- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : mahdi
- 0 نظر
محمد باقر بن محمدتقی بن مقصودعلی مجلسی معروف به علامه مجلسی یا مجلسی دوم، از فقیهان و محدثان مشهور شیعه است.
علامه محمد باقر مجلسی از میان شاخه های علوم اسلامی بیش از همه به حدیث نگاری علاقه داشت و به اخباریان نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام بحارالانوار است که نقش بارزی در احیای جایگاه حدیث در منظومه معرفت دینی داشت. او با تربیت شاگردان و آثار پر تعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روشهای علمی علمای پس از خود تاثیر گذاشت.
وی به دلیل همکاری با حکومت صفویان و نقش بارز سیاسی و اجتماعیاش در آن دوران از شهرت زیادی برخوردار است. وی در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «شیخ الاسلام» رسید و در دوران سلطان حسین صفوی صاحب نفوذ بود.
ولادت و نسب
مجلسی در سال ۱۰۳۷ قمری در اصفهان به دنیا آمد.[۱] ولادت او با آخرین سال سلطنت شاه عباس اول صفوی مصادف است. پدرش محمد تقی مجلسی مشهور به مجلسی اول از بزرگان و مجتهدان سرشناس عصر خویش و از شاگردان شیخ بهایی، ملا عبدالله شوشتری و میرداماد بود. مادرش، دختر صدرالدین محمد عاشوری قمی است که از خاندان علم و فضیلت به شمار میروند.[۲] او دارای ۳ همسر بود که از آنها صاحب ۴ پسر و ۵ دختر گردید.[۳]
خاندان مجلسی
گفته شده که چون جدّ او دارای مجالس پر شور بوده یا این که در اشعارش از تخلّص «مجلسی» استفاده میکرده، به این نام شهرت یافتند.[۴] نقل دیگر آن است که چون محمدتقی در قریه “مجلس” اصفهان میزیسته است، این خاندان به مجلسی معروف گردیدند.[۵]
نیای خاندان مجلسی حافظ ابونعیم اصفهانی از محدثان و حفاظ است.[۶] پدربزرگ محمد باقر، “ملا مقصود” نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است.[۷] جده پدری مجلسی دختر کمال الدین شیخ حسن عاملی نطنزی اصفهانی است. محدث نوری برادران مجلسی، میرزا عزیزالله و ملا عبدالله را مدح کرده است. آمنه بیگم مشهورترین خواهر مجلسی همسر ملا صالح مازندرانی و عالم دینی بوده است.[۸]
اساتید و شاگردان
درباره مراحل تحصیل محمد باقر مجلسی آگاهیهای روشنی در دست نیست. ظاهرا او بیش از هر استاد دیگری نزد پدرش محمد تقی مجلسی(۱۰۷۰م.)آموزش دیده است و از آنجا که پدرش از شاگردان شیخ بهایی بود، میتوان از تاثیر اندیشههای شیخ بهایی و بر علامه مجلسی به واسطه پدرش محمد تقی مجلسی سخن راند.[۹] افزون بر آن محمد باقر مجلسی از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان اجازه روایت داشت که از مهمترین این افراد باید به ملا صالح مازندرانی(م۱۰۸۱)، ملا محسن فیض کاشانی(م۱۰۹۱) و شیخ حر عاملی (م.۱۱۰۴) اشاره کرد. منابع ۱۸ تن از استادان وی را نامبردهاند.[۱۰]
محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کردهاند.[۱۱] از بین شاگردان علامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله میتوان به میرزا عبدالله افندی اصفهانی(م۱۱۳۰ق)، سید نعمت الله جزایری(م۱۱۱۲ق)، شیخ عبدالله بحرانی(م۱۱۲۷)، محمد بن علی اردبیلی(م۱۱۰۱)، میر محمد حسین خاتون آبادی(م۱۱۵۱)و سید ابوالقاسم خوانساری(م۱۱۲۴) یاد کرد.[۱۲]
جایگاه و اهمیت علمی
علامه مجلسی در علوم مختلف اسلامی مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه تخصص داشت و به نگارش آثاری در این زمینهها پرداخت. او نویسندهای بسیار پر کار بود و بر اساس برخی محاسبات، در طول حیات علمی خود (بعد از دوران بلوغ) به طور متوسط روزانه ۶۷ سطر مینوشت که هر سطر به طور متوسط ۵۰ کلمه داشته است.[۱۳]
بحارالانوار و سایر آثار حدیثی
علامه مجلسی بیش از هر چیز به نگارش مجموعههای حدیثی علاقه داشت و از میان کتابهای او بحارالانوار که مجموعه بزرگی از احادیث امامان شیعه است، بیش از همه شهرت دارد. بازگشت به متون حدیثی و جمع آوری مجموعههای حدیثی و نیز شرح کتب حدیثی گذشتگان، جریانی بود که در دوران صفویان رواج یافت و ریشه در تلاش علمای شیعه برای پاسخگویی به نیازهای عقیدتی دوران خود داشت. نگارش کتاب بحارالانوار نیز بخشی از توجه عمومی علمای دوران به حدیث و حدیث نگاری بود.[۱۴]
بحارالانوار شامل همه دانشهای بشری بود که در کلام امامان بازتاب یافته بود و نقش دایرهالمعارف شیعی را در دوران خود ایفا میکرد. علمای این دوران و از جمله علامه مجلسی با این نگره که همه علوم منشا الهی دارد و ردپای همه آنها را در سخن امامان(ع) میتوان یافت به تالیف چنین آثاری دست زدند.[۱۵]
بازسازی حدیث شیعه تلاشی بود برای در دسترس همگان قرار دادن اندیشه معتبر دینی (که پیش از همه در احادیث امامان متبلور شده) و فراهم کردن متونی که به پرسشهای شیعیان پاسخ دهد و آنان را از پرداختن به عرصهها و علوم انحرافی مانند فلسفه و تصوف بینیاز کند.[۱۶] از همین روست که عملکرد علامه مجلسی در تالیف مجموعههای حدیث شیعه معمولا همچون عملی در تقویت مذهب تشیع ارزیابی شده و از او همچون احیا کنند مذهب تشیع یاد شده است.[۱۷]
مجموع آثار عربی علامه مجلسی را تا ۱۰ عنوان ذکر کردهاند که پر حجمترین آنها بحارالانوار است که حدود ۷۰۰ هزار سطر داشته و در یکی از چاپهای آن، ۱۱۰ جلد است. علامه مجلسی به شرح مجموعههای حدیثی کهن شیعه نیز پرداخت و در این شرحها مباحث مختلف فقهی و غیر از آن را بررسی کرد. او شرحی نوشت بر کتاب الکافی و آن را مرآه العقول نام گذارد. وی همچنین شرحی بر کتاب تهذیب الاحکام نوشته شیخ طوسی نگاشت به نام ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار. از دیگر آثار علامه مجلسی باید به شرح چهل حدیث، الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه در شرح صحیفه سجادیه، رساله اعتقادات، رساله اوزان، و کتاب الوجیزه فی الرجال اشاره کرد.[۱۸]
فارسی نگاری
علامه مجلسی کتابها و رسالات متعددی به زبان فارسی نگاشت، که تعداد آن را تا ۴۹ کتاب و رساله شماردهاند. نگارش رسالات فارسی با هدف ترویج علوم دینی بین مردم عادی انجام میشد و رویهای بود که مدتی پیش از علامه مجلسی آغاز شده بود، اما آثار مجلسی از شهرت بیشتری برخوردار شد و با استقبال بسیاری از فارسی زبانان همراه گشت.[۱۹]
از جمله آثار فارسی محمد باقر مجلسی میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد[۲۰]:
عین الحیاه که شرحی است بر وصیت پیامبر به ابوذر مشتمل بر پندهای اخلاقی
مشکاه الانوار در باب قرآن و دعا، فضیلت قرائت و ثواب آن
حیاه القلوب در باب سرگذشت پیامبران، زندگانی پیامبر اسلام(ص) و درباره امامت
جلاء العیون در باب تاریخ و مصائب چهارده معصوم(ع)
حلیه المتقین در باب آداب معاشرت و مستحبات زندگی روزانه فردی و اجتماعی
حق الیقین د ر اعتقادات
اندیشه دینی
گرایش به حدیث
علامه مجلسی در دورانی زندگی میکرد که گرایش به حدیث و نیز گرایشهای اخباریگری نزد علمای شیعه رواج بسیاری داشت. وی نیز بیش از هر چیز دلبسته علوم نقلی و بخصوص حدیث بود و حدیث امامان شیعه را مهمترین منبع دریافت معارف دینی و فرامین شرعی میدانست و بر سایر علوم اسلامی بخصوص علوم فلسفی و عقلانی برتری میداد. در اندیشه علامه مجلسی و بسیاری از دیگر محدثان عصر او، حدیث امامان نه تنها یگانه منبع دریافت دانشهای مورد نیاز برای سعادت اخروی و هدایت انسان است بلکه، منبع معتبر و مهمی در همه زمینههای علم و دانش بشری نیز به شمار میرود.[۲۱]
اخباری یا اصولی؟
با وجود گرایش به حدیث، بسیاری از پژوهشگران علوم اسلامی، او را از جمله علمای معتدل اخباری دانستهاند چنان که خود وی نیز مسلک خود را «طریق وسطی» (راه میانه) روش مجتهدان و اخباریان مینامد.[۲۲]
پژوهشگران و نویسندگانی که علامه را اخباری نمیدانند با بررسی آثار علامه مجلسی به مواردی از مغایرت نظرات او با برخی از اندیشهها و روشهای اخبارایان استناد کردهاند. برای نمونه علامه مجلسی، چنان که روش اخباریان است، به طور کلی اعتبار عقل را رد نمیکرد و در جاهایی از آثار خود روش فهم اصول دین را معرفت نظری عقلانی دانسته و در مواردی خود به استدلال عقلانی و و بهره گیری از زبان و اصطلاحات فلسفی در تحلیل و تفسیر برخی از احادیث پرداخته است.[۲۳] علامه مجلسی همچنین بر خلاف اخباریان به علم رجال پرداخت و به تالیف کتابی در رجال دست زد، او به حجیت ظواهر قرآن اعتقاد داشت، برخلاف روش اخباریان به حرمت استعمال چیزهایی که درباره حلیت آنها نصی وارد نشده معتقد نبود و به اصل اباحه عمل میکرد.[۲۴]
در برابر این دیدگاه، برخی از نویسندگان با استناد به پارهای از آرای علامه مجلسی که مطابق با دیدگاه اخباریان است او را یکی از پیروان اخباری گری دانستهاند: علامه مجلسی عقل را معتبر ندانسته و راه اصلی و حتی تنها راه رسیدن به معارف دینی حتی در اصول دین را مراجعه به گفتار امامان برشمرده است. علامه مجلسی نیز به مانند سایر اخباریان فهم قرآن را تنها از طریق حدیث امامان امکان پذیر دانسته است. به نظر او دلیل اصلی در شرع سنت است و در تعارض دلیل عقلی و دلیل نقلی رجحان با دلیل نقلی است.[۲۵]
بی اعتباری عقل در معرفت دینی
علامه مجلسی مخالف عقل گرایی فلسفی بود و در آثار خود به برخی از آرای فلاسفه اعتراض کرد. او فلاسفه مسلمان را به دلیل پیروی از یونانیان و رها کردن قرآن و روایات اسلامی سرزنش میکرد. علامه مجلسی کاربرد عقل را تنها در صورتی مجاز میدانست که دستاوردهای عقل با مبانی دینی سازگار باشند.[۲۶]
او در آثارش آرای فلاسفه مسلمان را به نقد کشیده و برخی از این آرا را مخالف ضروریات دین دانسته است. اعتقاد به حدوث زمانی عالم، مادی بودن فرشتگان، مادی بودن معراج و معاد جسمانی از جمله آرای مجلسی است که در آنها به مخالفت با فلاسفه پرداخته است. علامه مجلسی در این آرا نظر خود را مستند به روایات کرده و مخالفت اندیشه فلاسفه با روایات را نکوهیده است.[۲۷] نظریات او بعدها مورد اعتراض برخی از متخصصان فلسفه اسلامی قرار گرفت؛ برای نمونه علامه طباطبایی با اعتراض بر اندیشههای علامه مجلسی او را گرفتار تناقض میدانست و ورود علامه مجلسی به مباحث عمیق عقلانی را خطایی از سوی او ارزیابی میکرد.[۲۸]
با اینکه علامه مجلسی خود در برخی آثارش به استدلالهای عقلانی و فلسفی پرداخته اما هنگامی که راه رسیدن به معرفت در اصول دین را بررسی میکند، کاربرد دلیل عقلی را انکار کرده است. به نظر علامه با توجه به اشتباهات عقل استناد به آن در امور دین جایز نیست. او در جایی از آثار خود دلیل نقلی را برای دریافت اصول دین معتبر دانسته است. این نظر مخالف نظر بیشتر علمای مسلمان است که راه دریافت اصول دین را عقل میدانند.[۲۹]
مخالفت با صوفیه
علامه همانند برخی دیگر از فقیهان آن عصر، در آثار خود به نقد روش صوفیه پرداخت و اندیشهها و عادات و آدابشان را مغایر با تعالیم امامان شیعه ارزیابی کرده است.[۳۰] عدم پایبندی به احکام دینی، رواج یافتن آداب و آیینهای غیر شرعی از قبیل حلقههای ذکر و سماع و تفسیر باطن گرایانه از دین و متون دینی از جمله مسائل مورد انتقاد علامه مجلسی در رفتار و اندیشه صوفیان است.[۳۱]
چنان که از برخی نوشتههای علامه مجلسی برمیآید و برخی نویسندگان معاصر نیز بر آن تاکید کردهاند علامه با ریاضت و تهذیب نفس، اگر همراه با رعایت آداب دینی و جمع بین ظاهر و باطن دین باشد مخالفتی نداشته است و مسئله اصلی برای وی پایبندی به احکام شرعی بوده است. از همین روست که برخی از علمای شیعه مانند شیخ صفی الدین اردبیلی، سید علی بن طاووس، ابن فهد حلی، شهید ثانی، شیخ بهایی و پدرش محمد تقی مجلسی را از صوفیه امامیه دانسته و آنان را ستوده (و میان صوفیه شیعه و صوفیهای که از اهل سنت پیروی کردهاند فرق گذارده) و خود در جاهایی از آثار خود به ارائه تفاسیری عرفانی از احادیث امامان دست یازیده است.[۳۲]
مجلسی در منصب شیخ الاسلامی
علامه مجلسی از سال ۱۰۹۸ در زمان شاه سلیمان صفوی و در حالی که ۶۱ ساله بود به منصب شیخ الاسلامی رسید. بعد از مرگ این پادشاه و جانشینی سلطان حسین، مجلسی از سوی پادشاه جدید بر منصب شیخ الاسلامی ابقا شد.[۳۳] شیخ الاسلام در دوران صفویان علاوه بر دریافت وجوهات شرعی به نظارت بر اجرای احکام شرعی و دستگاه قضاوت، اداره امور مدارس و مساجد و زیارتگاهها و تعیین ائمه جمعه و سایر مسائل مذهبی کشور میپرداخت.[۳۴]
انتقادها از علامه
اقدامات علامه مجلسی در سمت شیخ الاسلام در دوران سلطنت سلطان حسین صفوی واکنشهای مختلف و متضادی را بین پژوهشگران و تاریخ نگاران در پی داشته است. گروهی از تاریخ نگاران ضمن اشاره به قدرت زیاد علامه مجلسی در سالهای حکومت سلطان حسین، او را همچون فقیهی متعصب تصویر کردهاند که به آزار و اذیت گروههای اقلیت مذهبی میپرداخت. در این دوران سلاطین صفوی بیش از پیش به فقهای شیعه نزدیک شده بودند و از بالا گرفتن قدرت آنان در برابر سایر گروههای دینی مانند صوفیه یا حکما و فلاسفه حمایت میکردند.[۳۵]
اتهام سختگیری و تعصب
علامه مجلسی در همان آغاز به سلطنت رسیدن سلطان حسین صفوی از وی خواست فرامینی در جهت شکستن بت هندیان ساکن در اصفهان، منع شراب خواری، منع کبوتر بازی و توقف جنگهای طایفهای، صادر کند.[۳۶] این اقدامات معمولا از سوی نویسندگان شیعه اقدماتی در جهت اصلاحات مذهبی و مبارزه با مفاسد اجتماعی ارزیابی شده است[۳۷] اما برخی از پژوهشگران غربی پارهای از این اقدامات مانند منع شرابخواری و کبوتربازی یا محدود کردن هندیان را نکوهیده و آن را نمونهای از سختگیریهای بیفایدهای دانستهاند که به مخالفتهای گسترده اجتماعی انجامید.[۳۸]
اتهام آزار اقلیتهای دینی
برخی از نویسندگان غربی همچنین علامه مجلسی را به آزار و اذیت اقلیتهای مذهبی متهم کردهاند. برای نمونه علامه مجلسی را متهم به شیعه کردن اجباری سنی مذهبان و نیز فشار بر اقلیتهای دینی مانند زردشتیان، یهودیان و مسیحیان کردهاند.[۳۹] این در حالی است که بنابر برخی پژوهش ها، شواهد روشنی در منابع تاریخی در تایید این گونه اتهامات، یافت نمیشود و برخی از آنها نتیجه اشتباهات فاحشی است که در آثار تعدادی از خاورشناسان وارد شده و انتشار یافته است.[۴۰]
اتهام آزار صوفیان
شاید مهمترین عامل در ارائه تصویر فقیهی متعصب و سختگیر از علامه مجلسی گزارشهایی است که در برخی از منابع تاریخی آمده و از مبارزه او با صوفیه و بستن اماکن تجمع صوفیه و اخراج آنان از اصفهان خبر میدهد.[۴۱] برخی از پژوهشگران از کشتار و قتل عام صوفیان به فرمان علامه مجلسی سخن راندهاند.[۴۲] دقت و درستی این گزارشها از سوی سایر پژوهشگران مورد تردید قرار گرفته است[۴۳] هر چند درباره ستیز حکومت صفوی و نیز فقها با صوفیه در این دوران تردیدی وجود ندارد و مبارزه علامه مجلسی با صوفیان نیز به نگارش آثاری در سرزنش طریقه آنان محدود بوده است.[۴۴] برخی گفتهاند دامن زدن به شهرت علامه مجلسی به عنوان فقیهی متعصب و سختگیر، ریشه در آثار خاورشناسان دارد و ناشی از دلبستگی آنان به جریان تصوف است.[۴۵]
همکاری با حکومت و مدح پادشاهان
همکاری کامل علامه مجلسی با سلاطین صفوی و نیز مدح پادشاهان صفوی که در مقدمه برخی آثار علامه آمده است، انتقاداتی را در پی داشته است. باید در نظر داشت که در عصر صفویان گروه زیادی از علمای شیعه با حکومت صفوی همکاری کردند. این گروه از علما به برقرای حکومتی شیعه با نگاه مثبت مینگریستند. از نظر آنان هر چند این حکومت، مشروعیت فقهی حکومت ائمه و معصومان را نداشت، دست کم میتوانست زمینهای برای آزادی شیعیان و بر قراری احکام شرعی باشد. در این راستا علمای شیعه استفاده از فرصت تشکیل حکومت صفویان را ضروری میدیدند و به طرح نظریاتی در فقه سیاسی شیعه برای بازسازی مبانی نظری همکاری با حکومتها پرداختند.[۴۶]
از سوی دیگر حمایت حکومت صفویان به نوعی تلاش برای تقویت این حکومت در برابر حکومت عثمانی بود که در همسایگی آنان به بازسازی خلافت سنی دست زده بود و همواره خطر غلبه آنان بر صفویان و در نتیجه آغاز دوباره سختگیریها بر شیعیان وجود داشت.[۴۷] به هر حال حسن ظن بسیاری از مردم و حتی علمایی مانند علامه مجلسی نسبت به حکومت صفویان تا حدی بود که گاه این حکومت را زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) میپنداشتند.[۴۸]
با این حال گروهی از علما نیز با استناد به نظریه عدم جواز همکاری با حکومت جائر که نظریه غالب در فقه سیاسی شیعه بود، از سیاست کناره گرفتند.[۴۹] در همان دوران حیات علامه، برخی از علمای شیعی رویه او را تقبیح کردند و به اقداماتی مانند برگزاری نماز جمعه -که آن را مختص زمان حضور معصوم میدانستند- به امامت وی اعتراض میکردند.[۵۰]
وفات
محمدباقر مجلسی سرانجام در شب ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ق و در ۷۳ سالگی (به تاریخ قمری) در اصفهان از دنیا رفت.[۵۱] آقا جمال خوانساری بر وی نماز گذارد.[۵۲] وی بنا بر وصیتش در کنار مسجد جامع اصفهان و در جوار پدرش به خاک سپرده شد. برخی به مناسبت تاریخ وفات آن علّامه سرودهاند:[۵۳]
ماه رمضان چه بیست و هفتش کم شد تاریخ وفات باقر اعلم شد
پی نوشت ها
- امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۸۲. مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج۵، ص۱۹۶.
- تهرانی، الذریعه، ج۱، ص۱۵۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۰۵.
- کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان نما، ص۱۲۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۰۵- ۱۴۳.
- مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۰۵.
- خدمات علامه مجلسی، مکتب اسلام، سال ۴۷، شماره ۷، ص۵۰.
- امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۹۲؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص۱۱۹.
- بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۰۵.
- افندی، ریاض العلماء، ج۵، ص۴۰۷؛ طارمی، علامه مجلسی، ص۱۳.
- طارمی، علامه مجلسی، ص۱۴
- مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۷۶ – ۸۳.
- قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۱۴۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۳.
- برای فهرستی از شاگردان علامه نک: بلاغی، شرح احوال علامه مجلسی، ص۲۴-۲۸
- طارمی، علامه مجلسی، ص۱۱۹-۱۲۰
- نک: طارمی، علامه مجلسی، ص۷۰-۷۱
- جعفریان،بحارالانوار از زاویه نگاه دایره المعارفی، ص۲۸-۳۰
- صفا، تاریخ ادبیات در ایران،ص؛ جعفریان، بحارالانوار از زاویه نگاه دایره العارفی، ۳۶-۳۷
- امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۸۳.
