- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
سرآغاز
عمر کوتاه، اما پربرکت و البته پرحادثه امام جواد(علیه السلام) و وقایعی که در مدت کوتاه امامت ایشان رخ داده – که تمامی آنها دلالت بر عظمت بی نهایت امام جواد(علیه السلام ) دارد – از دیدگاه اهل سنّت، جالب و شنیدنی است. آنچه پیش روی دارید، گوشه ای از فضائل حضرت و اعترافات بزرگان اهل سنّت نسبت به امام جواد(علیه السلام) می باشد.
دودمان
خطیب بغدادی در تاریخ خود، دودمان امام را چنین می نگارد: «محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب».(۱)
کنیه و القاب
کنیه ایشان ابوجعفر(۲) و طبق نقلی ابومحمد می باشد.(۳) ایشان به ابوجعفر ثانی معروف می باشد؛ چرا که هم نام و هم کنیه جدّ خویش امام محمد باقرعلیه السلام می باشد.(۴)
القاب ایشان تقی (۵) مرتضی، قانع (۶) جواد(۷) منتجب (۸)، هاشمی و حسینی (۹) می باشد که معروف ترین آنها جواد است.(۱۰) ذهبی درباره لقب امام چنین می گوید:« و کان احد الموصوفین بالسّخاء و لذلک لقب بالجواد».(۱۱)
والدین امام
پدر بزرگوار ایشان، امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام)؛ ولی در نام مادرشان اختلاف است. برخی، ایشان را سکینه مریسیه (۱۲) یا خیزران یا سبیکه یا سکینه یا ریحانه(۱۳) نامیده اند.
ولادت و شهادت
در تاریخ ولادت و شهادت امام، سخنان گوناگونی گفته شده که به آنها اشاره می شود:
ایشان در سال ۱۹۵ ق. به دنیا آمده (۱۴). برخی شب جمعه ۱۹ ماه مبارک رمضان (۱۵)، گروهی دیگر روز سه شنبه پنجم ماه مبارک رمضان (۱۶) و برخی دیگر دهم ماه رجب (۱۷) را تاریخ ولادت امام ثبت کرده اند.
در مورد وفات ایشان، خطیب بغدادی در تاریخ خود می نویسد:« ایشان در روز سه شنبه، اواخر ماه ذی حجّه سال ۲۲۰ ق. در سنّ ۲۵ سالگی و سه ماه و دوازده روز، در بغداد رحلت کرده و در کنار جدّش موسی بن جعفر به خاک سپرده شد.(۱۸) اکثر اهل سنّت نیز سال وفات امام را ۲۲۰ ق. و در سنّ ۲۵ سالگی دانسته اند.(۱۹) اما برخی دیگر، ۵ ذی حجه (۲۰)، و برخی دیگر، سه شنبه آخر ذیقعده (۲۱) را تاریخ وفات امام شمرده اند. در مقابل، برخی دیگر سال رحلت امام را آخر ذی حجّه (۲۲) یا آخر ذی قعده (۲۳) سال ۲۱۹ ق. در سنّ ۲۵ سالگی ثبت کرده اند.
لازم به ذکر است که کسانی همچون:« شمس الدین ذهبی، ابن عماد حنبلی، ابن بطوطه و سبط بن جوزی ضمن تجلیل از امام در مورد مزار ایشان و امام موسی بن جعفر چنین گفته اند:« و مشهدهما ینتابه العامه بالزّیاره».(۲۴)
شهادت یا رحلت؟
در مورد شهادت امام، سخنان گوناگونی گفته شده؛ برخی از اهل سنّت در این رابطه سکوت کرده و برخی دیگر با اشاره به شهادت امام قضیه را با تردید(۲۵) ثبت و گزارش کرده اند. با این حال، مسعودی رحلت امام را این گونه بیان می کند:
« ایشان بعد از این که به دعوت معتصم خلیفه عباسی، با همسر خود ام فضل (دختر مأمون) به بغداد آمد؛ چندی بعد، به وسیله ام فضل مسموم شد».(۲۶)
ظاهر کلام مسعودی این است که ام فضل به تحریک معتصم این کار را انجام داده ۲۷ اما برخی دیگر معتقدند: ام فضل وصیت پدرش مأمون را انجام داده است.(۲۸)
اولاد امام
ایشان، دو پسر و دو دختر به نام های: علی (امام هادی علیه السلام)، موسی، فاطمه و امامه به یادگار گذاشتند.(۲۹)که مشهورترین آنها، به تعبیر سبط بن جوزی علی، امام ابوالحسن عسکری می باشد۳۰ که جانشین بعد از ایشان می باشد.(۳۱)
جایگاه حدیثی امام
پیرامون جایگاه حدیثی امام در میان اهل سنّت صریحاً اشاره نشده و تنها مطلبی که در این باره بیان شده، این است که ایشان به صورت مسند از پدرانش از پیامبر حدیث نقل می کند.(۲۳) و بعضاً سعی در کنار زدن و تحقیر امام دارند. و علت این کار را، خردسالی امام عنوان می کنند!(۳۳) در حالی که با مراجعه به کتب اهل سنّت در می یابیم بزرگان و دانشمندان بنام اهل سنّت با وجود خردسالی امام، از ایشان به بزرگی یاد کرده و حدّاقل به خاطر اینکه از سلاله رسول الله می باشند، احترام فراوانی نسبت به امام ابراز می کنند.
امام به روایت اهل سنّت
۱. مأمون، خلیفه عباسی (متوفّای ۲۱۸ ق.)؛ وی امام جواد را با اینکه کودکی نه ساله بود، صاحب فضل و علم و کمالِ عقل می دانست. و بدین خاطر، قصد ازدواج دخترش ام فضل را برای امام داشت (البته این، قصد ظاهری مأمون بوده و گرنه قصد اصلی وی کنترل امام بوده است) که با وجود مخالفت بنی عباس و اثبات فضیلت امام، جلسه مناظره امام با یحیی بن اکثم را ترتیب داده و در آنجا ثابت نمود که امام با وجود کودکی از نظر فضل و معرفت و حلم، سرآمد دیگران است. و ترتیب ازدواج امام با ام فضل را مهیا نمود و چنین گفت: «الحمدللّه علی ما منّ به علیّ من السداد فی الامر والتوفیق فی الرأی. و أقبل علی أبی جعفر و قال: إنّی مزوّجک ابنتی أم الفضل و ان رغم أنوف قوم…(۳۴)
۲. قاضی یحیی بن اکثم (متوفّای ۲۴۲ ق.)؛ وی که یکی از دشمنان خاندان نبوت و امامت است – که در مقاطع مختلف و در حضور خلیفه عباسی و سایر بزرگان بنی عباس، مغلوب امام جواد نه ساله شده است (۳۴) اعتراف می کند:
« روزی نزدیک تربت پیامبر، امام جوادعلیه السلام را دیدم، با او در مسائل مختلفی به مناظره پرداختم و همه را پاسخ داد». گفتم: « به خدا سوگند! می خواهم چیزی از شما بپرسم ولی شرم دارم». امام فرمود:« من پاسخ را بدون آنکه پرسشت را به زبان بیاوری، به تو می گویم؛ تو می خواهی بپرسی امام کیست؟» گفتم: « آری، به خدا سوگند! پرسشم همین است». فرمود:« امام، منم.» گفتم: « نشانه ای بر این ادّعا دارید». در این هنگام، عصایی که در دست امام بود، به سخن آمد و گفت: « او، مولای من و حجّت خداست».(۳۶)
۳. احمد بن علی خطیب بغدادی (متوفّای ۴۶۳ ق.)؛ وی نام امام را به مناسبت ورود ایشان به بغداد، در تاریخ خود ثبت و ضبط کرده و درباره ایشان می گوید: « محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، ابوجعفر بن الرضا، قدم من مدینه رسول الله الی بغداد… فتوفّی فی بغداد و دفن فی مقابر قریش عند جدّه موسی بن جعفر…. و قد أسند محمد بن علی عن أبیه.(۳۷)
و در ادامه، احادیثی در فضیلت امام علی و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) به نقل از امام جواد(علیه السلام) ذکر می کند.
۴. عزالدین ابن اثیر جزری شیبانی (متوفّای ۶۳۰ ق.):
محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی علیه السلام… و هو احدالائمّه عند الامامیه.(۳۸)
۵. شیخ محیی الدین ابوبکر محمد بن علی طائی حاتمی اندلسی (متوفّای ۶۳۸ ق.):
علی باب الله المفتوح و کتاب الله المشروح، ماهیه الماهیات، مطلق المقیدات و سرّ السّریات الوجود، ظلّ الله المدود، المنبع فی مرآه العرفان و المنقطع من نیله حبل الوجدان، غواص بحر القدم، محیط الفضل والکرم، حامل سرّ الرسول، مهندس الارواح والعقول، ادیب معلمه الاسماء والشؤون، فهرس الکاف والنون، غایهالظهور والایجاد محمد بن علیّ الجوادعلیه السلام.(۳۹)
۶. محمد بن طلحه شافعی (متوفّای ۶۵۲ ق.): … و ان کان صغیرالسّنّ فهو کبیرالقدر، رفیع الذکر، و مناقبه رضی الله عنه کثیره… اما مناقبه فما اتسعت حلبات مجالها و لا امتدت اوقات آجالها بل قضت علیه الاقدار الاهیه بقلّه بقائه فی الدنیا بحکمها و استجالها فقلّ فی الدنیا مقامه و عجّل القدوم علیه لزیاره حمامه فلم تطل بها مدّته و لا امتدت فیها ایامه غیر انّ اللّه عزّوجّل خصّه بمنقبه متالقه فی مطالع العظیم بارقه انوارها مرتفعه فی معارج التفضیل قیمه اقدارها بادیه لعقول اهل المعرفه آیه اثرها و هی و ان کانت صغیره فدلالتها کبیره.(۴۰)
۷. سبط بن جوزی (۶۵۴ ق): محمد الجواد… و کان علی منهاج ابیه فی العلم والتقی والزهد والجود…(۴۱)
۸. محمد بن یوسف گنجی شافعی (۶۵۸ ق.)؛ وی نهمین پیشوا بعد از امام رضا(علیه السلام) را امام جواد(علیه السلام) دانسته و می گوید: (الامام بعد الرضا، الجواد محمد المرتضی…)(۴۲)
۹. عمر بن شجاع الدین موصلی شافعی (۶۶۰ ق.): و هو الامام التاسع الناطق بالسداد والمتّصف بالرشاد و العلم المستفاد، والفضل المنتشر بین العباد، المکین الامین، وارث النبیّین، و خلاصه ربّ العالمین، الکبیر العلم والحلم، ذوالمنطق البلیغ والتبیان، و الفصاحه والبیان، والجواد العامر، والعقل الباهر، الذی له من الروایات اعلاها، و من المناقب اجلّها و اسماها…(۴۳)
۱۰. شمس الدین احمد بن خلّکان (۶۸۱ ق.): ابوجعفر محمد بن علیّ الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر… المعروف بالجواد، احد الائمّه الاثنی عشر… و کان یروی مسندا عن آبائه الی علی بن ابی طالب رضی الله عنه… و له حکایات و أخبار کثیره… و دفن عند جدّه موسی بن جعفر رضی اللّه عنهم اجمعین فی مقابر قریش.(۴۴)
۱۱. عماد الدین اسماعیل ابوالفداء دمشقی (۷۳۲ ق.): محمد الجواد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب و هو احد الائمّه الاثنی عشر عند الامامیه… و هو تاسع الائمه الاثنی عشر.(۴۵)
۱۲. شمس الدین ذهبی (۷۴۸ ق.): ابوجعفر الهاشمی الحسینی… کان من سروات آل بیت النبی… و کان احد الموصوفین بالسخاء و لذلک لقب الجواد… و هو احد الائمّه الاثنی عشر الذین تدعی الشیعه فیهم العصمه…(۴۶)
و نیز می گوید:
الشریف ابوجعفر محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم الحسینی، احد الاثنی عشر اماما الذین یدعی الرافضه فیهم العصمه… و دفن عند جدّه موسی و مشهدهما ینتابه العامه بالزیاره.(۴۷)
اما در جای دیگر می گوید:
محمد الجواد من ساده قومه لم یبلغ رتبه آبائه فی العلم والفقه.(۴۸)
۱۳. زین الدین بن الوردی (۷۴۹ ق.): محمد الجواد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی رضی الله عنه، احد الائمّه الاثنی عشر علی مذهب الامامیه… و محمد تاسع الاثنی عشر…(۴۹)
۱۴. ابن تیمیه حرّانی دمشقی (۷۵۸ ق.): محمد بن علی الجواد کان من اعیان بنی هاشم و هو معروف بالسخاء و السؤدد و لهذا سمّی الجواد…(۵۰)
۱۵. عبدالله بن اسعد یافعی یمنی (۷۶۸ ق.): الشریف ابوجعفر محمد الجواد بن علی الرضی بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر، احد الاثنی عشر اماما الذین یدعی الرافضه فیهم العصمه… و کان الجواد یروی مسندا عن آبائه الی علی بن ابی طالب رضوان الله تعالی علیهم اجمعین… و لمّا توفّی دفن عند جدّه موسی بن جعفر فی مقابر قریش.(۵۱)
۱۶. محمد بن عبدالله، معروف به ابن بطوطه (۷۷۹ ق.)؛ وی در سفرنامه خود از ضلع غربی بغداد چنین می گوید: وفی هذا الجانب الغربی من المشاهد و هو فی محلّه باب البصره… و فی هذا الجانب قبر موسی الکاظم بن جعفر الصادق، والد علی بن موسی الرضا… و الی جانبه قبر الجواد، و القبران داخل الروضه علیهما و کانّه ملبسه بالخشب علیه الواح الفضّه.(۵۲)
۱۷. جمال الدین یوسف بن تغری اتابکی (۸۷۴ ق.): محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، ابوجعفر و قیل ابومحمد، و کان یلّقب بالجواد و بالمرتضی و بالقانع… و کان خصیصاً عند المأمون..(۵۳)
۱۸. فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی (۹۲۷ ق.): اللهم وصلّ و سلّم علی الامام التاسع، الاوّاب السجّاد، الفائق فی الجود علی الاجواد، مانح العطایا و الاوفاد، لعامّه العباد، ماحی الفوایه و العناد، قامع ارباب البغی والفساد، صاحب معالم الهدایه و الارشاد، الی سبل الرشاد، المقتبس من نور علومه الافراد، من الابدال و الاوتاد، ابی جعفر محمد التقی الجواد بن علی الرضا ساکن روضه الجنّه بأنعم العیش، المقبور عند جدّه بمقابر قریش. اللهم صلّ علی سیّدنا محمد و آل سیّدنا سیّما الامام السّجّاد محمد التقی الجواد.(۵۴)
۱۹. غیاث الدین بن همام الدین شافعی، معروف به خواندمیر (۹۴۲ ق.)؛ وی در احوالات امام چنین می گوید: در اوایل ایام صبی و مبادی آوان نشو و نما، شمایم امامت و سروری از صادرات افعال آن غنچه گلبن نبوّت در دمیدن بود، و نسایم کرامت و دین پروری از واردات احوال آن نهال گلشن فتوّت در وزیدن. رخسار فایز الانوارش سپهر علم و دانش را آفتابی بود از افق دودمان مصطفوی طالع گردیده، و قامت موفور الاستقامتش گلزار مجد و معالی را شجره بود بر جویبار خاندان مرتضوی بالا کشیده، دلایل امامتش به موجب نصّ آباء نامدارش در غایت ظهور، و امارات جلالتش در کتب متقدمین و متأخرین بأقلام اهتمام مستور.
امام تقی، نقی جواد
فطانت نهاد، کرامت نزاد
ز صلب شریف علی الرضا
ز اولاد دین پرور مرتضی
گل سوری بوستان رسول
نهال ثمر بخش باغ بتول
بفضل کرم آنچنان شهره گشت
که صیتش ز اوج فلک در گذشت
ز حد بود بیرون کرامات او
ز حصر است افزون مقامات او(۵۵)
۲۰. شمس الدین محمد بن طولون دمشقی (۹۵۳ ق.): و تاسعهم ابنه محمد و هو ابوجعفر محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العبادین بن الحسین بن علی بن ابی طالب رضی الله عنهم، المعروف بالجواد… و له حکایات و اخبار کثیره و کان یروی مسندا عن آبائه الی علی بن ابی طالب.(۵۶)
۲۱. حسین بن محمد دیار بکری (۹۶۶ ق.)؛ وی درباره امام می گوید: الشریف محمد الجواد ولد علی بن موسی الرضا…(۵۷)
۲۲. ابن حجر هیثمی مالکی (۹۷۳ ق.)؛ وی درباره اولاد امام رضا چنین می گوید: اجلّهم محمد الجواد، لکنّه لم تطل حیاته…(۵۸)
۲۳. ابن عماد حنبلی دمشقی (۱۰۸۹ ق.): الشریف، ابوجعفر محمد بن علی الرضا بن موسی الحسینی، احد الاثنی عشر اماما الذین تدعی فیهم الرافضه العصمه… و دفن عند جدّه موسی و مشهدهما یتنابه العامه بالزیاره.(۵۹)
۲۴. مولوی عبدالفتاح بن محمد بن نعمان حنفی هندی (۱۰۹۶ ق.): کان الامام محمد بن علی الرضا… و کان علیه السلام صاحب الخوارق والکرامه من طفولیته و یقال انّه أخبر انّ موته یکون ثلاثین شهراً بعد موت المأمون، فکان کما أخبر.(۶۰)
۲۵. عبدالله بن محمد بن عامر شبراوی شافعی (۱۱۷۲ ق)؛ وی درباره فرزندان امام رضا(علیه السلام) می گوید: وله من الاولاد خمسه ذکور و بنت، اجلّهم و اشرفهم التاسع من الائمه محمد الجواد و هو ابوجعفر محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین السبط بن علی بن ابی طالب، و کراماته رضی الله عنه کثیره و مناقبه شهیره…(۶۱)
۲۶. مؤمن بن حسن شبلنجی شافعی (۱۲۹۸ ق.)؛ وی با تکرار کلام محمد بن طلحه شافعی، از امام تجلیل و به بزرگی یاد کرده و می گوید: وان کان صغیر السّنّ فهو کبیر القدر، رفیع الذکر، و مناقبه رضی الله عنها کثیره…(۶۲)
۲۷. یوسف بن اسماعیل نبهانی شافعی (۱۳۵۰ ق.): محمد الجواد بن علی الرضا احد اکابر الائمه و مصابیح الامّه من ص = ساداتنا اهل البیت… رضی الله عنه و عن آبائه الطیبین و اعقابهم اجمعین و نفعنا ببرکاتهم، آمین.(۶۳)
۲۸. علی حسینی فکری قاهری: لقد احسن المأمون الیه و قربه و بالغ فی اکرامه و لم یزل مشغوفا به لمّا ظهر له من فضله علمه و کمال عقله و ظهور برهانه مع صغر سنّه، و عزم علی تزویجه بابنته ام الفضل و صمّم علی ذلک فمنعه العبّاسیّون من ذلک خوفاً من أن یعهد الیه کما عهد ابیه من قبل…(۶۴)
