- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
در اینکه احادیثی با موضوعیت تحریف قرآن کریم و تغییر آیات در متون شیعه و سنی نقل شده است، تردیدی وجود ندارد؛ اما نکته مهم در این طیف از احادیث این است که هیچ کدام قطعی الصدور نیستند؛ بنابراین نمی توان با تکیه بر آن ها قائل به تحریف قرآن شد.
جایگاه روایات تحریف قرآن از نظر شیعه
روایاتی که در متون شیعه امامیه درباره تحریف قرآن نقل شده، هیچ کدام معتبر نبوده و نمی توان تحریف قرآن را به وسیله آن ها ثابت نمود؛ زیرا بیشتر این روایات، ضعیف بوده و از سوی کسانی روایت شده که غالبا فساد مذهبی داشته اند و اگر روایتی هم صحیح باشد، خبر واحد است و در این گونه موارد خبر واحد حجیت ندارد.
از دیدگاه شیعه امامیه، روایات تحریف منقول در متون اهل سنت، به لحاظ سند و محتوا، فاقد ارزش و اعتبار است؛ این در حالی است که بزرگان اهل سنت، بر ضعف و جعل این قبیل احادیث اظهار نظر نکرده اند؛ بلکه آنها را بر نسخ در تلاوت حمل نموده اند. از نظر شیعه، نسخ در تلاوت، همان تحریف است که مورد منازعه مسلمانان قرار گرفته است.
وجود قائلین به تحریف قرآن در میان شیعیان
تردیدی نیست برخی از اخباری های شیعه، بر اساس احادیث ضعیف و حتی مجعول، به تحریف قرآن گرایش پیدا کردند؛ این در حالی است که اکثریت علمای شیعه به علت وجود دلایل متقن و معتبر قرآنی، حدیثی و تاریخی، قائل به عدم تغییر و تحریف قرآن بوده و هستند.
از این رو، قول به تحریف قرآن (چه از جانب عالمان شیعه و چه سنی)، ارزش علمی و عملی ندارد و به همین علت نیازی به بیان نظر و دیدگاه آنها نیست.
نظر عالمان و مفسران شیعه در این زمینه بسیار روشن است و اکثریت قریب به اتفاق آنها می گویند احادیثی که دلالت بر تحریف قرآن دارند، از نظر سند و محتوا ارزش و اعتبار ندارند. به راستی با وجود دلایل معتبر و تصریح عالمان شیعه، چرا عده ای اصرار دارند قول به تحریف قرآن را بر مذهب تشیع تحمیل کند؟!
دیدگاه علامه مجلسی درباره تحریف قرآن
در بحارالانوار علامه مجلسی نمی توان مطلبی را پیدا کرد که به صراحت بر تحریف قرآن دلالت داشته باشد. همان طور که خود علامه مجلسی هم تصریح نموده هدف ایشان از تالیف این کتاب، جمع آوری کل احادیث اعم از صحیح، ضعیف و مجعول بوده است. طبعا روایات تحریف قرآن نیز در میان این روایات قرار می گیرد و صرف جمع آوری احادیث تحریف در بحارالانوار دلیل بر این نمی شود که از نظر علامه قرآن تحریف شده است.
علامه مجلسی در بحارالانوار سخنان صریحی بر عدم تحریف قرآن دارد که به آنها اشاره می شود:
- در تفسیر آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ أی القرآن وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛ گفته است: عن الزیاده و النقصان و التغییر و التحریف و قیل نحفظه من کید المشرکین فلا یمکنهم إبطاله و لا یندرس و لا ینسى».[۱]
این سخن ایشان، صراحت بر عدم تحریف قرآن دارد. او در توضیح این آیه شریفه با شفافیت گفته است که خداوند قرآن را از زیادت و نقصان و تغییر و تحریف حفظ می کند و حتی به صورت «قیل» هم گفته است که قرآن را از کید مشرکین نگه می دارد و در پایان نیز فرموده است که اساسا ابطال و از بین رفتن و فراموش شدن قرآن، امکان ندارد.
- در توضیح آیه «لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» گفته است: «لا یتطرق إلیه الباطل من جهه من الجهات»[۲]؛ یعنی باطل از هیچ جهتی، در قرآن راه ندارد؛ نه از جهت زیادت و نه از جهت نقصان و کم شدن. این سخن علامه مجلسی در نفی تحریف از قرآن بسیار گویاست.
