- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
از ویژگی های بارز و فضائل اخلاقی امام باقرعلیه السلام کثرت عبادت و هم چنین زهد و بی رغبتی به دنیا بود . مورخین در مورد کثرت عبادت آن حضرت نوشته اند: «ان ابا جعفر کان یصلی فی الیوم واللیله ماه وخمسین رکعه; همانا اباجعفر (امام باقر) در طول شبانه روز ۱۵۰ رکعت نماز می خواند .» (۱) این موضوع موجب شده بود که برخی مشهور شدن آن امام به «باقر» را علاوه بر وسعت علم، به خاطر کثرت سجود بدانند; چنان که سبط بن جوزی از علمای اهل سنت می گوید: «انما سمی الباقر من کثره سجوده، بقر السجود جبهته، ای فتحها; (۲) همانا آن حضرت به سبب کثرت سجود، باقر نامیده شد و کثرت سجود پیشانی آن حضرت را شکافته بود .»
از دیگر سجایای اخلاقی آن امام همام، کثیر الذکر بودن ایشان بود، چنان که لحظه ای یاد خدا و ذکر حق را ترک نمی کرد . در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «وکان ابی علیه السلام کثیر الذکر، لقد کنت امشی معه وانه لیذکر الله وآکل معه الطعام وانه لیذکر الله; (۳) پدرم کثیر الذکر بود، هنگامی که با او راه می رفتم، ذکر خدا می گفت و در هنگامی که با او غذا می خوردم، ذکر خدا می گفت .»
هم چنین آن حضرت هیچ رغبتی به امور دنیوی نداشته و تمام وجود خود را معطوف پروردگار خویش می ساخت و پیوسته شیعیان را نسبت به زهد و پارسایی آگاهی می داد . آن حضرت در یکی از سفارشات اخلاقی خود به جابر جعفی می فرماید: «یا جابر من دخل قلبه صافی دین الله عزوجل، شغله عما سواه، یا جابر ما الدنیا؟ وما عسی ان تکون؟ هل هی الا مرکبا رکبته؟ او ثوبا لبسته، ان المؤمنین لم یطمئنوا الی الدنیا لبقاء فیها ولم یامنوا قدوم الآخره علیهم ولم یصمهم عن ذکر الله ما سمعوا بآذانهم من الفتنه ولم یعمهم عن نور الله ما راوا باعینهم من الزینه ففازوا بثواب الابرار، ان اهل التقوی ایسر اهل الدنیا مؤونه واکثرهم لک معونه; (۴)
ای جابر! هر کس که دین بدون پیرایه خداوند عزوجل در قلبش داخل شود، او را از غیر خدا مشغول می سازد . ای جابر! دنیا چیست؟ و چه چیز می تواند باشد؟ آیا جز مرکبی است که بر او سوار شده ای؟ یا لباسی که آن را پوشیده ای؟ همانا مؤمنین به دنیا برای باقی ماندن در آن اعتماد نمی کنند، و از آمدن آخرت، خود را ایمن نمی دانند و فتنه هایی که می شنوند گوشهای آنان را از شنیدن ذکر حق کر نکرده است و زینتهای دنیائی که می بینند چشمشان را از دیدن نور خدا کور نکرده است، پس به ثواب ابرار نایل آمده اند . همانا اهل تقوی از همه کم مؤونه تر هستند و برای تو کمک کارترین می باشند .»
تواضع و حلم امام
غالب انسانها به گونه ای هستند که به مجرد اینکه حظی از دانش آموختند، خود را برتر از دیگران می بینند و خودبینی و غرور وجود آنها را فرا می گیرد، ولی اولیاء الهی و سرآمد آنها ائمه معصومین علیهم السلام با آنکه علوم فراوانی داشتند، نسبت به تمام اقشار مردم تواضع نشان می دادند . آری همیشه این گونه است که علم و دانش در صورتی که ناقص باشد، باعث هلاکت انسان می شود ولی ائمه علیهم السلام که اعلم مردم اند، در حلم و تواضع سرآمد دیگران بودند . امیر بیان، علی علیه السلام در وصف آل محمدصلی الله علیه وآله می فرماید: «هم عیش العلم وموت الجهل یخبرکم حلمهم عن علمهم; (۵) آل محمد مایه حیات علم و دانشند و باعث مرگ نادانی، حلم ایشان شما را از دانش و علم آنها آگاه می سازد .»
امام باقرعلیه السلام که در علم و دانش شهره آفاق بود، در حلم و تواضع نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده بود و به حق این فرمایش پیامبر گرامی اسلام را جامه عمل پوشانده بود که: «والذی نفسی بیده ما جمع شیی ء الی شیی ء افضل من حلم الی علم; (۶) قسم به کسی که جانم در دست اوست، چیزی با چیز دیگری بهتر از جمع شدن حلم با علم جمع نشده است .»
روزی شخصی نصرانی رو به امام کرد و با وقاحت تمام گفت: «انت بقر» ولی امام علیه السلام با کمال آرامش فرمود: «لا انا باقر; نه، من باقر هستم .» نصرانی گفت: «تو فرزند آن مادری هستی که آشپز بود .» امام علیه السلام در جواب فرمود: «تلک حرفتها; آشپزی حرفه ایشان بوده است .» سپس آن نصرانی با کمال بی شرمی گفت: تو فرزند کنیز سیاه بدزبان هستی . امام علیه السلام فرمود: «ان کنت صدقت غفر الله لها وان کنت کذبت غفر الله لک; اگر تو راست می گویی خداوند او را ببخشد و اگر دروغ می گویی خداوند تو را ببخشد .» آن نصرانی وقتی چنین برخوردی را از امام دید از رفتار خود پشیمان شده و مسلمان شد . (۷)
نکته بسیار مهمی که از این داستان می توان آموخت این است که ما شیعیان باید این گونه فضائل اخلاقی را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم و با پیروی از آن امام بزرگوار و با اخلاق نیکو، دیگران را به اسلام و تشیع خوشبین سازیم .
پی نوشت ها:
۱) سیر اعلام النبلاء، همان، ج ۴، ص ۴۰۳; تاریخ الاسلام، همان، ص ۴۶۴ .
۲) تذکره الخواص، سبط بن جوزی، موسسه اهل البیت، ص ۳۰۲ .
۳) حلیه الابرار، مؤسسه المعارف، ج ۳، ص ۴۰۲ .
۴) همان، ص ۴۰۸; البدایه والنهایه، همان، ص ۳۲۲ .
۵) نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹ .
۶) بحارالانوار، همان، ج ۲، ص ۴۶ .
۷) بحارالانوار، همان، ج ۴۶، ص ۲۸۹ .
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه.