- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
اگر جامعه اسلامى بتواند زنان را با الگوى اسلامى تربیت کند، یعنى الگویى زهرایى، الگویى زینبى، زنان بزرگ، زنان باعظمت، زنانى که می توانند دنیایى و تاریخى را تحت تأثیر خود قرار دهند، آن وقت زن به مقام شامخ حقیقى خود نائل آمده است.(۱)
یکى از مهمترین روش ها در تربیت، روش الگویى است؛ زیرا تأثیر شخصیت الگو در شکل گیرى رفتار و منش تربیت شونده به مراتب بیشتر از موارد دیگر است. اسلام نیز به این روش، اهمیت زیادى داده است و قرآن کریم بخشى از آیات مبارک خود را به معرفى مردان و زنان موحد و ثابت قدمى اختصاص داده است که در شرایط گوناگون، صلاحیت و شخصیت خود را بروز داده و حق محورى خویش را به اثبات رسانده اند.
از زنان پاکدامن و عفیفى چون مریم(س)، آسیه همسر فرعون(س) و دختران شعیب که الگوى زنان در شرایط مختلف می باشند تجلیل و ستایش کرده است. فاطمه(س) اسوه زنان مسلمان یکى از عالیترین الگوهاى قابل پیروى براى انسان ها به ویژه زنان، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) است.
درباره زندگانى حضرت زهرا(س) کتاب ها و مقالات بسیارى به رشته تحریر درآمده اما بررسى کاربردى و ارائه الگوهاى رفتارى آن حضرت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. که در این نوشتار به طور مختصر به برخى از این الگوهای رفتاری اشاره می شود.
زمانى که سخن از الگوى رفتارى زن و فعالیت زنان به میان می آید، برخى از اذهان معطوف به شخصیت هاى بانوان بزرگ اسلام، همچون فاطمه زهرا(س) و زینب کبرا(س) می گردد و از طریق طرح شخصیت آرمانى این بزرگواران سعى می شود سمت و سوى مثبت و مشخصى به حضور مثبت و مؤثر بانوان در جامعه اسلامى داده شود.
در عین تأکید بر اهمیت الگو قرار دادن شخصیت هاى بی بدیل، همچون بزرگان یاد شده و تأکید بر جامعیت این عزیزان و اینکه از طریق طرح حیات فردى و اجتماعى آنان می توان نسخه هاى روشى حیاتبخش براى زن موفق در هر عصر و زمان یافت، بسنده نمودن به چنین امرى با این سؤال جدى روبروست که چگونه می توان بستر عینى را ایجاد نمود تا جریان عینى جامعه به چنین سمتى حرکت کند و آیا می توان بدون برنامه ریزى و بدون قرار دادن نهاده اى مختلف در جاى خود و بدون تقسیم وظایف و بدون تعریف کارکرد ویژه زنان در جامعه و مسئولیت هاى متنوعى که متناسب با توانمندى خود می توانند از عهده آن برآیند، به چنین مهمى نائل آمد؟ به عبارت دیگر، آیا می توان از همه زنان به طور یکسان انتظار داشت تا خود را به چنان قله هاى رفیعى نزدیک نمایند؟
توجه به نکته یاد شده، ما را به طرح این احتمال رهنمون می سازد که طرح الگو و شخصیت آرمانى به عنوان الگوى مطلوب زنان، لازم اما ناکافى است. کمال چنین امرى به ترسیم ترکیب مطلوب از فعالیت زنان در جامعه حاضر و در هر عصر، متناسب با همان زمان می باشد که یک فرد به تنهایى قادر به اجراى همه آنها نیست.
به عبارت دیگر، سعى در این معنا که مجموعه فعالیت هایى که عموم زنان در هر عصر به انجام می رسانند، با الگوى شخصیتى فاطمه زهرا(س) یا حضرت زینب(س) تطبیق داده شود. به عبارت ساده تر، مبتنى بر شخصیت هاى آرمانى، جامعه اى آرمانى تعریف گردد تا با درک صحیح از شرایط زمانه، نیل به چنین مطلوبى فراهم آید.(۲)
البته تذکر این نکته ضرورى است که الگویى می تواند تمام ابعاد لازم، نظیر رفتارهاى فردى، روابط خانوادگى و حقوق مدنى، الگوى روابط میان مرد و زن، الگوى شخصیت اخلاقى، الگوى مشارکت اجتماعى، الگوى مناسبات اقتصادى، الگوى آموزش و تحصیل و … را دارا باشد که:
اولاً: این الگو، برخاسته از مجموعه اى از توصیفات عینى و دیدگاه هاى ارزشى و ایدئولوژیک باشد یعنى بر مبانى انسان شناختى و هستى شناختى و معرفت شناختى استوار گردد.
ثانیاً: در عین توجه به نقطه مطلوب به گونه اى طرح نشده باشد که فراسوى آرزوهاى انسانى قرار گیرد بلکه باید کارکرد مهم آن، رساندن وضعیت موجود به نقطه مطلوب باشد، لذا همواره این الگو باید متناسب با شرایط و ظرفیت هاى زمانى و مکانى تنظیم گردد. این معنا بدون آنکه باعث شود شرایط بر الگو تحمیل گردند، انعطاف لازم را براى همراهى با تحولات رو به توسعه جامعه انسانى در الگو فراهم می آورد؛ انعطافى که مقصد خود را تغییر اوضاع موجود به سمت کمال و ترقى انسانى قرار داده است.
ثالثاً: این الگو به جهت اینکه باید در تمام ابعاد هماهنگ و منسجم باشد به ناچار باید از یک نظام فکرى برگرفته شود.(۳)
آنچه در این نوشتار نویسنده درصدد تبیین آن است رفتارهاى شخصیت تاریخى حضرت زهرا(س) می باشد. به دلیل اینکه رفتارهاى حضرت در ابعاد مختلفى قابل تصور است، قبل از تطبیق به مصداق، ضرورى است مراد خود را از نوع عناوین رفتارها مشخص نماییم. رفتارهاى زنان را می توان در سه مقیاس فردى، خانوادگى و اجتماعى مطرح و آنها را در سطوح سیاسى، فرهنگى و اقتصادى ملاحظه نمود.
باید توجه کرد که تنها در اثر اقتباس و اتکاء به یک الگوى تمام عیار با محوریت شخصیت حضرت زهرا(س) است که زنان جامعه می توانند مسیر و سمت و سوى حرکت خویش را دریافته و با اطمینان گام هاى خود را در این جاده بردارند.
بررسى سطوح رفتارها(سیاسى-فرهنگى-اقتصادى)
پس از ذکر این مقدمه اینک به تعریف از موضوع رفتارهاى سیاسى، فرهنگى و اقتصادى می پردازیم:
۱-فعالیت هاى سیاسی
مربوط به فعالیت هایى است که به نوعى به افزایش قدرت یا افزایش شدت تحرک یک جامعه، منجر می گردد. به عبارت دیگر، فعالیت هایى است که اثر آن ایجاد عزت یا حقارت یک جامعه در قبال سایر جوامع می باشد. عامل عمده اى که باعث قدرت و افزایش شدت تأثیرگذارى یک جامعه نسبت به سایر جوامع می شود، ظرفیت تمایلات و اخلاق و روحیاتى است که در آن جامعه حکمفرماست.
از همین روى، می توان شدت انگیزش افراد جامعه را عامل اصلى در ایجاد تحرک سیاسى آن جامعه قلمداد نمود. بر اساس تعریف یاد شده، آنگاه که از فعالیت سیاسى زنان سخن به میان می آید-یعنى مشارکت آنان در فعالیت هایى که به افزایش قدرت، ظرفیت و شدت جامعه منجر خواهد گردید-این امر ممکن است با مشارکت در مقیاس هاى مختلف فعالیت، اعم از فعالیت در خانواده یا جامعه و یا بالاتر از آن، قابل تصویر باشد.
بر این اساس، حضور بانوان در انتخابات، پذیرش مسئولیت هاى اجتماعى به صورت مستقیم در مناصب مختلف نظام و ایجاد نهاده اى صنفى مربوط به بانوان یا غیر آن، تحریک احساسات عمومى از طریق سخنرانی ها یا درج مقالات و نوشتن کتاب ها، همه و هم به عنوان نمونه هایى از فعالیت هاى سیاسى زنان قلمداد می گردد.
۲-فعالیت هاى فرهنگی
فعالیت هایى است که به تقویت اندیشه، تفکر، باورها و اعتقادات جامعه، بارورتر شدن حجم اطلاعات عمومى مردم و ایجاد تفاهم و وفاق بر اساس پذیرش امور مشترک می انجامد.
بر این اساس، فعالیت فرهنگى بانوان، مشارکت آنان در عرصه اى است که به بارورتر شدن اندیشه و خرد جمعى و همچنین ایجاد پذیرش عمومى نسبت به امور مختلف منجر شود؛ براى مثال: زمانى که بانوان مسلمان ایرانى پوشش خاصى(مانند چادر) را به عنوان پوشش برتر برمى گزینند، صحیح است که گفته شود چنین پوششى به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شده در جامعه ما درآمده است.
در نقطه مقابل، از عدم لزوم پوشش و حتى ترویج عریانى در جوامع غربى، به عنوان فرهنگى پذیرفته شده در آن جوامع می توان یاد نمود. بر این اساس مشارکت زنان در امر آموزش هاى عمومى و تخصصى، اعم از یاد گرفتن یا یاد دادن اطلاعات عمومى یا تخصصى، فعالیت در امر پژوهش در سطوح مختلف نیازمندی هاى جامعه، حضور در عرصه هنر، کتاب و امثال آن را می توان به عنوان نمونه هاى بارزى از فعالیت هاى فرهنگى بانوان قلمداد نمود.
۳-فعالیت هاى اقتصادی
فعالیت هایى هستند که به افزایش ثروت فرد و جامعه و ایجاد توان فزایى مادى براى فرد یا جامعه منجر می گردد. فعالیت هایى که کارآمدى و تأثیر عینى یک جامعه نسبت به سایر جوامع، یا یک فرد نسبت به سایر افراد یا یک قشر نسبت به سایر قشرها را ارتقا می بخشد. بر این اساس، فعالیت اقتصادى زنان به فعالیت هایى اطلاق می شود که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، به چنین نتیجه اى منجر می گردد.
فعالیت زنان، حتى اگر به داخل خانه هم محدود گردد، می تواند از همان موضع، با قناعت و صرفه جویى و یا با اسراف و تبذیر، مشى خاصى را در فعالیت اقتصادى خود بپیماید. افزون براین، حضور زنان در کارگاه هاى اقتصادى نیروى کار یا نیروى متخصص، سرمایه گذاری هاى مستقیم یا غیر مستقیم برخى بانوان در فعالیت هاى اقتصادى و این قبیل موارد را می توان به عنوان فعالیت هاى اقتصادى بانوان قلمداد کرد.
بررسى رفتارهاى زنان در مقیاس فردى-خانوادگى-اجتماعى در گام بعد به بررسى مقیاس فعالیت زنان در سه سطح فردى، خانوادگى و اجتماعى می پردازیم.
الف-مقیاس فردى مراد از مقیاس فردى به مجموعه رفتارهایى در محدوده حالات روحى، ذهنى و عملى فرد اطلاق می شود که فارغ از هرگونه ارتباط و تعامل با دیگران است.
ب-مقیاس خانوادگى براى عموم بانوان محترم امرى آشنا و به شکلى مورد ابتلاست؛ به دلیل اینکه هر یک از بانوان به طور طبیعى عضو خانواده اى محسوب می شوند. فعالیت هاى خانوادگى اعم است از وظیفه اى که زن در قبال همسر یا در قبال فرزندان برعهده می گیرد و یا امور مشترک مربوط به خانواده که به نوعى به تربیت و اخلاق و رفتار افراد خانواده یا اقتصاد خانواده مربوط می شود.
ج-مقیاس اجتماعى فعالیت هایى است که زن، فراتر از محدوده تعریف شده خانواده، به مسئولیت پذیرى می پردازد. اصولاً فعالیت هاى اجتماعى به فعالیت هایى اطلاق می شود که به صورت فردى قابل تحقق نیست و با مشارکت جمعى عده اى از افراد، اعم از مرد یا زن، قابل تحقق است.