- علامه مجلسی روایات ناظر به تحریف قرآن را که در بحارالانوار جمع آوری نموده، غیر قابل اعتماد دانسته است. او این سخن را در رد اشکالی گفته است که آن را متوجه خود دانسته است. اشکال این است که چگونه ایشان به قرآن کریمی که فعلا موجود است اعتماد می کند در صورتی که این روایات تحریف را نقل کرده است؟
او در پاسخ این اشکال گفته است: «أن الأخبار التی جاءت بذلک أخبار آحاد لا یقطع على الله تعالى بصحتها فلذلک وقفنا فیها و لم نعدل عما فی المصحف الظاهر على ما أمرنا به حسب ما بیناه»؛[۳]
یعنی همه اخباری که در این زمینه وارد شده، خبر واحد هستند از این رو، نمی توان با اطمینان و یقین، صحت آن ها را تایید کرد. بنابراین ما در این زمینه، توقف نموده و آن ها را نمی پذیریم و از مصحف شریفی که فعلا در دست ماست عدول نمی کنیم.
نسبت دادن تحریف قرآن به علامه مجلسی
علامه مجلسی در مرآه العقول با اشاره به حدیث « … عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السّلام) قَالَ: إِن الْقُرْآنَ الَّذِی جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ (عَلَیهِ السّلام) إِلَى مُحَمَّدٍ (صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلّمَ) سَبْعَهَ عَشَرَ أَلْفَ آیهٍ»[۴] سند آن را موثق دانسته و لازمه این سخن او، وقوع تحریف در قرآن است. ایشان تصریح می کند که این گونه روایات، تواتر معنوی دارند و کنار گذاردن و مردود شمردن آن ها، موجب سلب اعتماد از همه روایات می شود.
برخی این سخن علامه مجلسی را دلیل بر موافقتش با تحریف قرآن تلقی کرده اند؛ در حالی که لزوما چنین برداشتی از این سخن بدست نمی آید؛ چرا که ایشان گفته است اگر از همه این احادیث چشم پوشی کنیم، ممکن است مشکل دیگری برای ما پدید آید و در مسئله امامت با کمبود احادیث رو به رو شویم.
حقیقت این است که این سخن علامه را نمی توان ناقض نظر صریحشان در بحارالانوار مبنی بر عدم تحریف قرآن دانست؛ زیرا آنجا با صراحت کامل، تحریف قرآن را نفی نموده است. افزون بر آن در ذیل همین سخن او نقل شده که آیات قرآن همان ۶۶۶۶ آیه است و حتی تعداد حروف و تعداد حرکات و سکنات آن به گونه ای نقل شده که منطبق بر ۶۶۶۶ آیه می شود.[۵]
بنابراین این حدیث هم قابل اعتماد نیست؛ چه اینکه طبق محتوای آن، بیش از ده هزار آیه قرآن نابود شده است و این مقدار که تقریبا دو برابر قرآن موجود می باشد؛ هرگز قابل تصور و باور نیست. این سخن مانند این می ماند که کسی بگوید کل قرآن از بین رفته و چیزی برای امت باقی نمانده است!
افزون بر این، اساسا حذف این تعداد زیاد از آیات قرآن، به لحاظ تاریخی هم امکانپذیر نیست؛ چگونه ممکن است این حجم انبوه از آیات حذف شود و هیچکس هم مطلع نشود که چگونه و توسط چه کسی و در چه زمانی این اتفاق افتاده است.
نتیجه گیری
علامه مجلسی ضمن جمع آوری احادیث تحریف در مجموعه نفیس بحارالانوار، بر عدم اعتبار آن ها تصریح نموده است. بنابراین نمی توان با استناد به این احادیث، بر تحریف قرآن استدلال نمود. علامه مجلسی دست کم در سه بخش از بحارالانوار با صراحت کامل تحریف قرآن را نفی کرده لذا سخن غیرصریح ایشان در مرآه العقول نمی تواند دستاویز مناسبی جهت قول به تحریف قرآن باشد.
پی نوشت ها
[۱]. بحار الأنوار ، ج۹، ص۱۱۳.
[۲] . بحارالانوار، ج۱۷، ص۲۰۰.
[۳] . بحار الأنوار ، ج۸۹، ص۷۵ .
[۴]. مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۱۲ ؛ ص۵۲۵.
[۵]. مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۱۲ ؛ ص۵۲۵.
منابع
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ۲، ۱۴۰۳ ق.
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چ۲، ۱۴۰۴ق.