- نک: طارمی، علامه مجلسی، ص۱۲۲-۱۲۹ بلاغی، شرح احوال علامه مجلسی، ص۳۵
- طارمی، علامه مجلسی، ۸۹-۹۵
- نک:اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۸۳؛ بلاغی، شرح احوال علامه مجلسی، ص۳۵-۴۰
- طارمی، علامه مجلسی، ص۱۸۰-۱۸۵
- بهشتی، اخباریگری، ص۱۴۸
- نصیری، علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی، ص۷۲-۷۳
- بهشتی، اخباریگری، ص۱۴۹-۱۵۲؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ص۲۴۵-۲۴۹
- کدیور، عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم، ص۱۸-۲۳
- طارمی، علامه مجلسی، ص۲۰۴؛ نصیری، علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی، ۷۴-۷۷
- نصیری، علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی، ص۸۶-۹۵
- نصیری، علامه مجلسی ونقد دیدگاههای فلسفی، ص۷۹
- کدیور، عقل و دین، ص۴۴؛ نصیری، علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی، ص۸۲-۸۶
- جعفریان، صفویه در عصره دین، سیاست و فرهنگ، ج۲، ص۵۸۹-۵۹۰
- طارمی، علامه مجلسی، ۲۱۸-۲۱۹
- جعفریان، صفویه در عرصه فرهنگ، دین و سیاست، ج۲، ص۵۹۵-۵۹۶؛ طارمی، علامه مجلسی، ص۲۳۸-۲۴۲
- طارمی، علامه مجلسی، ص۱۷
- فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ص۲۵۲
- مته، زوال صفویه و سقوط اصفهان، ص۳۱۱
- لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۳۰-۳۱
- جعفریان، صفویه در عرصه دین، سیاست و فرهنگ، ج۲، ص۵۸۶؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ص۲۶۹-۲۷۰
- لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ص
- لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ص۶۲-۶۴
- طارمی، علامه مجلسی، ص۹۵؛ ۱۱۱-۱۱۴
- قزوینی، فوائد الصفویه، ص۷۸
- براون، تاریخ ادبیات،
- جعفریان، صفویه در عرصه دین سیاست و فرهنگ، ج ۲، ص۵۷۷-۵۸۸؛ طارمی، علامه مجلسی،
- طارمی، علامه مجلسی، ۱۰۹
- الگار، علامه مجلسی از دیدگاه خاورشناسان، ص۷۰
- رجبی، اراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومت ها، ص۵۴-۵۵؛ سلطان محمدی، همکاری با حاکم جائر در نگاه علامه مجلسی، ص۲۲۱-۲۲۲، ۲۲۸
- طارمی، علامه مجلسی، ص۵۵
- طارمی، علامه مجلسی، ص۳۰-۴۱
- رجبی، اراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها ص۵۹
- حائری، علامه محمد باقر مجلسی، ص۵۸؛ نیز نک: طارمی،علامه مجلسی،ص۵۸،۶۵-۶۹
- قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۱۴۹.
- روضاتی، ص۶۱.
- قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۱۴۹.
منابع
افندی، عبد الله بن عیسی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، خیام.
امین عاملی، سیدمحسن،اعیان الشیعه، بیروت،دار التعارف للمطبوعات.
آشنا، حسام الدین، رضایی سبحان، فضای گفتمانی تدوین بحارالانوار در عصر صفوی، فصلنامه شیعه شناسی، شماره ۲۴، زمستان ۱۳۸۷
بحرانی، یوسف بن احمد، لولوالبحرین.
بلاغی، سید عبدالحجت، شرح احوال علامه مجلسی، مصحح علی صدرایی خویی، میراث حدیث شیعه، دفتر چهارم، دارالحدیث.
بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، دارالحدیث و دانشگاه ادیان
تنکابنی، میرزا محمد، قصص العلماء.
تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، بیروت،دار الأضواء، ۱۴۰۳ ق.
جعفریان، رسول، بحارالانوار از زاویه نگاه دایرهالمعارفی، مجله مشکاه، شماره ۸۰، پاییز ۸۲
جعفریان، رسول، صفویه در عرصه دین، سیاست و فرهنگ، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹
حائری، عبدالهادی، ملا محمد باقر مجلسی، ابوالفضل والازاده، اطلاعات حکمت و معرفت، شماره ۲۷، خرداد ۱۳۸۷
خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، قم، اسماعیلیان.
روضاتی، محمدعلی، دوگفتار پیرامون گوشههایی از احوال و آثار علماء بزرگ خوانسار مهاجر به اصفهان و سیری در اجازهنامهها، قم ۱۳۷۸ش.
منبع: ویکی شیعه