براى مثال: ساخت و راه اندازى یک اتومبیل به نحوى که یک فرد بخواهد از ابتدا تا انتها، تمامى مراحل طراحى و تولید و مونتاژ را انجام دهد، تقریباً محال جلوه می کند و چه بسا یک فرد در ساختن بخشى از اتومبیل موفق نباشد. بنابراین، حضور زنان در فعالیت هاى اجتماعى به معناى مشارکت در چنین فرایندهایى است.(۴)
بر این اساس در این قسمت از نوشتار به بررسى سیره عملى حضرت زهرا(س) در سه مقیاس فردى، خانوادگى و اجتماعى پرداخته می شود.
فعالیت فرهنگى بانوان، مشارکت آنان در عرصه اى است که به بارورتر شدن اندیشه و خرد جمعى و همچنین ایجاد پذیرش عمومى نسبت به امور مختلف منجر شود؛ مثلا زمانى که بانوان مسلمان ایرانى پوشش خاصى(مانند چادر) را به عنوان پوشش برتر برمی گزینند، صحیح است که گفته شود چنین پوششى به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شده در جامعه ما درآمده است.
رفتارهاى فردى حضرت زهرا(س)
۱-صبر و حوصله
فاطمه(س) در یاد دادن مسائل دین به دیگران از حوصله و پشتکار فراوانى برخوردار بود. روزى زنى نزد او آمد و گفت: مادرى پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهى کرده و مرا فرستاده تا از شما مسئله اى را بپرسم. حضرت زهرا(س) سؤال او را پاسخ فرمود: زن براى بار دوم و سوم مسئله اى پرسید و پاسخ شنید این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوى بزرگوار، سؤال وى را پاسخ فرمود.
زن از رفت و آمدهاى پى در پى شرمگین شد گفت: دیگر شما را به زحمت نمی اندازم. فاطمه(س) فرمود: باز هم بیا و سؤال هایت را بپرس، تو هر قدر سؤال کنى من ناراحت نمی شوم؛ زیرا از پدرم رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: «روز قیامت علماى پیرو ما محشور می شوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعت هاى گرانبها عطا می گردد و اندازه پاداش آنها به نسبت میزان تلاشى است که براى ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند».(۵)
۲-عدم توجه به زینت هاى دنیوى
امام سجاد(ع) فرمودند: «اسماء بنت عمیس» برایم نقل کرد که من نزد(جده تو) فاطمه(س) بودم هنگامى که رسول خدا(ص) بر او وارد شد و او گردنبندى از طلا به گردن داشت که امیرمؤمنان على(ع) از سهم خود از غنائم براى او خریده بود، پیامبر فرمود: «اى فاطمه!(شایسته است که از این زینت حلال پرهیز نمایى تا) مردم نگویند فاطمه(س) دختر محمد لباس جباران را بر تن می کند». حضرت فاطمه(س) گردنبند را فروخت و با آن بنده اى را خریدارى و آزاد ساخت، و رسول خدا(ص) از این کار شادمان شد.(۶)
در روایت دیگرى امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا(ص) چون مىخواست به سفرى برود با هر کس از اقوامش خداحافظى می کرد و با آخرین فردى که خداحافظى می کرد فاطمه(س) بود و شروع سفرش از خانه او بود، و چون باز می گشت ابتدا نزد فاطمه(س) می رفت و دیدار اقوام را از او شروع می فرمود. یکبار پیامبر(ص) به سفر رفت و على(ع) نیز از غنائم جنگى چیزى به دست آورده و به فاطمه داده و رفته بود، و فاطمه(س) با آن، دو النگوى نقره و پرده اى تهیه فرموده و پرده را جلوى در آویخت؛ چون رسول خدا(ص) بازگشت، به مسجد داخل شد و سپس همانطور که عادتش بود بسوى خانه فاطمه(س) آمد، فاطمه(س) شادمان برخاست، و با شور و شوق بسوى پدرش شتافت؛ اما پیامبر چون النگوى نقره را در دست او و پرده را بر در خانه مشاهده کرد.(پیش نیامد) و در جایى(کنار خانه) نشست که فاطمه(س) را می دید، فاطمه(س) گریست و اندوهگین شد و گفت: «پیش از این با من اینگونه رفتار نمی فرمود».
پس دو پسر خود(امام حسن و امام حسین ع) را فرا خواند و پرده را از درب خانه کند و النگوها را از دست درآورد و النگوها را به یکى و پرده را به دیگرى داده و به آنان فرمود: «نزد پدرم بروید و از من به او سلام برسانید و بگویید: ما پس از رفتن شما به سفر غیر از تهیه این ها کار دیگرى نکرده ایم، اینک هر طور که مایل هستید آنها را به مصرف برسانید؛ آن دو از طرف مادر این سخن را به عرض پیامبر(ص) رساندند، رسول خدا(ص) آن دو را بوسید و در آغوش کشید و هر یک را بر یک زانوى خود نشاند آنگاه اهل «صفه» را فرا خواند و آنان گروهى از مهاجرین بودند که نه خانه اى داشتند و نه مالى-و آن را در میان آنها تقسیم فرمود و سپس پرده را-که پارچه اى طولانى ولى کم عرض بود-میان افرادى از آنان که برهنه بودند و پوششى نداشتند تقسیم کرد…». آنگاه رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند بر فاطمه رحمت آورد، همانا خداى متعال به جهت این پرده از لباس هاى بهشتى به او خواهد پوشاند و به جهت این النگوها از زینت هاى بهشتى به او عطا خواهد کرد».(۷)
۳-رعایت پوشش و حجاب
على(ع) فرمود: نابینایى در خانه حضرت زهرا(س) وارد شد حضرت خود را پشت پرده یا دیوار پوشاند. پیامبر(ص) فرمود چرا با اینکه نابینا تو را نمی بیند از وى حجاب می گیرى؟ عرض کرد: اگر او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و او نیز بوى مرا استشمام می کند. پیامبر(ص) در تأیید رفتار حضرت زهرا فرمود: اشهد انک بضعه منى؛ گواهى می دهم که تو حقا پاره تن من هستى».(۸)
۴-راستگوترین بانو
«عایشه» گفته است: «هرگز راستگوتر از فاطمه(س) ندیدم جز پدرش رسول اکرم(ص)».(۹)
۵-زاهد
در زندگى از امام صادق(ع) و نیز از «جابر انصارى» نقل شده است که: «پیامبر(ص) فاطمه را دید که لباسى خشن بر تن دارد و به دست خویش(آسیاب می گرداند و ) آرد می کند، و در همان حال فرزند خود را شیر می دهد، اشک به چشمان پیامبر آمد و فرمود: «دخترم، تلخى دنیا را به عنوان مقدمه شیرینى آخرت تحمل کن».
عرض کرد: «اى رسول خدا! خداوند را بر نعمت هایش ستایشگر و سپاسگزارم». و خداى متعال این آیه را نازل فرمود: «و لسوف یعطیک ربک فترضى؛(۱۰) و به زودى پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد تا راضى و خشنود شوى».(۱۱)
۶-مقام خوف و خشیت از خدا
هنگامى که آیه «و ان جهنم لموعدهم اجمعین لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزهُ مقسوم؛ دوزخ میعادگاه همیشگى ایشان است که هفت در دارد و براى هر درى سهم معینى از ایشان خواهد بود». نازل شد، رسول خدا(ص) به صداى بلند گریست، و اصحاب او از گریه آن بزرگوار گریستند اما نمی دانستند جبرئیل چه به او فرود آورده است، و (از هیبت پیامبر) هیچ یک توان آنکه با او سخن بگویند نداشتند، و پیامبر(ص) چنان بود که چون فاطمه(س) را می دید شادمان می شد، به همین جهت سلمان به خانه فاطمه(س) رفت تا او را از قضیه آگاه سازد، و آن گرامى را دید که مقدارى جو را آسیاب می کند و می گوید: «و ما عنداللَّه خیر و ابقى؛ آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است».(۱۲)
عبایى پشمین بر تن داشت که دوازده جاى آن با لیف خرما وصله شده بود. سلمان وضع پیامبر(ص) را و اینکه جبرئیل به او چیزى فرود آورده است به فاطمه(س) خبر داد و آن گرامى برخاست و همان عباى وصله دار را بر خود پیچید(و حرکت کرد)، سلمان(از مشاهده آن بسیار متأثر و اندوهگین شد) و گفت: «دریغا، دختران کسرى و قیصر، ابریشم و حریر می پوشند و دختر محمد(ص) عبایى پشمین بر تن دارد که دوازده جاى آن با لیف خرما وصله شده است!» حضرت فاطمه(س) بر رسول خدا(ص) وارد شد و سلام کرد و عرض کرد:
«پدرجان! سلمان از لباس من تعجب کرده است، در حالى که سوگند به خدایى که تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و على(ع) از اثاث زندگى چیزى نداریم جز پوست گوسفندى که روزها روى آن به شترمان علوفه می دهیم و شب ها بستر ما است، و بالش ما از پوستى است که درون آن از لیف خرما پر شده است!»
