- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
امام سجاد علیه السلام مانند سایر امامان شیعه از فضایلی برخوردار بود که باعث می شد با مردم و جامعه تعامل بزرگوارانه داشته باشد. او به دلیل اینکه از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است باید در مرتبهای از فضایل قرار داشته باشد که پیروی از او بر همگان واجب گردد. این فضایل در عمل و مواجهه با مردم خود را به صورت شفاف نشان داده که به برخی از آثار این فضایل اشاره می شود:
حق مداری
امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که پدرم لحظات آخر عمر را می گذراند، مرا به سینه اش چسباند و فرمود:«یابُنَیَّ أوصیکَ بِما أَوصانی بی اَبی حینَ حَضَرَتْهُ الْوَفاهُ وَ بِما ذَکَرَ اَنَّ أَباهُ أَوْصاهُ بِهِ یا بُنَیَّ اصْبِرْ عَلَی الْحَقِّ وَ اِنْ کانَ مُرّاً[۱] ای پسر عزیزم! تو را وصیت می کنم به آنچه پدرم هنگام شهادت به من وصیت کرد و فرمود که پدرش به او وصیت کرده است. پسر جانم! بر حق استقامت کن، گرچه تلخ باشد».
۲.وفای به عهد و امانت
عباس بن عیسی می گوید: حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام دچار تنگنای مالی شد. روزی نزد یکی از غلامان آزادشده اش رفت و از او ده هزار درهم قرض خواست، او تقاضای وثیقه کرد و امام نخی از عبایش کند و فرمود: این وثیقه من. غلام نپسندید و امام ناراحت شد و فرمود: آیا من به وفا سزاوارترم یا حاجب بن زراره؟ غلام گفت: شما. فرمود: چه شد که حاجب کمان چوبی اش را در مقابل صد شتر به یک کافر داد و به آن وفا کرد و من به نخ عبای خود وفا نمی کنم؟ غلام نخ را گرفت و در قوطی گذاشت و ده هزار درهم داد. مدتی بعد امام پول را برگرداند و وثیقه اش را خواست.غلام ابراز کرد که گم شده است. امام فرمود: پس پولت را هم نگیر، چون من کسی نیستم که به وثیقه ام بی اعتنا باشم. به این ترتیب، غلام نخ را داد و پولش را گرفت [۲].
۳.بردباری و گذشت
امام سجاد علیه السلام می فرمود: «اَلصَّبْرُ مِنَ الایمانِ بِمَنْزِلَهِ الَّرأسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لا ایمانَ لِمَنْ لا صَبْرَلَهُ؛(۵) صبر نسبت به ایمان به مانند سر نسبت به بدن است. کسی که صبر ندارد ایمان ندارد.» و نیز می فرمود: «روز قیامت منادی ندا می زند: اهل فضیلت برخیزند! در این هنگام جمعی پیش از آنکه در مقام محاسبه قرار بگیرند، بر می خیزند. به آنها گفته می شود: به سوی بهشت بروید! فرشتگان که به آنها می رسند، می پرسند: به کجا می روید؟ می گویند: به بهشت. می پرسند: چطور چنین شایستگی یافتید؟ می گویند: هرگاه (مردم) به ما با نادانی برخورد می کردند، بردبار بودیم، اگر ستم می کردند، شکیبا بودیم و زمانی که به ما بدی می کردند، می بخشیدیم … بار دیگر منادی صدا می زند: صبرکنندگان بر خیزند!… می گویند: ما بر اطاعت از فرمانهای خدا صبر کردیم و با شکیبایی خود را از گناه و نا فرمانی باز داشتیم… .»
در صحنه عمل نیز رفتار امام حلیمانه بود. مردی از خوارج به حضرت دشنام داد و غلامان خواستند از او انتقام بگیرند. امام فرمود: آرام باشید! وبه آن مرد فرمود: آنچه از ما نمی دانی، بیشتر از چیزی است که ظاهر است.آیا نیازی داری که بر طرف سازیم؟او خجالت کشید وسر به زیر انداخت. به غلامش فرمود: هزار درهم به او بده! همین کار سبب هدایت او شد.[۳]
۴.حفظ کرامت انسانها و احترام به آنان
حفظ حرمت انسانهای آزاد یا برده برای امام یک سیره و روش دائمی بود تا آنجا که نقل شده است: هرگاه می خواست مسافرت کند، دو رکعت نماز می خواند، آن گاه سوار مرکب می شد. اگر غلامانش برای نوافل باقی می ماندند، منتظر آنها می ایستاد. بعضی می پرسیدند:چرا آنها را از این کار منع نمی کنید؟ می فرمود: دوست ندارم بنده ای را از نماز خواندن منع کنم. من سنت را دوست دارم.
و زمانی که بر گروهی از جزامیان می گذشت و آنها سفره شان را پهن کرده بودند، فرمود: اگر روزه دار نبودم،اجابت دعوت می کردم. آن گاه وقتی به خانه رفت، غذای مناسبی درست کرد و آنها را دعوت نمود و با آنها مشغول غذا خوردن شد[۴].
تواضع
امام سجاد علیه السلام ملاک حسب و مباهات به آن را تواضع و فروتنی می دانست. از سخنان آن حضرت است که: «لا حَسَبَ لِقُرَ شِیٍّ وَ لا عَرَبِیٍّ اِلاّ بِتَواضُعٍ[۵]؛برای قرشی و عرب حسبی جز تواضع نیست.» و می فرمود: «اِنَّ فِی السَّماءِ مَلَکَیْنِ مُوَکِّلَیْنِ بِالْعِبادِ فَمَنْ تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعاهُ وَ مَنْ تَکَبَّرَ وَضَعاهُ[۶]؛ همانا در آسمان دو فرشته موکّل برای بندگان وجود دارد که هرکس برای خدا تواضع کند بالا می برند و آن را که تکبر کند، پایین آورند.» و می فرمود: «سَبَبُ الرَّفْعَهِ التَّواضُعُ[۷]؛ تواضع وسیله بلندمقامی است».
عزت مندی امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام در عین تواضع و فروتنی، هرگز گرفتار خواری و ذلت نمی شد و همواره عزت خود را حفظ و بر اساس عزت مداری رفتار می کرد. در عرصه مناجات آن حضرت، این جملات نشان از اوج عزت جویی الهی و واقعی ایشان دارد: «… ذَلِّلْنی بَیْنَ یَدَیْکَ وَ أَعِزَّنی عِنْدَ خَلْقِکَ وَ وَضِّعْنی اِذا خَلَوْتُ بِکَ وَارْفَعْنی بَیْنَ عِبادِکَ وَ أَغنِنی عَمَّنْ هُوَ غَنِیٌّ وَ زِدْنی اِلَیْکَ فاقَهً وَ فَقْراً وَ اَعِذْنی مِنْ شَماتَهِ الْأَعْداءِ وَ مِنْ حُلُولِ الْبَلاءِ وَ مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَناءِ…؛[۸] مرا در پیشگاه خود خوار و نزد آفریدگانت عزیز گردان! و چون با تو خلوت کنم و تنها باشم، فروتن و در میان بندگان بلند مرتبه و سرافرازم نما! و از کسی که بی نیاز است، بی نیازم ساز! و بر فقر و نیازمندیم به درگاهت، بیافزا و از شماتت دشمنان و از پیشامد بلا و ذلت و رنج و گرفتاری پناهم ده!»
نمونه ای از عزت طلبی امام زین العابدین علیه السلام در عرصه سیاسی را مورخین چنین نوشته اند: «ابراهیم بن طلحه که در زمان اسارت اهل بیت علیهم السلام در شام بود، خود را به آنان رساند و از امام زین العابدین علیه السلام پرسید: علی بن الحسین! حالا چه کسی پیروز است! امام فرمود: اگر می خواهی بدانی پیروز کیست، هنگام نماز اذان و اقامه بگو.»[۹]
۷.زهد امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام آیینه زهد واقعی بود و می فرمود: «اَللّهُمَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ ثَنائی عَلَیْکَ وَ مَدْحی اِیّاکَ وَ حَمْدی لَکَ فی کُلِّ حالاتی حَتّی لا اَفْرَحَ بِما آتَیْتَنی مِنَ الدُّنْیا وَ لا أَحْزَنَ عَلی ما مَنَعْتَنی فیها[۱۰]؛ خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست! ثنا و حمد و مدح مرا در تمام حالاتم مخصوص خود گردان! تا به آنچه از دنیا می دهی، شاد نشوم و به آنچه از دنیا منع می کنی، محزون نشوم».
آن حضرت پیرامون علامت زاهدین می فرمود: «اِنَّ عَلامَهَ الزّاهِدینَ فِی الدُّنْیا الرّاغِبینَ فی الْآخِرَهِ تَرْکُهُمْ کُلَّ خَلیطٍ وَ خَلیلٍ وَ رَفْضُهُمْ کُلَّ صاحِبٍ لا یُریدُ ما یُریدوُنَ أَلا وَ اِنَّ الْعامِلَ لِثَوابِ الْآخِرَهِ هُوَ الزّاهِدُ فی عاجِلِ زَهْرَهِ الدُّنْیا[۱۱]؛همانا نشانی زاهدان در دنیا و راغبین در آخرت، واگذاشتن هر معاشر و دوست و کنار زدن هر مصاحبی است که آنچه را آنان می خواهند او نمی خواهد. بدانید عمل کننده به جهت ثواب آخرت، زاهد در لذتهای زود گذر دنیاست».
پیرامون درجات زهد نیز می فرمود: «اَلزُّهْدُ عَشْرَهُ أَجْزاءٍ فَأَعْلی دَرَجاتِ الزُّهْدِ أَدْنی دَرَجاتِ الرِّضا، أَلا وَ اِنِّ الزُّهْدَ فی آیَهٍ مَنْ کِتابِ اللّهِ «لِکَیْلا تَأْسَوا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما اَتاکُمْ»[۱۲]؛زهد ده درجه دارد. بالاترین درجات زهد، پایین ترین درجات رضاست. آگاه باشید که زهد در آیه ای از کتاب خداست: برآنچه از دست شما رفته است، افسوس نخورید و به آنچه به دست شما رسیده، شاد مباشید».
امام سجاد فرزندانش را هم به زهد دعوت می کرد و به نقل امام محمد باقر علیه السلام می فرمود:« دنیا پشت کرده و می رود و آخرت رو کرده و می آید و برای هر کدام از آنها فرزندانی است. پس شما از فرزندان آخرت باشید، نه از فرزندان دنیا و در دنیا زاهد و نسبت به آخرت راغب باشید… .آگاه باشید که هرکس مشتاق بهشت است، از تمایلات نفسانی دوری می کند و هر کس از آتش می ترسد، از آنچه حرام است دست برمی دارد و کسی که در دنیا زاهد باشد، مصیبتها بر او آسان می آید.[۱۳]
۸.جوانمردی
ابن سعد می نویسد: «هشام بن اسماعیل، امام سجاد و اهل بیت علیهم السلام را آزار می داد و بر منبر از علی علیه السلام گله می کرد. وقتی ولید بن عبد الملک به حکومت رسید، او را عزل کرد و فرمان داد وی را برابر مردم نگاه دارند (تا مردم هر چه بخواهند به او بگویند). هشام گفت: از کسی جز علی بن الحسین نمی ترسم. راوی می گوید: گفتم علی بن الحسین علیهماالسلام مردی صالح است که گفتارش گوش داده می شود. علی بن الحسین علیهماالسلام فرزندانش را جمع کرد و آنان را از تعرض به وی باز داشت. حضرت خودش هم صبح برای حاجتی از منزل خارج شد و بدون اینکه به او تعرض کند، بر او گذر کرد. هشام بن اسماعیل با صدای بلند فریاد زد: خدا داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد.[۱۴]
۹.شجاعت
اوج شجاعت امام سجاد علیه السلام را می توان در مجلس عبیدالله بن زیاد و یزید بن معاویه دید. وقتی عبید الله متوجه امام شد و پرسید: او کیست؟ پاسخ شنید که علی بن الحسین است. او گفت: مگر علی بن الحسین را خدا نکشت! امام پاسخ داد: برادری به نام علی داشتم که مردم او را شهید کردند. عبیدالله گفت: نه، خدا کشت. امام آیه «اَللّهُ یَتَوَفَّی اْلأَ نْفَسَ حینَ مَوْتِها» [۱۵]را قرائت کرد و ابن زیاد که خشمگین شده بود، دستور قتل امام را صادر کرد. امام سجاد علیه السلام با شجاعت بی نظیر فرمود:«اَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنی یَاابْنَ زِیادٍ!أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَهً وَ کَرامَتُنَا الشَّهادَهُ[۱۶]؛)ای ابن زیاد) مرا با قتل تهدید می کنی! نمی دانی که کشته شدن، عادت، و شهادت، کرامت ماست!»
در مجلس یزید نیز همین شبهه (جبری بودن شهادت امام حسین علیه السلام ) از سوی یزید مطرح شد که امام فرمود:ما جز قضای الهی که حکمش در آسمان و زمین جریان دارد، چیز دیگری ندیدیم. یزید گفت: تو پسر کسی هستی که خدا او را کشت. امام فرمود: من علی پسر کسی هستم که تو او را کشتی. امام این آیه را خواند که: «وَ مَنْ یَقْتُل مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاءُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً»[۱۷]؛ و هر کس مؤمنی را عمدأ بکشد، مجازاتش جهنم جاودان است و خدا بر او غضب می کند و از رحمتش دور می سازد و عذاب بزرگی برای او آماده کرده است». یزید که نتوانست پاسخی بدهد، خشمگین شد و دستور قتل حضرت را صادر کرد. در اینجا نیز امام با شجاعت تمام فرمود: « هرگز فرزندان اسیران آزاد شده نمی توانند به قتل انبیاء و اوصیا فرمان دهند، مگر اینکه از دین اسلام خارج شوند».[۱۸]
پدید آورنده : محمد میانجی( اصلاحات و گلچین شده)
منبع : سایت حق الحقیق.
[۱]. اصول کافی،ج۱،ص۹۱.
[۲] . مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۳۶؛ وسائل الشیعه، ج۲، ص۶۲۱.
[۳] . کشف الغمه، ص۲۰۵؛ نمونه های دیگر، ر.ک: بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۷؛ امالی مفید، ص۱۲۸؛ عوالم، ج۱۸، ص۱۱۲؛ الکامل، ج۳، ص۸۰.
[۴] . زندگانی امام زین العابدین علیه السلام ، مقرم، ص۴۹۰، به نقل از محاسن، ج۱، ص۱۲۳، کافی در حاشیه مرآت العقول، ج۲، ص۱۳۰.
[۵] . بحارالانوار،ج۷۲،ص۱۲۰.
[۶] . اصول کافی، ج۲، ص۱۲۲، و از امام صادق علیه السلام در بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۲۶.
[۷] . تحلیلی از زندگی امام سجاد علیه السلام ، ص۲۰۸، به نقل از تحف العقول، ص ۲۰۸.
[۸] . صحیفه سجادیه، دعای ۲۷،(دعای عرفه). نمونه دیگر در تحف العقول، ص۲۷۸.
[۹] . امالی طوسی، ج۲، ص۲۹۰.
[۱۰] . صحیفه سجادیه، دعای ۲۰.
[۱۱] . تحف العقول، ص۱۹۶.
[۱۲] . بحارالانوار، ج۶۷، ص۳۱۱.
[۱۳] . اصول کافی، حاشیه مرآه العقول، ج۲، ص۱۳۷، مذمت دنیا، ح۱۵.
[۱۴] . طبقات الکبری، ج۵، ص۲۲۰؛ ارشاد، ج۲، ص۱۴۷.
[۱۵]. الزمر/۴۲.
[۱۶] . بحارالانوار،ج۴۵،ص۱۱۷.
[۱۷] . نساء/۹۳.
[۱۸] . ذریعه النجاه،ص۲۳۴.