- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
بدبینی و سوء ظن، از بیماری هاى خطرناک روح و روان است که هر کس بدان گرفتار شود، ناراحتی ها، رنجها، و دردها در انتظار اوست. شک و بدبینی و سوء ظن گاه چنان شدت می یابد که شخص مبتلا، به هر چه می نگرد و یا به هر چه فکر می کند، می کوشد نقص و یا عیبى در آن بجوید و نیکویی هاى آن را از نظر دور کند.
اگر ساختمانى شگفت، کتابى مفید و ارزنده، و یا انسانى با ارزش ببیند، به جاى آنکه خوبی هاى آنها را بستاید، وقت و دقت خود را در این می گذراند که شاید عیب و نقصى در آن بیابد و آنها را پست و کوچک بشمارد.
این خوى ناپسند و بیمارى اخلاقى از بلاهاى بزرگ و پر خطر است به طوری که بدبینی و سوء ظن و بی اعتمادى به همه چیز و همه کس حتى به زندگى، بر بسیارى از دلها حکمفرماست و به جاى چاره جویى و درمان این بیمارى، دست هاى در لباس شاعران، نویسنده و حتى فیلسوف غربى و… به آتش بدبینی و سوء ظن دامن زده و می زند، و با شعر، رمان، و فلسفه بافى، نواى غم انگیز از رنجها و یأس و ناامیدى به گوش مردم می رساند. زیانبارتر آنکه بدبینی را به نفرت از حیات کشانده اند که انسانها را سرانجام به خودکشى وامیدارد!
زیان هاى اجتماعى بدبینی و سوء ظن
خوى زشت و ناپسند بدبینی و سوء ظن، اعتماد افراد را نسبت به یکدیگر از بین می برد و بر آبرو و اعتماد آسیب می رساند. بدبینی و سوء ظن، بزرگترین مانع همکاری هاى اجتماعى، اتحاد و به پیوستگى دلهاست و انسان را گوشه گیر، تک رو و خودخواه بار می آورد. بدگمانى سرچشمه خشم ها، جنگ و خونریزىهاست. و چه بسیارى از انسانها را به نیستى کشانده و کانون خانواده ها را از هم پاشیده است و چه بسا افراد ارزنده که می توانستند منشاء کارهاى مهم و پرمنفعت باشند، اما بر اثر بدگمانى خود یا بدگمانى دیگران نسبت به آنان، از کارهاى خلاقانه بازمانده اند.
بدبینی و سوء ظن، شعله محبت و دوستى را خاموش می سازد، و به جاى آن، تخم نفاق و دورویى را در دلهاى افراد می افشاند و پرورش می دهد؛ زیرا بدبین، یا باید از همه کناره گیرد یا فقط تظاهر به دوستى کند و خود را چنان بنماید که در باطن آنگونه نیست؛ و چون به اشخاص و رویدادها، با عینک بدبینی و سوء ظن می نگرد، نمی تواند با بی طرفى و بی نظرى، آنها را بررسى کند و آن پدیده یا شخص را آنگونه که هست بشناسد؛ در نتیجه، دچار قضاوت نادرست می شود و این خود، موجب عقب ماندگى است و نیز موجب بهره نگرفتن از فرصت ها و افراد با ارزش. بدبینی و سوء ظن، باعث جستجو در کار دیگران است که عوارض خطرناکى دارد و نیز موجب غیبت و بدگویى از دیگران، که آن نیز گناهى بزرگ و زیانبار است.
زیان هاى فردى بدبینی و سوء ظن
بدبینی و سوء ظن، سرچشمه ناراحتی هاى روحى و روانى و موجب اضطراب و نگرانى، و بدبین، بیشتر غمزده و خودخور و ناراحت است و در اثر گمان هاى بدى که در باره اشخاص و پدیده ها دارد، بسیار رنج می برد و روحش زیر شکنجه و عذابى درونى خرد می شود.
از همنشینى با دوستان و رفت و آمدهاى مفید گریزان است و به تنهایى و گوشه گیرى بیشتر تمایل دارد و بدین جهت از نشاط روحى بی بهره است و شاید کار به جایى برسد که از همه کس و همه چیز هراسناک است؛ و همه پدیده ها و کارهاى دیگران را به ضرر خود ببیند و چنین تصور کند که همه بر نابودى او کمر بسته اند. قرآن مجید درباره منافقان می فرماید: …یحسبون کل صیحه علیهم…(۱) هر صدا و فریادى را بر ضد خود می پندارد.
آدم بدگمان، در اثر دورى از معاشرت هاى سودمند و فاصله گرفتن از افکار دیگران، از تکامل و رشد فکرى باز می ماند و نیز خود را در میان هزاران نفر تنها می بیند و تا پایان عمر در تنهایى به سر می برد. بدبین، صفاى روح ندارد و همیشه در دل، به بدگویى و غیبت دیگران مشغول و از این جهت است که برخى از علماى اخلاق از بدبینی و سوء ظن زیر عنوان غیبت قلبى بحث کرده اند.
یکى از علل گرایش مردم به ویژه نسل جوان در کشورهاى متمدن، به مکتب هاى بی قیدى چون هیپیسم و… همین بیمارى اخلاقى می باشد. با توجه به آثار شوم فردى و اجتماعى این انحراف اخلاقى، روانشناسان آن را یک بیمارى خطرناک می دانند. انسان بدبین، زندگى خود را به گونه اى دوزخ می سازد و خود را در جهنم خود ساخته شکنجه و آزار می دهد و همواره در خشم و نفرت و کینه توزى به سر می برد.
عواملى ایجاد بدبینی و سوء ظن
باید شناخت که این بیکارى اخلاقى، چگونه و از چه راهى تولید می شود و ما، در این مقاله کوتاه چند عامل را یادآورى می کنیم:
۱- ناپاکى و آلودگى روحى خود انسان
گاهى ناپاکى و آلودگى روحى خود انسان، بدبینی و سوء ظن می آورد؛ همان طور که بسیارى از خوش بینی ها در اثر صفاى باطن و پاکى دل است؛ زیرا انسان مطابق اصل کلى مقایسه با خویش انسانها را خوب یا بد می پندارد و محور بدى یا خوبى را خود قرار می دهد، که گفته اند: (کافر همه را به کیش خود پندارد).
۲- پیشداورى و قضاوت
گاهی بدبینی و سوء ظن در اثر پیشداورى به وجود می آید؛ مثلا: شخصى می بیند که دوستش بی تفاوت با او برخورد کرد و بدون اینکه احتمال دهد که شاید توجه نداشته باشد؛ قضاوت می کند که دوستش با وى خوب نیست و عمدا بدو اعتنا نکرده و…. در صورتی که اگر تامل کند چه بسا روشن خواهد شد که این بی توجهى، در اثر متوجه نشدن آن رفیق بوده است نه بی اعتنایى.
۳- تکبر و خودخواهى
تکبر و غرور و خودخواهى می تواند عامل ایجاد بدگمانى، بدبینی و سوء ظن شود. چون تمایل به برترى و بزرگترى در بسیارى از افراد موجود است و چون مردمان در همه جا و نسبت به همه کس نمی توانند برترى خود را احراز کنند، می کوشند از راه کوبیدن افراد و کوچک نمودن آنان، بزرگى و والایى خود را ثابت و تمایل بیجاى خود را ارضا نمایند و بدین منظور در ذهن خویش براى دیگران نقاط ضعفى می تراشند تا آنان را کوچک سازند و خود را برتر گردانند.
۴- همنشینى با افراد ناسالم
همنشینى با مردم فاسد و ناسالم، اثر مستقیمى در ایجاد بدبینی و سوء ظن در انسان دارد؛ چون نفس انسان رنگ می گیرد به صفت همنشین خود در می آید و سرانجام نسبت به خوبان که با او همرنگ نیستند بدبین می شوند، چنانچه در روایات آمده است که: همنشینى با بدان، بدگمانى به نیکان را در پى دارد.(۲)
راهکارهای پیشگیری از بدبینی و سوء ظن
نخست این نکته را یادآور می شویم که: منظور از بدبینی و سوء ظن، آن خیال هاى ذهنى نیست که بی اختیار دست می دهد، بلکه مقصود ما در این مقاله از بدبینی، گمان هاى بدى است که شخص با اختیار آن را پرورش می دهد و در دنیاى ذهن و خیال آن را دنبال می کند و از مقدماتى که خود می سازد، نتیجه می گیرد و سعى می کند رفتار و کردار خود را بر اساس همان خیال هاى خود ساخته، به ظهور رساند. از این جهت است که پیامبر اسلام (ص) می فرماید: راه نجات از بدبینی و سوء ظن، آن است که آن را تصدیق نکند و به آن ترتیب اثر ندهد.(۳) اکنون به راه هاى درمان این بیمارى می پردازیم:
۱- باید خود را اصلاح کنیم تا در مقام مقایسه با دیگران با خود، به فساد و بدى آنان حکم نکنیم و در مرحله اصلاح خویش علاوه بر زدودن صفات زشت و ناپسند، باید به خود تلقین کنیم که نه تنها دیگران بد نیستند بلکه شاید روحیات عالى تر و برتر از ما نیز، داشته باشند. و این نکته را هم نباید از یاد برد که اصل مقایسه به خویش از خود دوستى سرچشمه می گیرد و پایه منطقى و علمى ندارد و نمی توان آن را منشاء داورى قرار داد.
۲- باید محیط زندگى را پاک کنیم یعنى از همنشینى با افراد نادرست و ناشایسته بپرهیزیم، و بکوشیم با افراد ارزشمند معاشرت کنیم تا فکر خوش بینى نسبت به دیگران در ما به وجود آید و ضمنا از افکار عالى و صفات برجسته آنان بهره مند شویم.
۳- از شتابزدگى در داورى یعنى پیشداورى بیجا بپرهیزیم و توقعات خود را از دیگران کاهش دهیم؛ هر گاه دیدیم دوست با یکى از افراد خانواده و دیگران، سلام ما را پاسخ نگفتند و یا بی تفاوت از کنار ما گذشتند و یا ما را به میهمانى خویش دعوت نکردند، به جاى اینکه کینه در دل جا دهیم و یا نسبت به آنان بدگمان شویم، و هزاران خیال بیجا کنیم، و به اصطلاح در دادگاه ذهن، آنان را محکوم سازیم؛ بهتر است قضایا را بررسى در رفتار آنان توجه کنیم، آنگاه خواهیم دید نود درصد از بدبینی و سوء ظن هاى معمولى درمان خواهد شد و از بین می رود؛ چون پس از بررسى در اطراف موضوع به این نتیجه می رسیم که آنکس که ما به رفتار او بدبین بوده ایم؛ در حقیقت متوجه نبوده یا فراموش کرده و یا در عالم افکار و خیالهاى فرورفته که ندانسته و نفهمیده چه کسى به او سلام کرده بوده است تا پاسخ گوید…
گاهى نیز، انسان می پندارد شکست و عقب ماندگى او، دیگران بوده اند. روایات اسلامى سفارش کرده است مسلمانان، رفتار و کردار برادران مسلمان خود را به صحت حمل کند، و احتمال هاى درست، بیابند تا بدین وسیله بدبینی و سوء ظن را از ذهن خود دور سازد. امیر مومنان (ع) می فرماید: کار برادر دینى خود را به بهترین توجیه، حمل کن مگر آنکه دلیل بر فساد آن داشته باشید و تا زمانى که توجیه نیکویى براى گفتارش می یابى، از گمان بد دورى کن!(۴) امام ششم (ع) فرمودند: آنگاه که مومن، برادر دینى خود را متهم سازد، ایمان در قلب او چون نمک در آب، حل می شود.(۵)
این نکته را هم باید متوجه باشیم که: بر مسلمان لازم است کارهایى که باعث بدبینی و سوء ظن به دیگران می شود، انجام ندهد تا دیگران به این خطا دچار نگردند مثلا؛ از جاهاى تهمت انگیز و یا رفتارها و گفتارهاى که موجب بدگمانى دیگران می شود؛ دورى جوید؛ چنانچه رسول گرامى اسلام (ص) به مسلمانان می فرماید: از جاهاى تهمت انگیز بپرهیزید.(۶) و على(ع) می فرماید: کسی که خود را در معرض تهمت و بدگمانى قرار دهد، حق ندارد کسى را که به او بدگمان شده است سرزنش کند.(۷)
یک نکته مهم
با اینکه در شریعت اسلام، بدبینی و سوء ظن حرام است و پیامبر (ص) می فرماید: خداوند تجاوز به جان و مال عرض به مسلمان و بدگمانى به او را حرام کرده است(۸) و نیز قرآن مجید مسلمانان را از بدگمانى، بدبینی و سوء ظن باز میدارد و با اینکه در این آیین به مومنان سفارش شده به یکدیگر خوشبین باشند؛ اما پوشیده نیست که انسان نباید در اثر خوش باورى خود و مردم مسلمان را در خطر بیندازد.
بنابراین در مواردى که درستى افراد قطعى و حتمى نیست با اینکه وظیفه داریم با آنان نیکوکار باشیم، اما نباید از احتیاط و محکم کارى دست برداریم و خود را دچار خطر و نگرانى کنیم و باید بدانید اسلام، همانگونه که پیروان را از بدبینی و سوءظن بازمیدارد، نیز سفارش می کند خائنى را که خیانتش روشن است، در کارها و اموال امین ندانند و چیزى به عنوان امانت به او نسپارند.
رسول گرامى اسلام (ص) فرمودند: تو نباید کسى را که امین دانستى، متهم کنى و یا کسى را که خائن است و آزموده اى، امین بدانى!(۹) و نیز نباید عیبجویى بیجا را با انتقاد صحیح اشتباه گرفت. عیبجویى بیجا، همان همان تجسس نام دارد که قرآن پیروان خود را از آن بازداشته(۱۰)
اما انتقاد صحیح عبارتست از گوشزد کردن و یادآورى نمودن دیگران به کارهاى ناپسند که دارند. انتقاد به این معنا براى جامعه که خواهان پیشرفت است لازم است. البته انتقاد باید تنها به منظور اصلاح جامعه صورت پذیرد تا سود بخشد و نباید از روى غرض و ابراز دشمنى باشد.
درمان شک، بدبینی و سوء ظن
۱ـ آگاهى از مشکل اخلاقى خود و قابل تغییر بودن آن
کسى که از ریشه مشکلات خود خبر ندارد و نمی داند که منفی نگر و بدبین است، اصلاً به درمان آن اقدام نمی کند. چنانچه واقعیت را بپذیریم که شخصیت ما سازمانى باز و گشوده است و امکان تغییر و تحول در آن وجود دارد؛ در این صورت است که در ریشه کن شدن صفات شخصیتى و اخلاقى خویش تلاش خواهیم کرد. پس بدانید که اگر اراده کنید می توانید این مشکل خود را درمان کنید.
۲ـ بالا بردن سطح شناخت و معرفت
به هر میزان که شناخت آدمى از موضوعات، کامل تر و عمیق تر شود، موجب ایجاد بینشى واقع بینانه و شفاف تر می گردد. شناخت و معرفت خدا نیز موجب خوش بینى و حسن ظن به او خواهد شد.
۳ـ تمایز بین «حادثه» و «تفسیر حادثه»
رویکرد ما به زندگى، محصول و برآیند تجربیات گذشته ماست، ولى این اشتباه است که تجربیات تلخ و منفى گذشته مان را به رویدادهاى جدید همیشه تعمیم دهیم. باید میان «حادثه» و «تفسیر حادثه» تفاوت قائل شد؛ مثلاً حادثه مشابهى را دو شخص، به گونه متفاوتى تعبیر و تفسیر می نمایند، یکى به لحاظ خوش بینى، برداشت مثبت و سازنده اى از مسأله دارد و دیگرى به حسب بدبینى، تلقى ناگوارى از همان واقعه دارد.
۴ـ تزکیه نفس و پالایش فکر و ذهن
سیستم ذهنى فرد بدبین، به گونه اى است که خود را بد و گنهکار نمی بیند؛ بلکه دیگران را بد تحلیل می کند. در حالى که مشکل در نفس سرکش و ذهن غلط اوست. امام على (علیه السلام) می فرماید: «شخص بد، گمان خیر به کسى نمی برد؛ زیرا کسى را نمی بیند، مگر به اوصاف خودش».(۱۱)
بنابراین اگر انسان نسبت به خداوند و خلق او نظر خیر و نیک ندارد، به این علّت است که در خود فضیلتى نمی بیند؛ از چنین انسانى گمان خیرى انتظار نمی رود مگر خود را اصلاح نماید و سیستم ذهنی اش را تغییر دهد. قبل از این که به دیگران شک کند، به دید و فکر خود شک کند.
۵ـ مقابله با آثار بدبینى
چنانکه اشاره کردیم بدبینی و سوء ظن خود باعث بروز برخى از رذایل اخلاقى می شود. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «به درستى که ترس و بخل و حرص، غریزه هاى واحدى می باشند که آنها را سوءظن جمع کرده است».(۱۲) پس اگر بتوانیم با خودسازى این صفات را از خود ریشه کن کنیم، به درمان بدبینى کمک خواهد کرد.
۶ـ خوددارى از تجسّس و تحقیق
کمتر کسى پیدا می شود که فکر منفى و گمان به سراغش نرود؛ اما مهم، مدیریت آنها، نحوه برخورد و واکنش در مقابل آن است. امام على (علیه السلام) در این باره این گونه راهنمایى می کند که: «هر گاه گمان نمودى، پیرامون آن جستجو و تحقیق نکنید».(۱۳)
۷ـ دورى از خودخواهى و تکبر
باید به خود تلقین کنیم که نه تنها دیگران بد نیستند، بلکه شاید روحیات عالی تر و برتر از ما نیز داشته باشند.
۸ـ کاهش توقعات و انتظارات
توقعات خود را از دیگران کاهش دهید؛ و رضایت از زندگى، خود و دیگران را تمرین کنید.
۹ـ احتمال سازى و حمل بر صحت کردن اعمال و رفتار دیگران
از پیش داورى و زود قضاوت کردن بی حساب اجتناب کنید و رفتار و کردار آنها را حمل بر نیکى کنید. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «براى گفتار و کردارى که از برادرت سر می زند، عذرى بجوى و اگر نیافتى، عذرى بتراش».(۱۴)
۱۰ـ تمرین و تلقین
با تمرین و تلقین به خود، افکار منفى را از خود دور کنید و سعى کنید فکرهاى مثبت به ذهنتان خطور کند؛ با الفاظ روح بخش با خود نجوا کنید و تلاش کنید همیشه خوبی ها را ببینید، نه بدی ها را!
۱۱ـ صبر و بردباری
صبر و گذشت داشته باشید و از عیب ها و خطاهاى دیگران چشم پوشى کنید و آنها را بپوشانید.
۱۲ـ امید و اعتماد داشتن
امیدها را در دلهایتان زنده نگه دارید، چرا که فقدان احساس امید و اعتماد، انسان را در تاریکى و وحشت بدبینی و سوء ظن قرار می دهد؛ سرمایه امید، نشاط و شادابى، رضایت از زندگى مثبت اندیشى و آرامش است.
۱۳ـ دوری از افراد بدبین و منفی نگر
از افراد منفی نگر و بدبین دورى کنید و با آنها همنشین نباشید؛ چرا که خواهى نخواهى ریشه بدبینى را در دلهایتان می کارند؛ بلکه با افرادى که از شخصیت قوى و مطلوب و مثبت اندیشى برخوردارند، معاشرت کنید.
۱۴ـ توکل داشتن به خدا
توکل به خدا داشته باشید؛ نیتتان را در هر کارى خالص و خدایى کنید؛ و در این راه با ذکر و دعا از خدا یارى بطلبید و بخوانید: «الهى لم اسلّط على حسن ظنّى قنوط الایاس، و لا انقطع رجائى من جمیل کرمک؛ معبودا! نومیدى یأس را به خوش گمانیم مسلّط نساز، و امیدم از زیبایى کرمت نَبُرّد!».(۱۵)
تذکر: بدبینی و سوء ظن در موارد شدید آن، از اختلافات روانى محسوب می شود که براى درمان، به کار روانشناسى و روان درمانى نیاز است و باید به روان شناس بالینى مراجعه شود. اضطراب و افسردگى می توانند منشا بسیارى از بدبینی و سوء ظن ها باشند.
نتیجه گیری
بدبینی و سوء ظن، از بیماری هاى خطرناک روح و روان آدمی است که آثار زیانبار گسترده ای در حوزه فردی و اجتماعی انسان دارد و در دین اسلام نیز به شدت سرزنش و نکوهش شده است. بدگمانی، بدبینی و سوء ظن، خود می تواند منشا و عامل ایجاد گناهان دیگری باشد. از این رو می بایست ضمن توجه به عوامل ایجاد این خوی زشت و ناپسند، برای درمان آن نیز از راهکارهای گوناگونی که اشاره شد مانند توکل به خدا، خوددارى از تجسّس و تحقیق، امید و اعتماد داشتن و نیز پرهیز از همنشینی با افراد منفی نگر و بدبین، بهره برد.
پی نوشت ها
۱-منافقون/۴
۲-علامه مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج ۷۴ ص ۱۹۷
۳-نراقی؛ جامع السعادات؛ ج ۱ ص ۲۸۲
۴-شیخ کلینی؛ کافى؛ ج ۲ ص ۳۶۲
۵-همان ص ۳۶۱
۶-نراقی؛ جامع السعادات ج ۱ ص ۲۸۲
۷-همان
۸-فییض کاشانی؛ محجه البیضاء؛ ج ۳ ص ۱۵۵
۹-شیخ حرعاملی؛ وسائل الشیعه؛ ج ۱۳ ص ۲۲۹
۱۰-حجرات/۱۲
۱۱-محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۲، ص ۱۷۸۶؛
۱۲-شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۴۶؛
۱۳-ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۵۰؛
۱۴-علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص ۱۹۷
۱۵-شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
منابع اقتباس: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه؛ هیئت تحریریه موسسه در راه حق؛ ویکی روان