پیامبر(ص) فرمود: «اى سلمان! دختر من از گروه پیشگامان و سبقت گرفتگان(بسوى خدا) است». حضرت فاطمه(س) عرض کرد: «اى پدر! فداى تو بشوم چه چیزى موجب گریستن شما شد». پیامبر(ص) از آیه اى که جبرئیل فرود آورده بود به او خبر داد، فاطمه(س) چون آیه را شنید چنان گریست که بر زمین افتاد، و پیاپى می گفت: «واى، واى بر کسى که در آتش دوزخ افتد».(۱۳)
البته می توان به مصادیق و نمونه هاى بى شمارى در زندگى حضرت زهرا(س) اشاره نمود ولى به همین مقدار بسنده می گردد.
جمع بندی
روش الگویى به عنوان یکی از مهمترین روش های تربیتی، در شکل گیرى رفتار و منش تربیت شونده تاثیر زیادی دارد. از این رو در آموزه های اسلامی با استفاده از روش الگویی، به معرفى مردان و زنان موحد و پارسا پرداخته شده است. با روش الگویی در سطوح مختلف اعتقادی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، الگوهای بی بدیل بانوانی نمونه همچون حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت مریم (س) و آسیه (س) همسر فرعون به جامعه مسلمانان معرفی شده است.
پی نوشت ها
۱) ر.ک: سخنرانى مقام معظم رهبرى حضرت آیت اللَّه خامنه اى در ورزشگاه آزادى، مورخ ۳۰ ۷/۷۶.
۲) ر. ک: بررسى تحلیلى الگوى فعالیت زنان در جهان معاصر، استاد علیرضا پیروزمند.
۳) ر. ک: ضرورت نگاه نظامند به الگوى شخصیت زن مسلمان، چالش ها و بایسته ها، فریبا علاسوند.
۴) ر. ک، بررسى تحلیلى الگوى فعالیت زنان در جهان معاصر، استاد علیرضا پیروزمند.
۵) کفاش، حمیدرضا، ۷۵ درس زندگى از سیره عملى حضرت فاطمه زهرا(س)، ص ۲۹.
۶) بحار، ج ۴۳، ص ۸۱، عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۴۵، و نیز خلاصه اى از این روایت با اندک تفاوت در مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۲۱.
۷) همان، ص ۸۳-۸۴، مکارم اخلاق، چاپ بیروت، ص ۹۵-۹۴.
۸) بحار، ج ۴۳، ص ۱۱۹.
۹) همان، ص ۵۳، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰، مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۱۹.
۱۰) والضحى، آیه ۵.
۱۱) بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۵ و ۸۶، مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۲۰، منتهى الامال، ص ۱۶۱، بیت الاحزان، ص ۲۴با حذف قسمت آخر روایت.
۱۲) قصص، آیه ۶۰، و شورى، آیه ۳۶.
۱۳) ریاحین الشریعه، ج ۱، ص ۱۴۸، بیت الاحزان، ص ۲۸ و ۲۹.
منبع اقتباس: پیام زن؛ شماره ۲۱۰؛ نویسنده: محمد مهدى بهداروند