- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
نهج البلاغه کتاب ارزشمندی است که برخی از خطبه هو کلمات گرانبهای امام (علیه السلام) در آن جمع آوری شده است. در برخی از خطبه ها به مسئله جهاد و مسائل مربوط به آن پرداخته شده که برای پیروان دین مبین اسلام بسیار آموزنده است. در یکی از خطبه ها اهمیت جهاد مورد توجه قرار گرفته که در این مقاله مختصر به آن اشاره شده است.
امام علی(ع) در خطبه۲۷ نهج البلاغه درباره اهمیّت جهادمی فرمایند:
(امّا بعد (از حمد و ثناى الهى) جهاددرى از درهاى بهشت است)؛ «اَمَّا بَعْدُ، فَاِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ اَبْوَابِ الْجَنَّهِ».
بدیهى است براى وصول به رحمت و رضوان خداوند و بهشت برین، اسباب مختلفى وجود دارد که در احادیث به عنوانِ «درهاى بهشت» معرفى شده که یکى از مهم ترین آنها جهاداست. به همین دلیل، در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که پیغمبر فرمود: «لِلجَنَّه بابٌ یُقالُ لَهُ: بابُ الْمُجاهِدینَ یَمْضُونَ اِلَیهِ فَاِذا هُوَ مَفتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدوُنَ بِسُیوفِهِمْ وَ الْجَمْعُ فِى الْمَوقِفِ وَ الْمَلائِکَهُ تُرَحِّبُ بِهِمْ»؛ (بهشت درى دارد به نام «باب المجاهدین» که آنان به سوى آن حرکت مى کنند و در را در برابر خود باز مى بینند در حالى که شمشیرها را به کمر بسته اند. این در حالى است که سایر مردم در موقفِ حساب ایستاده اند و در انتظار حساب اند، (امّا مجاهدان بدون حساب به سوى بهشتمى روند و در آستانه بهشت) فرشتگان به آنان تبریک مى گویند).(۱)
مى دانیم که جهاددر اسلام دو شعبه دارد: جهادبا دشمن بیرون و جهادِ با نفس اماره.
نخستین جهادرا «جهاد اصغر» و دومى را «جهاد اکبر» مى گویند، امّا هر دو درى از درهاى بهشت محسوب مى شود. بدون جهاداکبر کسى، به لقاء الله نمى رسد و بدون جهاد اصغر سربلندى در دنیا و آخرت حاصل نمى گردد.
در دومین جمله مى فرماید: (خداوند، آن در را به روى دوستان خاصّ خود گشوده است)؛ «فَتَحَهُ اللهُ لِخاصَّه اَوْلِیائِهِ».
درست است که جهادبا دشمنِ برون و درون وظیفه همه مسلمانان است، ولى تنها اولیاى خاصّ الهى مى توانند این دو طریق را با نیّت خالص و تا آخرین مرحله بپیمایند و دیگران گاه با نیاتى آلوده و انتظار غنیمت و یا کسب نام و شهرت و یا امثال آن در این میدان گام مى نهند و تا آخرین مرحله پیش نمى روند. تنها خاصّان اولیاء الله هستند که جهادرا با خلوص نیّت تا آخرین مرحله پیش مى برند. آنها هستند که در برابر تمام مشکلات جهاداکبر و اصغر، شکیبایى به خرج مى دهند و در برابر تمام شدائد این راه مى ایستند و شیاطینِ جن و انس را با پایمردى خود به زانو در مى آورند.
بنابراین جاى این اشکال که «چرا امام فرموده است: خداوند بابجهاد را به روى خاصّان اولیائش گشوده، در حالى که مى دانیم وظیفه همه مسلمانان است؟ باقى نمى ماند».
از این جمله این نکته نیز استفاده مى شود که اگر کسى از عهده جهاداکبر و اصغر هر دو، به خوبى برآید از خاصّانِ اولیاءالله خواهد بود.