۲۹. هادی حمو: هو ابوجعفر محمد الجواد بن علی الرضا مات فخلفه فی الامامه و هو ابن سبع او تسع سنین و قد شغف به المأمون لمّا رأی من فضله مع صغر سنّه و نبوغه فی العلم والحکمه و الادب و کمال العقل ما لم یساوه احد فی ذلک من اهل زمانه، فزوّجه ابنته ام الفضل کما زوّج ابه من قبل من اخته ام حبیب…(۶۵)
۳۰. دکتر عبدالسّلام ترمانینی: هو محمد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین السبط بن علی بن ابی طالب، ابوجعفر الملّقب بالجواد، ثامن الائمه الاثنی عشر عند الامامیه، کان ذکیّاً، طلق اللسان، حاضر البدیهه…(۶۶)
۳۱. خیرالدین زرکلی: محمد بن علی الرضا بن موسی الکاظم الطالبی الهاشمی القرشی ابوجعفر الملّقب بالجواد تاسع الائمه الاثنی عشر عند الامامیه کان رفیع القدر کأسلافه، ذکیّاً، طلق اللسان، قوی البدیهه…(۶۷)
نصوص وارده بر امامت امام (علیه السلام)
در بعضی از متون اهل سنّت روایاتی که بر امامت امام جواد(علیه السلام) از جانب امام رضا(علیه السلام) دلالت دارد، نقل شده که به بعضی از آنها اشاره می شود:
۱. صفوان بن یحیی می گوید: روزی به امام رضا (علیه السلام) گفتم: « قد کنّا نسئلک قبل أن یهب الله لک أباجعفر من القائم بعدک؟ فتقول: یهب الله لی غلاماً و قد وهبک الله و أقرّ عیوننا به، فإن کان کون و لا أردنا الله لک یوما فالی من؟ فأشار بیده الی أبی جعفر و هو قائم بین یدیه و عمره اذ ذاک ثلاث سنین. فقلت: و هو ابن ثلاث؟! قال: و ما یضرّ ذلک فقد قام عیسی بالحجّه و هو ابن أقلّ من ثلاث سنین» .(۶۸)
۲. معمّر بن خلاّد می گوید:«سمعت الرضا یقول و ذکر شیئا فقال: ما حاجتکم الی ذلک هذا أبوجعفر قد أجلسته مجلسی و صیّرته مکانی. و قال: إنّا اهل بیت یتوارث اصاغرنا عن أکابرنا القذه بالقذه».(۶۹)
۳. جیرانی به نقل از پدرش می گوید: « کنتُ واقفاً بین یدی أبی الحسن الرضا بخراسان فقال قائل: یا سیّدی ان کان کون الی من؟ فقال: الی ابنی أبی جعفر. فکأنّ السائل استصغر من أبی جعفر فقال الرضا: إنّ اللّه بعث عیسی بن مریم نبیّاً صاحب شریعه مبتدئه فی اصغر من السّنّ الذی فیه أبوجعفر».(۷۰)
۴. روایت شده: روزی امام جواد(علیه السلام) بر عموی پدر خود، علی بن جعفر، وارد شد. علی بن جعفر به احترام امام جواد(علیه السلام) از جا برخاسته و امام را مورد احترام و بزرگداشت قرار داد. اطرافیان به علی بن جعفر گفتند: « تو در حالی که عموی پدرش هستی، این گونه وی را احترام می کنی؟» علی بن جعفر در حالی که دست بر ریش خود گذاشته بود، گفت:« اذا لم یراللّه هذه الشیبه للامامه أراها أهلا للنّار اذا لم أقرّ بإمامته».(۷۱)
مجله:فرهنگ کوثر-بهار ۱۳۸۵، شماره۶۵
نویسنده : محمد محسن طبسی ، صفحه۵۹
پی نوشت ها:
۱. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج ۳، ص ۵۴.
۲. همان؛ نورالابصار فی مناقب آل بیت النبیّ المختار، مؤمن بن حسن شبلنجی، ص ۱۶۰.
۳. النجوم الزاهره، ابن تغری اتابکری، ج ۲، ص ۲۳۱.
۴. مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، محمد بن طلحه شافعی، ص ۳۰۳؛ احسن القصص، علی فکری، ج ۴، ص ۲۸۴؛ مفتاح المعارف، عبدالفتاح بن نعمان حنفی، ص ۸۲.
۵. تاریخ احمدی، احمد حسین بهادرخان حنفی بریانوی هندی، ص ۳۴۹؛ النعیم المقیم لعتره النبأ العظیم، عمر بن شجاع الدین شافعی، ص ۴۱۱.
۶. تذکره الخواص، سبط بن جوزی، ص ۳۲۱؛ مطالب السؤول، ص ۳۰۳.
۷. نورالابصار، ص ۱۶۰؛ احسن القصص، ج ۴، ص ۲۸۴؛ تاریخ حبیب السیر، خواند میر، ج ۲، ص ۹۱؛ تاریخ احمدی، ص ۳۴۹؛ تاریخ الاسلام، شمس الدین ذهبی، ص ۳۸۵؛ النعیم المقیم، ص ۴۱۱.
۸. تاریخ حبیب السیر، ج ۲، ص ۹۱.
۹. تاریخ الاسلام، ص ۳۸۵؛ العبر، شمس الدین ذهبی، ج ۱، ص ۳۰۰.
۱۰. تاریخ احمدی، ص ۳۴۹؛ نورالابصار، ص ۱۶۰؛ احسن القصص، ج ۴، ص ۲۸۴.
۱۱. تاریخ الاسلام، ص ۳۸۵.
۱۲. تذکره الخواص، ص ۳۲۱؛ نورالابصار، ص ۱۶۰؛ احسن القصص، ج ۴، ص ۲۹۴.
۱۳. النعیم المقیم، ص ۴۱۴.
۱۴. تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۵۵؛ النجوم الزاهره، ج ۲، ص ۲۳۱؛ الفصول المهمّه، ابن صباغ مالکی، ص ۲۴۸؛ کفایه الطالب، محمد بن یوسف گنجی شافعی، ص ۴۵۸؛ تذکرهالخواص، ص ۳۲۱.
۱۵. مطالب السؤول، ص ۳۰۵؛ الفصول المهمّه، ص ۲۴۸؛ احسن القصص، ج ۴، ص ۲۸۴.
۱۶. نزهه الجلیس، عباس بن علی مکّی، ج ۲، ص ۶۹.
۱۷. مطالب السؤول، ص ۳۰۵.
۱۸. تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۵۵.
۱۹. المختصر فی اخبار البشر، زین الدین ابوالفداء دمشقی، ج ۲، ص ۳۳؛ تتمه المختصر فی اخبار البشر، ابن وردی، ج ۱، ص ۳۳۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۳۸۵؛ شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، ج ۳، ص ۹۷؛ المنتظم، ابن جوزی، ج ۶، ص ۳۰۴.
۲۰. تذکره الخواص، ص ۳۲۱.
۲۱. کفایهالطالب، ص ۳۱۰؛ الفصول المهمّه، ص ۲۵۷؛ نورالابصار، ص ۲۴۵؛ نزههالجلیس، ج ۲، ص ۶۹؛ الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، ص ۱۲۳؛ احسن القصص، ج ۴، ص ۲۹۴؛ جامع کرامات الاولیاء، یوسف بن اسماعیل نبهانی، ج ۱، ص ۱۶۹.
۲۲.مروج الذهب،علی بن حسین مسعودی،ج ۳،ص ۴۶۴.
۲۳. النجوم الزاهره، ج ۴، ص ۲۹۴.
۲۴.العبر،ج ۱،ص ۳۰۰؛ شذرات الذهب، ج ۳، ص ۹۷؛ رحله، ابن بطوطه، ص ۲۳۷؛ تذکرهالخواص،ص ۳۲۱.
۲۵.الفصول المهمّه،ص ۲۵۷؛نزههالجلیس،ج ۲،ص ۶۹.
۲۶و۲۷. مروج الذهب، ج ۳، ص ۴۶۴.
۲۸. نورالابصار،ص ۱۶۰؛احسن القصص،ج ۴،ص ۲۹۶.
۲۹. الفصول المهمّه، ص ۲۴۸؛ نورالابصار، ص ۱۶۰.
۳۰ تذکره الخواص، ص ۳۲۱.
۳۱. کفایهالطالب، ص ۴۵۸.
۳۲. مرآهالجنان، ج ۲، ص ۶۱؛ الائمه الاثنی عشر، ابن طولون دمشقی، ص ۱۰۳.
۳۳. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج ۱۳، ص ۱۲۱.
۳۴. نورالابصار، ص ۲۴۵.
۳۵. همان؛ الفصول المهمّه، ص ۲۶۹.
۳۶.اصول کافی،ج ۱،ص ۳۵۳؛بحارالانوار،ج ۵۰،ص ۶۸.
۳۷. تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۵۴.
۳۸. الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۲۴۲.
۳۹. المناقب المطبوع فی آخر وسیله الخادم الی المخدوم، فضل الله بن روز بهان اصفهانی، ص ۲۹۶.
۴۰. مطالب السؤول، ص ۳۰۳.
۴۱. تذکره الخواص، ص ۳۲۱.
۴۲. کفایه الطالب، ص ۴۵۸.
۴۳. النعیم المقیم لعتره النبأ العظیم، ص ۴۱۱ و ۴۱۲.
۴۴. وفیات الاعیان، ابن خلّکان، ج ۴، ص ۱۷۵.
۴۵. المختصر فی اخبار البشر، ج ۲، ص ۳۳.
۴۶.تاریخ الاسلام،ذهبی،حوادث سال ۲۲۰-۲۱۱)،ص ۳۸۵.
۴۷. العبر، ج ۱، ص ۳۰۰.
۴۸. سیر اعلام النبلاء، ج ۱۳، ص ۱۲۱.
۴۹. تتمه المختصر فی اخبار البشر، ج ۱، ص ۳۳۲.
۵۰. منهاج السنه، ابن تیمیه، ص ۱۲۷.
۵۱. مرآهالجنان، ج ۲، ص ۶۰ و ۶۱.
۵۲. رحله، ص ۲۳۷.
۵۳. النجوم الزاهره، ج ۲، ص ۲۸۲.
۵۴. وسیله الخادم الی المخدوم، ص ۲۳۵.
۵۵. تاریخ حبیب السیر، ج ۲، ص ۹۲.
۵۶. الائمه الاثنا عشر، ص ۱۰۳.
۵۷. تاریخ الخمیس، دیار بکری، ج ۲، ص ۳۳۶.
۵۸. الصواعق المحرقه، ج ۲، ص ۵۹۶.
۵۹. شذرات الذهب، ج ۳، ص ۹۷.
۶۰. مفتاح المعارف، ص ۸۲.
۶۱. الاتحاف بحبّ الاشراف، عبدالله بن محمد شبراوی، ص ۳۴۷ و ۳۴۸.
۶۲. نورالابصار، ص ۲۴۵.
۶۳. جامع کرامات الاولیاء، ج ۱، ص ۱۶۸ و ۱۶۹.
۶۴. احسن القصص، ج ۴، ص ۲۹۵.
۶۵. اضواء علی الشیعه، هادی حمو، ص ۱۳۶.
۶۶. احداث التاریخ الاسلامی، عبدالسّلام ترمانینی، ج ۲، ص ۱۲۵۹.
۶۷. الاعلام، خیرالدین زرکلی، ج ۶، ص ۲۷۱.
۶۸ – ۷۰. الفصول المهمّه، ص ۲۶۵.
۷۱. فصل الخطاب، خواجه پارسای بخاری، ص ۵۸.