سال تر در خانواده، با والدین و معلمان و دیگر اعضاى جامعه در تعارض عاطفى مى یابد. او مى خواهد دیگران بدانند که او بزرگ شده است ولى احساس مى کند که دیگران او را کاملاً درک نمى کنند و حتى مسئولیت کافى به او نمى دهند.
نوجوانان در مقابل عقاید و نظرات همسالان خویش حساسیت خاصى دارند؛ به طورى که به داورى و قضاوت آنان بیش از بزرگسالان ارج و ارزش مى نهند.
واقعیت این است که با پشت سر گذاشتن دوران کودکی، دوره وابستگى به سر آمده و نوجوان مى خواهد زندگى مستقل خود را پایه ریزى کند. از طرفی نوجوان با نقش جدید خود در زندگى، کاملاً سازگارى نیافته و در نتیجه اغلب سردرگم، نامطمئن و مضطرب است.
چالش خودپنداره ضعیف نوجوان
یکی از چالش های نوجوانی، موضوع «خودپنداره ضعیف» است. والدین زیادی هستند که از نارضایتی فرزندان خود گله میکنند و نمی دانند در رفتار با نوجوان خود چگونه می توانند موفق شوند. آنها میگویند با وجود در نظر گرفتن نیاز آنها، نوجوان شان هرگز راضی به نظر نمی رسد و به همه میگوید که والدین ام مرا درک نمی کنند!
چالش اصلی رفتار با نوجوان از آنجا نشأت می گیرد که اغلب این نوجوانان احساس خوبی نسبت به تحولات بدنی خویش ندارند. بسیاری از آنها دوست دارند برخی از جنبه های بدن خود را مانند قد، وزن و قیافه تغییر بدهند! فشار همسالان و تبلیغات مختلف رسانه ها نوجوانان را تشویق می کند که تصویر بدنی محبوبی را که در جامعه رایج است، برگزینند.
شاید هم هیچ جذابیتی در این تصویر بدنی وجود نداشته باشد، اما آنها تحت تاثیر گروه همسالان قرار دارند، به تایید آنها نیاز دارند، بدون در نظر گرفتن منطق و حتی عرف موجود در خانواده یا جامعه تمایل پیدا می کنند در قالبی که ویژگی های پسر یا دختر خوب و زیبا و خوش تیپ را بیان می کند، قرار گیرند.
از این رو با تصویر بدنی خود مشکل دارند و اغلب با عدم رضایت از بدنشان، نگرانی در مورد وزن شان یا فرم بینی و حالت چشم ها و… از والدین خود می خواهند با جراحی زیبایی یا تهیه فلان وسیله گران تبلیغ شده موافقت کنند که این تغییرات را در خود بدهند. حال والدین در برخورد با این چالش در رفتار با نوجوان ناراضی چکار کند؟
این تصمیم آنها اغلب احساسی و دور از منطق است، اما برای شکل گیری صحیح شخصیت آنها و تقویت خودپنداره و اعتماد به نفسشان، والدین باید در رفتار با نوجوان خود اصول و رهنمودهایی را در نظر بگیرند.
این که فقط بگویید «من تایید نمی کنم که تو با این قیافه و تیپ از خانه بیرون بروی» و یا «جراحی برای دختر ۱۵، ۱۶ ساله مناسب نیست»، کافی نیست و باعث می شود آنها حس کنند همدلی لازم را از شما دریافت نمی کنند و باید جذب گروه های ناکارآمد شوند!
بزرگترین مشکل در رفتار با نوجوان
با آغاز بلوغ، دوران جوانى که ارزندهترین ایام عمر آدمی است شروع می شود و جوان را با مشکلات و نیازهاى روانى جدید همچون احساس شخصیت، نیاز به مذهب، استقلال طلبى و بحران هاى روحى دیگر مواجه کرده و او را دچار سردرگمی می کند. چالش های مختلف این دوران رفتار با نوجوان را تبدیل به یک معضل بزرگ می کند.
بزرگترین مشکل رفتار با نوجوان، هدایت صحیح و علمى احساسات آنهاست. از این رو بسیارى از پدران و مادرانى که منشأ تمام مشکلات تربیتى جوانانشان را، مدرسه، دوستان و محیط می دانند و خود را از هر عیب و ایرادى مبرا می بینند، در اشتباه بزرگى به سر می برند. اینان سر در لاک خود فرو برده و از از اشتباهات خودشان در رفتار با نوجوان شان غافلند!
والدین باید در رفتار با نوجوان به از روش هایی استفاده کنند که نیازها و انتظارات به جا و معقول فرزندانشان پاسخ داده شود. طبیعى است که مقدمه تأمین نیازهای نسل جوان، شناخت روحیات و نیازهاى آنهاست.
«بیشتر انحرافات جوانان که سرانجام منجر به تیره روزى و سقوط آنان می شود، از دو منشأ سرچشمه می گیرد: یا براى آن است که پاره اى از تمایلات فطرى مورد توجه قرار نگرفته و عملاً سرکوب شده اند، و یا براى آن است که جوانان در ارضاء بعضى از تمایلات، دچار تندروى و افراط شده اند.»[۱]
هفت توصیه برای رفتار با نوجوان
والدین می توانند با استفاده از این هفت توصیه چالش های رفتار با نوجوان را با موفقیت بیشتری پشت سر بگذارند
۱-به نوجوان خود احترام بگذارید
احترام به شخصیت جوان، یکى از نیازهاى روحى جوانان، و باعث بیدار شدن حس شخصیت و علاقه به حفظ آن است. جوان احترام به خود را دوست دارد و آن را نشانه توجه جامعه به خود می داند و از آن لذت می برد، او دوست دارد که در حضور هم سن و سالانش مورد احترام و اکرام باشد، و در شوراى خانواده به حساب آورده شود. در رفتار با نوجوان باید این اصل را همیشه در نظر داشت.
جوانى که از نظراتش در کارهاى خانه استفاده شود، و به حرفهایش توجه شود، و پدر و مادرش با وى مانند یک دوست صمیمى رفتار کنند و همواره به او احترام بگذارند، کوشش می کند تا خود را از آلودگی ها به دور سازد و اعمالى که مقام و ارزش او را پایین می آورد، اجتناب کند.
۲-نوجوان خود را تحقیر نکنید
جوانى که مورد احترام پدر و مادرش نباشد و کارهایش به مسخره گرفته شود و مرتب مورد انتقاد آنها قرار گیرد و به خاطر اشتباهى جزئى، سرزنش و ملامت شود و هر روز با سختگیری ها و خشونت هاى بی مورد و نیز تحقیر پدر و مادرش مواجه شود، در ضمیر خود احساس حقارت و پستى می کند و همواره از این حالت روانى خود رنج می برد و سرانجام به ناهنجارى و ناسازگارى روى می آورد.
امام هادی (علیه السلام) می فرماید: «مَنْ هانَتْ عَلَیه نَفْسهُ فَلا تَأْمَنْ شَرَّه».[۲] «کسى که خود را خوار و حقیر می داند، از شرّ او ایمن مباش».
پدران و مادران باید بدانند که وضع آشفته روحى جوان یک پدیده اى طبیعى است؛ و چون می خواهد خود را از دوران کودکى خارج کرده و به دنیاى جوانى قدم گذارد، دچار بحرانهاى روحى شدید می شود و ناچار از روى جهالت و ندانم کارى، خطاهایى از او سر می زند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: «جَهْلُ الشباب معذورٌ»[۳] «عذر نادانى جوان پذیرفته است.»
در این شرایط والدین باید صبورانه اشکالات آنها را نادیده گرفته و در رفتار با نوجوان و برخورد با خطاهای او ماهرانه عمل کنند.
۳- ماهرانه رفتار کنید
یکی از شیوه های ماهرانه در رفتار با نوجوان، استفاده از اشاره و کنایه سالم (به دور از نیش و زخم زبان و سرزنش) است که قهرا اثرى به سزا خواهد داشت.
امیرالمؤمنین (علیه السلام): «تلویحُ زَلّهِ العاقِل لَهُ اَمَضُّ مِن عِتابِه»[۴] «لغزش فرد عاقل را با کنایه تذکر دادن براى او مؤثرتر از سرزنش و توبیخ صریح است».
و یکی دیگر از این شیوه ها، ادب و مهربانی است. جوان اگر بفهمد که نصایح پدر و مادرش بر اساس دلسوزى، مهربانی و آینده نگرى است، تسلیم می شود و اگر احساس کند که ناشى از خودخواهى، غرور و استبداد آنهاست، طغیان می کند.
۴- پیش بینی ناپذیر نباشید
عده ای از والدین پیوسته بین سهل گرفتن و سخت گرفتن در مورد فرزندان در نوسانند. کودکان و نوجوانان دوست ندارند در یک دنیای نامطمئن زندگی کنند، دنیایی که در آن به خاطر انجام عملی واحد، در یک روز مجازات شوند و روز دیگر همان عمل به کلی نادیده گرفته شود.
آنها به خوبی از ناهماهنگی و ناهمگنی بین گفتار و رفتار والدین خویش- به ویژه در زمینه مسائل اخلاقی و ارزشی آگاه هستند و نسبت به آن حساسیت دارند.
۵-وارد جنگ قدرت نشوید
به جای مقابله کردن و جبهه گرفتن، با فرزند خود صحبت کنید. اگر همدلی نکنید، موفق نمی شوید رابطه تان را حفظ کنید.
منظور این نیست که همیشه او را تایید کنید بلکه کافی است بگویید نگرانی او را درک می کنید. سپس با یادآوری جنبه های مثبت وجودی او (نکات ظاهری، مهارت ها و…) حس مثبت بودن اش را تقویت کنید. هرگز او را با دیگران مقایسه نکنید. هیچگاه دوستان اش را زیر سوال نبرید، چون احتمالا نسبت به آنها حساسیت خاصی دارد.
سعی کنید اگر خودتان نمیتوانید کمک سازنده ای بکنید، از کسی که روی او نفوذ دارد کمک بخواهید، و یا بگویید «بیا با هم پیش مشاور برویم تا بتواند مساله تو را حل کند».
۶- نوجوان خود را پذیرا باشید
همه ما دوست داریم محبوب دیگران باشیم و دیگران، ما را دوست بدارند. برای این که به این مرحله برسیم، ابتدا می خواهیم که دیگران ما را بپذیرند.
شخصی که بتواند پذیرش دیگران را احساس کند، می تواند از ارتباط با دیگران به عنوان بستری برای خودشکوفایی بهره مند شود. با این گونه ارتباط، فرد رشد می یابد، وسعت پیدا می کند و تغییرات سازنده در او به وجود می آید. به این ترتیب شخص، خود و راه حل مشکلش را پیدا می کند.
وقتی کسی به طور واقعی حس می کند از طرف فرد مقابل، آن گونه که هست پذیرفته شده است، آزادانه حرکت را از نقطه ای که در آن هست، آغاز می کند و به سوی آنچه لایق آن است، حرکت می کند.
پذیرش، به فرد امکان می دهد استعدادهای خود را شکوفا کند. بچه ها همانند دانه، استعداد توسعه دارند، به شرط آن که خاک مناسبی این امکان را به دانه بدهد.
برخی از والدین پذیرش را حالتی منفی برای خود تلقی می کنند و فکر می کنند این شیوه رفتار با نوجوان، بیانگر استقلال نداشتن آنان یا نوعی باج دهی به فرزند است؛ در حالی که در بسیاری از مواقع، عدم پذیرش، فرزندان را به قضاوت منفی درباره آنان وا می دارد و باعث می شود آنها را افرادی مغرور، خودخواه و خودپسند بدانند.
با پذیرش فرزند از سوی والدین، کمک مؤثری به او می شود تا بتواند ارزش های خود را بررسی کند، آنها را توسعه دهد و استعدادهای نهفته خود را عملی کند.
حرکت به سوی استقلال، دور شدن از وابستگی، و مدیریت رفتار خود، از آثار خوب پذیرش است. فرزند از این طریق یاد می گیرد که باید با مسائلی که بر خلاف میل او در زندگی پیش می آید، به صورت منطقی مواجه شود و برای آنها راه حلی مناسب پیدا کند و ناامیدی ها را به امید مبدل سازد.
بسیاری معتقدند چنانچه بچه ها پذیرفته شوند، در همان موقعیتی که هستند، باقی می مانند و رشد نمی کنند و بهترین راه را این می دانند که با فرزندان درباره رفتارهایی که نمی توانند از آنها بپذیرند، سخن بگویند. چنین خانواده هایی، برای رشد فرزندانشان، از ارزشیابی، قضاوت، انتقاد، نصیحت و تذکرات اخلاقی استفاده می کنند.
پسری که تازه نوجوانی خود را طی می کرد، می گفت: «والدینم آن قدر مرا نصیحت می کنند، تذکر می دهند و اشکالاتم را گوشزد می کنند که فکر می کنم از این بدتر نمی توانم باشم و بدترین حالت برای من عادی می شود؛ چون دور از دسترس نیست و همین موقعیتی است که در آن قرار گرفته ام».
این نوع رفتار با نوجوان که بر نپذیرفتن او مبتنی است، چنین قضاوت سهمگینی را برای او در پی دارد و از سوی دیگر او را از سخن گفتن و درددل کردن با والدین باز می دارد.
در چنین صورتی، فرزندان فکر می کنند بهتر است احساسات و مشکلات را پیش خود نگه دارند و آنها را بازگو نکنند، زیرا امتیاز منفی آنها بیشتر می شود. آنها احساس آزادی نمی کنند تا بتوانند حرف دلشان را بزنند.
نتیجه این نوع مواجهه، فاصله گرفتن فرزندان از پدر و مادر و وابسته شدن آنها به کسانی است که به یقین، با والدین بسیار تفاوت دارند؛ کسانی که هیچ اعتمادی به صداقتشان نیست. از این پس، فرزندان امنیت نخواهند داشت و در دامن کسانی رشد می کنند که هرگز مانند والدین دلسوز نیستند. آنها آنجا با خیال آسوده سخن میگویند و احساس خطر نمی کنند، یعنی حقیقت، به طور کامل برعکس جلوه می کند؛ جایی که در امان هستند، به نظر آنها ناامن است و جایی که امنیت ندارند، برای آنها ایمن جلوه می کند.
در این صورت، آنها هراسی ندارند که در برابر دیگران حرف دلشان را بزنند، حالت تدافعی نمی گیرند و مواظب خودشان نیستند، ولی وقتی در برابر والدین سخن میگویند خیلی مواظب اند که خود را آن گونه که هستند، نشان ندهند و بیشتر حالت تدافعی می گیرند و پناهگاهی برای خود درست می کنند.
البته نمی خواهیم بگوییم که فرزندان، در هر حال باید از سوی والدین تأیید شوند، حتی اگر خواسته هایی نادرست و بیجا داشته باشند. حق پدر و مادر این است که آنها نیز از سوی فرزندان پذیرفته شوند و به همه درخواست های فرزندان پاسخ مثبت ندهند.
۷- اعتماد به نفس نوجوان را افزایش دهید
وقتی نوجوان خود را بجای تحقیر، پذیرفتید، حال نوبت آن است بکوشید اعتماد به نفس او افزایش پیدا کند. برای این که اعتماد به نفس فرزندان را افزایش دهیم، باید به این نکات توجه کنیم:
الف) قبل از انتقاد، جنبه های مثبت را بگویید
به طور طبیعی، در فرایند کسب شخصیت، فرزندان در به دست آوردن تجربه، در محاسبه، رفتار و گفتار اشتباهاتی مرتکب می شوند. نحوه برخورد پدر و مادر با آنان و اشتباهشان اهمیت ویژه ای دارد. والدین باید مواظب باشند ابتدا جنبه های مثبت تجربه آنان را بیان کنند و پس از آن، به انتقاد از فرزندان بپردازند.
ب) منصفانه نقد کنید
در انتقاد از آنها تمام شخصیت او را نقد نکنند، بلکه به بخشی بپردازند که آنها نتوانسته اند وظیفه خود را خوب انجام دهند.
تصور کنید فرزندان پس از ارتکاب اشتباه با این جملات والدین رو به رو شوند: «لیاقت هیچ کاری را نداری!»، «برای خوردن و خوابیدن خلق شده ای و مناسب هیچ کاری نیستی!»، «هیچ گاه برای انجام کارهایت فکر نمی کنی!»، «آرزویم این بود که یک بار کار خود را درست انجام می دادی!» و «کاش یک بار هم که شده، می دیدم کارت را خوب انجام می دهی!».
این جملات همه شخصیت فرزند را نقد می کند و اعتماد به نفس او را کاهش می دهد و از طرفی یک سویه، فقط به جنبه های منفی رفتار توجه می کند، که از اعتدال به دور است و پیامدهای منفی تربیتی بسیاری در پی دارد.
ج) ناگهانی و ناآگاهانه نقد نکنید
به طور قطع، انتقاد کردن از روی دلسوزی، مفید و ضروری است، اما هیچ گاه ناگهانی، بی مقدمه، ناآگاهانه و بدون پشتوانه تخصصی انتقاد نکنید. با شناخت کامل رفتار و پیامدهای آن سخن بگویید. بسیاری از فرزندان معتقدند، پدر و مادرشان چون از واقعیت رفتار آنها بی اطلاع هستند، از آنان انتقاد می کنند. اگر حتی این سخن فرزندان را بهانه بدانیم، باید بهانه آنها را برطرف کنیم.
در بعضی موارد، رفتار فرزندان پیچیده است و نمی توان به سادگی، آن را تحلیل کرد. اشتباه در تحلیل، موقعیت والدین را در نگاه فرزندان به خطر می اندازد. در چنین مواردی، باید با مشاوری امین یا فردی با تجربه در زمینه رفتار با نوجوان مشورت کرد تا جنبه های گوناگون رفتار و پیامدهای آن شناسایی شود و والدین با نگاهی درست، رفتار را نقد کنند.
د) تشویق کننده نیز باشید
نوجوانان به تشویق و تحسین در کاری که شایستگی آن را دارند نیازمند هستند. متأسفانه در بسیاری از خانواده ها آنچه بیشتر دریافت می شود، انتقاد است!
ذ) به او اجازه تصمیم گیری بدهید
نوجوان میخواهد مشکلاتش را خود حل کند و بر اساس کمک های والدین و یا معلمان در تصمیم گیری آزاد باشد. والدینی که این فرصت را به فرزندان خویش نمی دهند، درحقیقت آنان را هم از اعتماد به نفس در مواجهه با موقعیت بازداشته و هم از حل مسئله محروم ساخته اند.
هـ) با فرزند خود مشورت کنید
مشورت کردن با فرزندان، به ویژه در نوجوانی، و رایزنی با آنان در شکل گیری شخصیت سالم بسیار مؤثر است.
البته مشورت با آنان، التزامی برای والدین ایجاد نمی کند که هر چه آنها بدان رأی دهند، اجرا شود، بلکه در مواردی به دلیل نقص پیشنهاد فرزند، پدر و مادر باید دیدگاه خودشان را مطرح کنند و نقص سخن فرزند را نیز شرح دهند.
این کار باعث می شود نگرانی بعضی که معتقدند مشورت با فرزندان، آنان را گستاخ می کند، برطرف شود؛ زیرا آنچه غرور میآورد این است که فرزندان فکر کنند نظر آنها برای والدین الزام آور است، اما وقتی می بینند نظرشان در بهبود تصمیمات نقش اساسی دارد، ولی الزام آور نیست، انتظار ندارند همه جا پدر و مادر به نظرهای آنها عمل کنند.
آثار تربیتی مشورت با فرزندان
مشورت با فرزندان آثار تربیتی فراوانی دارد، از جمله:
۱. اعتماد به نفس آنان را افزایش می دهد و این مسئله در خود پنداره مثبت آنها تأثیرگذار است.
۲. رشد فکری آنان را افزایش می دهد.
۳. روابط فرزندان و والدین را استحکام می بخشد و با استقلالی که از سوی والدین احساس می کنند، خود را مدیون آنان می دانند.
۴. احساس مسئولیت را در آنان تقویت می کند.
۵. با دید بازتری زندگی را تحلیل می کنند.
۶. قدرشناسی آنان بیشتر و توقعاتشان کمتر می شود.
نقش بی بدیل خانواده
واقعیت این است که مدرسه قادر نیست در فرآیند تربیت و شکل گیری شخصیت نوجوان، جانشین خانواده گردد.
بیشتر انحرافات، بزهکاری ها و اعتیادی که در اجتماع وجود دارد، ناشی از خانواده ای بوده که فرد در آن رشد یافته و این در حالی است که همه به خوبی می دانیم که تا چه حد تغییر این رفتارهای نابهنجار در بزرگسالی دشوار است.
به طور کلی خانواده بخش مهمی از سرنوشت ماست. کیفیت وضعیت خانوادگی، یعنی نخستین و مؤثرترین محیط اجتماعی و همنشین های اولیه ما، در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده، در اخلاق و صحت و سلامت روانی ما، نقش بزرگی عهده دار است.
از این رو برای روان شناسان مدرسه، مشاوران، آموزگاران و دیگر دست اندرکاران امور تعلیم و تربیت بیش از هر چیز، شناخت خانواده کودک و نوجوان اهمیت دارد. برای پی بردن به مشکلات آنها باید دانست که همنشین ها – به ویژه همنشین های اولیه آن ها- چه کسانی هستند و روابط کودک و نوجوان با آنها چگونه بوده است؟
نتیجه گیری
شیوه ای که پدر و مادر برای رفتار با نوجوان برمی گزینند نقش سرنوشت سازی در تربیت و شکل گیری شخصیت نوجوان دارد. رفتار با نوجوان باید بدون جنگ قدرت، تحقیر، و با احترام و پذیرش باشد و اعتماد به نفس وی را افزایش دهد و به انتظارات معقول و به جای نوجوان (مثل اعتماد، توجه، تشویق و آزادی منطقی و نظام مند) پاسخ مثبت بدهد.
پی نوشت ها
[۱] . فلسفى، جوان، ج۱، ص۳۳۴
[۲] . حرانی، تحف العقول، ص۵۱۲
[۳] . آمدی، غررالحکم، ص۳۷۲
[۴] . آمدی، غررالحکم، ص۳۴۸
منبع اقتباس
حسین زاده، علی، خانواده موفق: ارتباط والدین و فرزندان، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله) و دانشگاه کاشان، چاپ اول، ۱۳۹۰ ش