در سومین و چهارمین و پنجمین توصیف درباره جهاد، مى فرماید: (و آن لباس تقوا زره محکم خداوند و سپر مطمئن او است)؛ «وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللهِ الْحَصِینَهُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَهُ».
مى دانیم لباس هم مایه زینت و زیبایى انسان است و هم حافظ بدن او از گرما و سرما و آفات دیگرى که در صورت عریان بودن بر بدن او وارد مى شود. جهادنیز مایه آبرو و عزّت و سربلندى اقوام و ملّت ها و پیشگیرى از انواع آفات است همان گونه که در ادامه این خطبه با تعبیردیگرى بیان شده است. اندام برهنه، زشت و بدن نما و کاملا آسیب پذیر است. قوم و ملّتى که جهادرا ترک کنند، ذلیل و سر به زیر و آسیب پذیر خواهند بود.
امّا چرا «لباس» در اینجا به «تقوا» اضافه شده؟ ممکن است از این نظر باشد که حفظ اصول تقوابدون امنیت ممکن نیست، همان گونه که امنیت بدون جهادحاصل نمى شود.
این احتمال نیز در تفسیرجمله بالا وجود دارد که اشاره به آیه۲۶ سوره اعرافدارد که بعد از ذکر لباس ظاهر به عنوان یک نعمت الهى مى فرماید: «وَ لِباسُ التَّقْوى ذالِکَ خَیْرٌ»؛ (لباس تقوااز لباس ظاهر هم بهتر و کار سازتر است).
بنابراین منظور این است که لباس تقواکه در قرآن به آن اشاره شده، مصداق کاملش همان جهاداست که از تمام جوانب جامعه را در امن و امان قرار مى دهد،(۲) و مایه حسن و زیبایى است.
حضرت در جمله بعد جهادرا به «زره محکم» و در جمله سوم به «سپر مطمئن» تشبیه کرده است که هر دو از وسائل دفاعى در جنگ است، همان گونه که در نبردهاى قدیم کسانى که زره در تن و سپر در دست نداشتند از ضربات دشمن در امان نبودند، قوم و ملّتى که جهاد را ترک کند در برابر ضربات دشمن بسیار ناتوان و آسیب پذیر خواهد بود.
این تعبیر ممکن است اشاره به این حقیقت باشد که مقصود از جهاد، هجوم بردن بر دیگران و توسعه طلبى و غصب اموال و تحمیل عقیده نیست، زیرا معتقدیم که منطق اسلامو قرآن آن قدر نیرومند است که بدون نیاز به شمشیر پیش مى رود.
بنابراین جهادبراى حفظ جامعه اسلامى و از بین بردن موانع راه تبلیغ و موانع آزادى بیان تشریع شده است.
در جنگ هاى امروز گرچه سپرها و زره هاى سابق کنار گذاشته شده، ولى وسائل دیگرى که بسیار کامل تر از آن مانند زره پوش ها و نفربرها و سنگرهاى بسیار محکم است جانشین آن گردیده است، و نیز در برابر حملات شیمیایى لباس هاى مخصوصى تهیه شده است که انسان ها را در برابر چنین تهاجمى حفظ کند.
این نکته نیز قابل توجه است که آنچه در تفسیراین جمله ها درباره جهاداصغر (دشمن خارجى) گفته شد، در مورد جهاداکبر (جهاد با نفس) نیز صادق است؛ زیرا اگر جهادبا نفس نباشد، قلب و جان انسان در برابر تهاجم شیطان سخت آسیب پذیر خواهد بود.(۳)
پی نوشت:
(۱). کافى، جلد ۵، صفحه ۲، کتاب الجهاد، باب فضل الجهاد، حدیث ۲.
(۲). توجه داشته باشید که در تفسیر نخست، اضافه «لباس التّقوى» از قبیل اضافه لامیه است و در تفسیر دوم اضافه بیانى.
(۳). گرد آوری از کتاب: پیام امام امیر المومنین علیه السلام، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۵ ه. ش، ج۲، ص ۱۳۶.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی.