- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حجاب از کى به وجود آمده است؟ آیا ادیان قبل از اسلام هم به داشتن حجاب تأکید نمودهاند؟ به عبارتى آیا مبتکر حجاب، اسلام بوده یا دینى غیر از اسلام؟ آیا مردمان ایران باستان حجاب داشتهاند؟ آیا حجاب در ادیانى چون یهودیت و مسیحیت هم وجود دارد؟
پاسخ این پرسشها و سؤالاتى از این دست را در ادامه به قلم استاد مطهرى(ره) خواهیم خواند:
اطلاع من از جنبه تاریخى، کامل نیست. اطلاع تاریخى ما آنگاه کامل است که بتوانیم درباره همه مللى که قبل از اسلام بودهاند اظهار نظر کنیم. قدر مسلم اینست که قبل از اسلام، در میان بعضى ملل حجاب وجود داشته است. تا آنجا که من در کتابهاى مربوطه خواندهام، در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند، حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده، سختتر بوده است. اما در جاهلیت عرب، حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
ویل دورانت در صفحه ۳۰ جلد ۱۲ ” تاریخ تمدن ” (ترجمه فارسى) راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد:
” اگر زنى به نقض قانون یهود میپرداخت، چنانکه مثلا بى آن که چیزى بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد “
علیهذا حجابى که در قوم یهود معمول بوده است، از حجاب اسلامى چنان که بعدا شرح خواهیم داد، بسى سختتر و مشکلتر بوده است.
در جلد اول ” تاریخ تمدن ” صفحه ۵۵۲ راجع به ایرانیان قدیم میگوید: “در زمان زردشت، زنان منزلتى عالى داشتند، با کمال آزادى و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد میکردند… “
آنگاه چنین میگوید: “پس از داریوش، مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان، تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون براى کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند، آزادی خود را حفظ کردند ولى در مورد زنان دیگر، گوشهنشینى زمان حیض که برایشان واجب بود، رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگى اجتماعیشان را فرا گرفت، و این امر خود مبناى پردهپوشى در میان مسلمانان به شمار میرود. زنان طبقات بالاى اجتماع، جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان که روپوش دارد از خانه بیرون بیایند، و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار، حق نداشتند هیچ مردى را و لو پدر با برادرشان باشد ببینند. در نقشهایى که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمیشود و نامى از ایشان به نظر نمیرسد… “
چنانکه ملاحظه میفرمایید حجاب سخت و شدیدى در ایران باستان حکمفرما بوده، حتى پدران و برادران نسبت به زن شوهردار، نامحرم شمرده میشدهاند. به عقیده ویل دورانت، مقررات شدیدى که طبق رسوم و آئین کهن مجوسی درباره زن حائض اجرا میشده که در اتاقى محبوس بوده، همه از او در مدت عادت زنانگى، دورى میجستهاند و از معاشرت با او پرهیز داشتهاند، سبب اصلى پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است. در میان یهودیان نیز چنین مقرراتى درباره زن حائض اجرا میشده است. اما این که میگوید: ” و این امر، خود مبناى پردهپوشى در میان مسلمانان به شمار میرود ” منظورش چیست؟
آیا مقصود اینست که علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز مقررات خشنى است که درباره زن حائض اجرا میشود؟! همه میدانیم که در اسلام چنین مقرراتى هرگز وجود نداشته است و ندارد. زن حائض در اسلام فقط از برخى عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است، و همخوابگى با او نیز در مدت عادت زنانگى جایز نیست، ولى زن حائض از نظر معاشرت با دیگران، هیچ گونه ممنوعیتى ندارد که عملا مجبور به گوشهنشینى شود؛ و اگر مقصود اینست که حجاب رایج میان مسلمانان، عادتى است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد، باز هم سخن نادرستى است. زیرا قبل از این که ایرانیان مسلمان شوند، آیات مربوط به حجاب نازل شده است.
از سخنان دیگر ویل دورانت، هر دو مطلب فهمیده میشود؛ یعنى هم مدعى است که حجاب به وسیله ایرانیان پس از مسلمان شدنشان در میان مسلمانان رواج یافت و هم مدعى است که ترک همخوابگى با زن حائض، در حجاب زنان مسلمان و لااقل در گوشهگیرى آنان، مؤثر بوده است.
در جلد ۱۱ صفحه ۱۱۲ (ترجمه فارسى) میگوید:
” ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب و لواط در قلمرو اسلام بود. عربان از دلفریبى زن بیم داشتند و پیوسته دلباخته آن بودند و نفوذ طبیعى وى را با تردید معمولى مردان درباره عفاف و فضیلت زن تلافی میکردند. عمر به قوم خود میگفت: با زنان مشورت کنند و خلاف رأى ایشان رفتار کنند. ولى به قرن اول هجرى مسلمانان زن را در حجاب نکرده بودند، مردان و زنان با یکدیگر ملاقات میکردند و در کوچهها پهلو به پهلوی میرفتند و در مسجد با هم نماز میکردند.
حجاب و خواجهدارى در ایام ولید دوم (۱۲۶ – ۱۲۷ هجرى) معمول شد. گوشهگیرى زنان از آنجا پدید آمد که در ایام حیض و نفاس بر مردان حرام بودند “
در صفحه ۱۱۱ میگوید:
” پیمبر، از پوشیدن جامه گشاد نهى کرده بود، اما بعضى عربان این دستور را ندیده میگرفتند. همه طبقات زیورهایى داشتند. زنان پیکر خود را به نیم تنه و کمربند براق و جامه گشاد و رنگارنگ میآراستند، موى خود را به زیبایی دسته میکردند یا به دو طرف سر میریختند، یا به دستهها بافته به پشت سر میآویختند و گاهى اوقات با رشتههاى سیاه ابریشم نمایش آن را بیشتر میکردند. غالبا خود را به جواهر و گل میآراستند. پس از سال ۹۷ هجرى، چهره خویش را از زیر چشم به نقاب میپوشیدند. از آن پس، این عادت همچنان رواج بود “
ویل دورانت در جلد ۱۰ ” تاریخ تمدن ” صفحه ۲۳۳ راجع به ایرانیان باستان میگوید:
” داشتن متعه بلامانع بود. این متعهها مانند معشوقههاى یونانى آزاد بودند که در میان مردم ظاهر و در ضیافت مردان حاضر شوند، اما زنان قانونى معمولا در اندرون خانه نگهدارى میشدند. این رسم دیرین ایرانى به اسلام منتقل شد “
ویل دورانت طورى سخن میگوید که گویى در زمان پیغمبر، کوچکترین دستوری درباره پوشیدگى در زن وجود نداشته است و پیغمبر فقط از پوشیدن جامه گشاد نهى کرده بوده است! و زنان مسلمان تا اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجرى، با بىحجابى کامل رفت و آمد میکردهاند؛ و حال آن که قطعا چنین نیست. تاریخ قطعى، بر خلاف آن شهادت میدهد. بدون شک زن جاهلیت، همچنان بوده که ویل دورانت توصیف میکند ولى اسلام، در این جهت تحولى به وجود آورد. عایشه همواره زنان انصار را این چنین ستایش میکرد: ” مرحبا به زنان انصار، همین که آیات سوره نور نازل شد، یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهاى مشکلی میپوشیدند. گویى کلاغ روى سرشان نشسته است ” (۱)
در سنن ابوداود جلد ۲ صفحه ۳۸۲ همین مطلب را از امسلمه نقل میکند با این تفاوت که امسلمه میگوید: ” پس از آن که آیه سوره احزاب «یدنین علیهن من جلابیبهن» نازل شد، زنان انصار چنین کردند “
” کنت گوبینو ” در کتاب سه سال در ایران نیز معتقد است که حجاب شدید دوره ساسانى، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقى ماند. او معتقد است که آنچه در ایران ساسانى بوده است، تنها پوشیدگى زن نبوده است بلکه مخفى نگه داشتن زن بوده است.
مدعى است که خودسرى موبدان و شاهزادگان آن دوره، به قدرى بود که اگر کسى زن خوشگلى در خانه داشت، نمیگذاشت کسى از وجودش آگاه گردد و حتى الامکان او را پنهان میکرد زیرا اگر معلوم میشد که چنین خانم خوشگلى در خانهاش هست، دیگر مالک او و احیانا مالک جان خودش هم نبود.
” جواهر لعل نهرو ” نخست وزیر فقید هند نیز معتقد است که حجاب از ملل غیر مسلمان: روم و ایران، به جهان اسلام وارد شد. در کتاب ” نگاهى به تاریخ جهان ” جلد اول صفحه ۳۲۸ ضمن ستایش از تمدن اسلامى، به تغییراتى که بعدها پیدا شد اشاره میکند و از آن جمله میگوید:
” یک تغییر بزرگ و تأسفآور نیز تدریجا روى نمود و آن در وضع زنان بود. در میان زنان عرب، رسم حجاب و پرده وجود نداشت. زنان عرب جدا از مردان و پنهان از ایشان زندگى نمیکردند بلکه در اماکن عمومى حضور مییافتند، به مسجدها و مجالس وعظ و خطابه میرفتند و حتى خودشان به وعظ و خطابه میپرداختند. اما عربها نیز بر اثر موفقیتها تدریجا بیش از پیش رسمى را که در دو امپراطورى مجاورشان یعنى امپراطورى روم شرقى و امپراطورى ایران وجود داشت، اقتباس کردند. عربها امپراطورى روم را شکست دادند و به امپراطورى ایران پایان بخشیدند. اما خودشان هم گرفتار عادات و آداب ناپسند این امپراطوریها گشتند. به قرارى که نقل شده است مخصوصا بر اثر نفوذ امپراطورى قسطنطنیه و ایران بود که رسم جدایى زنان از مردان و پردهنشینى ایشان در میان عربها رواج پیدا کرد. تدریجا سیستم ” حرم ” آغاز گردید و مردها و زنها از هم جدا گشتند “
سخن درستى نیست. فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) وجود داشت شدیدتر شد نه این که اسلام اساسا به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است. از سخنان نهرو بر میآید که رومیان نیز (شاید تحت تأثیر قوم یهود) حجاب داشتهاند و رسم حرمسرادارى نیز از روم و ایران به دربار خلفای اسلامى راه یافت. این نکته را دیگران نیز تأیید کردهاند.
در هند نیز حجاب سخت و شدیدى حکمفرما بوده است ولى درست روشن نیست که قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است و یا بعدها پس از نفوذ اسلام در هند رواج یافته است و هندوان غیر مسلمان تحت تأثیر مسلمانان و مخصوصا مسلمانان ایرانى حجاب زن را پذیرفتهاند. آنچه مسلم است اینست که حجاب هندى نیز نظیر حجاب ایران باستان سخت و شدید بوده است. از گفتار ویل دورانت در جلد دوم تاریخ تمدن، بر میآید که حجاب هندى، به وسیله ایرانیان مسلمان در هند رواج یافته است.
نهرو پس از سخنانى که از او نقل کردیم میگوید: “متأسفانه این رسم ناپسند کم کم یکى از خصوصیات جامعه اسلامى شد و هند نیز وقتى مسلمانان بدینجا آمدند، آن را آموخت “
به عقیده نهرو، حجاب هند به واسطه مسلمانان به هند آمده است. ولى اگر تمایل به ریاضت و ترک لذت را یکى از علل پدید آمدن حجاب بدانیم، باید قبول کنیم که هند، از قدیمترین ایام، حجاب را پذیرفته است زیرا هند از مراکز قدیم ریاضت و پلید شمردن لذات مادى بوده است.
راسل در ” زناشویی و اخلاق ” صفحه ۱۳۵ میگوید: ” اخلاق جنسى آنچنان که در جوامع متمدن دیده میشود، از دو منبع سرچشمه میگیرد:
یکى تمایل به اطمینان پدرى، و دیگرى اعتقاد مرتاضانه به خبیث بودن عشق. اخلاق جنسى در اعصار ماقبل مسیحیت و در ممالک خاور دور تا به امروز فقط از منبع اول منشعب میشود، و استثناى آن هند و ایران است که ظاهرا ریاضتطلبى در آنجا پدید آمده و در سراسر جهان پراکنده شده است “. به هر حال آنچه مسلم است اینست که قبل از اسلام، حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست.
پینوشت
۱ – کشاف، ذیل آیه ۳۱ از سوره نور
منبع: برگرفته از کتاب «مسئله حجاب» اثر استاد شهید مرتضی مطهرى(ره)