- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
با وجود این که شفاعت یک امر مسلم و از ضروریات دین اسلام است، عقیده وهابیت مبتنی بر انکار اصل شفاعت می باشد و قائلین به آن را متهم به شرک و کفر می کنند به این معنا که کسی حق ندارد نه در دنیا و نه در آخرت بین خود و خدایش کسی را شفیع و واسطه قرار دهد.
سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب که از نواده محمد بن عبدالوهاب است در شرح کتاب توحید جدش بدون قید و شرط می گوید: شفاعت از انواع شرک در عبادت است.[۱] و بر این مطلب تاکید می کند که: اگر کسی به روش وساطت، شخصی را در بین خود و خدایش شفیع قرار دهد مشرک است[۲].
آنان غیر از خدای متعال داشتن شفیع را برای مومنین نفی نموده و غیر از خدا هیچ کسی شفیع آنان نمی باشد و اگر کسی غیر از خدا کسی دیگری را شفیع خود بگیرد از مومنین به حساب نمی آید برای اینکه این گونه شفیع در دین مشرکین وجود داشته است.[۳]
ابن تیمیه بانی ریشه های عقاید وهابیت می گوید: اگر کسی شیخی (نبی ولی و امثال اینها) را ندا دهد که شفیع او شود این کار از جنس دعای نصاری برای مریم و احبار و رهبان می باشد و مومن فقط باید به خدا امید داشته باشد و از او بترسد و از او بخواهد.[۴]
او همچنین می گوید: برای مومن غیر از خدا هیچ کسی نه ملَکی و نه پیامبری و نه صدیقی شفیع و ولی نیست[۵] بلکه این گفتار و اعمال بدتر از گفتار یهود و نصاری و بلکه بدتر از سخنان مشرکین و مجوس و سایر کفار می باشد… و توحید این است که فقط خدا را عبادت کنیم و چیزی را با او شریک و شفیع قرار ندهیم به دلیل اینکه مشرکین اعتقاد به توحید در ربوبیت داشتند و لی به علت اعتقاد به شفاعت مشرک بودند.[۶]
سوالات ما
۱. آیا عقیده وهابیها مبنی بر شرک و کفر دانستن شفاعت به صراحت با آموزه قرآن در باره شفاعت در تضاد نیست؟ زیرا قرآن کریم در مورد شفاعت و مشروعیت آن از طرف خداوند می فرماید: «وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلىَ جَهَنَّمَ وِرْدًا، لَّا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَهَ إِلَّا مَنِ اتّخذَ عِندَ الرَّحْمَانِ عَهْدًا[۷]؛ و گنهکاران را تشنه به سوى جهنم برانیم. شفاعتى ندارند مگر اینکه از خداى رحمان پیمانى گرفته باشند».
۲. وهابیت که اعتقاد به شفاعت را محکوم به شرک و کفر کرده چه پاسخی در برابر مفسران اهل سنت درباره همیآیه دارد؟ زیرا امام فخررازی می گوید: این آیات در طعن ملحدین است و خداوند آنان را مانند تشنهگانی که به سوی آب می روند به سوی جهنم سوق می دهد و هیچ شفیعی نخواهند داشت و معنای آن ایناست که هیچ کسی مالک شفاعت برای آنان نخواهد بود. در ادامه می گوید:
آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه شفاعت برای اهل کبایر ثابت است؛ زیرا با توجه به استثناء که در آیه شریفه ذکر شده معنای آیه این میشود که آنان مستحق شفاعت نیستند تا دیگران شفاعت شان کنند مگر اینکه قبلا به توحید و نبوت ایمان آورده باشند؟[۸]
همچنین طبری مفسر معروف اهل سنت گفته است آیه شریفه۸۶ و ۸۷ سوره مریم میگوید در روز قیامت که اهل ایمان یکدیگر را در پیش خدا شفاعت میکنند و وارد بهشت میشوند، کافران از شفاعت محروم اند. مگر اینکه در دنیا با عهد در پیش خدا، به خدا ایمان آورده و رسولش را تصدیق کرده و به آنچه آورده اقرار کرده باشند؟[۹]
۳. با وجود آیه شریفه که میفرماید: «وَ لَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَهَ إِلَّا مَن شهَدَ بِالْحَقِ وَ هُمْ یَعْلَمُون[۱۰]؛ و معبودهایى که به جاى خدا عبادت مىکنند، مالک شفاعت ایشان نیستند، تنها کسانى مىتوانند شفاعت کنند که به دین حق شهادت داده عالم به کرده هاى خلق بوده باشند»، وهابی ها چگونه شفاعت را به کفر و شرک محکوم کرده اند؟
این آیه در ابتداء از تمام آله مشرکین و کفار مالکیت شفاعت را نفی می کند و سپس با استثناء مالکیت شفاعت را برای کسانی ثابت می کند که از یک طرف معترف به توحید باشد و از طرف دیگر بر حقیقت حال و اعمال کسی علم داشته باشد که در نزد خدا از او شفاعت می کند. پس جز از اهل توحید از کسی دیگری نمی توانند شفاعت کنند. در نتیجه شفاعت در پیش خداوند یک امر مسلم است.[۱۱] منتهی هم شفیع و هم کسی که از او شفاعت می شود هر دو باید اهل توحید باشند.
۴. با توجه آیاتی که بیان گردید و آیات دیگر، آیا وهابی ها با نفی شفاعت در اسلام و محکوم کردن آن به کفر و شرک، علیه قرآن قیام نکرده است و خود شان را در معرض کفر و شرک قرار نداده اند؟
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . سلیمان بن عبدالله بن محمد به عبدالوهاب، شرح کتاب التوحید، ص۱۱۷-۱۱۸
[۲] . سلیمان بن عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، ص۲۰۱. مکتبه الریاض الحدیثه.
[۳] . همان، ص۲۳۸.
[۴] . ابن تیمیه ، أحمد عبد الحلیم بن تیمیه الحرانی أبو العباس، کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه ، ج۲۷ص۸۹، مکتبه ابن تیمیه، دوم ، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.
[۵] . ابن تیمیه ، أحمد عبد الحلیم بن تیمیه الحرانی أبو العباس، کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه ، ج۲۸ص۶۰۳، مکتبه ابن تیمیه، دوم ، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.
[۶] . ابن تیمیه ، أحمد عبد الحلیم بن تیمیه الحرانی أبو العباس، مجموع الفتاوی ج۱۱ص۵۰ -۵۱، مکتبه ابن تیمیه، دوم ، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.
[۷] . سوره مریم، ۸۶و۸۷ .
[۸] . فخرالدین رازی، محمدبن عمر، مفاتیح الغیب، ج۲۱ص۵۶۵، بیروت، داراحیائالتراث العربی، سوم، ۱۴۲۰ق.
[۹] . طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ۱۶/۹۷، بیروت، دارالمعرفه، اول، ۱۴۱۲ق.
[۱۰] . سوره زخرف، ۸۶..
[۱۱] . ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸ص ۱۹۲.