- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
معمولا انسان ها از رونق کسب و کار خویش و افزایش درآمد خوشحال می شوند؛ زیرا درآمد و ثروت این امکان را برای انسان فراهم می کند که به راحتی نیاز های مادی و معنوی خود را برآورده سازد؛ هم نیاز های مادی شخصی خود را تامین کند و هم به دیگران کمک کند و از این طریق به تکامل معنوی دست یابد.
درآمد وسیله ای است برای دستیابی انسان به امکانات مادی. انسان موجودی است که در این دنیا زندگی می کند و نیازمندی ها و وابستگی مادی دارد و از این رو برخورداری از ثروت برای وی بسیار خوشایند است. اما ممکن است افرادی که خود را دیندار می دانند، گردآوری مال را از نظر دین و مکتب اقتصادی اسلامی ناپسند پندارند.
اما از قرآن و سنت نظر دیگری برداشت می شود؛ برای نمونه امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که گردآوری مال حلال را دوست ندارد، در او خیری نیست».[۱] این حدیث بر دو موضوع تاکید می کند؛ نخست گردآوری مال که کاری پسندیده است و دوم آنکه این مال به صورت حلال کسب شود.
باید توجه کرد در اقتصاد اسلامی نه تنها علاقه به گردآوری مال و غذای حلال ستایش شده است، بلکه راه ها و اصولی برای دستیابی به افزایش درآمد و وسعت رزق مورد تاکید قرار گرفته است.
از طرفی امکانات مادی و افزایش عرضه کالا ممکن است به افزایش توانایی های افراد منجر شود؛ اما لزوما افزایش رفاه جامعه را در پی ندارد؛ زیرا رفاه جامعه به چگونگی استفاده از توانایی حاصل از تولید کالاها بستگی بیشتری دارد تا به میزان آن.
بر همین اساس است که گفته می شود رشد اقتصادی شرط لازم توسعه است، نه شرط کافی. کیفیت این رشد نیز به اندازه کمیت آن اهمیت دارد و توجه به کیفیت، محدودیت هایی را متوجه کمیت می کند. بر این اساس لازم است نگاه قرآن به کمیت رشد اقتصادی واکاوی شود و مشخص شود از نظر قرآن قلمرو و گستره رشد اقتصادی چگونه است؟
در قرآن، صریح و مستقیم برای رشد اقتصادی حد و مرز تعیین نشده است. اما از تاکید قرآن بر مفاهیمی مانند اعتدال و میانه روی و ممنوعیت اسراف به معنای تجاوز از حد اعتدال، مقام خلافت الهی انسان، حفظ منابع طبیعی و محیط زیست، عدالت، داشتن جهت گیری معنوی در رفتار ها، ممنوعیت اضرار به دیگران و لزوم رعایت آنها در رفتار ها شامل رفتار های اقتصادی می توان وجود حد و مرز برای رشد اقتصادی را استنباط کرد.
رشد اقتصادی و افزایش توانایی های اقتصادی انسان از نظر قرآن مطلوب است. البته رشدی در اقتصاد اسلامی مورد نظر است که بر اساس عدالت باشد و رفتار ها و روش های ظالمانه در آن نقش نداشته باشد. رشد اقتصادی ای از نظر قرآن پذیرفته است که مبتنی بر روش های غیر منطقی و نامعقول نباشد و روش ها و منش هایی که زیان دیگران را به دنبال دارد یا باعث غصب و تجاوز به اموال دیگران می شود، در رشد اقتصادی نقشی نداشته باشد.
این موضوع را در دو بخش و مقاله مورد پیگیری قرار می دهیم. بخش اول در مورد اهداف اقتصاد اسلامی و بخش دوم در مورد گسترده و حد و مرز توسعه اقصاد اسلامی که در مقالات بعدی به آن خواهیم پرداخت. با بررسی این دو مقاله نظر قرآن در مورد توسعه و رشد اقتصادی دانسته خواهد شد.
اهداف اقتصاد اسلامی
اقتصاد اسلامی در صدد تامین اهداف مختلفی است. در اینجا به برخی از آنها که اهمیت بیشتری دارد، اشاره می کنیم.
اقتدار و استقلال اقتصادی
جامعه ای اقتدار و استقلال اقتصادی دارد که برای تامین نیاز های خود ناگزیر به باج دادن و سر فرود آوردن نیست، بلکه در روابطی سالم با جوامع دیگر، با مبادله کالا و خدمات، نیاز های خود را تامین می کند.
از برخی آیات با اطلاق یا دلالت التزامی، لزوم استقلال اقتصادی جوامع اسلامی برداشت می شود. آیه ۱۴۱ سوره نساء می فرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»؛ و خداوند هرگز بر [زیان] مومنان برای کافران راه [تسلطی] قرار نداده است.
از این آیه بر نفی هرگونه سلطه کافران بر مومنان حکم شده است؛ یعنی مومنان موظف اند کاری کنند که کفار بر آنان سلطه پیدا نکنند و هر عملی که منتهی به سلطه کفار شود، نامشروع است. در دنیای معاصر یکی از مهم ترین سلطه ها سلطه اقتصادی است. ملتی که اقتدار و استقلال اقتصادی ندارد، قطعا تحت سلطه استعمار گران قرار خواهد گرفت.
آیه ۶۰ سوره انفال آیه دیگری است که می توان از آن در لزوم اقتدار اقتصادى بهره برد: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ»؛ و هرچه در توان دارید، از نیرو آماده کنید.
کلمه «قوه» به معنای هر چیزی است که با وجودش کار معینی از کار ها ممکن می شود و در جنگ به معنای هر چیزی است که جنگ و دفاع با آن امکان پذیر است. از قبیل انواع اسلحه و مردان جنگی با تجربه و دارای سوابق جنگی و تشکیلات نظامی.
کلمه «اعداد» به معنای تهیه کردن چیزی است تا انسان با آن چیز به هدف دیگرش برسد که اگر قبلا آن را تهیه ندیده بود، به مطلوب خود نمی رسید؛ مانند فراهم آوردن هیزم و کبریت برای تهیه آتش و نیز مانند تهیه آتش برای طبخ.[۲]
سیاق آیه نشان می دهد این آیه درباره جنگ است و مهم ترین نیرو برای مقابله با دشمن نیروی نظامی است؛ اما کلمه «من قوه» هر نیرویی را شامل می شود. در دنیای معاصر نیروی اقتصادی برای رویارویی با دشمن اهمیت دارد.
قرآن در آیه ۱۸۰ سوره بقره از مال و ثروت صریحا به عنوان «خیر» یاد کرده است: «کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ المَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّهُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ»؛ بر شما مقرر شده است که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالی برجای گذارد، برای پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت کند. این کار حقی است بر پرهیزگاران.
در این آیه، به جای کلمه «مال» از کلمه «خیر» استفاده شده است؛ یعنی به نظر قرآن، مال و ثروت سبب خیر و نیکی است و در به دست آوردن آنچه سبب خیر و نیکی در جامعه است، باید تلاش کرد. همچنین قرآن بر آباد کردن زمین ها تاکید فراوان می کند که این امر یکی از عوامل مهم افزایش توان اقتصادی است. قرآن می فرماید: «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا»؛[۳] او شما را از زمین پدید آورد و در آن شما را استقرار داد.
امام علی (علیه السلام) در نامه خود به مالک اشتر یکی از وظایف استاندار را عمران و آبادی شهر ها می داند و می فرماید: «جِبَایَهَ خِراجِها و جِهادَ عَدُوها و اسْتِصْلاحَ أَهْلِها وَ عِمارَهَ بِلادِها»؛[۴] وظایف استاندار، جمع آوری مالیات آن منطقه و مبارزه با دشمن آن و به صلاح آوردن اهل آن و آباد کردن شهر های آن است. ایشان همچنین به مالک تاکید می کند: «و عِمارَهِ الأرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظرِکَ فی استِجلابِ الخِراج»؛[۵] باید نظرت درباره آباد کردن زمین رساتر از نگاهت درباره گرفتن مالیات باشد».
برخورداری مومنان از رفاه از اهداف اقتصاد اسلامی
یکی دیگر از اهداف مهم اقتصاد اسلامی، رفاه عمومی است که با مبانی قرآنی و روایی همخوانی کامل دارد. از مطالعه آیات و روایات نیز چنین استنباط می شود که اسلام به رفع نیاز های ضروری انسان اکتفا نمی کند، بلکه به نیاز های رفاهی انسان نیز توجه دارد.
خداوند نعمت های بی شماری را در اختیار انسان قرار داده که از آنها بهره گیرد؛ در آیه ۳۲ سوره اعراف می فرماید:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»؛ [ای پیامبر] بگو زیور هایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و [نیز] روزی های پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده؟ بگو این [نعمت ها] در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند و روز قیامت نیز خاص آنان است. این گونه آیات [خود] را برای گروهی که می دانند، به روشنی بیان می کنیم.
آیات ذیل بیانگر آن است که بسیاری از بندگان مومن خدا در روی زمین رفاه و آسایش و قدرت داشته اند. آیه ۸۴ سوره کهف درباره ذوالقرنین،[۶] آیه ۱۶ سوره نمل درباره رفاه حضرت سلیمان،[۷] آیه ۵۰ سوره مومنون درباره رفاه حضرت مریم و حضرت عیسی،[۸] آیه ۵۶ سوره یوسف درباره رفاه حضرت یوسف[۹] و آیه ۱۵ سوره سبأ درباره رفاه قوم سبأ.[۱۰]
این آیات نشان می دهند خداوند اسباب وصول به هر چیزی از قبیل عقل، علم، دین، نیروی جسم، کثرت مال و لشکر، وسعت ملک و حسن تدبیر را در اختیار این مومنان گذاشته است و نظر به اینکه تمکن در زمین به معنای قدرت تصرف در زمین است -تصرفی مالکانه و دلخواه- تمکین مفهوم وسیع تری از رفاه اقتصادی دارد.
امام علی (علیه السلام) نیز در وصف متقین می فرماید: «متقین بهره دنیای نقد و آخرت آینده را بردند؛ با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند؛ ولی اهل دنیا در آخرت آنان شریک نشدند؛ در دنیا به بهترین نوع مسکن گرفتند و به بهترین وجه خوردند؛ با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند؛ پس با آنان از طیبات خوردند و از بهترین ها نوشیدند و از بهترین ها پوشیدند و در بهترین ها سکنی گزیدند و از بهترین مرکب بهره گرفتند؛ به لذت دنیا با اهل دنیا دست یافتند…».[۱۱]
در برخی روایات بر واژه های رفاه، راحت و آسایش به عنوان هدف جامعه اسلامی تاکید شده است. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «پنج چیز است که هر کس یکی از آنها را نداشته باشد، زندگی اش همواره مواجه با کاستی، خردش سرگشته و فکرش مشغول است؛ تندرستی، امنیت، روزی فروان، همدم سازگار و رفاه و آسایش که جامع همه اینهاست».[۱۲] در این روایت، چهار نعمت اول مقدمه بر نعمت پنجم (رفاه) است.
امام علی (علیه السلام) در نامه خود به مالک اشتر یکی از وظایف دولت را تامین رفاه عمومی می داند و می فرماید: «فی الله لکلِّ سَعَهٌ وَ لِکُلِّ عَلَى الوالى حَقٌّ بِقَدْرِ ما یُصْلِحُهُ»؛[۱۳] نزد خدای متعالی برای تمام مردم گشایش و رفاه قرار داده شده است و تمام مردم بر حاکم حق دارند؛ چندان که امور زندگی آنان را سامان دهد.
نتیجه گیری
با توجه به آیات و روایاتی که ذکر شد اینگونه به نظر می رسد که قرآن کریم به رشد اقتصاد اسلامی اشاره داشته و اهداف سازنده ای را جهت تامین مالی معین نموده است. استقلال اقتصادی و برخورداری مومنان از رفاه، مورد توجه قرآن کریم قرار گرفته است تا جامعه مومنین به سوی رشد اقتصادی حرکت کرده و به کمالات دنیایی و معنوی خود دست پیدا کنند.
پی نوشت ها
[۱]. لا خیر فیمن لا یحب جمع المال من حلال، یکف به وجهه و یقضی به دینه و یصل به رحمه. لا تدع طلب الرزق من حله، فإنه عون لک علی دینک و اعقل راحلتک و توکل (محمد بن حسن حمر عاملی؛ وسائل الشیعه، آل البیت ع)؛ ج ۱۷، ص ۳۳ – ۳۴).
[۲]. سید محمد حسین طباطبایی؛ ترجمه تفسیر المیزان؛ ج ۹، ص ۱۵۰ – ۱۵۱.
[۳]. هود: ۶۱.
[۴]. نهج البلاغه؛ نامه ۵۳.
[۵]. همان.
[۶]. إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیْنَاهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً: ما به او در روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم. «تمکین» به معنای قدرت دادن است. «ایتاء» سبب از هر چیز به این معناست که مردم از هر چیزی که معمولا به وسیله آن متوسل به مقاصد مهم زندگی خود می شوند، برخوردارند (سید محمد حسین طباطبایی؛ تفسیر المیزان؛ ج۱۳، ص۴۹۹). بدیهی است قدرت و توانایی بیشتر، رفاه بیشتر را به دنبال دارد.
[۷]. وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ وَ قَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ المُبِینُ: و سلیمان وارث داود شد و گفت ای مردم، به ما سخن گفتن پرندگان تعلیم داده شده و از هر چیز به ما عطا شده است. این فضیلت آشکاری است.
[۸]. وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَهً وَ آوَیْناهُما إِلى رَبْوَهٍ ذاتِ قرارٍ وَ مَعِینٍ: ما فرزند مریم [عیسی] و مادرش [مریم] را نشانه خود قرار دادیم و آنها را در سرزمین بلندی که آرامش و امنیت و آب جاری داشت، جای دادیم. جمله «وَ آوَیْناهُما إِلى رَبْوَهٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِین» اشاره ای است به محل امن و امان و پر برکتی که خداوند در اختیار این مادر و فرزند قرار داد تا از شر دشمنان در امان باشند و با آسودگی خاطر به ایفای وظایف خویش بپردازند.
[۹]. وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَ لَا تُضِیعُ أَجْرَ المُحْسِنِین: و این گونه ما به یوسف در سر زمین مصر قدرت دادیم که هرگونه می خواست در آن منزل می گزید و تصرف می کرد. ما رحمت خود را به هر کس که بخواهیم و شایسته بدانیم، می بخشیم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کنیم.
[۱۰]. لقد کان لِسَبَإٍ فی مَسْکَنِهِمْ آیَهٌ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینِ وَ شِمالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ بَلْدَهٌ طَیِّبَهً و رَبُّ غَفُورٌ: برای قوم سبا در محل سکونتشان نشانه ای از قدرت الهی بود؛ دو باغ گسترده از راست و چپ با میوه های فراوان. به آنها گفتیم از روزی پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید. شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده و مهربان. گفتنی است این آیه به جا هایی که مردم سبأ زندگی می کردند، «مساکن» گفته است، نه «بیوت»؛ زیرا مسکن جایی است که انسان در آن با اعتماد و اطمینان کامل مکان می گیرد؛ حال آنکه بیت جایی است که کسی در آن شبی را به روز می آورد و ممکن است مضطرب و محزون هم باشد.
[۱۱]. محمد بن حسن طوسی؛ الامالی؛ ج ۱، ص ۲۵.
[۱۲]. محمد بن علی ابن بابویه؛ خصال شیخ صدوق؛ ج ۱، ص ۲۵۶.
[۱۳]. احمد علی یوسفی؛ «ابهام در اهداف نظام اقتصادی اسلام و ساماندهی آن»؛ ص ۱۰۱- ۱۲۶.
منابع
- قرآن کریم.
- نهج البلاغه (صبحی صالح: دار الاسوه، الطبعه الاولی، ۱۴۱۵ق).
- الحر العاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه (آل البیت)؛ ط۲، ج۱۱ و ۱۷، قم: موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ق.
- طباطبایی، سید محمد حسین؛ ترجمه تفسیر المیزان؛ ۲۰ جلدی، چ۵، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش.
- طوسی، محمد بن حسن؛ الامالی؛ النجف: مطبعه النعمان، ۱۳۸۴ق.
- ابن بابویه، محمد بن علی؛ خصال شیخ صدوق؛ ترجمه محمد باقر کمره ای، تهران: کتابچی، ۱۳۷۷ش.
- یوسفی، احمد علی؛ «ابهام در اهداف نظام اقتصادی اسلام و ساماندهی آن»؛ فصلنامه اقتصاد اسلامی؛ دوره ۶، ش ۲۳، پاییز ۱۳۸۵، ص ۱۰۱- ۱۲۶.
اقتباس از کتاب آموزه های اسلامی تولید و توزیع؛ سید محمد حسینی، انتشار یافته توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص ۳۱ الی ۵۸.